شناسهٔ خبر: 40366 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ

بازخوانی مصاحبه فالاچی با امام (ره)

خمینی خوش‌قیافه‌ترین پیرمردی است که دیده‌ام!

اوریانا فالاچی در آخر تابستان ۵۸ فالاچی حاضر شد با روسری به قم برود و با معروفترین چهره خبری آن روز دنیا دیدار کند‌. او در این دیدار چنان تحت تاثیر قرار گرفت که خطاب به امام گفت: من تمام تبلیغاتی را که علیه شما میکنند بر هم میزنم.

اوریانا فالاچیاشاره؛ اوریانا فالاچی، مشهورترین روزنامه‌نگار عصر معاصر، بخشی از شهرتش را از مصاحبه‌های جنجالی‌اش داشت‌. او مصاحبه را تهاجمی آغاز می‌کرد و با همین شیوه ادامه می‌داد. سوالاتی که می‌پرسید حیرت‌انگیز بود و حتی تصور استفاده از چنین سوالاتی برای سایر خبرنگاران هم سخت بود. او دو بار به ایران آمد. کتاب «مصاحبه با تاریخ»، مجموعه‌ای از مصاحبه‌های او با برجسته‌ترین رهبران سیاسی جهان است. سوالات فالاچی معمولا ویران‌کننده بوده و کمتر سیاستمداری حریف او می‌توانست بشود. فقط او بود که می‌توانست هنری کسینجر، وزیر خارجه  آمریکا را آن‌قدر سوال پیچ کند تا کسینجر به «ابلهانه» بودن جنگ ویتنام اعتراف کند‌. فالاچی در مصاحبه با شاه او را وادار کرد تا سیاست‌های ضد انسانی خود را در رابطه با اعدام مخالفین بروز دهد و به قول خودش موفق شود شاه را چنان عصبانی کند که سخنانی بگوید که معمولا نمی‌گفت‌. مصاحبه فالاچی با شاه که در روزنامه لس آنجلس تایمز، ۳۰دسامبر ۱۹۷۳ چاپ شد باعث ممنوع شدن کتاب‌های فالاچی در ایران تا پایان حکومت پهلوی و تیرگی روابط ایران و ایتالیا شد.

 

به گزارش «نماینده» به نقل از جماران، مصاحبه این روزنامه نگار ایتالیایی با امام خمینی در مهر سال ۱۳۵۸، یکی از صریح‌ترین مصاحبه‌های وی با یک شخصیت و رهبر سیاسی قرن بیستم است. آنچه در پی می‌آید گزیده‌ای از مهم‌ترین فرازهای این مصاحبه به همراه روایت جالب فالاچی از این دیدار است. شایان ذکر است که متن کامل این مصاحبه در جلد ۱۰ صحیفه امام از صفحه ۹۱ به بعد آمده است.

 

روایت جالب  فالاچی از دیدار با امام خمینی؛ خمینی خوش‌قیافه‌ترین پیرمردی که دیده‌ام!

فالاچی یک بار دیگر هم به ایران‌ آمده بود‌. شش سال بعد در آخر تابستان ۱۳۵۸ فالاچی حاضر شد با روسری به قم برود و با معروف‌ترین چهره خبری آن روز دنیا دیدار کند‌. بعد از ده روز انتظار، دیدار با امام خمینی‌(س) فراهم شد‌. او چادر به سر کرده بود و ابوالحسن بنی‌صدر، نقش مترجم را بر عهده داشت‌. فالاچی در این دیدار چنان تحت تاثیر امام قرار گرفت که خطاب به امام گفت: «شما مطمئن باشید من تمام تبلیغاتی را که علیه شما می‌کنند بر هم می‌زنم.»

 

اوریانا فالاچیو در مقدمه تایمز آورد: «از‌‌ همان لحظه اول فهمیدم فضا آن‌طور نیست که فکر می‌کردم. من شاید تحت تاثیر فضای ساده خانه آیت‌الله که در یک کوچه خاکی واقع شده بود، قرار داشتم... در این مصاحبه آیت‌الله خمینی، نه بستن روزنامه آیندگان را تکذیب کرد، نه اعدام‌ها را و نه محدودیت‌های حرکت کمونیست‌ها را. او با تمام مصاحبه شوندگان قبلی فرق داشت.»

