«نماینده» ؛ متین محجوب*/ دولت با چه هدفی به دنبال تصاحب مجلس دهم است؟ طرح این سؤال، امروز آنچنان غیرمنتظره به نظر نمیرسد و تلاشهای انتخاباتی دولتیها دیگر بر کسی پوشیده نیست. اولین بار فروردینماه امسال بود که «اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیسجمهور بهعنوان دومین مقام رسمی دولت با حضور در جمع اعضای حزب «کارگزاران سازندگی» آشكارا به انتخابات مجلس دهم اشاره کرد و گفت: «این حزب امسال باید در انتخابات نقش ایفا کند؛ اگر مجلس خوبی شکل نگیرد کار دولت ناتمام خواهد بود.» یونسی هم یکی دیگر از منسوبین به دولت یازدهم است كه پس از انتخابات ریاست جمهوری از انتخابات مجلس سخن گفت؛ وی در جمع فعالان سیاسی و اعضای ستاد انتخاباتی حسن روحانی در سیستانوبلوچستان، گفته بود: «ستادهای انتخاباتی روحانی در زمان انتخابات ریاستجمهوری نهتنها باید منسجم باشند بلکه از هماکنون برای انتخابات بعدی مجلس فعالیت خود را آغاز کنند.»
اما شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان و خانوادة ریاستجمهوری، عضو دیگر کابینة یازدهم است که ظاهراً دغدغة انتخاباتی زنان برای ورودشان به مجلس دهم را در سر میپروراند. مثلاً نشست حزب «جمعیت زنان مسلمان نواندیش» با عنوان «پیش بهسوی نهضت ثبتنام حداکثری تا رسیدن به سهمیه ٣٠ درصدی» که در تیرماه ۹۴ با حضور وی برگزار شد. نشستی که با چشمانداز افزایش سهم زنان در انتخابات مجلس دهم برگزار شده بود و مولاوردی در این نشست از رأی نیاوردن طرح «سهمیه ٣٠ درصدی زنان از مجلس»، در مجمع تشخیص مصلحت خبر داد؛ طرحی که برای گنجانده شدن ذیل سیاستهای کلی انتخابات از سوی معاون امور زنان ریاستجمهوری به مجمع تشخیص ارسال شده بود. نفر بعدی واعظی وزیر ارتباطات دولت یازدهم است که در همایش استانهای غربی حزب «اعتدال و توسعه» در کرمانشاه حضور یافت.
با وجود این لیست بلندبالا که برای سر نرفتن حوصله این یادداشت تنها به برخی از آنها اشاره شد، تکرار این سؤال بهظاهر بدیهی، خالی از لطف نیست که «دولت با فرستادن نمایندگان همسو با خود به مجلس دهم، چه هدفی را دنبال میکند؟»
تردیدی نیست که بحران ادامه حیات پس از پایان این دولت و دغدغه استمرار مسیر کاروان تدبیر و امید، اساسیترین انگیزه برای این تلاشهاست و شاید در این خصوص از میان حامیان دولت یازدهم، صریحترین عبارت را محمدرضا تاجیک گفته باشد. رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری دولت اصلاحات گفته بود: «اگر دولت روحانی نتواند مشکلات را در دوران پسا تحریم حل کند، بعید نیست نخستین دولت چهارساله در تاریخ سیاسی بعد از انقلاب شود.»
تلاشهای دولتیها برای کسب توفیقات کوتاهمدت و البته بعضاً تجویز مسکّنهایی نهچندان مؤثر برای دردهای کشور که از طریق اعطای وامهای «چنین و چنان» در حال پیگیری است، همگی از این زاویه بهخوبی قابلدرک است. کابینه یازدهم بهخوبی دریافته که هر چقدر از فضای سیاسی فاصله بگیرد و لااقل «حس حل مشکلات» را به افکار عمومی القا کند، برای بقایش ذخیره بیشتری اندوخته است؛ اما با این همه اهالی پاستور امروز بهشدت دچار بحران کارآمدی هستند و در رفع معضل رکود که مثل بختک به جان اقتصاد کشور افتاده ناتوان ماندهاند.
ناکارآمدیِ این روزهای دولت هر چند عوامل فراوانی دارد، اما تردیدی نیست که مجلس آینده، به هر میزان که سیاسی باشد، دولت را از هدفش دورتر میکند و شاید با همین منطق باشد که سعید حجاریان بهتازگی بخشی از بایستهها و ضرورتهای ذهنیاش برای مجلس دهم را در قالب پیشبینی ترکیب آن مجلس بیان کرده و گفته است: «مجلس دهم از حیث سیاسی خنثی و از نظر فنی معتدل باشد.»
