به گزارش «نماینده»، احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با انتشار یادداشتی با عنوان «آلومینیوم المهدی و هرمزال، حراج یا واگذاری؟»به ارائه گزارشی به مردم و نمایندگان پرداخت.
متن این یادداشت به این شرح است:
از اوائل دهه ۱۳۶۰که در اعتراض به دولتی کردن هرچه بیشتر اقتصاد کشور بنده و مرحوم عسگر اولادی، پس از مشورت با امام رحمتالله علیه، از دولت آقای مهندس موسوی استعفاء کردیم، سالها طول کشید تا آقای هاشمی رفسنجانی از پشتیبانی تمام قد از سیاستهای دولتسالارانه نخستوزیر دست بکشد و از مدیریت و مالکیت مردم در اقتصاد سخن بگوید. اما پس از جنگ با تغییر موضع آقای هاشمی، کار به دست کارگزاران، جناح چپ آن موقع و اصلاحطلبان امروز، افتاد که پیش از آن زمان با شیفتگی از دولتی کردن همه چیز دفاع میکردند از دوره سازندگی به بعد با شیدایی و تمام قد از بازار آزاد دفاع کرده اند. و متاسفانه همچنان الگوی شکست خورده تعدیل صندوق بین المللی ژول هستند. از این حیث تفاوتی بین دولت هایشان و دولت آقای احمدی نژاد نیست. فقط در دولت دکتر احمدی نژاد تفاوت ادعا در باره الگو و عمل و بی نظمی مالی بیشتر بود.
زمان دفاع سرسختانه آنان از دولتی کردن ما مجبور بودیم به آنان از سر خیرخواهی بگوییم آن قدر جلو نیایید که از پشت بام می افتید بعد ناچار شدیم بگوییم این قدر پس پسکی نروید که از آن ور بام میافتید. البته انصاف این است که گفته شود. عالمان و سیاستمدارانی از هر دو جناح کم و بیش همواره مواهب آزادی های اقتصادی مردم را در کنار عدالت اجتماعی پیگیری میکرده اند و اگر از اقتصاد آزاد سخن میگویند به نارسایی های آن و ضرورت توجه به فساد، انحصارات و آثار تخریبی آن ها بر کارایی و عدالت تذکر داده اند، بر تبانی های بین قدرت و ثروت تاخته اند، بر نظارت عام دولت و اعمال مقررات بی تبعیض برای مهار و هدایت بازار اصرار داشته اند و در درمان دردهای اقتصاد کشور و معیشت مردم، از علم اقتصاد موجود در چارچوب اقتضائات ملی و الزامات اسلامی دارو جسته اند. من افتخار میکنم که یکی از این دسته بوده ام. ذکر این مقدمه را لازم دانستم تا معلوم شود نه در گذشته مدافع دولتی شدن بودیم و نه امروز شیفته بازارآزادیم. مخالفت امثال بنده با واگذاری مجتمع المهدی و هرمزال نیز از سر مخالفت با تبعیض، قانون شکنی و برباد رفتن منافع ملی است. در واقع دفاع از آزادی اقتصادی مردم است در برابر ویژه خواری و امتیاز طلبی، نه دفاع از دولتی ماندن صنعت و معدن.