 

اما در مصاحبه نیویورکر، فالاچی این‌طور تعریف کرده که ضمن مصاحبه، با رسیدن به بحث حجاب اسلامی، چادر و اصرار فالاچی امام جواب داده که «حجاب مانع فعالیت زنان نیست» و «ما اجباری در کار نداریم» فالاچی هم شیطنت می‌کند و چادر را بر می‌دارد. امام بلافاصله اتاق را ترک می‌کند. «آیت‌الله با چنان سرعتی از اتاق خارج شد که برای مردی با آن سن و سال غیر قابل تصور بود» سه روز بعد، فالاچی موفق می‌شود دوباره پیش امام برود. مرحوم احمد خمینی به او می‌گوید دیگر حرفی از چادر نزند تا امام عصبانی نشود. اما او به محض روبرو شدن با امام حرف چادر را به میان می‌کشد «آیت‌الله خمینی اول ساکت مرا نگاه کرد، بعد سایه لبخندی پیدا شد و بعد قشنگ خندید. بعداً احمد خمینی به من گفت تا حالا هیچ‌کس نتوانسته بود پدرم را این‌طور بخنداند.

 

فالاچی می‌گوید تصویرش از امام چیزی شبیه به مجسمه میکل آنژ است. می‌گوید:«خمینی خوش قیافه‌ترین پیرمردی بود که در عمرم دیده‌ام. زمین تا آسمان با دیگر رهبران خاورمیانه مثل قذافی و عرفات که مثل عروسک‌های خیمه شب بازی بودند فرق داشت. خمینی چیزی مثل پاپ یا یک سلطان مقتدر بود، یک رهبر واقعی. مردم ایران بیش از اندازه او را دوست داشتند. در حد یک پیامبر، یا از آن بالا‌تر، در اندازه یک خدا.»

 

ایران دست ملت است، نه در دست من!

فالاچی ضمن تسلیت بابت درگذشت مرحوم آیت‌الله طالقانی، سئوال آغازین مصاحبه خود را با رهبر انقلاب اسلامی چنین آغاز می‌کند: «ایران در دست شماست و حرف‌هاى شما کاملًا مورد قبول است و حرف‌هاى شما قانون می‌‏شود در این کشور و حالت اجرایى پیدا می‌‏کند. در مملکت بعضی‌ها هستند که فکر می‌‏کنند در این کشور آزادى نیست. حضرت‌تان چه می‌‏فرمایید؟»

 

امام خمینی در پاسخ به وی می‌گوید: بگویید که ایران در دست من نیست، در دست ملت است. و ملت هم کسى که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادى مطلق، به او ممکن است رو بیاورد. و شما ملاحظه کردید در فوت مرحوم آقاى طالقانى سرنیزه‌‏اى نبود، زورى نبود، مردم با آزادى ریختند در خیابان‌ها و همه ایران منقلب شد. این نه این است که آزادى بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادى نیست. منتها آزادى است که مردم روى محبت و عشق‌شان و روى یک مبادى الهى به بعضى اشخاص که این‌ها را می‌‏شناختند به این‌که الهى هستند روى می‌‏آورند؛ و این آزادگى است.

 

در کشور ما آزادی بیان و قلم هست ولی آزادی توطئه نیست

فالاچی در سئوال دیگری با اشاره به بیاناتی از امام (س) که در آن به آزادی بیان و اندیشه در ایران پس از انقلاب توجه شده بود، اشاره داشته و با مبنا قرار دادن آن نسبت عدم آزادی برای جریان‌های کمونیست و دگر اندیش، انتقاد کرده بود.

 

امام در پاسخ به این سئوال که نقدی بر نبود آزادی لازم در فضای سیاسی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود، می‌گوید:

 

«بگویید شما اول خیال کردید مسئله‏ اى را، بعد علتش را مى‏پرسید. در مملکت ما آزادى اندیشه هست. آزادى قلم هست. آزادى بیان هست. ولى آزادى توطئه و آزادى فسادکارى نیست. شما اگر توقع دارید که ما بگذاریم بر [علیه‏] ما توطئه کنند و مملکت ما را به هرج و مرج بکشند، به فساد بکشند و مقصودشان از آزادى این است، در هیچ جاى دنیا همچو آزادى نیست.»

