«نماینده»؛ میکائیل دیانی*/ روزنامهنگاری چیست؟ آیا بدین معناست که تنها آنچه امروز اتفاق افتاده بر صفحه فردای جراید چاپ شود؟ آیا ما تنها باید درباره گذشته صحبت کنیم؟ نقش ارشادی رسانه و تنویر افکار عمومی رسانهها چه معنایی دارد؟ اگر قرار بود چنین باشد تکثر رسانهها برای چیست؟ اساسا چطور میشود با فساد برخورد کرد؟ و چه کسی استارت کشف یک فساد را میزند؟ آیا تمام فسادها از ابتدا معلوم و مشخص بوده یا کارکرد رسانه تحقیق و اکتشاف در زمینه شناسایی و شناساندن فساد و فاسد به جامعه است؟
به عقیده دانشمندان علوم اجتماعی، ارکان اصلی وجود دموکراسی در هر کشوری عبارتند از ۱- مشارکت فعال شهروندان در فرآیندهای اجتماعی ۲- شفافیت کنشهای حکومت
۳- پاسخگو بودن حاکمیت. دانشمندان پس از بیان این ۳ رکن بنیادین به رکن چهارم دموکراسی اشاره میکنند که مکمل ۳ رکن قبلی است. آنها میگویند «مطبوعات» رکن چهارم دموکراسی به شمار میرود. اگر رسانه در کنار ۳ رکن ساختار حکومت یعنی نهاد قانونگذاری، قوه اجرایی و نظام عدلی و قضایی که با مکانیزم تفکیک قوا آراسته شدهاند نباشد و قوا پاسخگوی افکار عمومی نباشند، ساختار قدرت به سمت لختی حرکت میکند، فسادها همواره بزرگتر و بزرگتر میشود و سیستم به سمت زوال پیش میرود یا چیزی شبیه به یک آنارشیسم در اداره دولت اتفاق میافتد.
روزنامهنگاری تحقیقی یکی از دشوارترین شاخههای روزنامهنگاری است که برای جلوگیری از گسترش فساد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بنیان گذاشته شده است که نیاز به هوش، پشتکار و جسارت زیاد روزنامهنگار دارد. از دیدگاه بسیاری از محققان و روزنامهنگاران، روزنامهنگاری تحقیقی نقطه اوج کار حرفهای روزنامهنگاری است. به عبارتی روزنامهنگاری تحقیقی نوعی روزنامهنگاری عمقی است. «توماس وایتساید» در مقالهای که در سال ۱۹۷۱ به نگارش درآمده درباره روزنامهنگاری تحقیقی مینویسد: «این نقش روزنامهنگاران تحقیقی است که برای محافظت از بیصدایان، دموکراسی و مظلومان به افشای مافیای سیاسی اقدام کنند».
او در ادامه اضافه میکند: «توجه داشته باشید که سیاست پر از منافقان سیاسی، راهزنان، دروغگویان و قاتلان است. نقش روزنامهنگاران تحقیقی، نظارت و تحقیق در این زمینه و اشاره کردن به این عاملان با دقت است. چه عاملانی که برای بیاعتبار کردن سیاستمداران پاک میکوشند و چه عاملانی که برای منافع شخصی خود به کشور و مردم خیانت میکنند...».
روزنامهنگاری تحقیقی پیشبینی نمیکند اما مطالبه میکند؛ مطالبه فسادهایی که رخ داده و فاسدانی که پروندههای آنها توسط روزنامهنگاران کشف شده است. به عبارت دیگر اگر همین روزنامهنگاران نباشند و اگر گزارشهای پیدرپی آنها چاپ نشده و به اطلاع افکار عمومی نرسد، قاعدتا بسیاری از سرنخها برای اقدام مجریان قانون پیدا نخواهد شد. روزنامهنگار تحقیقی با تهیه گزارش از وقایع و مصاحبه با اشخاصی که در جریان شکلگیری یک خبر یا رویداد نقش داشتند یا استفاده از منابع موجودی که میتوانند در شفاف کردن زوایای موضوع گزارش به او کمک کنند، کار خود را تکمیل میکند.
«هوگو دیبرگ»، نویسنده کتاب «روزنامهنگاری تحقیقی، مفهوم و تمرین» مینویسد: «روزنامهنگاری تحقیقی تلاشی است برای دستیابی به حقیقت در جایی که حقیقتی پنهان شده که دیگران منتظر دانستن آن هستند. در شیوه روزنامهنگاری تحقیقی تلاش میشود نتایج تحقیقات بیطرفانه منعکس شود».
