به گزارش «نماینده»، در حالی که حدود پنج ماه تا زمان برگزاری انتخابات مجلس دهم باقی است، تفاوت نگاه ها بین طیف های مختلف جریان اصلاح طلب بر سر ریاست این مجلس به نحو معناداری آشکار شده است. روز گذشته نشریه صدا ارگان حزب کارگزاران سازندگی در یادداشتی به قلم محمد قوچانی نایب عضو شورای مرکزی این حزب، با ارائه این خبر که شخصیت های سیاسی برجسته اصلاح طلب نظیر آیت الله هاشمی و حجت الاسلام حسن خمینی از حجت الاسلام ناطق نوری برای حضور در عرصه انتخابات دعوت بعمل آورده اند، ناطق نوری را گزینه مطلوب برای ریاست مجلس دهم معرفی کرد. ارگان حزب کارگزاران در این یادداشت رئیس شدن ناطق نوری در مجلس آینده را پرداخت بدهی دوم خرداد اصلاح طلبان به وی تلقی کرد.
اما روزنامه آرمان امروز که طیفی دیگر از جریان اصلاح طلبان نزدیک به هاشمی و سید حسن خمینی را نمایندگی می کند در گزارشی به قلم دبیر گروه سیاسی خود، با انتقاد تلویحی از یادداشت قوچانی، با حضور ناطق نوری در جایگاه ریاست مجلس دهم مخالفت کرده و تصریح کرده است که میانه روهای اصلاحات بر ریاست علی لاریجانی تاکید دارند چرا که وی بیشتر از دیگران می توند به دولت روحانی کمک کند.
بر این اساس، تاکنون طیف های درون قدرت اصلاحات، برای ریاست مجلس دهم بر روی گزینه هایی چون ناطق نوری و علی لاریجانی تمرکز یافته اند و ظاهراً محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات می بایست همانند انتخابات ریاست جمهوری یازدهم سودای ریاست را از سر به دور کرده و به نفع فردی که از منظر اصلاح طلبان اصولگرای میانه رو تلقی می شود، کناره گیری کند. طرفه این که روزنامه آرمان در همین شماره خود، طی یادداشتی به قلم صادق زیباکلام مجددا تصریح کرد که توانایی ناطق نوری برای پیشبرد اصلاحات از عارف بیشتر است.
آنچه در پی می آید متن کامل گزارش روزنامه آرمان با عنوان «اصلاح طلبان به دنبال ریاست ناطق نوری!؟» است:
بی گمان در شرایطی که فضای سیاسی کشور تنها چند لکه کوچک تیره دارد که ناشی از عملکرد معدود تندروهای هر دو جناح سیاسی کشور است سایر سیاسیون دلسوز و خواستار اعتلای کشور بوده و به آنچه نمیاندیشند تحقق خواستههای گروهی و جناحی پیش از منافع ملی است. برخی اما لباس همراهی با دلسوزان بر تن کردهاند و در طول مسیر از خط تعیین شده اعتدال خارج میشوند؛ اینان در بوق اعتدال میدمند اما پیکره اعتدال را زخمی میکنند که یک ابزار آن ایجاد شکاف میان بزرگان است. انتخابات مجلس دهم در پیش است و همه گروههای سیاسی منصف سعی دارند با فراموش کردن دلخوریهای سالهای گذشته زمینهساز حماسهای باشکوه با حضور حداکثری مردم شوند. در خرداد ۹۲ کلید آشتی ملی با حمایت اصلاحطلبان از حسن روحانی که یک کاندیدای اصولگرای سنتی شناخته میشد، زده شد و اکنون آنها درصدد تکمیل این پروژه هستند اما برخی سهوا یا عمدا مسیر را اشتباه میروند و سعی دارند شخصیتی هر چند محبوب و با سابقه را مطرح و دیگران را مجاب به حمایت از او کنند و این اصرار در حالی است که عقلای جریان اصلاحات هنوز تصمیمی برای بیان گامهای بعدی در راستای آشتی ملی و پیروزی در انتخابات مجلس بیان نکردهاند. اگر نیت این جریان را مثبت و خیر ارزیابی کنیم در سادهترین حالت باید شاهد یک دوگانه انتخاباتی در جریان اصلاحات بود چنانکه طیفی از شخصیتی مانند حجتالاسلام ناطقنوری حمایت و بر حضور او اصرار میورزد و طیف دیگر معتقد است بقا و خیر اصلاحات در حمایت ازعلی لاریجانی است. نکته قابل تامل دلایلی است که طیف نزدیک به کارگزاران در حمایت خود از ریاست ناطق نوری بر مجلس دهم مطرح میکند.
