«نماینده»؛ محمدكاظم انبارلويی/ درست ۳۶ سال پيش در چنين روزي استكبار جهاني گزينه نظامي و يك جنگ تمام عيار را براي نابودي انقلاب اسلامي در دستور كار خود قرار داد. نيت شوم حمله نظامي به ايران چنين ايامي قطعي شد و صداي اولين غرش شليك توپها و تانكها و نيز بمباران هوايي در مرزهاي غرب و جنوب و نيز پايگاههاي هوايي در تهران، تبريز و اصفهان به گوش رسيد. رهبري انقلاب اسلامي از آغاز پيروزي انقلاب تا ۳۱ شهريور ۵۹ در برابر انبوهي از مسائل سياسي، اقتصادي، امنيتي، فرهنگي و اجتماعي قرار داشت. موضوع شرارت منافقين و عناصر ضدانقلاب در تجزيه ايران و تحركات ليبرالها در حاكميت براي واگذاري انقلاب به دشمن به عنوان مهمترين موضوع امنيتي مطرح بود و بيشترين وقت مسئولين را به خود اختصاص ميداد. امام(ره) در غوغاي اين شرارتها، رفراندوم جمهوري اسلامي و تشكيل مجلس خبرگان قانون اساسي و سپس رفراندوم قانون اساسي را در حاليكه آمريكاييها مشغول ترقهبازي در شهرهاي ايران بودند، برگزار كرد و سكه اسلام را در ايران پس از قرنها استبداد و استعمار ضرب كرد و مسير جديدي براي تاريخ ايران و جهان تعيين فرمود.
شرارت اتحاد نامقدس ليبرالها و ماركسيستها و منافقان ادامه داشت، اما امام(ره) همچنان در چينش نهادهاي انقلابي اعم از استقرار دولت، مجلس و نهادهاي امنيتي و قضائي طبق برنامه زمانبندي شده پيش ميرفت و حريف جز ترور، خشونت و بالاخره جنگ و ويراني، فرمولي براي مقابله با انقلاب اسلامي در دست نداشت.
امام (ره) از سال ۴۲ نبوغ خود را در مديريت سياسي انقلاب نشان داده بود و در زمينه فرهنگي در برابر گفتمان ليبراليسم و ماركسيسم تفوق خود را اثبات كرده بود، اين بار وارد ميداني ميشد كه كارآمدي ولايت فقيه را در مديريت انقلاب و جمهوري اسلامي به نمايش ميگذاشت؛ ميدان رزم، ميدان جنگ!
او اين بار نه در كسوت يك فقيه براي اداره كشور بر اساس احكام الهي، نه در كسوت سياستمداري كه پنجه در پنجه سياستمداران جهان ميانداخت، بلكه يك نظامي در كسوت فرمانده كل قوا! اواز ابتدا اعلام كرد اگر جنگ ۲۰ سال هم طول بكشد پاي آن ايستادهايم. اين اعلام، اين پيام را به دشمن داد كه راهبرد «بزن در رو» يا اشغال بخشي از خاك و سپس مذاكره براي امتيازگيري يك سراب است. امام (ره) با اراده پولادين خود اين پيام را داد كه پاي همه هزينههاي يك دفاع مقدس بر اساس فرهنگ عاشورايي ايستاده است. لذا دشمن يك هفته پس از حمله در حاليكه بخشهايي از غرب و جنوب كشور را داشت پيشنهاد آتش بس داد.
از ۳۱ شهريور سال ۵۹ رهبران ايران به اتاق جنگ رفتند تا از انقلابي دفاع كنند كه در سر، سوداي حاكميت اسلام در جهان و سرنگوني طواغيت زمان بر اساس راهبرد نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي را داشت.
امام (ره) با سربازاني كه خبر داشت از سال ۴۲ در گهوارهها بودند با اطمينان از فتح و پيروزي سخن ميگفت و پس از فتح خرمشهر كه جهان استكبار متوجه شد پايههاي مقاومت در ايران نهادينه شده، فريبكارانه و شتابان به سوي برقراري صلح رفت. امام (ره) در جنگ فتوحات زيادي به دست آورد. اما فتوحات او پس از صلح چشمگيرتر بود. فتوحات امام (ره) به ويژه در تغيير جغرافياي سياسي و نظامي منطقه و ضربات مهلك به رژيم صهيونيستي نشان داد آنچه امام از سربازان خود در گهوارههاي سالهاي ۴۰ از آن ياد ميكرد يك بلوف سياسي به شاه نبود. امروز اگر سري بزنيم به گلزار شهدا در سراسر كشور كه نسيم بهشتي را در سراسر ميهن اسلامي به وزش درميآورد، مشاهده ميكنيم ۹۰ درصد شهدا در سالهاي ۴۲ و ۴۳ تولد يافتهاند. راستي چرا سرنوشت جنگ به آنجا كشيد و از گرد و غبار ويرانيها و مصيبتهاي جنگ، يك دولت مستقر و يك نظام مقتدر به نام جمهوري اسلامي سربرآورد كه حرف اول را در اقتدار نظامي غيرهستهاي در منطقه ميزند؟
راستي چرا آن روزهاي سخت نبرد كه ما فقط سرمايه پوست و گوشت و استخوان جوانان پاك اين سرزمين را در برابر انواع سلاحهاي كشتار جمعي به ويژه شيميايي اهدايي آمريكا و شوروي و اروپا را داشتيم به پيروزي رسيديم و فتوحات امام را فقط در اتاق جنگ مسكو، لندن و واشنگتن، استراتژيستهاي جهان شماره ميكردند، ملت ما خوش درخشيد.