ماجرا چیست؟
طبق روال ادامه فروش کارخانه ها، نوبت به واگذاری مجتمع الومنیوم المهدی و طرح هرمزال رسید. در مزایده اول که در تیرماه ۹۳ با قیمت پایه ۱۶۵۵ میلیارد تومان برگزار شد. خریداری پا پیش نگذاشت. مزایده دوم در بهمن ۹۳ با قیمت پایه ۸۷۰ میلیارد تومان اعلام شد. این اختلاف چشمگیر را چنین توضیح دادند که چون هرمزال ۲۷۰ میلیون یورو به شریک خارجی بدهکار بود ما پرداخت این بدهی را بر عهده او گذاشتیم و قیمت پایه را پایین آوردیم. اما در مسیر انجام این مقصود ارزیابی های مکرر که هر یک با دیگری فاصله های فاحش داشت اعتراضات را برانگیخت. اعتراض را کارکنان دلسوز آغاز کردند. بعد نمایندگانی که آگاه شدند. سپس یا همزمان، بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات وارد میدان شدند. این غیر از اعتراضات و هشدارهای غالبا منطقی مدیران و وزیر صنعت ومعدن بود که به آنها اعتنایی نشد و به شکل غیرقانونی پیش رفت و در شهریور قرارداد واگذاری امضاء شد. چون به رغم همه اعتراضات، سازمان خصوصی سازی با اصرار غریبی مصمم به تحویل مجموعه به خریدار بود، و این ماجرا را یک نهاد امنیتی نیز رصد میکرد، گزارش امر به مقامات قضایی داده شد و بازپرس ذیربط کار را متوقف کرد. با این وجود، مجموعه تحویل خریدار شد. ما، قریب ۲۰ نماینده مجلس طی شکایتی به دیوان عدالت اداری که روز دوشنبه، دیروز ۶/۷/۱۳۹۴ به ثبت رساندیم، ضمن ارائه دلیل و سند دال بر غیرقانونی بودن واگذاری برای حفظ حقوق ملت، درخواست لغو تصمیم کردیم، و تقاضای صدور دستور توقف موقت نیز کرده ایم. دیوان عدالت به حمدالله یک نهاد خوش سابقه در دفاع از حقوق ملت در برابر اجحافات قدرت مجریه است. به همین دلیل ما به احقاق حق بسیار امیدواریم و در هر حال تسلیم حکم قانونی خواهیم بود. در این گزارش دلایل نمایندگان شما در خانه ملت در مخالفت با این حراج بیت المال به طور خلاصه تقدیم می شود.
الف) چرا دولت در فروش المهدی و هرمزال مغبون است؟
از میان ده ها دلیل برای خسارت دیدن دولت در اثر این تصمیم سازمان خصوصی سازی به تعدادی اشاره میکنم:
اختلاف فاحش ارزیابیهای انجام شده آن ها را از اعتبار ساقط میکند. در ارزیابیهای مکرری که از میزان داراییها انجام گرفته دائما روش ارزیابی و داراییهایی که به سراغ شان رفته اند تغییر کرده است به طوری که مقایسه برای کشف واقعیت دشوار میشود. در یکی ارزش زمین نیست، در دیگری ضایعات در نظر گرفته نشده در سومی این دو هست ولی محصول آماده فروش را اساسا به حساب نیاورده، در یک ارزیابی دیگهای ذوب مستهلک فرض گردیده است، در دیگری نه. یکی ارز را به قیمت آزاد لحاظ کرده و دیگری به قیمت مبادلهای. یکی نرخ تورم را برای محاسبه قیمت روز تجهیزات و ماشین