«نماینده»؛ محمد صرفی/ فرانکلین روزولت، سی و دومین رئیسجمهور آمریکا بیش از ۷۰ سال پیش جمله مشهوری درباره دیکتاتور نیکاراگوئه آناستازیا سوموزا دارد؛ شاید او پسری عوضی باشد اما این عوضی مال خودمان است! ردپای این طرز تفکر در سیاست سایر روسایجمهور آمریکا نیز قابل جستجو است و میتوان گفت چنین برداشتی تاکنون نیز ادامه یافته است. کافی است نگاهی به رفتار و سیاست کاخ سفید طی دو دهه اخیر بیندازید. دیکتاتورها، جانیان و تروریستها تا جایی که در خدمت اهداف آمریکا عمل کنند، نه تنها نباید سرزنش شوند و با آنها مبارزه کرد بلکه باید مورد حمایت نیز قرار بگیرند. اسامه بن لادن وقتی در افغانستان علیه شوروی سابق میجنگید، از حمایتهای مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا برخوردار بود. صدام دیکتاتور عراق نیز تا وقتی با انقلاب اسلامی ایران در جنگ بود، وضعیتی مشابه داشت.
برخی حکام کشورهای حوزه خلیج فارس نیز در این فهرست قرار میگیرند. رژیمهایی که با مردمسالاری، حقوق بشر و موضوعاتی از این دست بطور کامل بیگانه هستند اما از حمایت تام و تمام آمریکا برخوردارند. کم اطلاعترین افراد در جهان نیز امروزه میدانند که رژیم آل سعود به مدد دلارهای نفتی با گسترش تفکر منحرف سلفیگری و وهابیت، تبدیل به زایشگاه تروریسم در منطقه و جهان شده است. اما آمریکا بطور مضحکی قانون «محدودیت سفر بدون ویزا» را با ادعای افزایش ضریب امنیت شهروندان خود تصویب میکند تا کسانی که طی ۵ سال گذشته به ایران، سوریه، عراق و سودان سفر کردهاند نتوانند به راحتی وارد خاک آمریکا شوند. گذشته از سودان که امروزه به جیرهخوار آلسعود و پادوی آمریکا تبدیل شده است، باید پرسید تاکنون کدام تروریستی از ایران به آمریکا رفته است!؟ حتی اگر روایت رسمی سیا را نیز درباره ۱۱ سپتامبر بپذیریم، شایستهتر بود ایران در این لیست میگنجید یا عربستان سعودی؟ در ماجرای تروریستی اخیر در سن برناردیو کالیفرنیا، مهاجمان از ایران آمده بودند یا عربستان؟
درباره سوریه و عراق نیز باید گفت تروریستهایی که در این کشور شیعه و سنی و مسیحی و... را سلاخی میکنند از کجا میآیند؟ چه کسی آنها را پشتیبانی و حمایت میکند؟ عربستان، قطر و ترکیه در کجای این معادله هستند؟ عربستان ۹ ماه است که مردم مظلوم و بیپناه یمن را بمباران میکند و اندک پیروزی نیز به دست نیاورده است. اما نه تنها سرزنش و مواخذه نمیشود اما حمایت سیاسی و رسانهای نیز میشود، انواع و اقسام تسلیحات مدرن را از آمریکا دریافت میکند. چرا؟ چون آل سعود پسر عوضی خودشان است!
همانطور که داعش پسر عوضی آمریکاییهاست. هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود مینویسد: «ما در جنگ عراق، سوریه و لیبی شرکت کردیم و همه چیز خوب بود اما به یکباره انقلاب سیام ژوئن در مصر علیه دولت اخوانالمسلمین روی داد و همه چیز در مدت ۷۲ ساعت تغییر کرد. ما با اخوانالمسلمین در مصر توافق کرده بودیم دولت اسلامی (نام دیگر داعش) در سینا تشکیل شود. قرار بود بخشی از سینا به حماس و بخش دیگر آن به اسرائیل واگذار شود و حلایب و شلاتین به سودان ملحق شود و دولت مصر مرزهای با لیبی را در منطقه السلوم باز کند. قرار بود ما در روز پنجم ماه ژوئیه سال ۲۰۱۳ در نشستی با دوستان اروپایی خود دولت اسلامی را به رسمیت بشناسیم. من به ۱۱۲ کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق با بعضی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی بلافاصله پس از تشکیل آن، توضیح دهم. اما به یکباره همه چیز در برابر چشمان ما فرو ریخت.»