یکی از قلههای روزنامهنگاری تحقیقی که به استعفای یک رئیسجمهور انجامید به اوایل دهه ۷۰ بازمیگردد. یعنی زمانی که سلسله گزارشهای ۲ روزنامهنگار آمریکایی به نامهای «کارل برنشتاین» و «باب وودوارد» درباره رسوایی «واترگیت» در روزنامه واشنگتنپست به چاپ رسید؛ تحقیقاتی که از کشف فساد گسترده در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خبر داد و منجر به استعفای ریچارد نیکسون از ریاستجمهوری شد.
بیایید یک بار از نو فکر کنیم که اگر روزنامهنگاری تحقیقی نبود چه اتفاقی میافتاد؟ آیا فسادهایی که امروز در جامعه وجود دارد برملا میشد؟ آیا دست فاسدان برای انجام فساد و دست منافقان برای دورویی در عرصه سیاست بازتر نبود؟ آیا شبکههای نفوذی که امروز در حوزههای مختلف تلاش میکنند به نظام آسیب برسانند، راحتتر به مقاصد خود نمیرسیدند؟
یکسال است رسانههای کشور درباره حضور شبکه نفوذی که از حوزه فکری و نخبگانی و از دانشگاه در حال آسیب رساندن به کشور است صحبت به میان آوردهاند و سرنخهای مختلفی را از قبیل «شبکه رهبران جوان جهان»، «مجمع جهانی اقتصاد»، «نایاک»، «استارتآپ»، «سیامک نمازی» و... و. منتشر کردهاند تا امروز مسؤولان فهمیدهاند باید روی این مساله انرژی بگذارند؛ حال اگر قرار بود این اتفاق نیفتد چه میشد؟ جز اینکه فرآیند استحاله نظام و تهی شدن انقلاب از درون سریعتر اتفاق میافتاد؟ و این اتفاقات به نفع چه جریانی است؟
فساد ۳هزار میلیاردی، فساد آقازاده، کرسنت، فساد فلان و فساد بهمان چطور به مرحله رسیدگی رسید؟ جز با تحقیق و پیگیری؟
«استفان کاندیا»، موسس مرکز روزنامهنگاری تحقیقی در رومانی، درباره مهارتهای روزنامهنگاران تحقیقی میگوید: «این مهارت همانند سایر مهارتهای روزنامهنگاری است. آنها باید بتوانند واقعیتها را نشان دهند، به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و با صداقت گزارشهایی را تهیه کنند که افکار عمومی را از فساد دولتی و اداری آگاه کند».
شاید حق با دکتر «محمدمهدی فرقانی» باشد که وقتی میخواهد در کتاب «گزارشنویسی، چشم عقاب روزنامهنگاری» درباره روزنامهنگاری تحقیقی صحبت کند، مینویسد: «روزنامهنگاری تحقیقی نوعی ژورنالیسم افشاگرانه و ناظر بر عملکردها، سوءاستفادهها، فسادها، سوءمدیریتها و انحرافهاست. این سبک روزنامهنگاری در همه جای دنیا شرایط خاص خود را دارد، چرا که نوعی نگه داشتن آینه جلوی قدرتمندان است و طبیعی است که خوشایند آنها نیز نباشد». آری! این سبک خوشایند قدرتمندان و صاحبان قدرت و ثروت نیست، چرا که بیش از همه، آنها را در تیررس خود قرار میدهد.
البته باید گفت هنوز محیط رسانهای ایران با روزنامهنگاری تحقیقی غریبه است و درصد کمی از گزارشهای رسانهای در ایران به شیوه تحقیقی است و قطعا اگر این شیوه بیشتر باشد فسادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... راحتتر شناسانده میشود.
شاید زمانی که توماس وایتساید برای اولین بار موضوع «روزنامهنگاری تحقیقی»
(Investigative Journalism) را مطرح کرد، هیچوقت فکرش را هم نمیکرد کسی، این نوع مترقی از روزنامهنگاری را به «پلیس مخفی بودن» متهم کند و به آن بتازد. روزنامهنگاریای که امروز در دنیا بهعنوان مهمترین، سختترین و با ارزشترین سبک از کار ژورنالیستی شناخته میشود.
اظهارات و کنایه رئیسجمهور به مطبوعات در مراسم افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات طبعا باید ناظر به همین نوع روزنامهنگاری باشد، آنجا که میگوید: «معنی ندارد رسانهای به جای اطلاعرسانی، نقش پلیس مخفی را نیز ایفا کند و شما از محتوای آن آگاه شوید که فردا چه کسی بازداشت خواهد شد و کجا تعطیل میشود».
به نظر میرسد باید به آقای رئیسجمهور گفت: وظیفه رسانه صرفا اطلاعرسانی نیست، روزنامهنگاری تحقیقی پیشبینی نمیکند، مطالبه میکند.
*دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه دانشگاه تهران