آلات، نرخ متوسط جهانی تغییرات شاخص قیمتهای مصرف کننده در دوره عمر بنگاه ۰۷/۴ (چهار و هفت صدم) لحاظ کرده و دیگری با همان ملاک ۲ درصد درنظر گرفته است. (در حالیکه هر دو اشتباه است و نزیکترین شاخص نرخ متوسط تغییرات شاخص قیمت تولیدکننده منطقه یورو است که خرید از آن جا صورت گرفته که ۷۸/۶ (شش و هفتاد و هشت صدم) بوده است. همین یک قلم، اختلاف ارزشی بین صفر تا ۵۰۰ میلیارد تومان در ارزیابیها را پیش اورده است). برای ممکن شدن مقایسه به ارقام دو جدول که ظاهرا با ملاک واحد ارزیابی، در دو زمان انجام شده اشاره میکنم. در اولی جمع داراییهای هرمزال در آخر اسفند ۹۲ مبلغ ۷۲۰ (هفتصد و نوزده و هشت دهم) میلیارد تومان برآورد میشود ولی ۸ ماه بعد در آخر آبان ۹۳ بیش از دوبرابر یعنی ۱۶۹۴ میلیارد تومان!! همین ارقام متناظر برای المهدی ۸۸۴ و نزدیک به دوبرابر ۱۶۸۸ میلیارد تومان است. البته با فرمول_های بیسابقهای در مزایده، هرمزال به ۵۹۴ و المهدی به ۲۹۰ میلیارد تومان فروخته شد. در جدول دیگری جمع ارزش داراییهای (ناخالص) المهدی و هرمزال در کارشناسی مصوب جلسه ۲۷/۱۱/۹۳ مبلغ ۲۳۲۰ و در کارشناسی مصوب جلسه ۰۹/۰۳/۱۳۹۴ یعنی حدود ۱۰۰ روز بعد با ۵۷۷ تومان بالاتر، یعنی با ۲۵ درصد افزایش ۲۸۹۸ میلیارد تومان ارزیابی شد!! در یک گزارش ضایعات آند(باتس) ۳۵۰۰ تن و در دیگری ۱۳۸ هزار تن برآورد شده، نزدیک به ۴۰ برابر! در یک جا باتس کیلویی ۸۰۰ و در جای دیگری ۵۰۰ تومان قیمت زده شد. قیمت زمین هم به طرز فاحشی پایین در نظر گرفته شده است، متر مربعی ۵۰ هزار تومان! در حالی که زمینهای نامرغوب و در مکانهای دور را منطقه آزاد به قیمتهای بسیار بالاتری میفروشد.
۲. شیوه ارزیابی باید با محاسبه هزینه فرصت باشد. بدین معنا که اگر بخواهیم امروز کارخانه مشابهای بزنیم چقدر هزینه میبرد بعد با تعدیل آن به قیمت نزدیک تر به واقع برسیم. یعنی باید فرض کنیم امروز اگر بخواهیم چنین مجموعه ای را بسازیم چقدر هزینه دارد. مصداق مناسب، مجتمع آلومینیوم جنوب است با ظرفیت ۳۰۰ هزار تن و هزینه ارز و ریالی به ترتیب ۲/۱ میلیارد دلار و ۶۰۰ میلیارد تومان، که با دلار ۳۵۰۰ تومانی جمعا ۴۸۰۰ میلیارد تومان میگردد. با این فرق که مجتمع جدید واحد آندسازی ندارد که نقص کمی نیست، فناوری آن چینی است ولی مجتمع واگذار شده دارای فناوری اروپایی است و آندسازی هم دارد. تولید مجتمع واگذارشده ۱۰ درصد کمتر است و از عمر المهدی ۱۹ سال و از عمر هرمزال ۶ سال میگذرد، ولی هر چهار سال یکبار دیگهای آنها بازسازی شده است. برای بازسازی هر دیگ در سال ۱۳۸۷(اطلاعات در دسترس) مبلغ ۱۶۰ هزار یورو هزینه شده است. نیمی از خط تولید هرمزال نو است. یک هفته پس از انتشار آگهی مزایده، نامه