به گزارش «نماینده» فریدون عباسی دوانی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و از دانشمندان هستهای است که در سال ۸۹ مورد سوء قصد قرار گرفت.
عباسی درباره ورودش به عرصه تحصیل در حوزه انرژی هستهای با بیان اینکه در سال ۶۲، همزمان با بازگشایی دانشگاهها رشتههای تخصصی در دانشگاهها آغاز به کار کرد، میگوید: گرایش هستهای در رشته فیزیک راهاندازی شد و نسل ما جزء اولین افرادی بود که فیزیک هستهای را تحصیل کرد و این مسئله باعث شد نسلی کارشناس در این حوزه به تصمیمسازان کشور در این امر کمک کند.
وی که از منتقدان جمعبندی مذاکرات هستهای با ۶ قدرت جهانی است با اشاره به متن تهیه شده در برجام میگوید: دشمن در برجام نسل اول سانتریفیوژهای ما را کاملا صفر کرد. آن هم دستاوردی را که ما کاملا آن را بومی کرده بودیم و به سمت بهینه سازی آن پیش میرفتیم. امروز دشمن در برجام تولید این نسل سانتریفیوژ را قطع کرده است و نیروی انسانی ما را نیز از رده خارج کرده و تولید ما را در چند سال آینده به حدی میرساند که ذخیره سانتریفیوژ نسل اول ما تنها ۵۰۰ عدد باشد و این در حالی بود که ما سوخت ۳.۵ و ۲۰ درصد را به اندازه نیازمان تولید میکردیم و IR۸ را به دور رساندیم.
به گفته عباسی، اگر ۶ ماه وقت میگذاشتیم با توانایی خود میتوانستیم سو ۲۴ را نیز تمام کنیم اما در ژنو همه چیز تعطیل شد چرا که دولت جدید نمیخواست با دست پُرتر به مذاکره رود؛ میشد از مرداد تا آذرماه کارهایی را صورت داد تا امتیازات بیشتری را به دست آوریم اما انگیزه لازم وجود نداشت.
عباسی علاوه بر فعالیتهای علمی به تازگی در کنار برخی وزرای دولتهای نهم و دهم تشکلی با عنوان "جبهه یکتا" را تشکیل داده که درباره ارتباط این تشکل با احمدینژاد میگوید: این مجمع به صورت جداگانه فعالیتهای خودش را دنبال میکند و احمدینژاد هم افراد و ساز و کار خودش را دارد.
در قالب گفتگویی تفصیلی با عباسی به مسائل داخلی و همچنین موضوع توافق هستهای پرداختهایم که حاصل این گفتگوی ۲ ساعته را در ادامه میخوانید:
* آقای عباسی به عنوان سوال اول، آیا جبهه یکتا همان پایداری دوم است؟
جبهه پایداری را خوب نمیشناسم، اما جبهه پایداری با مبانی فکری و فلسفی خاص ایجاد شده و بنده مطالعهای در این زمینه نداشتهام، اما کسانی که به نام جبهه یکتا شروع به کار کردهاند، از مسئولین دولتهای نهم و دهم هستند.
این افراد بعد از شروع به کار دولت یازدهم در مورد مسائل مختلف از یکدیگر اطلاعات میگرفتند و جلسات دوستانهای برگزار میکردند و در واقع اطلاعات عادی و عمومی بین آنها رد و بدل میشد، اما با گذشت مدت زمانی با مشاهده وضعیت عملکرد دولت در جامعه و فرافکنیهایی که دولت انجام میداد، تصمیم به تشکیل جبهه یکتا گرفتند.
وزرای دولتهای نهم و دهم تلاش کردند و زحمت کشیدند، اما به دلیل خصومتی که برخیها با احمدینژاد به دلیل گرفتن دولت به مدت ۸ سال از آنها، افرادی که نزدیک به وی بودند را به این بهانه خراب میکنند و از این رو دلیلی ندارد عملکرد کل دولت قبل را زیرسوال ببرند و بسیاری از مشکلاتی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد، مربوط به دولتهای اصلاحات و سازندگی است.
در پروژههای سدسازی برخیها معتقدند در بعضی از مکانها نباید سد زده میشد، اما بعضی از این پروژهها مربوط به زمانی است که بنده در جنگ بودم و حتی برخی از آنها مربوط به قبل از انقلاب است و یا مربوط به دولت سازندگی میشود، اما این افراد متخاصم این پروژهها را به گردن دولت احمدینژاد میاندازند، باید بگویم در این رابطه وزیر نیرو و وزیر جهاد کشاورزی حرفهایی برای گفتن دارد.
برخیها میخواهند با سیاهنمایی، مقصر خشک شدن دریاچه ارومیه را دولتهای نهم و دهم جلوه دهند، مگر در دولت اصلاحات خشکسالی نبود، باید با انصاف صحبت کرد.
وزرای سابق دور هم جمع میشوند تا با دریافت اطلاعاتی مشخص کنند تا سرنوشت ۷۰ هزار میلیارد چه شده است و کجا هزینه شده که خودمان هم اطلاع نداریم، در این رابطه باید وزیر اقتصاد توضیح دهد که این حرفها بر چه مبانی گفته میشود.
اگر مسئولان سابق دولتهای نهم و دهم دور هم جمع شوند و در رابطه با مسائلی نظر دهند، میتوانند به دولت یازدهم کمک کنند، اما دولت یازدهم مانند غریقی است که در هنگام کمک میگوید: "چی به من میدهی که دستم را به تو بدهم"؛ اگر مشکلی وجود دارد باید از ظرفیتهای موجود جامعه درست استفاده شود، زیرا "مملکت ملک تلق یک تفکر سیاسی نیست". در حقیقت افراد تشکیل دهنده جبهه یکتا حرف اصلیشان همین است و به دنبال پست و مقام نیستند.
در جامعه این افراد را به دلیل اینکه از آنها پست و مقام گرفته شده، خراب میکنند، از این رو دولت باید جلساتی را برگزار کند و کسانی را که میتوانند انتقاد و یا کمک کنند امکان حضور داشته باشند؛ با دور هم جمع شدن این افراد کسانی احساس خطر کردند، همانطور که از جبهه پایداری میترسند و هرچه که این تفکر به سمت وحدت پیش برود و در جامعه مطرح شود، افرادی که بر سر کار هستند هراس خواهند داشت.
*به نظر شما احمدی نژاد با توجه به فعالیتهایی که در حال حاضر انجام میدهد، به عرصه انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ورود پیدا خواهد کرد؟
اگر احمدی نژاد از کسی مثل من بپرسد که در آینده چکار کنم، میگویم حضورت در مجمع تشخیص مصلحت نظام کافی است؛ یکی از اشکالات کشور ما این است که رئیس جمهورهای دورههای گذشته که قبلا در مسند کار بودند به خاطر اینکه قانون اجازه میدهد بعد از اتمام دوره ریاست جمهوریشان با گذشت ۴ سال دوباره در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند میخواهند مجدد پا به عرصه انتخابات بگذارند.
به نظر بنده شرکت مجدد در انتخابات مناسب نیست و اگر این افراد میتوانستند با کمک همفکرانشان کاری انجام دهند، در مدت ۸ سال مسئولیتشان انجام دادهاند و باید اجازه دهند تا نسل آینده حضور پیدا کند جوانان ما مراحل کارشناسی را طی کرده و نکات مثبت و منفی را از قبلیها آموختهاند و باید اجازه داده شود نسلهای بعدی در مدیریت نقش داشته باشند و دلیل نمیشود یک نفر تا آخر عمرش بخواهد در انتخابات ریاست جمهوری به طور مستمر شرکت کند.
باید مجمع تشخیص را اداره کنند و دست به دست انتقال داده شود و رئیس جمهورهای گذشته در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور یابند تا با همدلی و همراهی در کنار یکدیگر فعالیت کنند.
