به گزارش «نماینده»، حسن شمشادی در دهه اخیر در بسیاری از کشورها و فرهنگها حضور فعال داشته است. با وی گفتگو کردیم تا آنچه را که به عینه از نفوذ گفتمان انقلاب دیده است را بگوید. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
- گفتمان انقلاب اسلامی در صورتی که به خوبی تبیین شود تا چه حد ظرفیت نفوذ در میان کشورهای دیگر را دارد؟
گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمانی بر پایه ی حقانیت و حقیقت و صداقت و محبت و دوستی است. این گفتمان در بین مردم آزاد اندیش تمام کشورهای دنیا و کسانی که بدنبال حق و حقیقت و محبت و دوستی و انسانیت هستند پذیرفته شده است اما اینکه ما توانسته باشیم این گفتمان را در ۳۵ سال گذشته تبیین و تبلیغ کرده باشیم و جا انداخته باشیم با توجه به ابزار رسانه ای و ترویجی نسبتا محدودی که در برابر امپراطوری و غول رسانه ای در دنیا داریم این یک بحث دیگر است. باتوجه به اینکه من در کشورهای منطقه حضور مستقیم داشتم و در برخی هم ماموریتی کوتاه مدت رفت و آمد داشته ام. طبیعتا در کشورهایی که گفتمان اسلام، قرآن و پیامبر خاتم وجود داشته باشد، پذیرفتن گفتمان انقلاب اسلامی با تبیین درست، هم بهتر انجام می شود و هم ساده تر است و هم منطقی تر است.
- از پایه های اصلی تفکر امام، نگاهی جهانی اسلام به مستضعفین است. رهبری فرمودند، اگر تفکر امام فراموش شود، ملت سیلی خواهد خورد. آیا در ادبیات مسئولین و عمکرد و گفتار آنها، تلاشی برای ارزش گذاری بر این گفتمان وجود دارد؟
ببینید واقعیت امر این است که از اول انقلاب تا به الان ما یکسری مسئولین ثابت داشتیم و یکسری آمدند و رفتند از جناح های سیاسی مختلف بودند. بعضی ها از این قطار انقلاب در زمانی پیاده شدند و گاهی هم دوباره سوار شدند. یکی اول انقلاب خودش را از قطار به بیرون پرت کرده است و یکی هم را ما به بیرون پرت کردیم. اما با توجه به تمام این گرایش های سیاسی و این نگاهها و تقسیم بندی ها و جناح ها و شاید تاکتیک ها و روش های مختلف، هنوز هم این گفتمان و ایده و اندیشه و مرام انقلاب در بین مسئولین ما هست. اما اگر بخواهیم بگوییم این رویکرد در کل مسئولین ما هست این اشتباه است. برخی ار مسئولین ممکن است در زمان انقلاب و یا حتی در زمان امام چنین دیدگاهی داشته باشند اما بعد از جنگ تحمیلی و ارتحال امام، بواسطه شرایط زمان و مکانی که پیش آمده این افراد گفته باشند که ما از اول تایید می کردیم اما الان باید سرمون توی لاک خودمان باشد و کارمان را بکنیم، کاری حتی به اطرافمان هم نداشته باشم. چه برسد بخواهیم این گفتمان را در خارج از مرزها گسترش بدهیم
- این تفکر عافیت طلبی از کجا می آید؟ اگر نگاه کنیم در این زمینه و نوع تفکر داریم بعضی معتقدند که به خودمان برسیم و به بیرون چه کار داریم و برخی دیگر می گویند اگر ما درون را قوی کنیم و نگاه به بیرون داشته می توانیم این دو را بهصورت موازی پیش ببریم. چه بسا این گاه به بیرون باعث تقویت درونمان هم بشود؟
این مسئله کاملا طبیعی است! اگر شما به زمان صدر اسلام مراجعه کنید نمونه های تاریخی آن را در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله تا کنون مشاهده می کنید، تفکر عافیت طلبی وجود داشته است.
اما این بحث عافیت طلبی که می فرمایید، شاید ابتدای انقلاب کسانی بودند که چنین تفکری را می پذیرفتند و حتی ترویج می کردند و سنگش را هم به سینه می زدند. با گذشت زمان به هر دلیلی که از خودشان باید سوال کرد، تغییر مسیر دادند. حتی برخی بزرگان آرام آرام از این گفتمان فاصله گرفتند حتی اگر در بیان اعلام نکردند که ما با این گفتمان مشکل داریم یا اینکه گفتمانمان را استراتژیمان را تغییر دادیم، اما در عمل و در اظهارات مختلفی که پیش آمد و در رویه ای که پیش گرفتند عملا چنین کاری را کردند و نمونه هایش در جامعه وجود دارد.
