«نماینده»/امیرابراهیم رسولی:
پردهی اول:
روزی که رهبر انقلاب در اوایل دهه ۸۰ صحبت از اصولگرایی کردند، شورای شهر دوم در تهران به دست آبادگران افتاد و مجلس هفتم با همین تابلو فتح شد، شاید کمتر کسی فکر میکرد جریانی بنام اصولگرایان تشکیل شود و چتری شود به پهنای تمام احزاب و جریانهای انقلابی امروز، اما شد. اگر این جریان در طول عمر خود تاکنون فرازونشیب داشته، روزهای خوب وبد دیده، اتحاد و تفرقه دیده، وفای به عهد یا عهدشکنی دیده اما هنوز باقی وزنده است. در تفسیر اصولگرایی باید به همان ویژگیهای رهبر معظم انقلاب اسلامی رجوع کرده و در آن غالب به تحلیل پرداخت.
از سالهای ابتدایی طرح جریان اصولگرایی و شاخصهای برجسته آن از جمله ایمان و هویت اسلامی وانقلابی و پایبندی به آن، عدالت، حفظ استقلال سیاسی، تقویت خودباوری و اعتماد به نفس ملی، جهاد علمی و... از زبان رهبر انقلاب بدنهی انقلابی با شور و نشاط مضاعفی به خدمت در کشور ترغیب شد و به نوعی ویژگی وحدت آفرینی داشت.
در انتخابات سال ۹۲ که قرار بود باز این وحدت در این برهه به داد دلسوزان نظام و انقلاب برسد (که با لطماتی در سالهای اخیر مواجه شده بود) اما بدعهدی و پیمان شکنی مانع شد و توفیق همراه اصولگرایان نشد. گرچه اصلاحطلبان نیز صحنه را واگذار کردند اما این حسن روحانی بود که برنده شد. شیخ حسن روحانی که از ابتدا با وعده و وعید حل مشکلات اقتصادی و موفقیت در صحنهی بینالملل وارد شده بود توانست با شعارهایی در این حوزه به مقصود دست یابد و رئیس دولت یازدهم شود. شاید بتوان به قاطعیت گفت تمرکز دولت یازدهم در همهی حوزهها بر یک حوزه متمرکز شد و آن صحنه بینالملل بود و آغاز مذاکرات هستهای.
شیخ حسن حل مشکلات اقتصادی را در گروه رفع تحریم و دفع تحریم را در گروه مذاکرات میدانست پس تمام تلاش خود را در این زمینه به کار بست و امروز خود را فاتح این میدان می داند و البته این ظاهر ماجراست. خوش خیالیست که افراد بخواهند وضعیت امروز بینالملل، قطعنامه شورای امنیت، ماحصل مذاکرات را تنها در چنین ظاهری ببینند. حمایت و راهنماییهای رهبر انقلاب، نظارت جدی نمایندگان مجلس در حین مذاکرات، پشتوانهی مردمی و ... در وضعیت امروز غیر قابل انکار است.
پردهی دوم:
بسیاری طرفداران دولت و اصلاح طلبان معتقدند چنانچه مذاکرات به نتیجه برسد اصولگرایان بازندهاند. منتقدان اصلی دولت در صحنه مذاکرات هستهای اصولگرایان بودهاند و چنانچه مذاکرات به نتیجه برسد آنان شکست خورده واقعیاند. پس تلاش میکنند تا هر طور شده مذاکرات به نتیجه نرسد و دولت زمین بخورد.
در جریان اصولگرایان از احزاب قدیمی چون مؤتلفه، جامع مهندسین، ایثارگرایان و رهپویان تا تشکیلات نوپایی چون پایداری و همچنین شخصیتهای اصولگرای فراحزبی همگی در تمام طول مذاکرات سعی داشتند تا به نوعی سکوت نکنند و حرف خود را بزنند. از زمان بیانیه لوزان تا امروز فراز و نشیب در انتقادات مطروحه بسیار وجود داشته است. بعضی تند شدند و با ادبیاتی غیر فاخر انتقاد کردند و بعضی با رعایت مصالح، اما در مجموع باید گفت واقعیت این است که اصولگرایان منتقد مذاکرات بردند و البته مخالف اصل آن نبودند. اصولگرایان به انجام بعضی روشها، به کار بردن بعضی اصطلاحات یا انجام برخی رفتارها نظر و انتقاد داشته اما هیچگاه، هیچ اصولگرایی یا جریانی مخالف مذاکره نبود.