 

آزادی مطبوعات و چرایی تعطیلی روزنامه «آیندگان»

روزنامه آیندگان به عنوان اولین روزنامه سراسری صبح ایران، در آذرماه سال ۱۳۴۶، توسط داریوش همایون بنیان‌گذاری شده بود. وی در آغاز حکومت محمدرضا پهلوی و در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق از فعالان سیاسی و از اعضای حزب سومکا بود و در زمان نخست وزیری جمشید آموزگار وزیر اطلاعات و جهانگردی و سخنگوی دولت بود. این روزنامه در اردیبهشت ماه‌‌ همان سال مصاحبه‌ای از رهبر فقید انقلاب اسلامی با روزنامه لوموند را با این تیتر منتشر کرده بود: «چپ‌گرایان در این جنایات هیچ دخالتی نداشته‌اند؛ عمال آمریکا در جریان این ترور‌ها خود را پشت سازمان مذهبی دروغین فرقان پنهان کرده‌اند.» روز ۲۰ اردیبهشت سال ۵۸ در اعلامیه‌ای که از سوی دفتر امام صادر شد، قید شد که امام خمینی اعلام داشته‌اند که دیگر روزنامه آیندگان را نخواهند خواند.

 

روزنامه آیندگان در تابستان سال ۱۳۵۸ از سوی دادستانی انقلاب وقت به اتهام توطئه بر علیه انقلاب اسلامی و ارتباط با موساد و سیا، توقیف شد.

 

فالاچی در این مصاحبه به بحث درباره آزادی بیان در مطبوعات اشاره نموده و به طور مشخص به موضوع تعطیلی روزنامه آیندگان نیز می‌پردازد. امام خمینی در این باره می‌گوید:

«روزنامه آیندگان‌‌ همان بود که با دشمن‌هاى ما روابط داشت. توطئه بود در کار و با صهیونیست‌ها روابط داشت. از آن‌ها الهام می‌‏گرفت و بر ضد منافع مملکت و کشور می‌‏نوشت. و در تمام آن روزنامه‏‌هایى که توطئه‌‏گر بودند و می‌‏خواستند رژیم سابق را دوباره برگردانند به اینجا. این روزنامه‏‌ها جلوشان گرفته شد تا بفهمند به این‌که چطورند این‌ها و بعد از این‌که فهمیدند هر کدام که [توطئه‏‌گر] نیستند، نه، آزاد باشند. همه روزنامه‏‌هایى که بودند، به اعتبار این‌که دادستان آن طورى که فهمیده است این‌ها توطئه‌‏گر بودند و مفسد بودند و این‌ها الهام از شاه و از دستگاه صهیونیست‌ها می‌‏گرفتند، از این جهت این‌ها را توقیف کردند موقتاً، تا این‌که رسیدگى کنند. این خلاف آزادى نیست. این جلوگیرى از توطئه است که همه دنیا بوده است که جلوى این توطئه را بگیرند.»

 

آنان که برای انقلاب رنج کشیدند، توده مردم‌اند

اوریانا فالاچی در ادامه مصاحبه از حضور برخی از مخالفان سخن می‌گوید که آن‌ها نیز در وقوع انقلاب نقش داشته‌اند و «رنج کشیده» هستند. وی در این سئوال با نام آوردن از مجاهدین خلق و توده‌ای‌ها و چریک‌های فدایی، دیدگاه امام را درباره آن‌ها جویا می‌شود. امام خمینی در پاسخ به این سئوال این روزنامه‌نگار ایتالیایی می‌گوید:

 

«حتى یکی‌‏شان نه مبارزه کرده‌‏اند، نه رنج کشیده‌‏اند. همه از دولت و از رنج‌هاى این ملت ما استفاده برده‌‏اند و بر ضد ملت ما قلم‌فرسایى کرده‌‏اند... احزاب هم همین‌طور، آن‌ها هم- خلاف آزادی‌‏شان- اگر توطئه‏‌گر نباشند. حالا عملى که بر خلاف آزادى باشد، نکرده‌‏اند و نشده است. و اما این‌که می‌‏گویید آن‌ها رنج کشیده‌‏اند و در این باره فعالیت کرده‌‏اند، این معلوم می‌‏شود که درست از اوضاع ما مطلع نیستید. آن‌ها که رنج کشیده‌‏اند این توده مردمند که رنج کشیده‌‏اند. آن‌ها یک عده‌‏ای‌‏شان در خارج بوده‌‏اند و حالا آمده‌‏اند در داخل و می‌‏خواهند استفاده بکنند بدون رنجش. یک دسته هم اینجا بودند و در پناهگاه‌ها یا در خانه‏‌ها بودند. و بعد از این‌که ملت، رنج‌ها را کشید و خون داد و همه کار‌ها را کرد، این‌ها آمدند و دارند استفاده می‌‏برند. و مع‌ذلک‏ کسى جلو این‌ها را نگرفته است و آزادى دارند.»