کارشناسی مستدلی به امضای تمام اعضای هیأت مدیره المهدی(شماره ۱۴۸۰/۹۳/۱۰ مورخ ۰۴/۱۲/۱۳۹۳) خطاب به رئیس سازمان خصوصی سازی نوشته شده است که دلایل متعددی دال بر غبن دولت ارائه کرده است. از جمله مینویسد مجتمع جنوب برای هر خط تولید آلومینیوم ۱۱۰ هزار تنی چینی ۳۵۰ میلیون دلار قرارداد بسته است. در حالی که المهدی آندسازی و میله گذاری هم دارد و از ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۳ به طور متوسط سالانه ۱۰۵ هزار تن تولید داشته است. با همین روش هزینه فرصت نشان داده است که المهدی به جای ۱۱۴۱، به ۲۹۱ میلیارد تومان فروخته شده است. اگر مسئول سازمان خصوصی سازی یک. خودرو سواری را در سال ۱۳۸۹ با دلار ۱۲۰۰ تومانی خریده باشد الان که قیمت دلار ۳ برابر شده و خودرو ۵ سال کار کرده را با چه قیمتی حاضر است بفروشد؟
تفاوت های مهم دیگری هم به نفع المهدی و هرمزال وجود دارد مانند بِرند، نیروی آموزش دیده، در دست داشتن جوازات مختلف و مشابه آنها. هر طور بسنجیم تعیین قیمت ناخالص حدود ۲۰۰۰ میلیارد تومان بسیار دور از واقع به نظر میرسد. چنین مجتمعی را برنده مزایده با آورده نقدی ۱۴۰ میلیارد تومان و اقساط هر شش ماه حدود ۹۰ میلیارد تومان میخرد در حالی که طبق برآوردهای واقعبینانه در روز تحویل حدود ۵۰۰ میلیارد تومان شمش، مواد اولیه و ضایعات در مجتمع وجود دارد! جمع موجودی شمش تولیدی در انبار دو واحد در روز ۱۷ شهریور، روز تحویل مجتمع، نزدیک به ۴۰ هزارتن بود. برنده مزایده غیرقانونی در روز ۳۱ شهریور ۴۱۰۰، آن را کیلویی ۶۱۱۰۸ ریال به قیمت ۲۵ میلیارد تومان نقد فروخت. پس تنها با فروش محصول موجود در انبار فرد مزبور نزدیک به دو برابر پول نقدی که آورده است، به چنگ می آورد!
۴. فروش با ۱۵ درصد نقد و بقیه اقساط ۷ ساله! نرخ سود فروش قسطی ظاهرا ۱۴ درصد لحاظ شده است(چون در قرارداد رقم آن ذکر نشده است)، در حالی که نرخ رایج تسهیلات بانکی ۲۸ درصد است. با این نرخ رایج، سود فروش قسطی که طبق قراردادهای امضاءشده ۵۰۴ میلیارد تومان است، به ۱۰۰۸ میلیارد تومان افزایش می یابد. یعنی ۵۰۰ میلیارد تومان زیان به دولت!
۵. با دعاوی حل نشده کنسرسیوم خارجی و محمد مهدی التاجر در آینده دولت چند هزار میلیارد تومان باید تاوان بدهد. تنها کافی است توجه شود که تفاوت اختلاف حل نشده بین ایمیدرو و مهدی التاجر تفاوت بین ۲۲ میلیارد تومان سهم دفتری التاجر به ادعای ایمیدرو و ۲۰۰ میلیون دلار(۷۰۰ میلیارد تومان) تسهیلات با نرخ ۸ درصد سالانه ادعای مهدی التاجر است. اگر شکایت مهدی التاجر به دادگاه پاریس به حکم علیه ما منجر شود دولت بعدا باید حدود ۶۵۰ میلیارد تومان بپردازد در حالی که از فروش المهدی ۲۹۰ میلیارد تومان کسب کرده است!