سِرّ اين پيروزيها در چه بود كه روز به روز بر اقتدار ملت ايران و آوازه هيبت انقلاب در جهان افزوده ميشود؟ آن روز كه آمريكاييها براي آزادي گروگانها اولين حمله نظامي خود را عليه ملت ايران تدارك ميديدند و آن را در صحراي طبس تست كردند، متوجه شدند آنها غير از اينكه در برابر يك ابرمردي چون امام (ره) و يك ملت فداكار و پاي كار و شجاع و مومن قرار دارند، يك قدرت برتري هم وجود دارد كه فوق آن قدرت عظيم از ايران و اسلام و انقلاب دفاع ميكند.
او باكي ندارد كه در صحراي طبس به باد فرمان دهد لشكر آمريكاييها را چون سپاه ابرهه در هم بكوبد.
غيرت الهي اجازه نمي داد كشوري كه قرار است كعبه آمال محرمان و مستضعفان جهان شود، با يك عمليات ماجراجويانه و با يك مشت تفنگداري كه روياي «سوپرمني» داشتند بيآبرو شود. آمريكا و قدرتهاي بزرگ نيك ميدانند كه آنها سه دشمن در ايران دارند؛ ۱- خداوند تبارك و تعالي ۲- رهبري هوشمند كه در اندازه قيام پيامبران، ظاهر شده است ۳- ملتي كه همه هستي خود را براي اعتلاي اسلام و قرآن گذاشته است.
لذا پس از حمله «طبس» دستها را از روي ماشه جنگ سخت برداشتند و در اتاق جنگ نرم نشستند. شرارت اعراب به سركردگي صدام و حمايت لجستيك آمريكا و شوروي در حقيقت كاتاليزوري براي روانسازي جنگ نرم بود.
جنگ نرم آمريكا عليه ملت ايران از زمان زانو زدن ۵ قدرت برتر نظامي به بهانه گفتگوهاي هستهاي وارد مرحلهاي جديد شد. آنها آلمان را همراه خود به اين گفتگوها كشاندند. پس از ۱۰ سال مذاكره به «برجام» رسيدند. برجام يك باطن دارد و يك ظاهر! ظاهر آن همان بندهاي پيچ در پيچ رازآلود است اما باطنش نوعي عمليات نفوذ براي تداوم جنگ نرم است.
اينكه رهبري هوشمند انقلاب در سخنرانيهاي اخير به طور مكرر از خطر نفوذ دشمن و فعاليت آنها براي تغيير باورهاي مردم سخن ميگويند و هشدار ميدهند، همين است.
«نفوذ» و «سربازگيري دشمن» از اردوگاه انقلاب، دو راهبرد اصلي جنگ نرم آمريكا و قدرتهاي جهاني عليه ملت ايران است. اينكه رهبر انقلاب روي حمايت از نيروهاي انقلاب و جوانان مومن پاي كار مبارزه با دشمن انگشت تاكيد گذاشتهاند اين است كه بيرون كردن جوانان انقلابي و جان بر كف از صحنه، راهبرد سوم نبرد نرم دشمن عليه انقلاب و جمهوري اسلامي است. نيرويي كه لحظهشماري ميكند در نبرد سخت و نرم، درسي به دشمن بدهد كه آمريكا شكستهاي سه دهه گذشته نقشههاي خود را فراموش كند و به اضمحلال و فروپاشي قريب الوقوع كفر، الحاد و شرك در جهان امروز فكر كند و سر در لاك خود فرو برده و از برونپردازي پرهيز نمايد.
در سالروز جنگ تحميلي ياد شهيدان گلگون كفن انقلاب را گرامي ميداريم، ياد جانبازان عزيز را كه چون چراغهاي هدايت در سرتاسر ميهن اسلامي و فريادگر جنايات آمريكا در ايران هستند، به تكريم و تعظيم مينشينيم. اطمينان داريم تا وقتي خداوند پشتيبان اين ملت است و اين ملت پشتيبان ولايت فقيه، هرگز آسيبي به ايران و انقلاب اسلامي نميرسد.