به گزارش «نماینده» ما درحال چاق تر شدن هستیم. برای ما عادی شده است تا افراد بسیار چاقی را ببینیم که به جای قدم زدن عادی مثل اردک راه می روند. افزایش چاقی مفرط در کشورهای توسعه یافته مانند کشورهای متوسط یا فقیر شدید است.
آیا وزن یک شخص فقط به خودش مربوط می شود؟ آیا باید به سادگی از کنار افراد چاق بگذریم؟ اما واقعیت این است که چاقی مفرط یک موضوع اخلاقی است، زیرا افزایش وزن باعث می شود هزینه دیگران بالا برود.
یک خانم لاغر که وزن چمدان ها و جعبه هایش حدودا ۴۰ کیلوگرم بیشتر از حد مجاز بود داخل فرودگاه شد. او برای اینکه بارهای خود را تحویل دهد پول زیادی پرداخت کرد. اما شخصی که ۴۰ کیلوگرم از این خانم بیشتر وزن دارد و چمدانی ندارد چیزی نباید بپردازد. این در حالی است که اگر بخواهیم نسبت به مصرف سوخت هواپیما محاسبه کنیم فرقی بین وزن بار و وزن بدن نیست.
به گفته این اقتصاددان، از سال ۲۰۰۰ تا کنون میانگین وزن مسافران بالغ تا ۲ کیلوگرم افزایش پیدا کرده است. برای هواپیمای بزرگ و پیشرفته ای مانند ایرباس ۳۸۰E این افزایش وزن به معنای پرداخت ۴۷۲ دلار بیشتر برای یک سفر از سیدنی به لندن است. اگر این خط در این مسیر در روز سه بار برود و برگردد در طول یک سال باید یک میلیون دلار بیشتر برای پول سوخت بپردازد، یا حدود ۱۳% از سود آن خط هوایی را از دست خواهد داد.
وبر پیشنهاد می کند که فرودگاه ها وزن ۷۵ کیلوگرم را به عنوان وزن استاندارد مشخص کنند. اگر فردی ۱۰۰ کیلو وزن داشت هزینه سوخت بیشتر می شود، بنابراین نسبت به ۲۵ کیلویی که اضافه وزن دارد باید پول بیشتری بپردازد. و کسی که فقط ۵۰ کیلوگرم وزن دارد به اندازه همان ۲۵ کیلویی که کمتر دارد باید به او تخفیف داده شود.
در ضمن برای کاهش خجالت از گفتن وزن واقعی، می توانیم از مسافران بخواهیم تا با چمدانهایشان بر روی ترازو بروند و بعد هزینه را محاسبه کنیم.
وبر می گوید: «وقتی که با دوستانم این پیشنهاد را مطرح کردم اغلب آنها گفتند که کاری از دست افراد چاق بر نمی آید. متابولیسم بدن آنها با بقیه فرق دارد.» اما مسئله پرداخت اضافه بها یک نوع تنبیه نیست. ما فقط می خواهیم بگوییم که جبران اضافه بها برعهده خود مسافر است، چه وزن بار و چه وزن خود شخص. پرواز با مراقبت های بهداشتی فرق دارد و جزو حقوق بشر محسوب نمی شود.
افزایش سوخت هواپیما فقط به مسئله مالی مربوط نمی شود. از آنجایی که انتشار زیاد گازهای گلخانه ای هزینه های محیطی را هم به دنبال دارد، این موضوع مهم تر می شود. این تنها نمونه کوچکی از تاثیر وزن دیگران بر زندگی ما است. وقتی افراد چاق تر و سنگین تر شوند تعداد کمتری از آنها در اتوبوس یا قطار جا می شوند که این مسئله باعث افزایش هزینه حمل و نقل می شود. بیمارستان ها هم باید تخت های بستری یا تخت های جراحی محکم تری سفارش دهند یا سرویس های بهداشتی بزرگتری بسازند یا در سردخانه هایشان یخچال های بزرگتری نصب کنند که همه به هزینه هایشان می افزاید.
در واقع چاقی مفرط در بحث مراقبت های بهداشتی هزینه های قابل توجهی در بر دارد. در سال گذشته، «انجمن دبیران استرالیا» تخمین زد که در ایالات متحده و کانادا، افرادی که چاقی مفرط دارند باعث افزایش ۱۲۷ میلیارد دلاری هزینه مراقبت های بهداشتی شده اند. این امر باعث افزایش صدها دلاری برای مالیات دهندگان یا کسانی که بیمه درمانی خصوصی هستند، میشود.
تحقیقات مشابه در این کشورها نشان می دهد که هزینه عدم بهره وری افراد چاق، چه آنها که هنوز کار می کنند و چه آنهایی که نمی توانند کار کنند ۱۱۵ میلیارد دلار محاسبه شده است.
این دلایل کافی است تا سیاست هایی علیه اضافه وزن ایجاد شود. قرار دادن مالیات بر غذاهایی که منجر به چاقی مفطرط می شوند، مخصوصا خوراکی هایی که ارزش غذایی ندارند مانند نوشیدنی های قندی می تواند مثمر ثمر باشد.
این افزایش هزینه ها می تواند هزینه هایی که بخاطر افراد چاق بر دیگران تحمیل می شود را کم کند و باعث شود تا افرادی که در معرض چاقی هستند کمتر به سراغ این غذاها نروند. چاقی مفرط بعد از مصرف دخانیات به عنوان دومین علت مرگ قابل پیشگیری به شمار می آید.
درست است که اکثر ما نگران این هستیم که آیا زمین می تواند جمعیتی بالغ بر ۷ میلیارد نفر را داشته باشد یا نه؛ اما باید به سایز و اندازه دیگران هم فکر کنیم. اگر هم انسان سالم و هم محیط زیست طبیعی برای ما ارزشمند باشد آن وقت هم وزن من و هم وزن شما به همه مربوط می شود.