۶. اگر کار به مراجع رفع اختلاف خارج بکشد آسیب اعتباری دولت چقدر هزینه بر اقتصاد ملی بار میکند؟
بدهی های این دو واحد طبق صورت های مالی ۱۳۹۲ (مربوط مالکیت دولت نسبت به ۷۷ درصد سهم از المهدی و ۱۰۰ درصد هرمزال) پس از کسر و اضافاتی نزدیک به ۲۰۰۰ میلیارد تومان بوده است که پس از کسر آن از ارزش دارایی مورد استناد در مزایده به مبلغ ۲۸۲۳ میلیارد تومان، کل مجموعه را ۸۸۴ میلیارد تومان فروخته اند. این بدهی چگونه ایجاد شد و طلبکار کی بود؟
به علت منع دولت از سر مایه گذاری دولتی جدید یا توسعه سرمایه گذاریهای موجود به موجب قانون برنامه چهارم و پنجم و بودجه های سالانه، عمده این بدهی با استقراض از منابع بانکی داخلی و خارجی با ضمانت سازمان توسعه و نوسازی معادن، ایمیدرو، و یا از طریق منابع داخلی ایمیدرو در قالب وام تامین مالی گردیده و بخش دیگر آن از طریق عدم پرداخت. هزینه برق یا مالیات تامین مالی شده است که جمعا ۱۲۲۶میلیارد تومان آن عینا مطالبات دولتی و یا شبه دولتی اند. این ها بدهی هستند یا همان سرمایه لازم جهت احداث و توسعه این صنعت که مسئولین وقت با دور زدن قانون و اخذ وام و تسهیلات و عدم پرداخت پول برق و مالیات، این پروژه ها را تأمین مالی کرده اند؟ خدا وکیلی بگویند اگر این مبالغ از ترازنامه های این دو شرکت. و از قسمت بدهیها تهاتر و به حساب واقعی، یعنی سرمایه شرکت بنام دولت منظور میشد، قیافه و شکل و شمایل این شرکتها برای خصوصی سازی چقدر واقعی تر و جذاب تر میشد؟ تا اینکه به صورت بدهی نمایش داده شوند و این شرکتها ور شکسته نمایش داده شوند و اماده حراج؟. این یکی از وظائف قانونی مسئولان ذیربط دولتی در اصلاح ساختار شرکتها پیش از واگذاری بود که آن را نادیده گرفتند و تنها از این طریق صدها میلیارد تومان خسارت بر دولت وارد کردند. آیا ممکن است توضیح دهند خریدار این مجتمع غیر از حداکثر ۱۱۴۶ میلیارد باقیمانده مبلغ خرید که قرار است طی ٧ سال پرداخت کند، این مبالغ ١٢٢٦میلیارد تومان مطالبات. دولتی از این شرکتها را چرا و به چه عنوان و با چه مجوزی نحت عنوان ظاهری حذف بدهی و ارزش گذاری دارایی خالص ولی در واقع وام قرض الحسنه از جیب دولت پرداخت کرده اند؟ این وام را چگونه و با چه زمانبندی و با چه نرخی از سود پرداخت می کنند؟. در این کشور اگریک کارمند و کارگر برای یک درد صعبالعلاج فرزندش بخواهد از بانک ٢٠ میلیون وام بگیرد. چقدر از او ضمانت می گیرند و ظرف هفت سال چقدر سود از او توقع می کنند؟ به نظر شما. خریدار ۲۳۸ میلیارد تومان مطالبات برق منطقه ای را چگونه پرداخت خواهد کرد؟ نقد؟ دوماهه؟ ٦ ماهه؟ یا ٦ ساله و یا ماهی ١ میلیارد؟ بقیه مطالبات را چطور!؟ اگر این ها خسارت به بیت المال نیست پس چیست؟
از همه عجیب تر داستان قرارداد الحاقی است. عصر روز ۳۱ مرداد تلفنی با وزیر محترم اقتصاد از موضوع واگذاری پرسیدم. چون قبلا در پی اعتراضات انجام شده آقای دکتر طیب نیا دستور توقف و ارزیابی چندم را نیز داده بود و نتیجه حدود ۴۰۰ و اندی بالاتر از قیمت فروش شده بود. گفت که پیشنهاد من در جلسه هیأت واگذاری برای تجدید قرارداد رای نیاورد. هیات داوری هم حضور داشتند و گفته شد که چون مزایده از نظر شکلی درست بوده نمیتوان آن را نقض کرد. عرض کردم لااقل این ۴۰۰ میلیارد تومان را از او بگیرید. پاسخ داد که من هم همین پیشنهاد را دادم هیأت واگذاری با اصرار من و پشتیبانی وزارت اطلاعات و دادستان دیوان محاسبات پذیرفت تا با مذاکره خریدار را راضی به پرداخت کند فردای آن روز برای تقویت موضع وزیر نامه تهیه شد و به کمک آقای جراره نماینده محترم بندرعباس تعدادی امضاء جمع شد و برای وزیر فرستادیم. نمایندگان دیگر بندرعباس که آن موقع در جلسه حاضر نبودند با همان مضمون جداگانه نامه نوشتند که لااقل ۴۰۰ میلیارد زنده شود.
