شناسهٔ خبر: 178982 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

«یادداشت سردبیر»

یک مبارزه، چند پیروزی

چیرگی پیروان امام بر دولت موقت، چپ‌ها و آمریکا با اشغال سفارت

«نماینده»/علیرضا رحمانی: بی‌اعتمادی ایرانیان انقلابی به آمریکا تنها سه روز پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و با وجود آنکه دولت ایالات متحده دولت جدید ایران را به رسمیت شناخته بود، با یورش به سفارت آمریکا خود را نشان داد. در صبح روز ۲۵ بهمن‌ماه یک گروه مسلح -احتمالاً از هواداران سازمان مارکسیستی انقلابی موسوم به سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران و یا یک گروه مسلح مارکسیست دیگر- به سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید یورش بردند. سفیر وقت آمریکا ویلیام سالیوان به تفنگ‌داران دریایی محافظ سفارتخانه دستور داد تا تنها به‌منظور حفظ جان خود تیراندازی کنند و برای پراکنده کردن چریک‌هایی که اقدام به بالا رفتن از دیوارها کرده بودند، از گاز اشک‌آور استفاده کنند. با وخیم‌تر شدن اوضاع، سالیوان با دولت موقت تماس حاصل کرده و از آن‌ها کمک خواست. کارکنان سفارت همگی خود را در اتاق گنبدی‌شکل مخابره خبر حبس کرده و اقدام به از بین بردن اسناد کردند. پس از آنکه مهاجمان کارکنان سفارت را به مرگ و آتش زدن اتاق مخابره خبر تهدید کردند، به دستور سالیوان کارکنان سفارت همگی تسلیم شدند. بااین‌حال، امتناع امام خمینی رهبر انقلاب ۱۳۵۷ از تأیید اقدام مذکور، ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت را قادر کرد تا به نمایندگی از دولتش به این تنش پایان دهد.

بازرگان در دوران تخست‌وزیری مجدانه تلاش می‌کرد زمینه برقراری روابط مستحکم و دوجانبه با آمریکا را پی‌ریزی کند. قرار بر این بود که با میانجیگری بازرگان دیداری میان امام خمینی و نمایندگان آمریکایی در تهران صورت گیرد؛ و بازرگان برای پذیرش سفیر معرفی‌شده جدید آمریکا آمادگی داشت. اما سنای آمریکا در ماه مه ۱۹۷۹ (اردیبهشت ۱۳۵۸) قطعنامه‌ای را که پیش‌نویس آن توسط دو سناتور نزدیک به شاه تهیه شده بود، تصویب کرد و به‌موجب آن، دولت ایران به دلیل اعدام‌های فوری مقامات رژیم گذشته محکوم شده بود. دولت بازرگان بر اثر فشارهای وارده از سوی روحانیون و همچنین چپ‌گرایان، اعلام کرد این قطعنامه نوعی دخالت آشکار در امور کشور بوده و حاضر به پذیرفتن سفیر جدید آمریکا نیست.

اما شاید حساس‌ترین مسئله برای ایران که موجب فراهم شدن بهانه برای تصرف سفارت آمریکا شد، سرنوشت شاه تبعیدی بود. حامیان بانفوذ شاه در آمریکا که معتقد بودند از سرگیری روابط دوستانه حکومت جدید با آمریکا موجب تقویت جمهوری اسلامی می‌شود، برای ممانعت از آن تلاش می‌کردند و دولت جیمی کارتر را برای صدور اجازه ورود شاه به آمریکا برای معالجات پزشکی زیر فشار گذاشتند. «سایروس وَنس» وزیر امور خارجه آمریکا معتقد بود که به طور حتم با ورود شاه به ایران تمامی شانس‌های موجود برای برقراری روابط با دولت جدید از میان خواهد رفت. «بروس لِینگن» دیپلمات آمریکایی و «هنری پِرِشت» مسئول وقت میز ایران در دپارتمان امور خارجه آمریکا تحت تأثیر جو موجود در ایران که بر ضد دولت موقت بود، به کاخ سفید توصیه کردند که پذیرفتن محمدرضاشاه به خاک آمریکا را به تعویق بیندازد. آنان همچنین مدعی شدند که راه دادن شاه موجب تضعیف روند عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا خواهد شد و برای از دور خارج کردن دولت بازرگان به دست تندروها بهانه خواهد داد. لنیگن حتی ادعا کرد که این امر موجب سقوط سفارت آمریکا در ایران و به گروگان گرفتن اعضای آن خواهد شد. در مقابل زبینکو برژینسکی، مشاور امنیت ملی، خواستار پذیرفتن شاه و به نمایش گذاشتن اقتدار و وفاداری آمریکا به یک دوست قدیمی بود. وزیر خارجه پیشین، هنری کیسینجر، دیوید راکفلر و عده‌ای از حامیان نزدیک شاه نیز کارتر را برای پذیرفتن شاه تحت فشار قرار دادند. سرانجام کارتر ورود شاه را پذیرفت. برخی دلیل این تصمیم کارتر را اقدامات بشردوستانه می‌دانند، برخی نیز معتقدند که کارتر نمی‌خواست در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده به پشت کردن به یک متحد سالخورده و بیمار متهم شود.