- یعنی اعلام نکردند اعمال کردند؟
بله! دقیقا! حضرت آقا هم این را اشاره کردند گفتند الان با تجربه تر شدند دیگر حرفش را نمی زنند عمل می کنند. با عملشان نشان می دهند که در آن اندیشه و مرام و به فرموده شما گفتمان نیستند و تغییر کردند و درصددند که تغییر کنند و آن گفتمان امام را تحریف کنند و عملی این کار را می کنند.
- با توجه به اینکه شما در فضای منطقه زیاد حضور داشتید و تجربه های عینی داشتید. به نظر شما کدامیک از مولفه های گفتمان انقلاب اسلامی مورد پذیرش ملت ها قرار گرفته است؟ چون بحث دولت جدا است و امام هم تأکید داشتند که حرفتان را به ملت ها بزنید.
برداشت شخصی من این است که هرکدام از مؤلفه ها به اندازه ی خودش در کشوری خاص و ملتی خاص با توجه به فرهنگ و آداب و رسوم و همچنین دین و مذهبشان و ترکیب جمعیتی شان هرکدام به فراخور خودش در بعضی جاها قوی تر باشد. فرض بگیرید ممکن است در امریکا لاتین که شاید تصور کنید مسلمان نیستند در آنجا برخی از کشورهایی که با امریکا مشکل دارند بحث استکبار ستیزی خیلی پررنگ باشد. در آن منطقه هرگفتمانی در ارتباط با مبارزه با استکبار و مبارزه با امریکا در میان ملت ها تقویت میشود و جایگاه پیدا می کند. ولی در میان مردم کشورهای عربی با توجه به ترکیب جمعیتی و دینشان بحث استکبارستیزی با مصداق مقابله و برخورد با صهیونیست ها، مورد اقبال قرار میگیرد. بخاطر ریشه ی تاریخی که از صدر اسلام وجود دارد و در این ۶۵ سال اخیر از پیدایش رژیم اسرائیل در منطقه شکل گرفته و جنگ هایی که با مسلمانان کردند و جنایتهایی که کردند این مولفه بیشتر برد و نمود داشته باشد، هرکدامشان به فراخور حالشان مؤلفه را پذیرفتند.
- و اگر بخواهیم به اروپا نگاه کنیم بنظرم معونیت گفتمان انقلاب اسلامی، در آنجا پذیرش بیشتری دارد؟
دقیقا! شما آماری را دارید که در اروپا بحث گرایش به اسلامشان چقدر است. با اینکه بمب گذاری های متعدد در اروپا به اسم مسلمانان انجام می شود اما بازهم به سمت این گفتمان می آیند و مطالعه می کنند که آمار آن موجود است و هرازگاهی در رسانه ها گفته می شود. اندیشمندان شان که به این سمت کشیده می شوند. طبیعتا دراروپا و حتی در امریکا بحث معنویت گفتمان انقلاب و رسیدن به آن جایگاه بیشتری دارد تا بحث استکبار ستیزی و مبارزه با صهیونیست ها و غیره.
- برخی معتقدند که باید سرمان به کارخودمان باشد، برخی نیز می گویند باید درونزا و برون نگر باشیم. آیا کشورهای غربی درون نگر هستند و سرشان به کار خودشان است یا این اینکه با برون نگری و تفکر جهان اندیشی که دارند به همه جا سرک می کشند؟
ببینید اصلا چنین تصوری که اینان سرشان به کار خودشان گرم است یک تصور محال است. من از یک بعد دیگر به قضیه نگاه می کنم از بعد نظامی نگاه می کنم. اگر چنین است ناوگان نظامی امریکا سالهای سال در خلیج فارس چه کار میکند؟ پایگاه های نظامی امریکا در منطقه چیکار می کند؟ شبکه ی رسانه ای آنها، شبکه ی سیاسی شان و شبکه ی اطلاعاتی شان ده ها سال روی شبکه های کامپیوتری کار می کنند. برای چی اینگونه رفتار کار می کند؟ اگر به فکر امنیت ملی خودشان هستند، چرا به مرزهای خودشان اکتفا نمی کنند؟ چرا در پاکستان عملیات میکنند؟ در افغانستان، در ترکیه، در صربستان و هر جا که احساس خطر کنند فعالیت می کنند. پیگیری سیاستهای آنها نشان می دهد علاوه بر مسائل امنیتی و سیاسی، در حوزه ی اندیشه ای و در حوزه ای که فراتر از این حرف هاست دارند فکر می کنند و اصلا نگاه به درون ندارند. چون اگر داشتند الان اینجا نبودند، با ما سر شاخ نبودند، به ما کاری نداشتند و هرکسی کار خودش را میکرد. حتی قبل از پیدایش انقلاب اسلامی در تاریخ هست که این همه لشکرکشی و جاسوس فرستادن، کودتا کردن، جریان های مردمی را منحرف کردن برای چه بوده است!؟ برای رسیدن به ان چیزی بوده است که حالا منافع ملی شان است، منافع اقتصای شان است، منافع سیاسی شان است.