دلیلی ندارد رئیس جمهورهای گذشته با حضورشان در انتخابات در جامعه تنش ایجاد کنند و اگر احمدی نژاد در رابطه با حضورش در انتخابات از من نظر بخواهد، میگویم افرادی که در جهت باز شدن فضای مدیریتی کشور تربیت کردهای و بعنوان مدیر مطرح شدهاند برای کارنامه زندگی سیاسیات کافی است. البته دولت یازدهم همان افرادی را که در دوره سازندگی و اصلاحات بر سر کار بودند را وارد صحنه کرد.
ما باید کشور را از بن بست مدیریتی نجات دهیم و بهتر است احمدی نژاد فعالیتش را بعنوان NGO ادامه دهد و بصورت سفیر صلح باشد، دولت یازدهم میتواند از احمدی نژاد برای منطقه آمریکای جنوبی استفاده کند یعنی بعنوان سفیر همکاری ایران با این کشورها انتخاب شود همچنین دولت میتواند ستادی را در اختیار احمدی نژاد قرار دهد و منابعی را برای آنها اختصاص دهد تا از ظرفیت هر کس در کشور به خوبی استفاده شود و نباید این گونه باشد که افراد را قلع و قمع کنیم.
احمدی نژاد ظرفیت و همفکرهایی دارد و باید در یک مکانی جمع شوند تا مبادلات اقتصادی را با آمریکای جنوبی برقرار کنند البته برای دیگر مناطق هم باید افرادی مشخص شوند و برای جلوگیری از ایجاد چالش و جنجالها باید از ظرفیتهای کشور استفاده شود.
*جلسات جبهه یکتا در یکسال و نیم گذشته با دو محور وزرا، مصلحی، حسینی و حاجی بابایی و با محور نجار و استانداران برگزار شده است، آیا به نظر شما این موضوع نشان دهنده این است که این افراد با یکدیگر اختلاف نظر دارند؟
از این موارد اطلاعی ندارم، جلسات دوستانه بوده و در حدی که شنیدهام هیئت موسسی به عنوان یاران کارآمدی و تحول ایران اسلامی دور هم جمع شدند.
* با توجه به اینکه نزدیک به انتخابات هستیم به نظر شما اگر یکتا بنا ندارد در فعالیتهای حزبی و انتخاباتی شرکت کند، چرا در این زمان آغاز به فعالیت کرده است؟
انتخابات را دیگران بزرگ میکنند و نظرم این است که کشور مشکلات زیادی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، روابط خارجی، اقوام و اشتغال دارد؛ یکی از رخدادها و رویدادهایی که وجود دارد، انتخابات است انتخابات یکی از مسائل کشور است و هر حزب و گروهی باید نسبت به انتخابات حساس باشد زیرا انتخابات شرایطی را ایجاد میکند که افراد با تفکر خاص و قدرت قانونگذاری به مجلس ورود پیدا کنند از اینرو هر جناح سیاسی خاص با سلیقههای مختلف میخواهد اکثریت را در مجلس داشته باشد، این افراد هم مانند بقیه هستند اما اینگونه نیست که جبهه یکتا بخواهد فقط به انتخابات بنگرد.
انتخابات یکی از مسائل کشور است اما آنها برای کار بزرگتری که اعتلای کامل اسلام و ارتقای نقش جمهوری اسلامی ایران در جهان است دور هم جمع شدند؛ متأسفانه به دلیل اینکه احزابی با ریشه نداریم که سالها کار کرده باشند و اساسنامه و مرامنامه داشته باشند و مردم برنامه حزبی آنها را بدانند و در کارهایشان شرکت کنند شاید از طرفی برای کشور حسن و از طرفی دیگر نقیصه باشد.
به تناسب شرایطی افرادی دور هم جمع شدند و ممکن است دیگران برای حذف این افراد بگویند این جبهه تشکیلات زمان انتخابات است و بنده تمایل دارم این تشکیلات برای زمان انتخابات نباشد و موافقم افراد همفکر از دولتهای نهم و دهم به افراد متشکل جبهه یکتا اضافه شوند تا مسائل کشور را بررسی کنند.
*به نظر شما احمدی نژاد اصولگرا است؟
این موضوع را باید از خودش بپرسید اما اصولگرایی تعریف دارد و باید بدانیم طبق چه اصولی به یک فرد اصولگرا و یا اصلاح طلب میگویند و بنده تعریف خودم را در رابطه با این موضوع دارم.
بین اصلاح طلب و اصولگرا تفاوت زیادی قائل نیستم زیرا اصلاح طلبی را در انقلاب تعریف میکنم و معتقدم این افراد میخواهند انحرافات و نواقصی که ممکن است در اهداف انقلاب در طول این چند سال بوجود آمده رفع کند و گفتمان انقلاب را حاکم کند اما اگر بخواهیم به دنبال اصلاحات سکولاریسم را بیاوریم و اصلاحات بخواهد جمهوری ایرانی را به دنبالش بیاورد دیگر اصلاحات نیست.
اصولگراها به اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی معتقدند و همچنین به ولایت فقیه اعتقاد دارند، پس بین اصلاح طلبان ارزشی و اصولگرایان تفاوتی وجود ندارد. در رابطه با یک فرد خاص باید بررسی کنیم رفتارش با دیگر اصولگراها چگونه بوده است از اینرو اگر این افراد با اصل نظام و انقلاب اشتراک دارند نباید اختلافات اساسی داشته باشند و برای پی بردن به جریان فکری یک فرد خاص باید افراد نزدیکش را بررسی کنیم
بنده وقت تحقیق در این زمینه در خصوص هیچ کدام از شخصیتهای کشور را نداشتم و ممکن است تعریف من از اصولگرا و اصلاح طلب با تعریف آنها متفاوت باشد از اینرو نمیتوانم برداشت صحیحی از آنها داشته باشم.
*آیا پشت داستان شکلگیری جبهه یکتا احمدی نژاد قرار دارد؟
تا آنجایی که اطلاع دارم احمدی نژاد در هیچ یک از جلسات حضور نداشته و حتی دعوت هم نشده و افرادی هم که در جبهه یکتا حضور دارند در جلساتی که احمدی نژاد برگزار میکند، شرکت نمیکنند. پس از اتمام دوره دولت دهم هر کس با فردی که نزدیکی فکری بیشتری دارد، ارتباط برقرار کرده است و باید صریح بگویم احمدی نژاد در شکلگیری جبهه یکتا اصلا نقش نداشته است.
*به نظر شما نقاط قوت و ضعف دولت یازدهم چیست؟
دولت یازدهم پایگاه اجتماعی ضعیفی دارد و در این رابطه تلاشی برای تقویت انجام نداده است، در ابتدا با شعارهایی در جهت رفع مشکلاتی که در دو سال آخر دولت دهم که به دلیل تحریمها بوجود آمده بود به عرصه ظاهر شد و از این مشکلات استفاده ابزاری کرد و به نحوی ادبیاتی را بکار برد که کلیدی برای حل مشکلات دارد اما افرادی که رقیب به حساب میآمدند راه حلهای درستی برای رفع مشکلات ارائه ندادند البته اعتبار روحانیت هم اهمیت زیادی داشت زیرا فردی که لباس روحانیت به تن دارد برای مردم وجهه خوبی دارد.