بالاخره پس از چانه زنی خریدار مثلا راضی شد که ۳۴۶ میلیارد تومان بپردازد. اما متاسفانه سازمان خصوصی سازی در قبال پذیرش خریدار به پرداخت مابه التفاوت مذکور، دو شرط مهم و جدید دارای بار مالی ۳۰۰ تا ۶۵۰ میلیارد تومانی را قبول کرد. اول آن که برای دادن اقساط مانده قسطی قرارداد اصلی(۸۰۰) و مبلغ الحاقیه(۳۴۶) جمعا به مبلغ ۱۱۴۶ میلیارد تومان، به خریدار یک سال تنفس داده شد که با نرخ بانکی ۲۸ درصد مبلغ ۳۲۰ میلیارد تومان دولت را مغبون میکند! و دوم آن که به خریدار امکان میدهد تا سقف ۳۴۶ تومان مورد بحث ادعای بدهی اضافی برای مجموعه شرکت بکند و با شرایط بسیار آسانتری از قرارداد اصلی از اقساطش کم کند. گویی قبول خریدار به پرداخت اضافه مبلغ ۳۴۶ میلیارد یک فداکاری بود که هیأت واگذاری خود را موظف به دادن پاداشی از ۳۲۰ تا ۶۶۶ میلیارد تومان از جیب ملت دیده بود! چگونه میتوان پذیرفت که هیأت واگذاری نمیدانست چکار دارد میکند؟ موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که برای پرهیز از تطویل بیشتر از ذکر آنها خودداری میشود.
چرا سازمان خصوصی سازی با اصرار به دنبال انجام این معامله است؟
از آغاز بحث واگذاری المهدی و هرمزال مجموعهای از انتقادات، تذکرات، مخالفتها و پیشنهادها به سازمان خصوصی سازی متوجه شد ولی به طرز بیسابقهای، این سازمان بدون اعتنا به روند غیرقانونی خویش ادامه داد که این خود جرم مستقلی است. آن چه در ادامه می آید بخشی از تلاشهای انجام شده برای تصحیح مسیر مغایر با قانون و مخالف مصالح مالی دولت و عدالت اجتماعی، است.
۱. بی اعتنایی به نامه کارشناسانه مورخ ۰۴/۱۲/۱۳۹۳ مدیران شرکت برای رعایت قانون در واگذاری که متضمن چند پیشنهاد خوب بود.
۲. بی اعتنایی به نامههای مورخ ۰۲/۱۲/۹۳ و مورخ ۱۸/۱۲/۹۳ ایمیدرو در اعتراض به عدم تعیین تکلیف شرکای خارجی. در نامه اخیرالذکر به سازمان خصوصی سازی مستدلا تأکید می شود که برای تضمین تأدیه بدهی مجتمع به شریک خارجی، باید از خریدار ۱۸۶۳ میلیارد تومان ضمانت نامه بانکی گرفته شود. ولی سازمان خصوصی سازی یک برگ سفته گرفت!
۳. بی اعتنایی به نامه مورخ ۱۱/۰۵/۹۳ وزیر صنعت و معدن و تجارت در باره تعیین تکلیف شرکای خارجی پیش از واگذاری.