 

رویکرد امام خمینی در مورد احزاب چپ مخالف رژیم پهلوی؛ این‌ها چپ‌های آمریکایی‌اند

در ادامه این مصاحبه فالاچی از رویکرد و نگاه امام خمینی در مورد جریان‌های چپ‌گرای مخالف رژیم پهلوی سئوال می‌کند. سئوال او این بار ناظر به آن دسته از نیروهای سیاسی چپ‌گرایی بود که در دوران پهلوی در زندان بوده‌اند. امام در این باره چنین پاسخ می‌دهد:

 

{چپ‌ها} « در این نهضت ما دخالت نداشتند. در نهضت ما هیچ‌یک از این‌ها، بلکه مخالف بودند. همین چهار تا هم که الآن بر خلاف ما دارند فعالیت می‌‏کنند، آن‌ها یک مسلک خاصى داشتند و روى مسلک خاص‌شان هستند. نهضت ما یک نهضت اسلامى بود که چپى با آن مخالف است و مخالفت او هم با ما بیشتر است از مخالفت شاه. و آن‌ها هم توطئه‌‏گر هستند و می‌‏خواهند‌‌ همان مسائل را برگردانند. و من نظرم این است که چپی‌هاى ساختگی‌‏اند، نه چپی‌هاى واقعى و ساخت امریکا هم هستند، بنا بر این این طور نیست که شما خیال کردید که چپی‌ها یک دسته‌‏اى هستند که در نهضت ما دخالت داشتند. هیچ دخالتى آن‌ها در نهضت ما نداشتند، البته آن‌ها براى مقصد خودشان هر چه بوده اینجا و آنجا کرده‌‏اند، و یک کارهایى انجام داده‏‌اند و هیچ ربطى به نهضت ما ندارد. نهضت ما هیچ ارتباطى با چپی‌ها ندارد. و چپی‌ها هم هیچ خدمتى به نهضت ما نکرده‏‌اند. و هر چه کرده‏‌اند کارشکنى و خلاف بوده است. حالا هم توطئه‌گرى از چپی‌ها است، و این چپیهاى ساختگی‌اند، نه چپی‌هاى واقعى.»

 

ملت برای اسلام مبارزه کردند یا آزادی؟

سئوال بعدی روشن و واضح پرسیده شد. مردم برای چه دست به مبارزه با رژیم پهلوی زده‌اند؟

 

امام خمینی نیز در پاسخی روشن و بی‌پیرایه چنین پاسخ می‌دهد: «براى اسلام جنگیده، لکن محتواى اسلام همه آن معانى است که در عالَم به خیال خودشان بوده که می‌‏گویند دموکراسى. اسلام همه این واقعیت‌ها را دارد. و ملت ما هم براى همه این واقعیات جنگیده‌‏اند، و لکن در رأسش خود اسلام است. و اسلام همه این را دارد.»

 

و در تعریف آزادی حضرت امام پاسخ دادند: «آزادى یک مسئله‌‏اى نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده‌‏شان آزاد است. کسى الزامشان نمی‌‏کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسى الزام به شما نمی‌‏کند که حتماً باید این راه را بروید. کسى الزام به شما نمی‌‏کند که باید این را انتخاب کنى. کسى الزام‌تان نمی‌‏کند که در کجا مسکن داشته باشى، یا در آنجا چه شغلى را انتخاب کنى‏ آزادى یک چیز واضحى است.»

