به گزارش «نماینده» در فاصله ۸ ماه تا المپیک ۲۰۱۶ ریو نه تنها فضای این روزهای ورزش ایران، المپیکی نیست بلکه شاهد اتفاقاتی هستیم که زنگ خطر را برای ورزش کشورمان به صدا درآورده است؛ اتفاقاتی که ممکن است زحمات و هزینههای چند سال گذشته مجموعه ورزش و ورزشکاران را یکشبه بر باد دهد.
هنوز حافظه تاریخی جامعه ورزش به یاد دارد که چند سال پیش در اثر برخی لج و لجبازیها و اشتباهات چه بر سر ورزشمان آمد و فوتبال ایران تعلیق شد و هنوز یادمان نرفته سهمخواهی برخی مسئولان در مواقع موفقیت ورزش ایران را. حالا در آستانه المپیک اتفاقاتی در حال رقم خوردن است که همه را نگران کرده است.
طبق قانون و اساسنامه تعریف و مصوب شده کمیته ملی المپیک، مسئولیت ارتباط با نهادهای بینالمللی ورزش از فدراسیونهای ورزشی گرفته تا شورای المپیک آسیا و کمیته بینالمللی المپیک با این ارگان عمومی غیر دولتی (کمیته ملی المپیک ایران) است و تمام نهادها نیز با اشراف به این موضوع هر نوع گزارش، مکاتبه و پیگیری را با این ارگان که به نوعی «وزارت امور خارجه ورزش» به حساب میآید انجام میدهند.
این موضوع در معدود کشورهایی که در کنار کمیته ملی المپیک خود نهادی همانند وزارت ورزش و سازمان ورزش و تربیت بدنی دارند، گاهی اوقات باعث بروز حواشی و درگیریهایی میشده و میشود که نمونه بارز آن کشور کویت است که در همین یک ماه گذشته بسیاری از باشگاهها، فدراسیونها و کمیته ملی المپیک آن از سوی IOC تعلیق شد.
هنوز یادمان نرفته درگیریهای زمان وزارتِ علی سعیدلو و محمد عباسی با محمد علیآبادی در کمیته ملی المپیک را که چه سروصدای زیادی به پا کرد و ورزش ایران را تا آستانه تعلیق، آن هم درست نزدیک به زمان اعزام کاروان ورزشی ایران به المپیک ۲۰۱۲ لندن برد.
ظاهراً اما این موارد درسی برای ما نمیشود و باز باید منتظر بروز تنشهای بینالمللی و خط و نشانهای مسئولان جهانی ورزش باشیم چرا که چندی پیش نامهای از سوی وزارت ورزش و جوانان به مدیر امور بینالملل شورای المپیک آسیا ارسال شده که کاملاً خارج از چارچوب و قواعد تعریف شده ورزش است.
با بررسی جواب دقیق و روشنی که مخاطبِ نامه (مسئولان شورای المپیک آسیا) به این نامه دادهاند میتوان دریافت که آنان برخلاف ما بر حفظ نظم، سلسله مراتب و قواعد بینالمللی تاکید دارند و حاضر نیستند به هیچ قیمتی پا بر روی اصول بگذارند.
متن این نامه که در تاریخ سوم آگوست ۲۰۱۵ (۱۲ مرداد ۹۴) از سوی حیدر صادقی، مدیرکل دفتر امور بینالملل وزارت ورزش به وینود تیواری، مدیر امور بینالملل شورای المپیک آسیا ارسال شده به شرح زیر است:
«آقای وینود عزیز، با احترام فراوان و سلامی گرم، لازم به ذکر است که وزارت ورزش و جوانان ایران تنها نهاد مسئول در این کشور در امور ورزش و جوانان است. همچنین دفتر امور بینالملل وزارت ورزش مسئول اطلاعرسانی در خصوص رویدادهای ورزشی و جوانان سرتاسر جهان است. بنابراین، با رجوع به شصتوهفتمین نشست کمیته اجرایی شورای المپیک آسیا که قرار است در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۵ (۲۴ شهریور ۹۴) در عشقآباد ترکمنستان برگزار شود، بینهایت قدردان شما خواهیم بود اگر محبت کنید و اطلاعات لازم در مورد رویداد مزبور از جمله دستور جلسه و جدول زمانی را برای ما ارسال کنید. منتظر پاسخ شما به زودی زود هستم، لطفاً ادای احترام من را بپذیرید. ارادتمند شما، حیدر صادقی.»
مدیر امور بینالملل شورای المپیک آسیا یک روز پس از دریافت این ایمیل در تاریخ ۲۵ شهریور ۹۴ اینچنین پاسخ داده است:
" دوست عزیز، دستور جلسه نشست کمیته اجرایی شورای المپیک آسیا تنها برای اعضای این کمیته است... ما نمیتوانیم دستور جلسه را به شخص دیگری بدهیم. اگر شما نیاز به اطلاعات بیشتری از مجمع عمومی در عشقآباد دارید، لطفاً مستقیماً با کمیته ملی المپیک ایران تماس بگیرید. با احترام، وینود تیواری."
حال چند سؤال به وجود میآید که رسیدن به پاسخهای آنها میتواند جلوی عواقب جبرانناپذیر را بگیرد. سؤال اول اینکه آیا هدف فقط کسب نتایج نشست شورای المپیک آسیا بوده؟ آیا وزارت ورزش که خود در این نشست نماینده داشته نمیتوانسته از عضو ایرانی خود یا حتی از کمیته ملی المپیک این اطلاعات را به دست آورد؟ یا شاید این مدیرکل به دنبال دور زدن اصول و قواعدی بوده که تمام اهالی ورزش بدان آگاهی و اشراف دارد؟
سؤال بعدی این است که مدیرکل دفتر امور بینالملل وزارت ورزش به چه دلیل و با اجازه چه فرد یا افرادی این کار را انجام داده است؟ آیا محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان از این موضوع اطلاع داشته است؟ آیا نصرالله سجادی معاون قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش در جریان این موضوع بوده است؟ آیا سایر معاونان و مشاوران گودرزی در جریان بودهاند یا اینکه مدیرکل دفتر امور بینالملل وزارت ورزش خودسرانه این کار کرده که در هر صورت کاری ناپسند صورت گرفته است. اگر وزیر و معاونان وی از این موضوع مطلع بودهاند باید پرسید که به چه هدف و نیتی این کار را کردهاند و اگر در جریان نبودهاند که باید فریاد «وا اسفا» سر داد برای مسئولانی که نمیدانند در زیر مجموعهشان چه میگذرند.
سؤال اصلی اما این است که هدف وزارت ورزش از این کار چه بوده است؟ چرا آنها به جای اینکه مستقیماً سراغ کمیته ملی المپیک کشورمان بروند لقمه را دور سرشان چرخاندهاند و نامه را به شورای المپیک آسیا ارسال کردهاند؟ آیا آنها تمایلی به ارتباط گرفتن با اعضای کمیته ملی المپیک ایران ندارند؟ آیا میخواهند امور ورزش را در آستانه المپیک آن هم به قیمت تعلیق ورزش ایران در دست بگیرند؟ واقعا این کار وزارت ورزش چه معنایی میتواند داشته باشد؟