شناسهٔ خبر: 55707 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان

گــاف مجید انصاری در خاطره گویی از امام

«اکنون که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود مورد تصدیق نیست مگر آن که صدای من، یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»

به گزارش نماینده به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران، جملات فوق را شاید بتوان یکی از مهم ترین فرازهای وصیت نامه سیاسی- الهی امام خمینی دانست؛ فرازی که خود خط بطلانی بر همه شخصیت پردازی های غیرواقعی از سیره و منش ایشان است.

از آنجایی که شخصیت بی نظیر امام در جذب قشرهای مختلف مردمی بی بدلیل است، حالا پس از سال ها هم بازگویی سلوک ایشان جاذبه های خاص خودش را دارد.

از این جهت هستند کسانی که بخواهند با تمسک به خط امام، جایی برای خود نزد مردم بسازند.

خواب، نقل قول های شنیده نشده، خاطراتی که جز گوینده شاهدی ندارد و... این روزها بازاراش کسادی ندارد.

البته هیچ اجبار و منعی در عدم خاطره گویی از امام –حتی بازگویی واقعی از سیره امام- توسط چهره های سیاسی و منسوبان ایشان نیست آنچه قابل تامل است، امکان اشتباه در نقل این خاطره هاست؛ اشتباهاتی که ممکن است به دلیل کهولت سن به افراد مختلف متبادر گردد.

پیشتاز خاطره گویی از امام این روزها، آقای هاشمی رفسنجانی است؛ خاطراتی که تنها شاهد ماجرا شخص ایشان است. این خاطرات از آنجایی که بیشتر مواقع رنگ و بوی سیاسی دارد، نه تنها با جهت گیری های کلی نظام تنافر دارد بلکه در بعضی مواقع حتی با سیره مکتوب و روشن امام نیز مغایرت دارد؛ نمونه آن خاطراتی است که چندی پیش هاشمی مدعی مخالفت امام با شعار مرگ بر آمریکا بود.

البته همانطور که گفته شد، کسی نمی تواند مانع خاطره گویی ایشان و یا چاپ و نشر خاطرات گردد اما هیچ عقل سلیمی هم نمی پذیرد که این خاطرات یک سند تلقی شود، خاطره خاطره است حتی اگر گوینده اش آقای هاشمی باشد.

برای این که روشن شود که تمسک به خاطرات تا چه اندازه می تواند شکننده باشد، کافی است به بخشی از خاطرات آقای مجید انصاری، که نسبتا از آقای هاشمی جوان تر نیز هست و قاعدتا نباید عنصر فراموشی در خاطرات وی دخیل باشد، مرور کنیم.

مجید انصاری که اکنون در کسوت معاونت پارلمانی دولت یازدهم است و برادر محمد علی و حمید انصاری از اعضای اصلی دفتر تنظیم ونشر حضرت امام(س)، چندی پیش  با حضور در برنامه ورزشی خط قرمز، از علاقه امام خمینی به ورزش و ورزشکاران گفت.

وی در خلال سخنانش، از امام خاطره ای نقل کرد که اصلا از جهت زمانی به ایام پس از فوت حضرت امام مربوط می شد!

این خاطره اصلا جنبه منفی نداشت و قاعدتا اگر در زمان حیات ایشان چنین واقعه ای رخ می داد، قطعا همان واکنش را در پی داشت؛ اما همین خاطره نشان می دهد که تا چه حد آسی پذیر است.

مجید انصاری گفت:«حضرت امام همیشه به ورزش علاقمند بودند. من یادم هست همان روزهای اولی که حضرت آمدند به تهران ، ملاقات های زیادی داشتند. در طبقه بالای مدرسه فیضیه گروه های مختلف به دیدن شان می آمدند. یک گروهی از رزمی کاران آمدند دیدار حضرت امام. همان جا آمدند برای حضرت امام فنون رزمی اجرا کردند. حضرت خیلی هم این جوانان را تشویق کردند. حضرت امام یک مرجع نواندیش بودند. مسیرهای مسدود که از دین می سازند که کوچه تنگ و تاریک است را ایشان قبول نداشتند . ایشان دین را یک شاهراه می دانست .من از بیت ایشان شنیدم که وقتی علیرضا سلیمانی قهرمان جهان شد و روی سکو رفت. ترکیب سکو که ایران، آمریکا و روسیه بود، اشک شوقی را بر صورت حضرت امام نشاند.»

این در حالی است که رخداد ورزشی فوق ۱۲ شهریور سال ۶۸ چند ماه پس از رحلت حضرت امام بوده است!

بهروز یاری قهرمان اسبق کشتی آسیا در این باره می گوید: «راستش من فکر می کنم جناب انصاری کمی در تاریخ اشتباه کردند و فراموش کردند چون زمانی که ما به مارتینی سوییس رفتیم، چند ماهی بود که حضرت امام فوت کرده بودند.»

علیرضا سلیمانی در فینال سنگین وزن مسابقات جهانی ۱۹۸۹ مارتینی سوئیس،  بروس بومگارتنر قهرمان نامدار آمریکایی، مشهور به هرکول پنسیلوانیا ۴-۱ از علیرضا سلیمانی پیش افتاده بود و امید نخست قهرمانی به شمار می رفت، اما در دقیقه آخر مسابقه، قهرمان ایرانی حریفش را خاک کرد و در آخرین لحظات با کنده کشی، مسابقه را ۴-۴ کرد و در ثانیه های اضافه، با یک خاک دیگر، برنده شد و تمام ایران غرق غرور شد.

نظر شما