اگر تفکرات فردی به اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی و یا اصولگرایان نزدیک باشد باید پس از پیروی در انتخابات خواستههای مختلف رأی دهندگان را اعم از توسعه سیاسی، اقتصادی و دیانت تأمین کنند، حالا اگر یک فرد با اختلاف کمی انتخاب شود میتوان گفت با پایگاه اجتماعی لازم برسر کار نیامده است و آن درصد از آرا خواستهایشان با یکدیگر فرق میکند و از اینرو نمی تواند به شعارهایش عمل کند و طرفدارهایش را از دست میدهد باید دید کدامیک از شعارهای اقتصادی دولت محقق شده است، گفته میشود که تورم کنترل شده اما رکودی به دنبال آن و بیکاری ایجاد شده است و دولت نیز منابعی را در جامعه برای فعال کردن بخش خصوصی نمیآورد.
کدامیک از کالاهای اساسی قیمت نزولی داشته است، حمل و نقل، سوخت، برق، آب، گاز و ... افزایش داشته است آیا به تناسب افزایش قیمتها دستمزدها افزایش داشته است؛ این مسائل با یکدیگر سازگار نیست و همه منتظر هستند که چه خواهد شد.
در مجموع دولت نیاز به کمک دارد ولی حاضر نیست این کمک را از جامعه طلب کند و همچنین از ظرفیتهای موجود جامعه استفاده کند و بیشتر وابسته به طایفه و تفکر خاص خودش است و معتقدم اختلافاتشان با نزدیک شدن به انتخابات بیشتر خواهد شد و دولت مجبور است به گونهای دیگر یارگیری کند، دولت بدلیل اینکه نتوانسته به وعدههایی که به اصلاحطلبان داده عمل کند و همچنین اصولگراهایی که به سمتش رفته، نگهدارد مطمئنا دولت در انتخابات مجلس نمیتواند اکثریت لازم را کسب کند.
پیشنهاد میکنم دولت بازنگری کند و نیروهای اصیل انقلاب را جذب کند زیرا اگر این نیروها ببینند دولت با کسانی که هنجارشکنی میکنند همراه است، ترکش خواهند کرد؛ دولت بهتر است یاران واقعی نظام انقلاب را بشناسد و بطور قابل توجهی نگاه به بیرون نداشته باشد در این رابطه مقام معظم رهبری فرمودند: به دنبال نیویورک، وین و ژنو نباشید از اینرو باید به این موضوع توجه کنند و جهان را درغرب نبینند و به کشورهای آسیایی و همسایه توجه داشته باشند.
حرکت دولت دهم با جامعه ما سازگارتر است از اینرو باید دولت این رفتار را داشته باشد تا دو سال باقیمانده را به سلامت به پایان برساند اما اگر میخواهد همین راه را ادامه دهد بهتر است مسئولیتش را رها کند و دولت دیگری بر مسند کار برقرار شود.
*به نظر شما روحانی با کلیدش چقدر توانسته قفلهای مشکلات را باز کند؟
در حقیقت این یک مثال و نماد است که من میخواهم مشکلات را با کلیدی که در دستانم است، باز کنم، دولت یازدهم هستهای را بعنوان یک مسئله اصلی عنوان کرد و مسائل دیگر کشور را رها کرد، هستهای چه ارمغانی برای کشور داشت و چه امتیازاتی را توانست از طرف مقابل بگیرد؛ به نظر من باید کمی فکر کند زیرا دولت یازدهم اقرار کرده دو گل خورده اما باید طلبش را که سه گل است را به اثبات برساند.
با خوانده شدن متن مشخص میشود برد برد نیست مخصوصا وقتی که تهدید میکنند و تهدید کردن مشخصه برندهها است و اگر ما برنده بودیم مردم شعور داشتند و این موضوع را درک میکردند اما برای ابراز پیروزی کسانی به خیابان آمدند که مشخصه ایرانی نداشتند و اگر ما برنده بودیم چرا قهرمانسازی کردند و چرا پیوندهای رسانهای خاص مطرح کردند.
اگر ما برنده بودیم مردم، رسانهها و دانشجویان به صورت خودجوش به وسط میدان میآمدند؛ پس از توافق دانشجویان درخواستهایی را داشتند که چرا روشنگری نمیشود، دانشجویان هرگز بر علیه کسی بیخودی و یا به نفع کسی بیدلیل شعار نمیدهند.
روحانی در اغنای نخبگان تاکنون موفق نبوده و بیشتر به زبان تهدید صحبت کرده است البته اخیرا به وی تذکر داده شده و تلاش میکند تا با احترام بیشتری صحبت کند و باید عصبانی نشود و مقداری تحمل داشته باشد و با شتاب کار نکند و باید تمام ظرفیتهای کشور را بکار گیرد اما اگر بخواهد به صورت حذفی رفتار کند حتما با مشکل برخورد میکند.
اگر بخواهد تماما دولت قبل را زیر سوال ببرد طرفداران دولت گذشته که آدمهای با انرژی هستند به وسط میدان خواهند آمد و جوابشان را میدهند؛ اما به نظر من قبلیها تحمل دارند و حوصله به خرج میدهند زیرا بحث همدلی و همزبانی را این افراد بیشتر عملیاتی میکنند.
مردم همدلی و همزبانی بیشتری دارند و دولت باید از مردم این همدلی و همزبانی را بیاموزد و البته منتقدین و طرفداران هم جزء مردم هستند و باید مطالب مطرح شده توسط مقام معظم رهبری سرلوحه کارشان قرار گیرد و برای جذب ظرفیتهای کشور بیشتر تلاش کنند تا بتوانند دولت را به خوبی به پایان برسانند.
*تعدادی از کسانی که در دولت احمدی نژاد مسئولیت داشتند بازداشت و یا دستگیر شدند، دلیل این مسئله را چه میدانید؟
در رابطه با این موضوعات قوه قضاییه تصمیم گیر است و با استناد به مدارکی که وجود دارد به گونهای باید برخورد شود که این احساس پیش نیاید که موضوع سیاسی است. هر مسئولی ممکن است در دوره مسئولیتش به دلیل شرایط خاصی تخلفاتی داشته باشد که بعضی از آنها از غفلت و سهل انگاری نشأت گرفته و بعضی دیگر بدلیل سودجویی زیردستهایشان در زمانش شلوغی و امضا گرفتن از آنها موجب این مسئله شده است.
نظارتها باید به موقع باشد و نباید فرد از کار کنار گذاشته شود و بعد پرونده کاری وی مورد بررسی قرار گیرد؛ باید دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور به موقع کار کند و از افراد مؤمن و متخصص استفاده کند و حساب کشیها به موقع انجام شود. از اینرو باید به فرد مخاطی تذکر داده شود و نباید بعد از اتمام مسئولیت فرد به کارنامه فعالیتش رسیدگی کنند زیرا این موضوع باعث میشود در رابطه با دولت قبل سیاه نمایی شود.
براین اساس باید این اتفاقات برای آیندگان درس شود و نباید مسئولین فعلی را هنگامی که از کار برکنار شدند بخواهند به فعالیت کاریشان توجه کنند و نواقص آن را مشخص کنند و باید اگر موضوعی وجود دارد که برطرف میشود در زمان مسئولیت فرد مورد توجه قرار گیرد.
بازداشت و دستگیری مسئولین پس از اتمام مسئولیتشان در جامعه ایران تأثیر زیادی دارد و در کشورهای دیگر نیز اثر سوء خواهد داشت و این را مطرح میکنند که مسئولین ما بعد دوره خدمتشان تماما مشکلدار هستند و باید در رابطه با رفتار دستگاههای نظارتی تجدیدنظر شود.
*آقای عباسی نظرتان در رابطه با توافق با توجه به جمعبندیای که صورت گرفته، چیست؟
اگر در شروع دولت یازدهم صحبتهایی در مورد سانتریفیوژ و چرخیدن زندگی مردم و کارخانهها به طور همزمان مطرح نمیشد و همچنین توافق اولیه ژنو که در نوامبر ۲۰۱۳ انجام شد به آن شکل نبود و این شتابزدگی در توافق حاصل نمیشد.
