به گزارش «نماینده»، این روز ها صدها نفر در راه دفاع از جبهه مقاومت در برابر استکبار و صهیونیزم بین الملل داوطلبانه به خط مقدم مبارزه در سرزمین سوریه شتافته اند تا خدشه ای به اسلام ناب محمدی (ص) وارد نشود.
به سراغ پیرمرد ۵۵ ساله مدافع اسلام در مقابل تکفیری ها، می رویم همان که سربند دفاع از اسلام را نه تنها برای خود بست، بلکه گره ای هم به سربند عصای پیری اش سلمان زد تا امروز سلمان بر روی دست های مسلمانان تشییع و در خانه ابدی اش آرام بگیرد.
او آمده است تا فرزند شهیدش را دفن کند و دوباره به صف مدافعان اسلام در سوریه بپیوند.
"پندوک برجسته" یکی از مردمان اهل سنت از دیار سیستان و بلوچستان است که به همراه فرزندش برای دفاع از اسلام در برابر تروریست های تکفیری داوطلبانه به سوریه رفته است او پدر "شهید سلمان برجسته" است، که در گفت و گو با عصر هامون از خاطرات مقابله با تکفیری ها می گوید. وی با بیان اینکه ۲ فرزند پسر و ۴ دختر دارد می گوید: سلمان پسر بزرگم بود که همراه من با عشق برای رضای خدا و امنیت ایران و اسلام به جنگ با تکفیری ها رفت.
تک تیرانداز اهل سنت اجازه فرزند را از مادر گرفت
وی با اشاره به حضورش در جنگ ۸ ساله دفاع مقدس و عملیات های مهران و فاو، ادامه می دهد: در شهرداری بنت مشغول به کار بودم که خبر شدم می شود داوطلبانه به سوریه برای دفاع از اسلام رفت لذا از شهرداری استعفا داده و به عشق اسلام وارد دسته های رزمی شدم و در آنجا به همراه فرزندم تک تیر انداز بودم.
این پدر شهید اهل سنت می گوید: روزی که بار سفر بستم فرزندم سلمان هم پیشقدم شد و خواست او را هم با خود ببرم که مانع نشدم و از حرفش استقبال کردم اما همسرم گفت یا خودت برو یا سلمان را بگذار برود هر دو با هم نروید.
او ادامه می دهد: همسرم را آرام کرده و گفتم دوست داری روزی داعشی ها وارد خانه ما شوند و فرزندت را جلویت سر ببرند و آزارش دهند؟ و چیزی از اسلام باقی نماند؟ بگذار برویم از شما و اسلام دفاع کنیم اگر آمدیم که با خوشی باز هم در کنار هم زندگی می کنیم اما اگر باز نگشتیم خوشحال باش که همسرت در راه رضای خدا و دفاع از اسلام رفت و شهید شد.
این مدافع اسلام با بیان اینکه داعشی ها مسلمان نیستند و کافرند، ادامه می دهد: ۷ نفر از همرزمان اهل سنت که با ما بودند در عملیات های مختلف شهید شدند همه آنها برای رضای خدا آمده بودند و به امید خدا شهید شدند، پسر من نیز به عشق شهادت در راه اسلام آمد و اکنون نیز به آرزویش رسیده است.
خوشحالی من برای ادای دین خود به اسلام است
این پدر شهید در حالی که لبخند بر لب دارد، می گوید: داغ فرزند سخت است اما اینکه دین خود را انجام داده باشی باعث خوشحالی می شود من فرزندم را در راه خدا و اسلام دادم برای همین خوشحالم.
وی ادامه می دهد: وقتی در آموزشی بودیم عکسی با فرزندم با لباس نظامی گرفتیم و در شبکه های اجتماعی گذاشتیم آن موقع بود که برخی گفته بودند که این ها رفته اند برادر کشی ولی به همه می گویم داعشی ها برادر ما نیستند آنها کافرند مسلمان دلش رحم دارد، چون پیامبر(ص)، اما آن ها نمی دانند رحم چیست؛ ما مسلمانان اگر گوسفندی را هم سر می بریم دلمان می سوزد اما آن ها بدون هیچ رحم و عاطفه ای سر می بریدند و تکه تکه می کنند.