 

چرا امام بر روی «دموکراتیک» خط کشید؟

یکی از سئوالات دیگر فالاچی مربوط به مدل حکومتی در ایران بود؛ جمهوری اسلامی و این‌که چرا امام خمینی با به کار بردن لفظ «دموکراتیک» در عنوان مدل حکومتی ایران مخالفت نمودند؟ پاسخ امام به این ابهام این چنین ثبت شد:

«یک مسئله این است که این توهّم، این را در ذهن می‌‏آورد که اسلام محتوایش خالى است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدى پهلویش بیاورند و این براى ما بسیار حزن‌‏انگیز است که در محتواى یک چیزى که همه چیز‌ها به طریق بالاترش و مهم‌ترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام می‌‏خواهیم و اما با اسلام‌‏مان دموکراسى باشد، اسلام همه چیز است.... این اولًا، و ثانیاً این کلمه دموکراسى که پیش شما این قدر عزیز است یک مفهوم مُبَیَّنى ندارد. ارسطو یک‌جور معنى کرده. شوروى یک‌جور معنى کرده. سرمایه‌دار‌ها یک‌جور معنى کرده و ما در قانون اساسی‌‏مان نمی‌‏توانیم یک لفظ مبهمى که هر کس براى خودش یک معنى کرده است، آن را بگذاریم. به جاى آن اسلام را گذاشتیم که اسلام مُبیَّن می‌‏کند حد وسط چیست.»

 

دیکتاتوری معصیت بزرگ است

یکی دیگر از سئوالاتی که از سوی فالاچی در این مصاحبه طرح می‌شود، خطر بروز «فاشیسم» در ایران بعد از انقلاب است. وی در خلال سئوالات از چهره‌ای که رسانه‌های غربی از انقلاب اسلامی و رهبری آن اشاعه می‌دهند، سخن می‌گوید و این‌که تبلیغات آنان بر این مدار است که ایران در آستانه برپایی یک حکومت غیر دموکراتیک است. امام خمینی در پاسخ این پرسش می‌گوید: «هیچ، ابداً همچو خطرى نیست. مادامى که این ملت به اسلام توجه دارد و تابع اسلام است و ما حکومت اسلامى مى‏خواهیم درست کنیم، هیچ خوفى نیست. هیچ دیکتاتورى‏ نخواهد بود. و هیچ خطرى براى این مطالب نیست. ما وقتى خطردار هستیم که کمونیسم بتواند به ما غلبه کند که آن وقت اول گرفتارى و دیکتاتورى می‌‏باشد. یا رژیمى نظیر رژیم شاه پیش بیاید. آن هم‌‌ همان طور است. و اما آن رژیمى که ما می‌‏خواهیم، آن رژیمى است که ملت ما دنبالش هستند، دیکتاتورى در آن معصیت بزرگ است. و فاشیستى از معاصى بزرگ است پیش ملت ما. و هیچ همچو خطرى نیست پیش ما.»

 

ابهام در اعدام‌ها

فالاچی می‌پرسد: در غرب خیلى در آن سر و صدا شده است مسئله اعدام‌ها که می‌‏گویند پانصد نفر تا حال در ایران اعدام شده‏‌اند، و این‌ها بدون وکیل مدافع و بدون تجدید نظر. باز هم شما با این ترتیب موافقید؟

 

رهبر انقلاب در پاسخ به این سئوال ضمن تاکید بر محدود بودن تعداد اعدامی‌ها می‌افزاید: این‌ها از باب این‌که یا غرب این افراد را نشناخته است، اولًا پانصد تا نیست و بسیار کمتر است. و علت این است که یا غربی‌ها نشناختند این اشخاص را یا می‌‏شناختند و مُتعمدند در این‌که خودشان را به نشناسى بزنند. این‌ها افرادى بودند که علناً بسیاری‌‏شان آمدند و مردم را کشتند در خیابان‌ها. یا امر به کشتن مردم در خیابان‌ها دادند. و این یک مسئله مبهمى نبوده‏ است پیش ملت ما که این‌ها شاید صحیح بگویند. شاید دفاع از خودشان داشته باشند. یک کسى که وارد بشود در یک جمعیتى و با تانک بزند و جوان‌ها را زیر تانک ببرد، آن وقت یک نفر را در مقابل هزار نفر که این‌ها کشته‏‌اند بکشند. مع‌ذلک به آن‌ها مهلت هم بدهند که صحبت‌هایشان را بکنند. اجازه رفتن داده شده است. البته قلم دست دشمن است و براى ما هر چه بخواهد می‌‏نویسد. اما واقعیت این‌طور نیست. و آنهایى که در اینجا کشته شده‌‏اند نه عددشان آن قدر است و نه طورى بوده است که بر خلاف موازین باشد.»