در برنامه جامع اقدام مشترک که در آبان ۹۲ تهیه شده بود، به شکلی تمام دستاوردهای کشور از چند سال گذشته را در قبال این برنامه گذاشتیم و فقط مقداری زمان بدست آوردیم.
اگر یک کارمند شعبه ارزی بانک در کنار دوستان بود، به آنها نشان میداد که چگونه ۴.۲ میلیارد را یکجا دریافت کنند، اما در این موضوع وقفه افتاد و همچنین در آن مقطع حرفهایی در خصوص قدرت دفاعی کشور در میان بود مبنی بر اینکه آمریکاییها قدرتی دارند که میتوانند توان دفاعی ما را نابود کنند، اما تمامی اینها زیربنای فکری است که مقدمات لازم را برای این برجام درست میکرد.
برنامه جامع اقدام مشترک خلاف حرکتهای کشور و دستاوردهایی بود که به دست آمده بود و بالتبع این توافق اخیر را توافق خوب نمیدانم، اما ممکن است حداقلهایی در این جمعبندی بدست آمده باشد، اما این حداقلها در شان ملت ایران و همچنین در شان متخصصان ایرانی نیست، زیرا محدودیتهایی که ما پذیرفتیم باعث شده از حقوق اصلی کشور عدول کنیم و یکسری از فعالیتها را به تعطیلی بکشانیم.
به نظر میرسد با مواردی که در جمعبندی مذاکرات در نظر گرفته شده دستاورد چندان قابل ملاحظهای بدست نیامده است و میتواند تا سالها کشور ما را تحت کنترل کشورهای بیگانه قرار دهد.
*با توجه به جمعبندی مذاکرات در رابطه با چگونگی تحریمها توضیح دهید؟
تحریمهای بانکی یکی از مهمترینها است که مربوط به کشتیرانی، خریداری قطعات هواپیما و هواپیما است، تحریمهای مالی و بانکی دیگر مسائل را تحتالشعاع قرار میدهد، در گذشته شاید خریدها برای ما گران تمام میشد و با حدود ۲۰ درصد افزایش قیمت خریداری میکردیم که قرار است این تحریمها لغو شود.
بنابراین باید ببینیم لغو این تحریمها به چه قیمتی برای ما بدست آمده، در حقیقت لغو این تحریمها تحت شرایطی با انجام اقدامات اولیه از طرف ما صورت گرفته است و البته مشروط به راستیآزمایی است و نه مشروط به اعتماد متقابل.
میتوان گفت ما تمام مواردی که طرف مقابل در نظر داشت را پذیرفتیم و زمانی را مشخص کردیم و پس از این زمان داوری به نام آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتواند در رابطه با موضوعات مرتبط اظهارنظر کند و آن موقع است که میتوانیم امیدوار باشیم تحریمها تعلیق شوند، اما ساختار تحریمها حفظ میشود.
اگر ایران کوچکترین تخلفی داشته باشد و یکی از آن کشورها ادعا کند که ایران در موردی به تعهداتش عمل نکرده است، به طور خودکار تحریم ها مجدد اعمال میشود.
اگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دلیلی در رابطه با موضوعات مرتبط قانع نشد و عنوان کرد ایران شفاف نبوده است و حتی نظر خاکستری داد، از این رو اراده سیاسی کشورها بر این منوال قرار بگیرد که با نفوذی که در آژانس دارند، مسئلهای را برای کشورمان درست کنند و تحت عنوان قطعنامه و بندهایی که در برجام است برعلیه کشور ما اقامه دعوای مجدد کنند، دوباره تحریمها اعمال میشود.
با مراوداتی که با این کشورها در مسائل منطقهای داشتیم، اگر با مشکلاتی برخورد کنیم و یا در یک موضوع اقتصادی به آنها باج ندهیم، میتواند محل مناقشه باشد و به شکلی مسیر برقرار کردن تحریمها هموار میشود.
*با توجه به اینکه آقای روحانی تاکید داشتند توافق ۱۰ ساله است، به نظر شما تحریمها پس از این مدت امکان بازگشت دارد؟
۱۰ سال زمان طولانی است و ما در این مدت میتوانستیم دستاوردهای بزرگی در حیطههای علمی و فنی داشته باشیم و با بررسی ۱۰ سال گذشته و دستیابی به دستاوردهای بزرگ به خصوص در زمینه هستهای برای کشور، اهمیت این مدت آشکار میشود.
صنعت هستهای تحت تاثیر رشتههای دیگر است و اگر آنها رشد نمیکردند، در مقابل فناوری هستهای رشدی نداشته است و البته مردم باید بدانند دانش هستهای کمتر از ۱۰ درصد آن به علم ربط دارد و ۹۰ درصد باقی به دیگر فناوریها مرتبط میشود.
در این ۱۰ سال فرصت تحقیق و توسعه و جلو بردن مراحل ساخت و تولید را از دست میدهیم و حتی رشد در غنیسازی، تولید سوخت را از دست خواهیم داد؛ ۱۰ سال زمان طولانی برای بحثهای منطقهای است، با بررسی شکلگیری طالبان و ورود به افغانستان برای کسب حاکمیت و افول آن، اهمیت این ۱۰ سال مشخص میشود. همچنین داعش چگونه درست شد و در چه زمانی گسترش پیدا کرد، هنگامی که ما را به بهانه هستهای در بحث خرید و ارسال سلاح به سایر همپیمانانمان محدود کردند، عملا در جهت زمان گرفتن برای حل مسائل منطقهای اقدام کردند.
آنها میخواهند خاورمیانه جدیدی که مورد نظرشان است را بسازند و با فشارهای اقتصادی بر روی ایران و ایجاد محدودیت در منابع مالی و پایین آوردن فروش نفت ایران و سایر صادرات و در مقابل قطعنامه و برجام و پیوستهای مربوط به آن با یکدیگر ارتباط دارد.
از این رو ورود آنها به پیوستها به حل دیگر منازعات و مناقشاتشان با ایران مربوط خواهد شد و این خطر کشور ما را تهدید میکند، زیرا در روندی که کشور ما در حل مسئله هستهای پیش گرفته، به روندی برای حل سایر موضوعات تبدیل خواهد شد.
*به نظر شما با توجه به جمع بندی مذاکرات هستهای تحریمها امکان بازگشت را دارد؟
برداشتهای من از جمعبندی این را نشان میدهد که قرار است مقداری از تحریمهای بانکی برداشته شود و قاعدتا باید تحریم فروش هواپیما و قطعات هواپیما لغو شود، البته در رابطه با لغو تحریمهای مربوط به سوئیفت شک دارم. هر کالایی را که ما بخواهیم خریداری کنیم، باید تحت نظارت باشد و تا دستگاهی مستهلک نشود، تحت نظارت بازرسی است و در این روند باید مشخص شود در نهایت استفاده کننده از این دستگاه کیست؟
اگر بخواهیم در رابطه با فناوری پیشرفته فعالیت داشته باشیم، تجهیزات خاصی را نیاز داریم، از این رو این تجهیزات میتواند به بهانه دو منظوره بودن به کمیسیون مشترک برود و در آنجا رد شود و آنها اجازه ندهند این ماده و یا تجهیزات به ایران بیاید و این اولین محدودیت در خرید کالا است.
ما تمام مشخصات فروشنده، خریدار و مصرف کننده را باید به کمیسیون مشترک ببریم و برطبق برجام باید اطلاعاتی به آنها بدهیم و اجازه خرید آن کالا در دستان آنها است، از این رو اگر اجازه دهند تحت نظارت آنهاست و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مامور بررسی میشود که دستگاه سر جای خودش باقی بماند و یا خیر.