ناطق محبوب اما نه برای ریاست مجلس
حجتالاسلام ناطقنوری شخصیتی است که در سالهای اخیر بویژه پس از ۸۶ تحولات زیادی در اخلاق و منش او ایجاد شد و رویکرد او به گونهای بود که اصلاحطلبان از اظهاراتی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ درباره او داشتند پشیمان شدند و او هم یار دوازدهم اردوگاه اصلاحطلبی شد هر چند هیچ گاه حاضر نشد پسوند اصولگرایی را از خود دور کند. ناطق نوری در سالهای سکوتش نقش جدیدی برای خود تعریف کرد که جدا از آن نقشی بود که تا سال ۸۶ به عنوان یک فعال سیاسی اصولگرا ایفا میکرد. شیخ نور خود را در قامت یک مصلح سیاسی تعریف کرد و سرمایه خود را دیگر نه برای پیروزی لیست اصولگرایان بلکه برای نزدیکی به لیستی هزینه کرد که بزرگانی مانند آیات هاشمی و سیدحسن خمینی تایید آن را به نفع کشور میدانستند اما آیا اکنون میتوان بار دیگر به جلوس ناطق نوری بر کرسی ریاست مجلس امیدوار بود؟ هر اتفاقی در عرصه سیاست به ویژه سیاست ایران محتمل است اما برخی احتمالات که محقق میشود برای گذشته بوده و اجرای آن در این مقطع شاید درحدانتظار نباشد که یک نمونه آن جلوس دوباره ناطق نوری بر کرسی ریاست مجلس است. او در مجلس پنجم بر کرسی ریاست مجلس نشست و بویژه بعد از استقرار مجلس ششم که حامیان رقیب انتخاباتی او در سال ۷۶ بیشترین کرسیهای مجلس را به دست آورده بودند مشی اعتدالی داشت و اصلاحطلبان با مشکلات زیادی در مواجهه با او روبهرو نشدند اما به هر حال او یک اصولگرا بود. ناطق نوری امروز هم یک اصولگراست و برخی میخواهند با حضور او مجلس پنجم دیگری را تجربه کنند اما باید دانست انحصارطلبی آفت جریان اصلاحطلبی است و در کنار هم قرار گرفتن نام شیخ نور و حزب خاص کمک چندانی به توسعه و موفقیت جریان اصلاحات در این مقطع نخواهد کرد. بیشک پتانسیل ناطق نوری را نادیده گرفتن جفای بزرگی است اما او بعید است که برای بازگشت به سیاست آن هم از طریق مجلس اقدام کند اما برای ایفای نقش در تشکیل مجلسی کارآمد و بویژه رایزنی با روحانیون و علما برای پربار کردن مجلس خبرگان که انتخابات آن هم در اسفندماه برگزار خواهد شد، از هیچ کمکی فروگذار نخواهد کرد. ناطق نوری در سفرهای زیادی که به خارج کشور داشته است و همچنین سفرهایی که در داخل کشور دارد زمینهساز خوبی برای تعاملات بینالمللی هم هست و ایفای چنین نقشهایی از سوی او میتواند بر محبوبیت او بیفزاید. گمان میشود برخی جریانات سیاسی با اصرار بر حضور ناطق نوری در انتخابات مجلس و وعده سپردن کرسی ریاست پارلمان به او مسیری را پیش گرفتهاند که ناطق نوری را از جایگاه اصلی خودش دور میکند بدین شکل که اگر طبق قولی که به خودش داده است در انتخابات شرکت نکند برخی مخالفانش این موضوع را مطرح میکنند که او به فکر مجلس نیرومند نبوده است و از سویی هم اگر در انتخابات شرکت کند با رقبایی برای جلوس بر کرسی ریاست مواجه خواهد شد که نتیجه این رقابت برای او مشخص نیست!
