به گزارش «نماینده»، روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود که به بهانه هفته گرامیداشت بسیج نوشته شده و به شکل زنجیرهای در سایتهای ایسنا، جماران، انتخاب، فرارو، آفتاب، عصر ایران و حتی رادیو فردای آمریکا بازتاب یافته ادعا کرد: جناحهای سیاسی با ژستهای حق به جانب تلاش میکنند نیروهای بسیج را به خود وابسته کنند، آنها را دچار شستوشوی مغزی نمایند و از این طریق، اهداف سیاسی خود را با استفاده ابزاری از آنها محقق سازند. کسانی که درصدد چنین سوءاستفادههایی از بسیج برمیآیند البته ماسک حق به جانب بر چهره میزنند، خود را دلسوز اسلام و انقلاب جلوه میدهند و از شگردهایی استفاده میکنند که بتوان با آنها در افکار افراد پاک نفوذ کرد. نیروهای بسیجی عموما متدین، متعهد، فداکار و دلسوز اسلام و انقلاب و نظام هستند و برای پذیرش آنچه رنگ دین و خدمت و فداکاری دارد آمادگی دارند. در نتیجه اگر جناحهای سیاسی با این قبیل شگردها وارد عرصه شوند، به راحتی میتوانند اهداف خود را دنبال کنند و به آنچه میخواهند دست یابند به ویژه اگر امکانات مادی نیز در اختیارشان باشد. کارایی بسیج تا وقتی است که در برابر ترفندهای جناحهای سیاسی هوشیاری نشان دهد و اجازه استفاده ابزاری از خود را به هیچکس و هیچ گروه و جناح سیاسی ندهد.
درباره این سرمقاله توهینآمیز باید پرسید آیا آشوبگری نیابتی فتنهگران در سالهای ۷۸ و ۸۸، جناحی بود یا اقدامی براندازانه و در قبال این قبیل تحرکات وظیفه بسیج چیست؟ آیا متهم کردن نظام به تقلب و بسترسازی برای آشوبافکنی سرویسهای جاسوسی بیگانه یک اقدام جناحی است که باید در مقابل آن سکوت اختیار میشد؟ روزنامهای که عنوان «جمهوری اسلامی» را یدک میکشد آیا میتواند بگوید شعار عوامل میدانی فتنهگران و مدعیان اصلاحطلبی مبنی بر «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و خط کشیدن روی قید اسلام در عبارت «جمهوری اسلامی» حرکتی جناحی است یا براندازانه؟ اگر خط کشیدن روی عبارت جمهوری اسلامی معفو و پذیرفته است که در آن صورت روزنامه مورد اشاره باید خود را تعطیل کند.
همچنین میتوان پرسید اگر یک رجل سیاسی مسخ شده با تحریف اصول شاخص خط امام(ره) و دروغ بستن به ایشان مدعی شد امام موافق حذف مرگ بر آمریکا بودند، یا همین طیف با دشمنان نشاندار خط امام- جریان اصلی اسلام التقاطی و آمریکایی- پیوند خوردند و جبهه مشترک تشکیل دادند، آیا بسیج میتواند ماجرا را جناحی قلمداد کند و بیتفاوت بماند؟ در وضعیتی که حامیان نهضت آزادی و باند منتظری (امثال هراتی) از دفتر آقای هاشمی سر در میآورند، مسئولیت امثال روزنامه جمهوری اسلامی چیست و چرا سکوت میکنند؟ آیا این مصداق بارز شستوشوی مغزی نیست!؟ یا مثلا اگر گفتند «خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت، توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد، دوره ختم انقلاب فرا رسیده است» و... بعد در کنار امثال آقای هاشمی و مدعیان اعتدال ایستادند و با هیچ اعتراضی مواجه نشدند، در آن صورت باید به تکلیف اسلامی و انقلابی عمل کرد یا منفعل ماند و به خیانت نفاق جدید رضایت داد!؟