آمریکاییها در موضوع سوریه، ایران و روسیه را به دلیل مبارزه با تروریستها سرزنش میکنند و البته حق هم دارند چرا که تهران، مسکو و دمشق در حال نابودی سرمایههای آمریکا هستند. بیش از یک سال و نیم از تشکیل ائتلاف پوشالی ضدداعش به رهبری آمریکا میگذرد. اما در عمل چه اتفاقی افتاده است؟ شکستهای داعش و دیگر گروههای تروریستی در عراق و سوریه حاصل اقدامات این ائتلاف دروغین بوده است یا ائتلاف ایران، روسیه، عراق و سوریه؟ در رسانههای دیکتاتور خود میگویند چرا به گروههای میانهرو حمله میکنید! کدام گروه میانهرو؟ همانهایی که سینه جنازهها را میشکافند و قلب آنان را با افتخار مقابل دوربین به دندان میکشند! از نظر آمریکا و متحدانش اینها تروریست نیستند؟ گروههای میانهرویی هستند که باید به ژنو و وین دعوت شوند و درباره آینده سوریه نظر بدهند و البته بشار اسد در این معادله جایی ندارد چرا که حاضر نیست زیر بلیت آمریکا باشد.
اتفاق هولناکی که روز گذشته در غرب آفریقا نیز رخ داد بیرون از این دایره نیست. ارتش نیجریه به شیعیان این کشور حمله کرد و صدها تن شهید و مجروح شدند. به چه جرمی؟ چون دو هفته پیش ۱۸۰ کیلومتر را به عشق امام حسین(ع) پیادهروی کرده بودند و در این مسیر علاوه بر پرچمهای «یا حسین(ع)»، تصاویر حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را با خود حمل میکردند. همین برای کشتار آنان کافی است تا رسانههای غربی بیشرمانه تیتر بزنند؛ شیعیان نیجریه قصد ترور فرمانده ارتش را داشتهاند. آن هم با سنگ!
گروه تروریستی بوکوحرام چند سالی است که مردم نیجریه را اعم از مسیحی و مسلمان قتل عام میکند. آنها زاییده کدام تفکر هستند؟ بوکوحرام در زبان محلی نیجریه یعنی؛ تحصیل در مدارس امروزی ممنوع! از نظر آنها باید مدارس را تعطیل کرد و به جای آنها مدارس و مکتبهایی به راه انداخت شبیه آنچه چند دهه پیش عربستان در پاکستان تشکیل داد و از دل آن طالبان و القاعده زاییده شد. حال این تفکر را مقایسه کنید با تفکر شیعیان نیجریه. آنان مساجد خود را از اهل سنت جدا نکردهاند و آنان را برادران و خواهران ایمانی خود میدانند و در فعالیتهای اجتماعی خود و کمک به محرومان، میان شیعه و سنی تفاوتی قائل نمیشوند. اما باید تاوان بدهند چون دوستدار امام خمینی(ره) و امام خامنهای هستند و از نظر غرب و مزدورانش، این جرم کمی نیست.
آمریکاییها برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران از هیچ جنایت و خیانتی دریغ نمیکنند و آنچه تاکنون نیز نکردهاند بدون شک نتوانستهاند که انجام دهند و اگر مجال و توانش را داشتند، لحظهای درنگ نمیکردند. شیعیان نیجریه، مردم مظلوم بحرین، یمن، سوریه و عراق تاوان بیداری خود را میدهند. حرکتی که بیش از نیم قرن پیش با قیام امام خمینی(ره) علیه آمریکا و دستنشانده داخلیاش آغاز شد و اینک به طوفانی غیرقابل مهار تبدیل شده است. آمریکاییها بهتر از هر کس دیگری میدانند منشأ اصلی سیلیهایی که در گوشه و کنار دنیا میخورند از کجاست. پس تعجبی ندارد از پستترین و روسیاهترین دیکتاتورها حمایت کنند و دل به مشتی غافل و مزدور داخلی ببندند تا بلکه به خیال خود مانع این سیل خروشان شوند.