حمایتسازی خوب یا بد؟
طیفی که در پی ریاست ناطق نوری بر کرسی مجلس است عنوان میکند که شخصیتهای مطرح و شناختهشده کشور هم به دنبال همین موضوع هستند چنانکه یکی از آنها دیروز پس از نگارش مطلبی درباره چرایی حضور ناطق نوری در انتخابات مجلس دهم، نوشت: «اخبار موثق و گمانهزنیهای دقیق حاکی از آن است که بزرگان جبهه اصلاحات آقایان اکبر هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی و ... همگی از این راهحل استقبال میکنند و معتقدند که باید ناطق نوری را به نامزدی تشویق کرد و از او خواست که به عنوان یکی از ۱۰ چهره ملی کشور که به حفظ ارزشهای انقلاب و جمهوری اسلامی متعهد است وارد صحنه انتخاب شود و از ظرفیت خود به عنوان فردی که که مورد اعتماد مقام رهبری و ریاست جمهوری است برای بازسازی اتحاد ملی در کشور استفاده کند.» در ادامه این گزارش هم سعی شده چنین القا شود که ریاست ناطق نوری بر کرسی ریاست مجلس فاز دوم پروژه اعتدال است و بار دیگر در پروژه حمایتسازی تصریح کرده که رئیسجمهور هم با این حضور موافق است.
تاکید اعتدالیون بر ریاست کیست؟
اما برخی که بیشتر به طیف میانهروها نزدیک هستند بر گزینه ریاست لاریجانی در شرایط فعلی تاکید دارند چرا که آنها واقعیت را پیش روی خود قرار میدهند و نتیجه میگیرند در شرایطی که اصلاحطلبان روی حمایت از گزینهای اصلاحطلب برای جلوس بر کرسی ریاست مجلس اجماع ندارند بهترین راهکار حمایت از شخصیتی است که درحال حاضر کمک کننده به دولت است. لاریجانی هم در سالهای اخیر از پوسته اصولگرایی صرف خارج شده و برای او اصلاحطلبان هم از نیروهای امین و مورد اعتماد کشور محسوب میشوند. از سوی دیگر لاریجانی تنها شخصیتی است که نشان داده توان کنترل تندروها را دارد و این رویکردش سبب رضایت بخشی ازاصلاحطلبان و اصولگرایان و اعتدالطلبان بوده و خواهد بود. علی لاریجانی از محبوبیت لازم هم در بین مراجع برخوردار است. از سوی دیگر لاریجانی حمایت علنی از حسن روحانی در جایگاه ریاست جمهوری نداشته است اما در مجلس نشان داده که حمایت از دولت را در اولویت خود دارد و در این مسیر هم از تلاشی فروگذار نکرد و نگذاشته تندروها خلل هزینهبری در عملکرد دولت ایجاد کنند اما اگر ناطقنوری رسما اعلام کاندیداتوری کند شرایط فرق خواهد کرد و نزدیکان دولت هم برای حضور وی فکری خواهند کرد اما نمیشود بیگدار به آب زد چراکه اینگونه گمانهزنیها در زمانی که ناطق صریحا اعلام کرده قصدی برای حضور ندارد فقط فضاسازی است و محلی از اعراب ندارد. قطعا حضور شخصیتهای تاثیرگذاری همچون شیخ نور بازی انتخاباتی حتی اصولگرایان را نیز به هم خواهد زد. حال اگر در این میان قبل از اعلام رسمی کاندیداتوری وی، اصلاحطلبان بخواهند گزینه ریاست مجلس دهم را مطرح کنند این موضوع اگر باعنوان یک حرکت تاکتیکی و ایجاد فضای چانهزنی سیاسی صورت گیرد میتوان آن را توجیه کرد اما اگر به عنوان استراتژی اصلاحطلبان مطرح شود همانطور که پیشتر در مورد عدم حضور ناطقنوری در رقابتهای انتخاباتی مجلس دهم ذکر شد، امری است که نیاز به تامل بیشتر دارد و نمیتوان صریحا آن را در فضای سیاسی کشور مطرح کرد. ناطق نوری وقتی به یادگار امام میگوید قصد حضور ندارد لذا تا اینجا دیگر گمانهزنی در خصوص ریاست وی پذیرفتنی نیست.