از همین زاویۀ نگاه البته میتوان راز اختلاف دیدگاه اصلاحطلبان و حامیان دولت در تمایلشان نسبت به مجلس پنجم و ششم را به دست آورد. حجاریان در این میان البته از طرفداران ایدۀ مجلس پنجم است و بارها گفته «مجلس دهم شبیه مجلس پنجم خواهد شد» در مقابل اما گروهی از اصلاحطلبان تندرو هیچ ابایی ندارند که آرزوی خود برای تشکیل مجدد مجلسی مشابه دوره ششم را در رسانهها عنوان کنند. پاسخ چرایی این تفاوت دیدگاه را ـ البته با فرضیه این نوشته که «دولت را در سودای کارآمد نمایی میداند و سیاسیکاری در این مقطع را به نفعش نمیداند» ـ چندی پیش در صحبتهای عطریانفر دیدم که از قول رییس دولت اصلاحات نقل میکرد: «هیچگاه با مجلس پنجم مشكلی نداشتيم. درحالیکه بی مشکل با مجلس ششم نبودیم.»
حضور پررنگ اصلاحطلبان در مجلس آینده، لااقل از دو منظر، هرگز منافع دولت را تأمین نمیکند و البته اعضای کابینه یازدهم این را بهخوبی میدانند هرچند که فعلاً ترجیح میدهند به روی خودشان نیاورند.
* اول اینکه: مجلسی با اکثریت اصلاحطلبان، با طعم تند سیاستبازیاش، حتماً نمیتواند تضمینکننده تداوم دولت باشد و تابلوی کارآمدی را برای آنها بلند کند، همانطور که در دولت اصلاحات نتوانست.
** دومین علت هم این است که دولت هنوز نمیداند با منّتی که اصلاحات بر سرش میگذارد باید چه کند؟ از همان روزهای اولی که روحانی وارد پاستور شد اصلاحطلبان، چپ و راست به او یادآوری میکردند که پیروزیات را مدیون ما هستی! هرچند روحانی سهم قابلتوجهی را به عارف و دوستانش نداد اما امروز که رقیب دیروزش در انتخابات ۹۲، افسار کالسکه انتخابات ۹۴ را به دست گرفته، دولت را نگران میکند که قدرت گرفتن اصلاحطلبان در این مجلس، چه عواقبی برای او در سال ۹۶ به دنبال خواهد داشت؟ آیا اصلاحطلبان اگر در قدرت باشند به اعتدال تمکین میکنند؟
اهالی محله اعتدال این روزها بدجوری سردرگماند، نه بدون اصلاحطلبان امیدی به پیروزی در انتخاب مجلس دارند و نه مجلسی با اکثریت اصلاحطلبان منافع آنها ر ا تأمین میکند. به نظر میرسد از همین روست که رگههای شکاف در میان حامیان دولت و اصلاحطلبان هر روز بیشتر از قبل قابل مشاهده است. مثل ترکان که در گفتوگو با روزنامه اعتماد صراحتاً اعلام كرد «به خاطر حمايتهاي اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري و پس از آن متواضعانه قدرداني ميكنم.» اما درباره لیست مشترک انتخاباتی با اصلاحطلبان میگوید: «ما هنوز نميدانيم با دوستان اصلاحطلب به ليست مشترك ميرسيم يا خير، وقتي ليست نهايي كانديداهاي حزب اعتدال و توسعه تصويب شود، خواهيم ديد كه تا چه اندازه با ليست مورد نظر دوستان اصلاحطلب همپوشاني خواهد داشت.»
یا مثلاً وقتی که حامیان و یاران حسن روحانی در حزب اعتدال و توسعه در دومین نشست شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان شرکت نکردند، جلسهای که در آن «عارف» به عنوان رئیس این شورا برگزیده شد؛ و در آخرین پرده هم محتشمی از شکلگیری جبهة حامیان دولت خبر داده که ابتدا نامرئی ولی در آینده نزدیک به صورت مرئی، وارد صحنه خواهد شد. انگار دولتیها کمکم دارند به این نتیجه میرسند که بهتر است رودربایستی را با دوستان اصلاحطلبشان کنار بگذارند.
*سردبیر