حدود ۱۵۰ مامور آژانس به ایران میآیند که این موضوع از نظر امنیتی برای ما اشکال ایجاد میکند و حتی ذهن و فعالیت نیروهای امنیتی و انتظامی را درگیر میکند تا تعرضی به آنها وارد نشود، تعداد این مامورها زیاد است و آنها اغلب میخواهند به خارج از شهر سفر کنند و باید برای تامین امنیت آنها وقت و هزینه صرف شود و شاید بعضی از آنها جاسوس سرویسهای امنیتی خارجی باشند. براین اساس، باید آنها را کنترل کنیم تا اطلاعات کشور به بیرون درز نکند، زیرا آنها به بسیاری از مکانها دسترسی خواهند داشت.
هر هواپیما و کشتی که باری را به سمت ایران حمل کند، با توجه به قطعنامه و سند نوشته شده هر کشوری میتواند این محموله را بازرسی کند و هر کشوری میتواند این ادعا را داشته باشد که ایران یک محموله خاص حمل میکند و باید بازرسی شود.
این مسائل حق حاکمیت و استقلال کشور را زیرسوال میبرد و ما نبایددر پذیرش توافقنامه همانند ژنو شتابزده عمل کنیم و البته نکته قابل توجه این است که گروه مذاکره کننده در ظرف دو سال گذشته متفکران، نخبگان و دانشگاههای کشور را از این اطلاعات محروم کردهاند، زیرا ۱۵۹ صفحه یکجا نوشته نشده است.
آنها باید به منتقدین اجازه میدادند و حتی جلسهای را با منتقدین برگزار میکردند تا آنها را توجیه کنند. این افراد میتوانستند در مواردی به مذاکره کنندگان کمک کنند، اما جمعبندی مذاکرات به پایان رسید و قطعنامه شورای امنیت صادر شد و این همه بار برای کشور به ارمغان آورد، اما بازهم اجازه انتقاد ندادند.
بعد از جمعبندی مذاکرات با زبان زور گفتند که کسی حق ندارد راجع به این موضوع حرف بزند و یا به عبارتی عنوان کردند که امید مردم را ناامید نکنید، باید ببینیم مردم به چه چیزی امید بستند که ناامید نشوند، آیا مردم میدانند محتوای توافق چیست و چه خطراتی برای نسل فعلی و نسل آتی ما خواهد داشت که در مقابل تهدید کنند که با منتقدین برخورد میکنیم و این تهدید در جامعه ما وجود داشت و افرادی میخواهند شتابزده توافق کنند، زیرا تمام برنامههایشان بر مبنای حل مسئله هستهای استوار شده است، در مقابل باید بگویم مگر تمام مسائل کشور هستهای است و یا ما مشکلات دیگری نداریم؟
مقام معظم رهبری تاکید کردند که ما اختلافات اساسی و اصولی با غربیها داریم، به خصوص با استکبار بزرگ، از این رو آنها چگونه میخواهند این مشکلات را حل کنند زمانی که ما اختلافهای زیادی داریم.
متاسفانه اطلاعات را به موقع ارائه ندادند و الان هم با تحت فشار قرار دادن میخواهند توافق را تصویب کنند و معتقدند مصوبه مجلس نمیخواهد و میگویند مگر قطعنامه ۵۹۸ برای تصویب به مجلس رفت، در این رابطه باید بگویم مگر برجام قطعنامه متارکه جنگ است و اگر جنگ بوده و متارکه جنگ یعنی ما شکست خوردیم و اگر اینگونه نیست، باید برای تصویب به مجلس برود، زیرا برای سالهای طولانی برای کشور بار ایجاد میکند.
بنده یکی از منتقدین هستم و معتقدم که دولتها رفتنی هستند و کشور ماندنی است و این دولت با هر تفکر سیاسی پایدار نیست و عمرش در نهایت به اتمام میرسد و حق ندارد برای نسلهای بعدی ما تعهدات اضافه در مجامع بینالمللی ایجاد کند.
مردم باید از نمایندگانشان بخواهند در مقطع فعلی در بندبند برجام، قطعنامه شورای امنیت و نقشه راهی که صالحی با آمانو امضاء کرده است، دقت کنند و همچنین باید سندهای پشتیبانی هم بررسی شود و تعهدات کشور به صورت کامل شناسایی شود.
*به نظر شما لزوم تصویب توافق هستهای در مجلس به چه میزان است؟
توافقنامه بین ایران و چند کشور دیگری است که تعدادی از آنها خودشان را به عنوان جامعه جهانی معرفی میکنند و معتقدند دیگر کشورها رقمی نیستند و همه آنها جزء اقمار آنها هستند، از این رو در امضای چنین توافقنامهای باید مجلس نظر دهد و این موضوع را فقط به شورای عالی امنیت ملی بسپاریم کافی نیست، زیرا شورا در مواردی میتواند نظر دهد و البته میتوان نظر شورای امنیت ملی را در مجلس گرفت و ملاک قرار داد، ولی باید در مجلس تصویب شود.
باید کمیسیونهای مختلف مجلس بندهای مختلف را بررسی کنند و از کارشناسهای مختلف استفاده شود و حتی نظر منتقدین را جویا شوند و نیز نظر آنهایی که موافق هستند هم اهمیت دارد، این توافق باید در مجلس با تعداد رای خوب به تصویب برسد و یا با تعداد رای خوب به تصویب نرسد، در حقیقت باید نمایندگان مجلس به حالت اجماعی برسند.
*به نظر شما با توجه به جمعبندی مذاکرات، نطنز چه خواهد شد؟
نطنز با توجه به جمعبندی مذاکرات باید زیر ۶ هزار ماشین داشته باشد و به دلایل خاصی ممکن است هرماه ۳۰ الی ۵۰ ماشین از بین برود و این موضوع بستگی به شرایط نگهداری ماشینها دارد؛ ممکن است پس از مدتی ذخیره سانتریفیوژ ما به ۵۰ تا برسد، اما کارخانهها حق ندارند سانتریفیوژ نوع ۱ تولید کنند و در این ۸ سال که پیشبینی شده است، آنها قید کردهاند ۸ سال اول، یعنی ۸ سالهای بعدی هم وجود دارد، از نکات ظریفی است که باید توجه شود.
آنها معتقدند ما نباید بیش از ۵۰۰ ماشین در انبار داشته باشیم، یعنی هر تعدادی که در حال حاضر داریم باید مصرف کنیم و ما حتما باید عدد ۵۰۰ را حفظ کنیم، از این رو اگر کارخانه و یا کارگاهی داشته باشیم که به تعداد کم تولید کند، قطعا دقت آن پایین میآید و هزینه آن بالا میرود.
سانتریفیوژ نسل۱ در ایران کاملا بومی شده و ایران میتواند این سانتریفیوژ را بسازد و همچنین میتواند نسل جدیدی از آنها را بسازد تا پایدار باشند، اما در حقیقت بعد از ۱۰ سال این سانتریفیوژها به فرموشی سپرده میشوند و از بین می روند؛ به نظر من با توجه به برجام دیگر سانتریفیوژ نسل ۱ نخواهیم داشت و صحبتی از سانتریفیوژ نسل ۲ که ۱۰۰۰ تای آن نصب و میتواند کار کند، نشده است و عملا این تعداد سانتریفیوژ نسل جدید ما جمع میشوند و در مقابل سانتریفیوژ IR۸ را وعده دادهاند و برخی از مسئولان داخلی در رابطه با این موضوع شتابزده صحبت کردند که باید در مقابل این جواب را بدهم که شما باید با نسل ۲ سانتریفیوژها IR۲M کار کنید تا بتوانید خط تولید صنعتی را اجرایی کنید.
