به گزارش «نماینده» به نقل از العهد، اسرائیل که سودای زیادی را در سوریه در سر داشت، با ناکام ماندن هر یک از اهداف خود اکنون ضمن اشاره به خطر قدرت گرفتن ایران، تأکید دارد که زیان ناشی از بقای داعش در سوریه بهمنظور تضعیف محور مقاومت کمتر از گزینههای دیگر است.
تصمیم اسرائیل مبنی بر تضعیف تمام طرفهای درگیر در سوریه چه محور مقاومت و چه گروههای تکفیری و یا تروریستی، تصمیمی اولیه نبود بلکه پس از گذشت چند مرحله درگیری در صحنه سوریه و ناکام ماندن تمام امیدهای سابق و نیز محقق نشدن هیچیک از اهدافی که به آن امید بسته بود، به این تصمیم متوسل شد.
* امید اسرائیل به سرنگونی اسد با کمک تروریستها
اصل و ریشه امید قبلی اسرائیل که حدود دو سال ادامه یافت، مبتنی بر این ارزیابی بود که گروههای مسلح میتوانند بشار اسد رئیس جمهور سوریه را سرنگون کرده و بهجای او رئیس جمهور و نظامی را روی کار بیاورند که حامی جبهه غرب بوده و امتداد کمربند امنیتی منطقهای اسرائیل باشد.
یکی از کسانی که در آن زمان بهطور رسمی به این گزینه اسرائیل اشاره کرد، «ایتی بارون» رئیس شاخه تحقیقات و مطالعات سرویس اطلاعات نظامی اسرائیل بود.
* سودای اسرائیل برای رویکارآمدن نظام ضدمقاومت در سوریه
ایتی بارون معتقد بود تا سال ۲۰۱۳ میتوان بشار اسد را سرنگون کرد و نظام جایگزین آن نیز یک نظام ضد محور مقاومت خواهد بود.
پس از این تاریخ اسرائیل با گزینههای متعددی روبهرو بود که هریک از آنان با یکدیگر متفاوت بوده و موارد منفی را نیز در دل خود جا داده بودند.
اما در مرحله حاضر نتانیاهو در جریان سخنرانی در یک همایش که چند روز پیش برگزار شد، گفت: تسلط داعش بر سوریه بد خواهد بود.
وی اضافه کرد چنانچه نظام حاکم سوریه نیز یک نظام مقاومت باشد، آن نیز بد خواهد بود. نتانیاهو در این خصوص از این عبارت استفاده کرد: «در صورتی که ایران نظام حاکم سوریه را در اختیار بگیرد».
نخست وزیر این رژیم افزود، در این شرایط راهبرد اسرائیل مبتنی بر این است که در جنگ سوریه هیچ طرفی را علیه یک طرف دیگر تقویت نکند، بلکه تلاش دارد هر دو طرف را تضعیف کند و سیاست اسرائیل مبتنی بر کار بین خطوط است.
اما در پی ناکامی تمام محاسبات و امیدهای قبلی اسرائیل، تلآویو نیز مانند بسیاری از قدرتهای غربی و برخی نظامهای عربی و منطقهای در برابر مجموعهای از گزینههای جایگزین قرار گرفت و گزینهای که در مقایسه با سایر گزینهها نکات منفی کمتری دارد این است که اگر امکان سرنگونی محور مقاومت در سوریه وجود ندارد باید وضعیت فرسایشی آن ادامه یابد.
بر این اساس بود که نتانیاهو در مناسبتهای مختلف اعلام کرد که شکست داعش و باقی نگاه داشتن ایران بهمثابه برد نبرد و باخت جنگ است.
شبکه یک تلویزیون اسرائیل نیز چند روز پیشبه نقل از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد که وی با نابودی داعش در صورتی که بهنفع ایران باشد، مخالف است.
این موضوع به این معنی است که تا زمانی که داعش و گروههای مشابه آن وظیفه کنونی خود را انجام میدهند، وی طرفدار باقی ماندن آنان است.
اما سؤال دیگر که موضع اسرائیل را بهخوبی آشکار میکند: اگر دشمن در برابر دو گزینه قرار بگیرد؛ یا پیروزی محور مقاومت و یا حکومت داعش و جبهه النصره و گروههای مشابه، چه خواهد کرد؟
* موضع واقعی اسرائیل چیست؟
میتوان این موضوع را از زوایای مختلف بررسی کرد اما در این خصوص کافی است به اظهارات موشه یعلون وزیر جنگ اسرائیل اکتفا کنیم مبنی بر اینکه وی و بسیاری از مسئولان این رژیم از جمله نتانیاهو بارها تأکید کردند که ایران بیش از داعش خطرناک است.
یعلون در بیان این موضع خود گفت: داعش شکست خواهد خورد اما ایران یک کشور بزرگ منطقهای است و بیش از پیش قدرتمند خواهد شد و بیتردید اگر جایگزینی وجود نداشته باشد، هرگروه انسانی که انتخاب شود خطر آن از ایران کمتر خواهد بود.
نکته قابل ملاحظه اینکه بیشتر رهبران سیاسی و نظامی اسرائیل و یا همه آنان در این خصوص با وزیر جنگ همعقیده هستند.
* آیا جایگزین اسرائیلی در دسترس است؟
مشکل اسرائیل این است که گزینه جایگزین آن که بر اساس آن نظام بشار اسد برکنار شده و نظام ضد محور مقاومت روی کار بیاید با معادلات منطقهای و بین المللی در تعارض است، از همین رو میتوان با توجه به موازنه قدرتهای تأثیرگذار اکنون از یک گزینه تئوریک سخن گفت بدون اینکه زیرساختهای عملی داشته باشد.
بهعبارت بهتر بر اساس همین ناکامیها بود که اسرائیل دولت آمریکا را مورد سرزنش قرار داد و یعلون نیز در همین خصوص تأکید کرد که آمریکا باید از نشستن روی دیوار خاورمیانه دست بردارد و فرماندهی جنگ را آغاز کند.
وی یادآور شد که نشستن آمریکا موجب شد که برخی کشورهای خاورمیانه بهسمت روسیه گرایش پیدا کنند که این نیز یک چالش جهانی به شمار میآید.
* هشدار اسرائیل به بروز خلأ در سوریه
وزیر جنگ اسرائیل همچنین هشدار داد که نشستن آمریکا روی دیوار خاورمیانه موجب بروز خلأ در سوریه میشود که ایران و یا روسیه و یا داعش آن را پر میکند.
در پرتو این تصمیم اسرائیل روشن میشود که گزینههای راهبردی آن در واقع محدود کردن گزینههای قبلی است زیرا پیش از این محاسبات قبلی آن با شکست روبهرو شد و اکنون تلاش دارد با محدود کردن گزینههای خود از حجم ضرور و زیان کم کند.