«نماینده»؛ حسین قدیانی/ صبح پیامک آمد برایم «آیتالله خزعلی دعوت حق را لبیک گفت»، بالطبع متاثر شدم. انالله و اناالیه راجعون. لیکن با خود گفتم «او کی دعوت حق را لبیک نگفته بود». مرگ که جای خود دارد، همه ۹۰ سال زندگی آیتالله خزعلی علیالدوام لبیک بود به دعوت حق. ایشان قریب به یک قرن، انقلابی زندگی کرد؛ رفتار، انقلابی، گفتار، انقلابی و موسم عروج هم باز انقلابی بود. این یار خمینی و یاور خامنهای، نه از سوابق خود چماق بر سر این و آن ساخت و نه با سابقه درخشان خود معامله باطل کرد، معالاسف عناصری را میشناسیم که از سویی سوابق انقلابی خود را به ثمن بخس میفروشند و از دیگر سو، و در اقدامی مضحک، همان سوابق فروخته شده و معدوم را یک روز سر همقطاران خود میکوبند، دگر روز سر نسل جوان و مؤمن و انقلابی! عاقبت، با شترسواری دولا دولا آنهم روی شتر جنگ جمل، عاقبت به خیری حاصل نمیشود. خزعلی آیتاللهی بود که پیری را بهانه نکرد تا از موضع انقلاب و مواضع انقلابی، خواسته یا ناخواسته اعلام بازنشستگی کند. لبیک گفتن به دعوت حق، حقا که نه «طفل
۶ ماهه» میشناسد، نه پیرمردی در سن و سال «حبیب». آیتالله خزعلی «حبیب انقلاب» بود و «محبوب انقلابیها» اما کسانی که هماینک رسم ناکثی پیشه کرده و مدام دعوت باطل را لبیک میگویند، مرگشان نیز لبیک گفتن به دعوت حق، تفسیر نخواهد شد. اگر مرگ آن دم به سراغ آدمی بیاید که در راه باطل باشد، فقط «مرگ» است و نه لبیک گفتن به دعوت حق. این لبیک هزینه دارد و آیتالله خزعلی به نیکی از پس هزینه آن برآمد. ایشان زبیری بود که در «امتحان عبدالله» سربلند بیرون آمد. اگر میان «دعوت حق» و «دعوت فرزند» دوگانگی رخ دهد، اگر میان «دعوت خدا» و «دعوت خود» دوگانگی رخ دهد، اگر میان «دعوت عدل» و «دعوت نفس» دوگانگی رخ دهد، آن کیست که چون آیتالله خزعلی، دعوت حق و خدا و عدل را لبیک بگوید، بیهیچ ملاحظهای!؟
زبیری که از امتحان عبدالله سربلند بیرون بیاید، باید هم تنفس در «بنیاد غدیر» کند. اسلام چنین زبیری میخواهد، نه چونان زبیری! انقلاب اسلامی نیز! ماندهام در سلیقه بعضیها که چرا در میان آن همه اسوه صدر اسلام، الگو از زبیر، از عبدالله بن زبیر گرفتهاند!؟ آیتالله خزعلی اگر میخواست در یک انتخابات شرکت کند، اینگونه نبود که قبل انتخابات علیه شورای نگهبان و نظارت استصوابی متلک بیندازد، بعد انتخابات علیه رأی مردم و حقالناس!
آیتالله خزعلی، نه انقلاب اسلامی را به شرط پست و مقام میخواست و نه انتخابات را به شرط رأی آوردن خودش یا نامزد مدنظرش! انقلاب به ایشان صندلی میداد یا نمیداد و مردم به ایشان رای میدادند یا نمیدادند، اندک تاثیری در خلوص ناب «حبیب انقلاب» نداشت؛ هم به رای ولیفقیه گردن مینهاد، هم به رای مردم. ایشان نه اهل نگارش نامه سرگشاده بدون سلام و والسلام، که مبادی آداب انقلابیگری بود. رئیس خاندان ما قبل ادبیات، اگر خیلی دوست دارد زبیر را الگوی خود کند، چرا زبیر صدر اسلام؟ وقتی در همین حوالی زبیری عاقبت بهخیر هست که از امتحان عبدالله خود سربلند بیرون آمد، چرا زبیر صدر اسلام!؟ آیتالله خزعلی قریب قرنی انقلابی زندگی کرد تا نشان به نشان آن همه محاسن سپید، تهمت «تازه به دوران رسیده» ارزانی همان تهمتزننده باشد! دولتمرد یا دولتزنی که منافع ملی را به نفع اجنبی میفروشد، توامان با تحریم و توافق کاسبی میکند، دکان دو نبش باز میکند، دشمن را بزک میکند و اجنبی را با آن همه جنایت، ملقب به القاب آنچنانی میکند، بیتعارف مشغول لبیک گفتن به دعوت باطل است. «دعوت خدا» قابل جمع با «دعوت کدخدا» نیست. حق و باطل، بازی برد – برد ندارد؛ میانشان جنگ است! بدا به حال او که علی علیهالسلام را به معاویه بفروشد اما بیشتر بدا به حال او که از دوگانه پسر ابیطالب و پسر ابیسفیان سالم بیرون آید لیکن گیر کند در انتخاب میان «آقا» و «آقازاده»! سلام و صلوات خدا بر آیتالله خزعلی که علیالدوام دعوت حق را لبیک میگفت و لعنت خدا بر لبیکگویان به دعوت فتنه، دعوت دروغ، دعوت تقلب. عالیجنابان! نتانیاهو ۲۵ سال دیگر اسرائیل را نخواهد دید! دعوت خدای غزه را لبیک بگویید! و لبیک گفتن را از آیتالله خزعلی الگو بگیرید!