اساسا نطنز میتواند سانتریفیوژ باارتفاع بلندتر را بپذیرد، البته نیاز به نظر کارشناسان دارد و باید کف تا سقف اندازهگیری شود و با توجه به تجهیزاتی که در آنجا نصب میشود، این موضوع بررسی شود؛ سانتریفیوژ نسل اول کاملا در ایران شناخته شده است و از آن جواب گرفتهایم، اما در حال حاضر میخواهند این سانتریفیوژها را که حدود ۴ سال کار کردهاند را جمع کنند و به انبار ببرند و در مقابل وعدهای در برنامه ۱۰ ساله میدهند که هنوز در برجام این مورد ذکر نشده است.
در حال حاضر در رابطه با P۱، IR۶ و IR۸ صحبت میکنند، اما در خصوص IR۲M موضوعی را مطرح نکردهاند و فقط برچیده شدن آنها مورد تاکید قرار گرفته است، از این رو آینده خوبی برای غنیسازی در نطنز پیشبینی نمیکنم و به خصوص با توجه به اینکه باید غنیسازیها رقیق شود و یا از بین بروند و یا به خارج فرستاده شوند تا برای ما سوخت تامین شود. عملا برنامه غنی سازی ما به فراموشی سپرده میشود، در گذشته با ویروس تخریب شده و یا با خرابکاریهای صنعتی و مواد منفجره مورد تهدید قرار گرفته است.
براین اساس افرادی عملا بیکار میشوند و یا انگیزهشان را برای ادامه کار از دست میدهند و به سراغ شغل دیگری میروند، از این رو جوانان متخصص کشور در موضوعات راهبردی دخالتی نمیکنند و خواهند گفت که ما وارد هر موضوع مهمی در کشور میشویم مسئولین پای آن نمیایستند و این بزرگترین خطر است، زیرا اگر ما سانتریفیوژها را از دست دهیم اشکال ندارد، اما با از دست دادن نیروی انسانی شرایط تغییر میکند. باید شرایط ارضای علمی را برای جوانان متخصص فراهم کنیم تا دانش آنها در داخل کشور گسترش پیدا کند و این اطلاعات را به نسلهای بعدی انتقال دهند.
* با توجه به جمعبندی مذاکرات سرنوشت فردو چه خواهد شد؟
توسط مسئولین ذیربط تبلیغات غلطی انجام میشود که فوردو از ابتدا تحقیقاتی بوده است و این جمله کاملاً ناصحیح است و این فقط برای توجیه تصمیمات دولت در مقطع فعلی است.
در دولتهای اصلاحات و بهار برنامهریزیها برای فردو تحقیقاتی نبوده است متأسفانه در سال ۸۸ تفکر انحرافی در انرژی اتمی بود که حتماً از تصمیمات دشمن تأثیر پذیرفته است؛ میتوان مشکوک بود به موضوعی که دشمن برای مسئول آن وقت تصمیمسازی کرده بود که فردو را از مأموریت اصلی خارج و به سمت تحقیقاتی شدن هدایت کند. این جریانها همان زمان باعث تعطیلی کارخانه P۱ شده است، در آن مقطع دشمن درصدد از بین بردن حدود ۶۰۰۰ سانتریفیوژ شد و همه این مسائل به یکدیگر مرتبط است.
این جریان فکری باز بر سر کار آمده و دوباره تأکید میکند که فردو تحقیقاتی بوده در صورتی که فردو اصلاً تحقیقاتی نبوده است، اگر آنها در آن زمان این کار را نمیکردند، فردو زودتر به مرحله تولید میرسید اما خوشبختانه با درایتی که وجود داشت، در آن دوران (سال ۱۳۹۰) فردو به مأموریت اصلی بازگردانده شد و غنیسازی ۲۰ درصد را به آنجا بردیم.
دولت یازدهم ادعا میکند که سانتریفیوژها حفظ شده است اما ظرفیتشان بیشتر جنبه انقباضی دارد تا انبساطی؛ جریان فکری که در حال حاضر مذاکرات را راهبری میکند در سال ۸۳ تعلیقاتی را داوطلبانه پذیرفت و همان موضوع باعث شد که ما قطعنامههای شورای امنیت را دریافت کنیم و آنها ادعا میکردند که چرا تعلیقی که داوطلبانه بوده، برداشته شده است اما اگر تعلیقی داوطلبانه بوده کشور میتواند بگوید داوطلبانه قبول کردم و داوطلبانه کنار میگذارم زیرا شما به تعهداتتان عمل نکردید اما سازمان ملل بدون توجه به این موضوعات در مورد کشور ما قطعنامه صادر کرد.
قطعنامههایی که ما دریافت کردیم برای توانمندیهای کشور بود و اگر این دوستان میخواستند به مذاکره بروند باید اجازه میدانند تا ۷۰۰۰ سانتریفیوژ آماده به کار شود تا با دست پر به مذاکرات بروند، امروز به جای ۶۰۰۰ سانتریفیوژ، تعداد بیشتری کار میکرد. حتی ما میتوانستیم بر روی IR۲M نسل جدید سانتریفیوژها چانهزنی کنیم و آنها را برای تحقیقات نگه داریم اما این تفکر اعتقادی به این موضوع ندارد و به راحتی تعلیق، محدودیت و تعطیلی را میپذیرد.
* با توجه به جمعبندی مذاکرات بازرسیها چه خواهد شد؟
با توجه به بازرسیها در جمعبندی مذاکرات کشور در مجامع بینالمللی استثنا میشود و این التزام را به رژیم صهیونیستی میدهند که فقط ایران استثنا است و با شما این کارها را نخواهیم کرد؛ در صورتی که ما معتقد بودیم استثنا نیستیم و باید در زمینه هستهای طبق مقررات با ما برخورد شود و تأکید داریم اگر از حقوقمان بهرهمند شویم به تکالیفمان عمل خواهیم کرد اما این موضوع نقض شده است و ما تحت شدیدتری بازرسیها برای سالهای طولانی قرار میگیریم و این موضوع امنیت کشور را به خطر میاندازد.
** نظرتان در رابطه با اعمال تغییراتی که در فردو قرار است انجام شود، چیست؟
فردو از حالت تولید خارج میشود و با برنامهای که در حال حاضر وجود دارد متأسفانه ۱۰۰۰ سانتریفیوژ به صورت نمایشی در آن جا حفظ میشود و ذکر شده هیچ مواد حاوی اورانیوم نباید در آنجا باشد یعنی هیچ گاه در آن جا گاز UF۶ به ماشینهای سانتریفیوژه تزریق نمیشود، تولید ایزوتوپ پایدار با این ماشینها نیاز به زیرساخت دارد و هنگامی که زیرساخت ماشینها تغییر کند، دیگر برای غنیسازی اورانیوم مناسب نیست و از این رو باید برای ایجاد زیرساختها زمان و هزینه صرف کنیم.
در حقیقت ساخت ایزوتوپ پایدار در فردو ضرورتی ندارد زیرا در کارخانه آب سنگین، مرکز تحقیقات سانتریفیوژ و یا در سایت تهران میتوان ایزوتوپ پایدار تولید کرد و دلیلی ندارد این تولید در فردو انجام شود. این موضوعات برای فرار از مأموریت اصلی فردو است و میخواهند به شکلی القا کنند که فردو حفظ شده است، اگر حفظ فردو برای این مسائل باشد، ساختگی است زیرا فناوری پیشرفته را در دانشگاهها هم میتوانیم انجام دهیم و ضرورتی ندارد در زیر زمین این کار انجام شود و به نظر من همه این مسائل را تعطیل کنند و چند نگهبان به فردو رسیدگی کند.