- معلوم می شود که جهانی اندیشی یک تفکر پذیرفته شده در علوم سیاسی است و ما اولین حکومت نیستیم که آرمان جهانی داریم؟
نه اصلا از همان اول این مسئله وجود داشته است و شاید بتوان گفت که این مسئله قبل از صدر اسلام هم وجود داشته است. در مسیحیت وجود داشته است و در همه ی ادیان و در همه ی کشورها. از همان ابتدایی که توانستند امپراطوری تشکیل بدهند، ترویج قدرت، ثروت و منافعشان همین گونه شکل گرفته است. روز به روز شکل ها و مدل ها استراتژی هایش فرق کرده است. اما اینکه بگوییم الان ۳۵ سال است و ما می خواهیم چنین کاری را شروع بکنیم نه اصلا چنین چیزی نیست. ما چون گفتمان انقلاب اسلامی را بر حق می دانیم به دنبال این هستیم که گفتمانمان را ترویج بدهیم و به دنیا گفتمان را معرفی کنیم تا هرکس که می خواهد بپذیرد، اجباری هم نداریم.
- بدون لشکرکشی و دخالت و ...
بله! بدون لشکر کشی و دخالت و ... اما از آن طرف می گویند که آقا! زندگی یعنی این...! جاسوس هایشان آن را ترویج می دهند، رسانه هایشان آن را ترویج می کنند، اینترنت شان آن را ترویج می کند، لشکر نظامی شان آن را ترویج می کند، سیاسی هاشان آن را ترویج می کنند، هرجوری که نگاه می کنی می گویند زندگی این است ولاغیر! آقا همه تان باید شکل من بشوید و هرآنچه که من می گویم و من می خواهم، باید انجام بشود.
- ابزار رسانه ای و استراتژی رسانه ای شان چیست؟
ابزار رسانه ای شان اول از همه هالیوود است. باید بررسی کنیم تا ببینیم هالیوود در رسیدن به اهدافشان چقدر تاثیرگذار بوده است. حالا غیر از آن کاری که هالیوود می کند، خود این اینترنتی که شکل گرفت که بسیار شبکه ی خوب وقابل اعتنا و مفیدی است برای کل دنیا. ببینید در اینترنت چگونه تولید محتوا کردند برای کشورها و جذب ملتها به سمت آن چیزی هایی که خودشان دوست داشتند. چقدر مدل های خودشان را با شکل های مختلف تا قلب کشورهای مختلف گسترش دادند. این شو ها و مدل ها و کنسرت های مختلف از کجا بیرون می آید.
- مثلا در فیلمهای زیادی مانند ۲۰۱۲ شاهدیم، زمانی که مشکلی در آمریکا بوجود می آید، این مشکل به تمامی نقاط دنیا تسری داده می شوند و تنها کسانی هم که می توانند این مشکل را حل کند، آمریکا است.
همیشه همینطور است. آنها همیشه منجی هستند و همیشه هم غالب هستند و جالب این است که هیچوقت هم شکست نمی خورند. منجی می شوند بعد همه ی دنیا دست به دامن آنها می شوند که تو را بخدا بیایید و این مشکل را حل کنید و آنها هم مثل یک ابر منجی وارد می شوند و این مسئله را حل می کنند و هیچوقت هم شکست نمیخوردند. همیشه هم پیروزند و قدرت غالب هستند. بله! همه ی کاری که هالیوود می کند همین است.
- ابزار رسانه ای را کاملا در اختیار جهانی اندیشی خودشان قرار داده اند؟
صد در صد! بدون شک و تردید!
