شناسهٔ خبر: 136212 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز

«نه» به روحانی، به چه معناست؟

روحانی دولت مستقر به کاپیتانی روحانی و پاسوری جهانگیری، در این مسابقه می کوشد با دوقطبی سازی انتخابات، همه غیر خودش را در جناحی دسته بندی کند که می خواهند ایران را بدبخت کنند.

به گزارش «نماینده»، در مناظره دوم یک مغالطه بزرگ اتفاق افتاد. دکتر حسن روحانی، تلاش کرد به مردم بفهماند که اگر دوباره من را رئیس جمهور نکنید، کشور به هشت سال احمدی نژاد باز خواهد گشت. روحانی در طول مناظره، مدام خندید و گاهی هم به زور لبخند زد.

البته اینبار دستهایش کمتر لرزید، اما باز حرف جدیدی برای گفتن نداشت. او در سرتاسر مناظره، از این تاکتیک غفلت نکرد که مردم را بر سر «دو راهی» قرار دهد.

او سعی کرد جوری وانمود کند که پیشرفت و آبادانی ایران فقط در حالتی امکانپذیر است که صرفاً خودش رأی بیاورد و به مردم بقبولاند که هرکس غیر از او به پاستور برود، کشور را بدبخت، بیچاره و منزوی خواهد کرد!

جالب آنکه همکار پوششی او هم به صورت موازی، همین خط تبلیغی را تعقیب کرد. اسحاق جهانگیری، گرچه اینبار کم فروغ، خسته و دست بسته در مناظره حاضر شد، ولی باز همانند مناظره قبل، عموما به سؤالات جواب نداد و فقط بیانیه های از پیش نوشته شده را، با لحنی ضعیف در خوانش، دکلمه کرد.

او اینبار در میانه صحبت هایش بغض نکرد، اما گاهی لحنش حالت التماس گونه ای پیدا کرد که تو را به خدا ما را انتخاب کنید! شاید روح حاکم بر حرف های معاون اول، این گزاره ها بود که آی مردم! در انتخابات خیلی دقت کنید، ممکلت را دست آدم های جوان، خام، بی سواد، بی شناسنامه، هوچیگر، بی تجربه، بی برنامه و منتقد نسپارید.

او یکبار هم از احمدی نژاد نام نیاورد، اما زیر پوست همه بیانیه هایش، به طرز مرموزی، ژن هراس از احمدی نژاد، تکثیر شده بود. صحبت در این نیست که دولت احمدی نژاد چقدر خوب بوده است یا چقدر بد؟ فاجعه بوده است یا افتخار ملی! تحلیل مشی و روش رئیس جمهور نهم و دهم، مجال دیگری می طلبد.

این یادداشت به دنبال لو دادن یک مغالطه ناجوانمردانه و تاکتیک رسانه ای غیرمنصفانه است که می تواند آراء مردم را دچار اختلال کند. دولت مستقر به کاپیتانی روحانی و پاسوری جهانگیری، در این مسابقه می کوشد با دوقطبی سازی انتخابات، همه غیر خودش را در جناحی دسته بندی کند که می خواهند ایران را بدبخت کنند.

شاید از نگاه روحانی همه آدم هایی که به او رأی نمی دهند، آدم هایی رادیکال و افراطی هستند که می خواهند با ترامپ سرشاخ شوند، برجام را زیرپا بگذارند، آتش جنگ جهانی را راه بیندازند، ایران را منزوی کنند، تحریم ها را بازگردانند، به سفارتخانه ها حمله کنند، ربنای شجریان را از افطار مردم حذف، سینماها را تعطیل و هنرمندان را اسیر کنند. سرمایه های خارجی را فراری داده و شرکت پژو را نقره داغ کنند که چرا با ایران خودرو وارد مشارکت ۶۰ به ۴۰ شده، از ایرباس انتقام بگیرند و یک سیلی محکم هم به گوش بوئینگ بکوبند.

خوب اگر این دوگانه ترسیمی روحانی درست باشد، هر انسان عاقل، قطعا و حتما باید به او رأی بدهد! اما این همه واقعیت نیست. این یک ترفند روانشناسانه غیرمنصفانه است.

ما در این انتخابات بر سر دو راهی قرار نداریم. ما بر سر سه راهی هستیم: یا حرکت به سمت سیاست ورزی غیر عقلانی و رادیکال، یا انتخاب وضع موجود که ضعف های جدی آن بر عموم مردم آشکار و واضح است که اصلی ترین مسبب آن شخص رئیس جمهور و کابینه میان سال او است؛ و یا انتخاب یک دولت انقلابی که می کوشد جنس جدیدی از عقلانیت سیاسی و انقلابی گری مصلحانه را پیاده سازی کند.

جنسی از سیاست ورزی متعهدانه که همزمان هم به دیپلماسی می اندیشد، هم به قدرتمندی نظامی؛ هم جانش را برای محرومین فدا می کند و هم توسعه اقتصادی و جذب سرمایه های سالم را در اولویت می گذارد؛ هم به معیشت مردم می اندیشد و هم از عزت آنان، چشم پوشی نمی کند؛ هم در برابر نظام سلطه می ایستد؛ هم ارتباطاتش را با دنیا و همسایگان، هر روز قوی تر و فعالانه تر می کند.

«نه به روحانی» ضرورتا حرکت به سمت انزوای ایران نخواهد بود؛ «نه به دولت مستقر» می تواند حرکت جدیدی به سمت تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باشد.

نظر شما