باید امکانسنجی کنیم تا در فردو برای تغییر مأموریت لازم است چه کارهایی انجام دهیم و نباید شتابزده عمل کنیم و قبول کنیم ما میخواهیم فردو را به تعطیلی بکشانیم و همان طور که غربیها دیکته کردهاند آن را انجام دهیم. آنها نمیتوانستند فردو را منهدم کنند اما ما به صورت مسالمتآمیز خودمان فردو را منهدم کردیم، در فردو تأسیسات زیربنایی ایجاد کردیم و امکاناتی را زیر زمین ایجاد کردیم و حالا کارهایی که در روی زمین میتوان انجام داد را میخواهیم در زیر زمین انجام دهیم، میتوانیم با ایجاد چند سوله این کارها را انجام داد و فردو را به یک پادگان تبدیل کنیم و بهتر این است که بگوییم قصد انجام فناوری پیشرفته را در فردو داریم.
پیشنهاد میکنم پولی که میخواهند در آنجا صرف کنند دولت به پژوهشهای دنیا بدهد و چشمه نور ایران را بسازد و این کار را میتوان در شهر قزوین تا خیرش به مردم برسد و این چشمه نور میتواند ایران را در سطح جهانی مطرح کند و ایران به عنوان کشوری میتواند از تابش سیتروترون که از اشعه ایکس با مشخصات خاص است تولید کند و تحقیقاتی زیادی میتوان حول این محور انجام داد و اگر میخواهند فناوری پیشرفته ایجاد کنند توصیه میکنم تأسیسات سیتروترون را راهاندازی کنند.
*به نظر شما این توافق بدون تصویب مجلس امکان اجرایی شدن دارد؟
بعضی از مسئولین اجرایی کشور عجله زیادی در اجرای این توافق دارند و معتقدند تصویب مجلس را نمیخواهد و نوعی لجاجت به خرج دادند، در واقع این افراد برای خرد جمعی ارزش قائل نیستند و نظرات کارشناسی را از دانشگاهها دریافت نمیکنند و همچنین اطلاعات را به موقع به دانشگاهها و مراکز علمی به افراد صاحب نظر منتقل نمیکنند و میخواهند همه را در عمل انجام شده قرار دهند وبه موضوع از بالا به پایین نگاه میکنند.
مسئولین اجرایی با استنباطی که بنده از برخورد آنها در سالهای ۸۲ تا ۸۴ داشتم و چه از سال ۹۲ تاکنون، مشخص است که با شتاب میخواهند کار را انجام دهند که به سلاح کشور نیست و ادامه و استمرار این حرکت جز خسران برای کشور ثمری نخواهد داشت.
*این توافق پیشرفت و توسعه را در صنعت هستهای تأمین میکند؟
پیشرفت و توسعه در صنعت هستهای را در ابتدا باید تعریف کنیم، در واقع پیشرفت و توسعه صنعت هستهای باید حداقل در دو بعد در کشورمان کار شود و در دنیا هم اینگونه مرسوم است، بعد اول بحث تولید انرژی و برق با استفاده از راکتورهای هستهای است و دومین بعد مربوط به کاربرد پرتوها در زندگی مردم میشود.
در دولت قبل به این دو بعد به جد پرداخته شد، بخصوص در مورد پرتوها در زندگی مردم رئیس جمهور وقت در زمان مسئولیت بنده مورد تأکید قرار داد و آن را در کشور گسترش داد، در مورد راکتور هم صحبتهایی با روسها داشتیم البته با کشورهای دیگر هم صحبت کرده بودیم.
در نهایت در تیرماه سال ۹۲ با شرکت روس اتم که کار هستهای را در روسیه انجام میدهد، به نتیجه رسیدیم و به طور جدی وارد کار شدیم و اراده سیاسی روسیه هم بر این کار قرار گرفت، پوتین به روس اتم دستور داد که با ایران در رابطه با ساخت راکتور همکاری کند، این موضوع نتیجه سفراحمدی نژاد به روسیه بود و در صحبتهای کوتاهی که صورت گرفت روسیه پیگیر این موضوع شد.
اما نیروهای محافظه کار ایران برعکس آنها عمل کردند و دچار تردید شدند و معتقد بودند اجازه دهیم تا دولت روحانی سرکار بیاید و تصمیم گرفته شود؛ تولید برق هستهای بحث ملی ما است و باید براساس مصوبه مجلس از طریق وزارت نیرو در این رابطه اقدام کنیم و ارتباطی با دولتها در این زمینه ندارد، از اینرو بنده در زمان مسئولیتم دستور دادم تا با روسها مذاکره شود و قرار بود بر سر تولید برق ده هزار مگاواتی رایزنی کنیم که حاصل آن مذاکرات متأسفانه بعد از دو سال هنوز روی کاغذ است.
همزمان طرح انحرافی دیگری که کار کارشناسی لازم روی آن انجام نشده و مصوبه مجلس هم ندارد، مطرح میکنند از اینرو بحث راکتورهای ۱۰۰ مگاواتی، آب شیرین کن و منطقه مکران هم چاشنی کار میکنند و این بیشتر برای نشان دادن نشاط و تحرک کاذب در انرژی اتمی کشور است در صورتی که نیاز دارد تا با امکان سنجی مشخص شود چه تعداد راکتور ۱۰۰ مگاواتی و یا ۱۰۰۰ مگاواتی نیاز است تکلیف هیچ کدام از این موضوعات مشخص نیست و بیشتر مسئله سیاسی شده تا اینکه موضوعات فنی پیگیری شود از این رو بهتر است زمانی را دست نگه داریم و یا روی راکتور بوشهر کارها دنبال شود زیرا این راکتور شناخته شده و ساختگاهش مشخص و زیرساختهای لازم درآن منطقه ایجاد شده است.
لازم است به مردم بوشهر رسیدگی شود و نباید دوباره منطقه دیگری مانند مکران را مطرح کنیم و برای راکتور پیش بینی شده در بوشهر کارها را با روسها دنبال کنیم و همچنین تکلیف بومی سازی راکتور ۱۰۰۰ مگاواتی را مشخص کنیم، زیرا تجهیزاتی را صنعتگران و متخصصین کشور با قیمت و استانداردهای مناسب میتوانند بسازند.
متأسفانه دولت یازدهم از زمان شروع بکار در همه این موضوعات فروکش کرده است و بومی سازی راکتور ۱۰۰۰ مگاواتی تعطیل شده و انحراف راکتور ۱۰۰ مگاوات و یا بحثهایی به نام PIE را مطرح کردند و این موضوعات را بعنوان مأموریت به مجموعه فنی مهندسی ارائه دادند و باعث شد در برنامههای کلی انحراف ایجاد شود.
معاونت کاربرد پرتو که میتوانست در کشور خیلی کارساز باشد و در واقع به اندازه معاونت نیروگاهی اهمیت دارد و در دولت نهم و دهم وجود داشت اما در حال حاضر در دولت تصویب شده که این معاونت تعطیل شود البته ظاهرا تعطیل نکردهاند اما باطنا همه مسائل را از آن گرفتهاند و آن را بیهویت کردهاند.
در مورد ساخت شتاب دهنده که کشور نیاز بسیاری دارد جهش خوبی صورت میگرفت و نیروهای جوانی جذب میشدند اما در شروع دولت یازدهم با رکود مواجه شد، البته افراد دلسوز هنوز درآنجا حضور دارند و این موضوع را پیگیری میکنند، در واقع آن توجهی که در دولت دهم به ساخت شتاب دهنده میشد با وجود اینکه هیچ مناقشهای با آژانس بر سر این موضوع وجود ندارد و آژانس هم آن را تأیید میکند، در حال حاضر نسبت به این موضوع درخور نیاز کشور پرداخته نمیشود زیرا دولت تمام ذهنیتش را بر روی توافق شتاب زده که به نتیجه برسد، گذاشته است.