اگر چندین پسر داشتم باز هم برای مبارزه با داعش آن ها را به سوریه می بردم
این پدر شهید با بیان اینکه زن و فرزند سوری ها آواره و خانه و کاشانه خود را رها کرده بودند، اضافه کرد: این مشکل ممکن است برای ما هم پیش بیاید سوری ها مسلمان هستند برادر باید هوای برادرش را داشته باشد و الان وقت جهاد است مسلمانان باید دست به دست هم دهند تا داعش را نابود کنند.
او سینه را سپر می کند و می گوید: اگر چندین پسر داشتم باز هم برای مبارزه با داعش آن ها را به سوریه می بردم تا با این کافر ها مبارزه کنند اما فرزند دیگرم ۷ ساله است و نمی توانم او را با خود برای مبارزه در راه خدا و امنیت کشور و اسلام ببرم.
این مدافع اسلام با بیان اینکه جان خود و خانواده ام فدای اسلام، اضافه کرد: مسلمان باید در راه خدا جهاد کند به همین دلیل من تا آخرین قطره خون و پیروزی اسلام به کفار از پای نمی نشینم و با آن ها مبارزه می کنم حال یا شهید می شوم یا داعشی ها را نابود می کنم.
برای یک بار هم که شده به سوریه بروید
وی با بیان اینکه کشور های عربی ماهی ۱۵ میلیون تومان برای ضربه به اسلام حقوق می دهند، ادامه می دهد: به مردم می گویم برای یک بار هم که شده به سوریه بروند تا خود ببینند داعش چه بلایی سر مسلمانان می آورد، می گویم که حال وقت جهاد در راه خداست وقت آن است که چون پیامبر به تکلیف خود عمل کنیم و نگذاریم پای این ها به شهر باز شود.
این پدر شهید ادامه می دهد: یک شب عملیات که داشتم سنگر درست می کردم و سایر مدافعان در پشت خاکریز بودند یکی از دوستان گفت تو چرا نمی روی نمی ترسی تیر بخوری گفتم من برای شهادت در راه خدا آمده ام من اگر شهید شوم حرفی نیست جوان ها زنده بمانند که قدرت بیشتری برای مبارزه دارند.
فرزندم را بخاک می سپارم و باز می گردم
وی ادامه می دهد: برخی گفته اند بخاطر پول رفتم ولی هیچ پولی ارزش جان فرزند را ندارد.
می گوید: روزی که فرزندم شهید شده بود به من خبر دادند که فرزندت مجروح شده خود را به بیمارستان برسان که نیمه های مسیر بودم که خبر دادند فرزندت شهید شد. یکی از همرزمان به من گفت با پسرت به شهرت برو که گفتم چشم؛ هر چه شما بگویید ما حرفی نداریم! می روم پسرم را به مادرش می دهم و بخاک می سپارم و بازمی گردم.
وی با بیان اینکه شیعه و سنی برادرند و مسجد را یک مکان مقدس می دانند، اضافه می کند: کافی ست به سوریه بروید تا ببینید این کافران چه می کنند، داعشی ها در یک مسجد اهل سنت در سوریه نه تنها قرآن ها را به زمین ریخته بودند بلکه به راحتی در این مکان مقدس سیگار کشیده و مدفوع کرده بودند.
برجسته، تاکید کرد: داعش جرات مبارزه با ایران را ندارد چون نه تنها قدرتش را ندارد بلکه به خوبی می داند تمام کشور به خصوص در بلوچستان همه آماده جهاد هستند و شکستشان در ایران قطعی است.
این جانباز دفاع مقدس با بیان اینکه برای گرفتن سهمیه جانبازی تا کنون به هیچ جا مراجعه نکرده ام، گفت: من برای رضای خدا و امنیت مردم کشور به جهاد می روم.
وی می گوید: برخی گفته اند جنگ ایران و عراق با سوریه و داعش فرقی نمی کند در حالی که عراق و ایران مسلمان بودند اما اینجا جنگ کفار و مسلمانان است و این ها رحم ندارد و به راحتی به ناموس مسلمانان تعرض می کنند و تنها ادعای مسلمانی دارند.
وی با بیان اینکه اسلام ما اسلام محمدی است که معنای رحم و محبت در آن آمده است، افزود: داعش صد برابر بدتر از صدام است و عراقی ها در جنگ چون داعشی ها نبودند پس تا دیر نشده باید برای جهاد به پا خیزیم.