- در جمعیت مردم نهاد یا تشکلها مانند تشکلهای دانشجویی چه ظرفیتی وجود دارد تا در راستای اهداف جهان اندیشی جمهوری اسلامی فعالیت کنند؟
طبیعتا ظرفیت عظیمی است که شاید در مسئولین ما به آن اهمیت داده نباشند. اما این ظرفیت عظیم آن طورکه باید و شاید شکل نگرفته است و حمایت نشده اند. شاید ظرفیت دانشجویی و دانشگاهی و اساتید ما خودشان را دست کم گرفته اند. فکر می کنند که حتما باید از جایی حمایت بشوند که به جایی برسند. درست است که حمایت های مادی معنوی سیاسی و هر حمایت دیگری می تواند آنها را قوی تر بکند اما خودشان هم بصورت جزایر پراکنده اند. دور هم جمع نشده اند تا این ظرفیت های پراکنده و نقطه ای دور از هم و جزایر جدا از هم را جمع بکنند، تبدیل به یک قدرتی بکنند که بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند. این ظرفیت علاوه بر اینکه در داخل خیلی خوب و قوی کار نمی کنند در خیلی از زمینه ها در بعد منطقه ای و فرامنطقه ای و بین المللی هم درست و قوی حضور پیدا نکرده اند. این بخاطر ناآشنایی شان با جوامع هدف و با مردم جامعه هدف است. اکثرا نمی دانند کدام کشور و کدام مردم بدنبال کدام گفتمان هستند، فرهنگ و زبان شان را نمی شناسند. شیوه ی مراوده و ورود و تشکیل جلسه و گفتمان و نشست های مشترک و ... را نمی دانند. حتی از فضای اینترنت و فضای مجازی هم با قدرت استفاده نکردند. فضای بسیار گسترده ای است که می تواند از راه دور تاثیر گذاری خوبی داشته باشد. اکنون داعش ازین ظرفیت برای تبلیغ تفکرش به خوبی استفاده می کند.
- برای استفاده از ابزار اینترنت و تبلیغ گفتمان انقلاب، زبان خارجی بلد بودن مسئله مهمی است اما متأسفانه کسانی که دغدغه ی انقلاب را دارند، به دنبال تقویت این ظرفیت نیستند.
ما در گفتمان بر حقمان اولا با زبان های خارجه آشنا نیستیم، بعد از آن با فرهنگ مردم با ملل مختلف و اینکه هر کشوری بدنبال چه گفتمان و چه ادبیاتی است و از آن مولفه ها کدامیکی را می توان در آنجا کار کرد، آشنا نیستیم. نمی دانیم چطور باید با آنها صحبت کرد بعد آنوقت انتظار داریم که تاثیر گذار هم باشیم!
- سؤال آخر اینکه جهانی اندیشی و صدور انقلاب اسلامی چگونه موجب تأمین امنیت کشورمان خواهد شد؟
شما وقتی در این دنیای وانفسایی که چند میلیارد نفر در حدود ۲۰۰ کشور زندگی میکنند، می بینید که چه تعداد کشور خوی استکباری دارند و دنبال منافع ملی خودشان هستند. شما تنها درصورتی می توانید پایدار بمانید که اولا از داخل خودتان را قوی کنید، ثانیا پایه های اندیشه و گفتمانت را در دنیا ترویج بدهی و در حقیقت در فضای بین الملل منطقه ای و فرامنطقه ای یار گیری کنی. الان یارگیری کردن به اینصورت است که حضرات امریکا و عمو سام، با استفاده از قدرتی که دارند کشورها را به خودشان وابسته کردند. حالا این وابستگی اقتصادی، سیاسی، رسانه ای، فرهنگی هست. این وابستگی و جذب شدن باعث شده که همه طرفدار آنها باشند مثلا الان اگر امریکا درباره ی حمله ی عربستان به یمن بگوید که ما حمایت می کنیم ۹۰درصد کشورهای دنیا هم می گویند که ما هم حمایت می کنیم. این یارگیری است و صرف این نیست که بگویی که امریکا حرفی زد و او برای خودش گفت. اگر ما با اندیشه و گفتمان خودمان بتوانیم در منطقه و دنیا جا و راه پیدا کنیم و خودمان را تقویت کنیم، طبیعتا در حفظ منافع ملی مان در داخل تأثیر گذار خواهد بود. هم در کوتاه مدت هم در میان مدت و هم در بلند مدت!
- و مرزهایمان گسترش پیدا خواهد کرد
دقیقا مرزهای اندیشه ای ما از آن طرف تا امریکای لاتین می رود. از این طرف تا آسیای جنوب شرقی از این طرف تا اروپا و امریکا و استرالیا.