دولت تقریبا یکسری از کارها را به صورت غیرعلنی شروع کرده و استنباط بنده از روی شواهد این است که دولت بهطور غیررسمی کارهایی را انجام داده، زیرا میخواهد این کار انجام شود؛ منظور از دولت، دولت جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه این دولتی که برسر کار است و افرادی که در آن حضور دارند، میخواهند به هر قیمتی توافق انجام شود و از این رو بعضیها را شارژ کردند تا مطرح کنند توافق بد بهتر از بیتوافقی است.
دیدگاه فلسفی آنها این است که با غرب در این قضیه بسازند، وقتی اینگونه باشد در اجرا هم میتوانند پیشقدم شوند و عواملی را مامور پیگیری کنند تا زمینه اجرای توافق فراهم شود.
*به نظر شما با توجه به اینکه این توافق یک معاهده بینالمللی نیست، الزامآور است و یا خیر؟
چطور میگویند این معاهده بینالمللی نیست، زیرا در جریان مذاکرات برای نهایی کردن این معاهده باکشورهای دارای حق وتو در شورای امنیت به مذاکره نشستهاند و همچنین قطعنامهای در شورای امنیت به خواسته خودمان تصویب شده، حالا چطور میتوانیم اجرایی نکنیم؟ کشور ما پذیرفته که این توافق را اجرایی کند، مگر اینکه مجلس محکم بایستد و اعلام کند این توافق را نمیپذیرد و خدشه وارد شدن به استقلال و امنیت کشور را مطرح کند و از آنها بخواهد این موارد را تصحیح کنند.
باید در کلماتی که در توافق نوشته شده دقت شود و آنها را تغییر دهند و نظر صاحبنظران را هم بگیرند و همچنین باید در کشور در مورد توافق به اجماع برسیم.
*آیا دولتهای ۱+۵ امکان گریز از توافق را دارند؟
بله، آنها از همین اول میتوانند در صورت عدم رضایت از رفتار ما در منطقه و یا گوش ندادن به حرفهایشان، بهانه بگیرند و مامور اجرایی آنها که آژانس است، ما را در موارد دیگر تحریم میکند، زیرادر هستهای نتیجه خودشان را گرفتهاند و کاری که میخواستند را انجام دادند.
از آبان ۹۲ خیلی از برنامهها تعطیل شد و دستاوردهایی که در ۱۰ سال گذشته بدست آمده بود و نمیتوانستند تعطیل کنند، با یک کار شتابزده این امر محقق شد و هزینهای پرداخت نکردند.
*نقش قانون دولت به حفظ دستاوردهای صنعت هستهای را در این توافق و مسئله اجرایی آن چگونه ارزیابی میکنید؟
مجلس قانون حفظ دستاوردهای صنعت هستهای را تصویب کرده و رئیس جمهور این قانون را به سازمان انرژی اتمی ابلاغ کرده و سازمان هم مقدمات را برای بازرسیهای شدید آماده میکند، چه قانونی میخواهد اجرا شود وقتی این توافقنامه پذیرفته شده است.
باید دید در این توافق فردو، غنیسازی ۲۰ درصد، راکتور اراک، تولید سوخت و رآکتور تهران حفظ شده است که بخواهند به این قانون عمل کنند. در واقع سوخت تهران تا ابد نباید تولید شود و غنیسازی بالای ۳.۶ درصد نیز نباید داشته باشیم و همچنین هیچگاه رآکتور آب سنگین نباید ساخته شود، چه بسا در کشور ما سوختی تولید نمیشود و... و. از این رو کدام دستاورد را اینگونه میخواهند حفظ کنند؟
صنعت هستهای را فقط در قالب بخشنامهای میتوان حفظ کرد و در نهایت اگر مجلسی در آینده بخواهد در خصوص حفظ دستاوردهای هستهای از رئیسجمهور سراغی بگیرد، وی هم رئیس سازمان انرژی اتمی را برکنار و مطرح میکند این فرد این قانون را اجرایی نکرده است.
*به نظر شما بازرسیهای آژانس با توجه به جمعبندی مذاکرات دارای ایراداتی است؟
بازرسیهای آژانس در کشور انجام میشد، اما در سایتهایی که ما به عنوان سایت هستهای معرفی میکردیم و البته سایت هستهای دیگری هم نداشتیم، اما آژانس اصرار دارد از سایتهای نظامی که در محدوده فعالیتاش نیست نظارت داشته باشد.
در زمان مسئولیتم در مصاحبههایی که داشتم و ملاقاتهایی که با آمانو انجام شد، گفتهام که بنده را توجیه کنید تا من نظامیهای کشورمان را که افراد معقول و منطقیای هستند را قانع کنم، البته آنها باید اجازه فرمانده کل قوا و ستاد کل نیروهای مسلح را بگیرند، معمولا وقتی این درخواست منطقی باشد ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده کل قوا اجازه را صادر میکند، البته اگر با امنیت کشور سازگار باشد.
قاعدتا ما نباید سایتهای نظامی کشور را به آنها نشان دهیم، در زمان البرادعی آنها مهمترین نقطه را برای بازرسی اعلام کردند و آنها در هنگام بازرسی متوجه شدند این منطقه با آن مطالبی که در اسناد آژانس وجود دارد سازگار نیست.
براین اساس، اینگونه بازرسیهای آژانس میتواند اهداف دیگری داشته باشد که فلج کردن برنامه نظامی ایران است و همچنین گرفتن اطلاعات از زمین که به وسیله ماهواره و یا جاسوسهای غیرمتخصص نمیتوانند دریافت کنند، زیرا ممکن است بعضی از جاسوسها به مراکز نظامی نفوذ کنند، اما اگر متخصص نباشند نمیتوانند اطلاعات کاملی را جمعآوری کنند، مامورهای آژانس آموزش دیده هستند و آمریکاییها اعلام کردند خیلی از مامورهای آژانس را در آمریکا آموزش دادهاند.
*برخیها معتقدند برجام توافقی صددرصد حقوقی است، به نظر شما حقیقت دارد؟
برجام تمامی حوزههای حقوقی، فنی، سیاسی و ... را دربر میگیرد و تمامی این موضوعات در مفاد و بندهای برجام وجود دارد.
*در مورد تغییراتی که در بحث رآکتور اراک رخ میدهد، توضیح دهید؟
رآکتور اراک به طور کلی از ماموریتش خارج میشود و موجود جدیدی جایگزین آن میشود و دیگر رآکتور آب سنگینی وجود ندارد و به شکلی در میآید که آمریکاییها طراحی و خواستهاند و از آن فایدهای که یک رآکتور برای ما میداشت، خارج میشود.
*به نظر شما نکات ضروری که در بررسی برجام توسط نمایندگان مجلس باید مورد توجه قرار گیرد، چیست؟
نمایندگان مجلس باید مطالب مختلف را در نظر بگیرند که حق حاکمیت ملی و استقلال کشور در اینجا مطرح است و باید دو مورد تضمین امکان کار برای نیروهای علمی و متخصص و تضمین حرکت ایران به سمت کشورهای پیشرفته را مورد توجه قرار دهند. این دو مورد موجب میشود از مهاجرت فکری که علاقه دارد در کشور بماند و کار کند، جلوگیری شود.
براین اساس تاچه وقت میخواهیم فکر و نیروهای انسانی کشور را به دلیل وجود علم و تکنولوژی در کشورهای دیگر از دست دهیم، ما باید شرایطی را از طریق پروژههای محوری در کشور ایجاد کنیم، البته هستهای کار کمی نبود و در حول این محور افراد مختلف کار کردند و نشاط ایجاد کردند، اما نباید نشاط و انگیزه را در کشور از بین ببریم.
نیروی انسانی از مباحث بسیار مهم است، زیرا دستگاه را میتوان خرید و یا ساخت، اما وارد کردن نیروی انسانی به صحنه بسیار سخت است و زمان زیادی را میطلبد و اگر به این دو موضوع توجه شود، بسیاری از بندهای برجام رد میشود.