 اما عده‌ای دیگر به تئوری «کیسینجر-راکفلر / چیس مانهاتان» اعتقاد داشتند. بر اساس این تئوری، «چیس مانهاتان» تصمیم داشت تا با متقاعد کردن دولت در پذیرفتن شاه در آمریکا و در نتیجه شتاب بخشیدن به خشونت‌ها در ایران، طرح مسدود کردن دارایی‌های ایران را به اجرا بگذارد. در واقع یکی از نخستین اقدامات دولت کارتر مسدودسازی میلیاردها دلار از سرمایه‌های ایران در ایالات متحده بود، سرمایه‌هایی که مقادیری از آن‌ها در بانک چیس مانهاتان سپرده‌گذاری شده بود. وقتی پرشت تصمیم دولت ایالات متحده را با یزدی (وزیر امور خارجه) در میان گذاشت، یزدی اعتراض کرد و این تصمیم را برای دولت بازرگان بسیار مخاطره‌آمیز خواند.

پذیرش شاه در ۳۰ مهر همان سال در شورای مرکزی پزشکی موجب تغییر دورنمای سیاسی ایران شد و خاطرات تلخ مربوط به کودتای سازمان‌دهی‌شده از سوی سیا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را زنده کرد و انزجار فراوانی را نسبت به ایالات متحده در ایران برانگیخت. چپ‌گرایان دولت موقت را به عدم اعمال فشار کافی برای استرداد شاه و نداشتن زیرکی لازم جهت شناسایی توطئه واشنگتن برای اعاده سلطنت متهم کردند. خیابان‌های اطراف سفارت آمریکا در تهران به میعادگاه چپ‌گرایانی تبدیل شد که پی‌درپی تظاهرات ضد آمریکایی به راه می‌انداختند. در میان ناباوری آنان، هدف اصلی آن‌ها یعنی مقابله با امپریالیسم به‌صورت داغ‌ترین مسئله مورد نظر در کشور در آمده بود. اما نیروهای چپ توان پیشی گرفتن از گروه‌های مبارز اسلامی را نداشتند. یکی از این گروه‌ها، گروه دانشجویان پیرو خط امام بود که اغلب اعضای آن را دانشجویان دانشگاه‌ها تشکیل می‌دادند. محمد موسوی خوئینی‌ها، رهبر معنوی این گروه معتقد بود دولت موقت به طرز خطرناکی به ایالات متحده نزدیک شده است و اجازه ورود به شاه توسط آمریکا، توطئه‌ای سازمان‌یافته برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی است. به گفته او دانشجویان هوادار امام خمینی به این نتیجه رسیدند که اشغال سفارت آمریکا بهترین اقدام در مقابله با آن خواهد بود؛ چراکه چنین اقدامی دارای بازتاب‌های گسترده در سطح جهانی است و آن‌ها از این رهگذر می‌توانند انزجار خود را از پذیرش شاه ابراز کنند.

بدین‌سان دانشجویان مبارز دنبال فرصت مناسبی برای عملی کردن نقشه خود می‌گشتند که دیدار برژینسکی (حامی شاه) با بازرگان و یزدی در اواخر اکتبر در الجزایر این فرصت را فراهم ساخت. این دیدار که با بی‌احتیاطی در آن مقطع حساس انجام شده بود توسط تلویزیون سراسری ایران پخش شد و با فراخوان‌های امام خمینی در تشدید اعتراض دانشجویان به آمریکا هم‌زمان شده بود. سه روز پس از این دیدار و در پانزدهمین سالگرد تبعید اجباری امام خمینی به ترکیه توسط شاه، سفارت آمریکا در تهران ساعت ۱۰ صبح توسط دانشجویان حامی امام خمینی مورد حمله قرار گرفت. دانشجویان قفل و زنجیرهای در را بریدند و با شکستن در به‌راحتی به حیاط سفارت وارد شدند و به حریم دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا تجاوز کردند. سفارت در عرض سه ساعت به ‌طور کامل به اشغال آنان در آمد. مانند اقدام قبلی، کارکنان سفارت تلاش کردند تا اسناد را از بین ببرند، ولی مهاجمان به‌سرعت وارد شده و بیشتر اسناد را به دست آوردند. دانشجویان که تعدادشان کمتر از ۵۰۰ نفر بود، کارکنان سفارت را به گروگان گرفتند. هزاران برگ سند ضبط شد و اشغال سفارت در عرصه بین‌المللی بازتاب یافت.

نظر شما