۴. بی اعتنایی به نامه مورخ ۲۷/۰۳/۹۴ ایمیدرو که در آن سه بار تکرار میکند که طبق بند ۱-۱۷ قرارداد با کنسرسیوم خارجی "واگذاری مالکیت و حقوق سرمایه گذار به صورت یکطرفه و بدون اخذ رضایت کتبی امکانپذیر نیست"
۵. بی اعتنایی به نامه مورخ ۰۵/۱۲/۹۳ بازرسی کل کشور که تمام اشکالات کار را برشمرده بود و ضمن صدور اخطار قضایی توقف واگذاری را خواسته بود.
۶. دخالت دیوان محاسبات و صدور گزارش مورخ ۲۵/۱۲/۹۳ که در شعبه هفتم دادسرای دیوان به آن رسیدگی شد و رئیس شعبه طی نامه مورخ ۲۷/۱۲/۹۳ به وزیر محترم اقتصاد منجر به صدور دستور وزیر برای توقف واگذاری و ارائه گردش کار گردید.
۷. بی اعتنایی به اعتراض مکتوب مهدی التاجر بعد از انتشار آگهی واگذاری. وزیر صنعت، معدن و تجارت قبلا در این باره طی نامه مورخ ۱۱/۰۵/۱۳۹۳ هشدار داده بود.
۱۰. با وجود این همه دستور و مانع قانونی و کارشناسی برنده مزایده اعلام میگردد! و برنده یک ماه بعد در ۲۷/۰۱/۹۴ بخشی از مقدار نقدی معامله را به حساب سازمان واریز میکند.
۱۱. دادستان دیوان محاسبات با تعیین کارشناس معتمد به راستی آزمایی قیمت گذاری مبنای واگذاری اقدام میکند که با اختلاف فاحشی روبرو میشود و مراتب را طی نامه مورخ ۲۹/۰۲/۹۴ به وزیر اطلاع میدهد.
۱۲. نامه مزبور در دستور جلسه مورخ ۰۹/۰۳/۹۴ هیات واگذاری قرار میگیرد در این جلسه نمایندگان دستگاههای نظارتی حاضر بودند. بنا شد که برای ارزیابی اعتراضات دیوان محاسبات هیات جدید کارشناسی به انتخاب سازمان تعیین شود. این هیات به رقمی حدود ۸۰۳ میلیارد تومان بیش از قیمت معامله شده میرسد! این رقم یعنی ۹۱درصد انحراف در ارزیابی مبنای فروش.
۱۳. گزارش ارزیابی جدید در جلسه ۳۱/۰۵/۹۴ مطرح میشود. ولی با کمال تعجب هیات واگذاری و حتی هیات داوری با فسخ قرارداد مخالفت میکنند و حتی یکی از اعضای هیات داوری میگوید چون مزایده از نظر شکلی درست بوده اگر خریدار شکایت کند به نفع او رای داده میشود!
۱۴. سرانجام هیات واگذاری میپذیرد که با خریدار مذاکره کند تا او را راضی به پرداخت ۴۰۰ میلیارد دیگر بکند. در عمل بر سر ۳۴۶ میلیارد دیگر توافق کردند که داستان غم انگیزش گذشت. به نظر شما این همه اصرار عجیب نیست؟
چرا این واگذاری غیرقانونی است؟
به دلایل بسیاری در فرایند واگذاری المهدی و هرمزال قوانین و مقررات متعدد نقض شده است. در این باره بین بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات کشور و نمایندگان شاکی به دیوان عدالت مشترک است. در زیر عناوین مواردی از آن ها را مشاهده میکنید:
مغایرت با ماده ۳ قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴
نقض ماده ۱۷ با انعقاد قرارداد الحاقی
نقض مقررات معاملات دولتی با قراردادالحاقی
عدم رعایت حکم ماده ۱۹ قانون اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴
اعتراض شرکای خارجی
نقض احکام شرع و قانون مدنی
مشروح این ادله در شکایت نمایندگان به دیوان عدالت اداری آمده است. این شکایت دیروز به ثبت رسیده است و انشاءالله به رسانه ها داده خواهد شد.