پردهی سوم:
رئیس دولت یازدهم و بعضی اطرافیان و دستاندرکاران بعضاً از انتقادات اصولگرایان ناراحت و حتی عناوینی را نثار آنها کردند جدول زیر نمونهای از عناوین به کار برده شده خطاب به منتقدین است:
تاریخ - توصیف منتقدان
۱۳۹۳/۹/۱۶ - تازه به دوران رسیدهاند
۱۳۹۳/۷/۳۰ - زندگیشان در تفرقه است
۱۳۹۳/۵/۲۲ - دروغ پراکنند
۱۳۹۳/۵/۲۰ - ترسو هستند
۱۳۹۳/۵/۲۰ - بزدلند
۱۳۹۳/۵/۲۰ - عقب ماندهاند
۱۳۹۳/۵/۲۰ - برون به جهنم
۱۳۹۳/۵/۱۷ - سر و صدا میکنند
۱۳۹۳/۳/۲۴ - اقلیتی تندرو که از توافق هستهای ناراضیاند
۱۳۹۳/۳/۲۲ - عصر حجری اند
۱۳۹۳/۲/۲۱ - خطای دید دارند
۱۳۹۳/۲/۱۰ - از لغو تحریمها ناراضیاند
۱۳۹۳/۲/۱۰ - هوچی بازند
۱۳۹۳/۲/۹ - بیشناسنامهاند
۱۳۹۳/۱/۹ - کار دولت را خراب میکنند
۱۳۹۳/۱۲/۱۳ - از لغو تحریمها ناراحتند
۱۳۹۲/۱۱/۱۵ - منتقدان ژنو، تندرو هستند
۱۳۹۲/۱۱/۱۵ - کم سوادند
۱۳۹۲/۱۱/۳ - از پیشرفت در مذاکرات هستهای نگرانند
۱۳۹۲/۱۰/۲۶ - در تحریمها منافع شخصی دارند
۱۳۹۲/۱۰/۲۶ - تازه انقلابی شدند
۱۳۹۲/۷/۱۶ - از کارهای مثبت دولت ناراضیاند
این اصطلاحات مثلاً سیاسی که بعضی آن را توهین و بعضی از کم صبری و کم طاقتی دولتمردان میدانستند تا هم اکنون ادامه دارد اما تا نیم ساعت قبل از تصویب قطعنامه در سازمان ملل نیز اصولگرایان با امضای ۱۴ چهره شاخص، نامهای را خطاب به رؤسای قوای مقننه و مجریه تنظیم و بدون در نظر گرفتن فشارهای احتمالی نسبت به قطعنامه هشدار میدهند تا چارچوب و ضوابط در بحث منافع و مصالح مورد غفلت قرار نگیرد. در این ماهها اصولگرایان نشان دادند با هیچ لقبی که بهشان نسبت داده شد حاضر نشدند از منافع و مصلحتهای مردم چشم گوشی کنند. حتی انان را کاسب تحریم خواندند اما عقبنشینی محال بود در امضای آخرین هشدار قبل از قطعنامه در بین اسامی چهرههای عقلای اصولگرا از جمله حدادعادل، مرندی، احمدتوکلی، کوثری، حجتالاسلام آشتیانی و... دیده میشود. آیا واقعاً این افراد از تحریم کاسبی کردهاند؟ آیا در جهت خلاف منافع کار کردهاند؟ از حدادعادل که در طول ۴دوره و حضور در مجلس شورای اسلامی کارنامه روشنی دارد تا مرندی که در آخرین حضور خود در مجلس به دلیل شرایط سنی قرار دارد یا اسماعیل کوثری سرباز جنگ و جانباز و سردار امروز و حجتالاسلام آشتیانی که وی نیز آخرین دورهی حضور در مجلس را به دلیل سن تجربه میکند اما مورد اعتماد و وثوق علما، مراجع و مردم قم است هیچ نشانهای از دنیا طلبی یا عمل برجهت خلاف مصالح ملی و منافع ملت دیدهایم؟
پردهی چهارم:
با نگاهی به تعاریف رهبر انقلاب از اصولگرایی، انتقادات اصولگرایان در طول مذاکرات، فشار رسانهای فراوان علیه انان و کارنامهی اکثریت جریانها و شخصیتهای اصولگرا میتوان به قاطعیت گفت که اصولگرایان به وظیفه خود عمل کردند و بس.
اصولگرایان سیاست را جدای از منافع ملی ندیدند که اگر دیده بودند و به دنبال منافع شخصی بودند آیا بهترنبود سکوت میکردند و از آب گلآلود ماهی میگرفتند تا برنده باشند. چرا در حالی که سیاست غربی میگوید نیم ساعت به بررسی قطعنامهای که احتمال تصویب آن زیاد است سکوت کنید، اما نمیکنند نامهنگاری میکند تا به تکلیف عمل کرده باشند و سیاست علوی را سر لوحه کار خود بدانند.
آنان که به مذاکرات، نتایج آن و حاشیهاش به عنوان ابزار قدرت مینگرد، سینه را افراشته و با غرور از افتخار دیروزسخن میگویند شاید در ظاهر برنده این بازی شدهاند اما جریان اصولگرا سربلند است. جریان اصولگرای اصیل کشور که ایران را برای مردم و مردم را برای ایران و همه را برای اسلام میخواهد، درتمام مذاکرات تلاش کرد تا شاخصهای اصولگرایی مدنظر انقلاب به خطر نیفتد یعنی هویت اسلامی و انقلابی از بین نرود، جهاد علمی مخدوش نشود، اعتماد به نفس ملی ضایع نشود و استقلال کشور به خطر نیفتد حال اگر کسی حرکت و تلاش در این مسیر را بیسیاستی، بیتدبیری یا هزار عنوان دیگر میداند، بداند.
جریان اصولگرا امروز اگر مذاکرات به نتیجه مطلوب کشور و ملت برسدخوشحال است، مسرور میشود اگر غربیان به حرفهای خود پایبند باشند، خوشحال میشود اگر تحریم و فشار بر مردم نباشد. اما جریان اصولگرا محکم بر سر آرمانها ایستاده بود چون روح انقلاب اسلامی ضد استکبار، زورگویی وسلطه طلبی است و دلواپس خواهد ماند چون به دشمن خوشبین نیست حال اگر افرادی این وضعیت را باخت میدانند بدانند، حال اگر افرادی این وضعیت را شکست در انتخابات آینده می دانند بدانند، حال اگر افرادی به دنبال وسعت قدرت خود بوده و از مذاکرات و نتایج آن به فکر بهرهبرداری سیاسی بوده یا به قول آن وزیر دورهی اصلاحات به دنبال میوه چینی هستند، باشندمهم وجدان راحت جریان اصولگرایی است که امروز خیالش آسوده است از وظیفهای که به گردن داشت و انجام داد که عاقبت امور با خداست.