 

آیا امام دستور قتل محمدرضا پهلوی را داده بود؟

فالاچی در سئوالی از امام درباره نحوه برخورد با محمدرضا پهلوی سئوال کرد. این‌که آیا درخواست انقلابیون برای استرداد وی به ایران، برای اعدام اوست؟

 

پاسخ رهبری انقلاب به این ابهام چنین بود: «نه من دستور ندادم. من میل دارم که بیاید ایران و او را محاکمه کنیم. من اگر می‌‏توانستم او را حفظش می‌‏کردم و می‌‏آوردمش ایران و علناً او را محاکمه می‌‏کردیم براى این پنجاه و چند سال ظلمى که کرده. و آن خیانتهایى که او کرده است جبران می‌‏کردیم. و این سرمایه‏‌هایى که از ما به خارج برده است اگر او کشته بشود از دست ما می‌‏رود. لکن اگر حفظش کنیم و بیاوریم به اینجا ممکن است این ثروت برگردد به ایران.»

 

مدرس و دعا برای سلامتی رضا پهلوی!

در خلال پاسخ امام خمینی به فالاچی درباره چگونگی برخورد با محمدرضا پهلوی، امام با مخاطب قرار دادن، مترجم این مصاحبه برای فالاچی خاطره‌ای از نوع برخورد شهید آیت‌الله مدرس در رابطه با پهلوی اول نقل می‌کند: «بگویید به او که مرحوم مدرس که با شاه سابق دشمن سرسخت بود یک وقتى که شاه -رضا پهلوی- به سفر رفته بود، وقتى آمده بود، مرحوم مدرس گفته بود که من به شما دعا کردم. خیلى او خوشش آمده بود که چطور یک دشمن دعا کرده بود. گفته بود، نکته این است که اگر تو مرده بودى اموالى که از ما غارت کرده بودى و به خارجی‌ها داده بودى همه از بین رفته بود. و من دعا کردم تو زنده باشى برگردى، بلکه بتوانیم ما مال‌ها را برگردانیم. حالا ما هم‌‌ همان طور هستیم و این پسر هم بیشتر از او اموال ما را برده است به خارج.

 

حجاب را خود زنان ایرانی اختیار کرده اند

یکی از فرازهای بحث‌برانگیز مصاحبه اوریانا فالاچی، که آخرین فراز این مصاحبه نیز هست، درباره حجاب زنان ایرانی و مشخصا پوشش چادر آنان است. فالاچی از امام می‌پرسد: «که آیا صحیح است که این زن‌ها خود را در زیر چادر مخفى کنند؟ این زن‌ها در انقلاب شرکت کردند. کشته دادند. زندان رفتند. مبارزه کردند، این چادر هم یک رسم از قدیم مانده‌‏اى است. حالا دیگر دنیا هم عوض شده. حالا این صحیح است که مثلًا این‌ها خودشان را مخفى کنند؟»

 

پاسخ رهبری انقلاب به این سئوال با تاکید بر آزادی زنان در انتخاب پوشش حجاب است و می‌گوید: «اولًا این‌که این یک اختیارى است براى آن‌ها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقى دارید که اختیار را از دست‌شان بگیرید؟ ما اعلام می‌‏کنیم به زن‌ها که هر کس چادر می‌‏خواهد یا هر کس پوشش اسلامى، بیاید بیرون. از ۳۵ میلیون جمعیت ما ۳۳ میلیونش بیرون می‌‏آید. شما چه حقى دارید که جلو این‌ها را بگیرید؟ این چه دیکتاتورى است که شما نسبت به زن‌ها دارید؟ و ثانیاً این‌که ما یک پوشش خاصى را نمی‌‏گوییم. براى حدود زنهایى که به‏ سن و سال شما رسیده‌‏اند هیچ چیزى نیست. ما زن‌هاى جوانى که وقتى ایشان آرایش می‌‏کنند و می‌‏آیند، یک فوج را دنبال خودشان می‌‏کشند، این‌ها را داریم جلوشان را می‌‏گیریم ...»

برچسب‌ها:

نظر شما