شناسهٔ خبر: 123337 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: هفته‌نامه پنجره

ماجرای کنار کشیدن آیت الله مهدوی کنی(ره) به نفع آیت الله خامنه ای

مهدوی کنی جریان خط امام و انقلاب اسلامی که یکبار طعم تلخ حاکم بودن امثال بنی صدر را چشیده بود، با آگاهی از شرایط جنگ و وضعیت سیاسی نابه سامان کشور، در جست وجوی گزینه ای مناسب برای ریاست جمهوری بود. نام آیت الله خامنه ای به عنوان یکی از جدی ترین گزینه ها بین انقلابیون مطرح و در نهایت این پیشنهاد از سوی جمعی محدود با ایشان در میان گذاشته شد.

  «نماینده» - «توصیه ام به اصولگرا ها و همه کسانی که دلسوز نظام و انقلاب هستند این است که با هم باشند و کاری نکنند که دشمنان سوء استفاده کنند». با صراحت ولی با طنین کلام آرام به جوانان حاضر در درس اخلاق خود در دانشگاه امام صادق (علیه السلام) هشدار می داد؛ هشدار جدی برای خطری که در کمین دلسوزان انقلاب است.

آیت الله مهدوی کنی الگوی سیاسی خاصی را برای جریان انقلاب مدنظر داشت. ترجیح بند فعالیت سیاسی او «وحدت» بود. آیت الله مهدوی کنی نامی آشنا برای فعالان سیاسی انقلابی است. فقیهی از مکتب تهران که از همان بدو آغاز نهضت امام خمینی (ره) با ایشان همراهی کرد و پس از آخرین بیعت با مقتدای خود در ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ به کما رفت. وداع با ایشان ضربه جدی برای اصولگرایان محسوب می شود. فردی که به روایت پیام رهبر معظم انقلاب: «همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزه های جناحی و قبیله ای را به حیطه فعالیت های گسترده و اثرگذار خود راه نداد». ویژگی های شخصیتی مرحوم آیت الله مهدوی کنی (رضوان الله علیه) در سه کلیدواژه عالم دینی، سیاستمدار صادق و انقلابی، صریحا در پیام رهبری متبلور است.

مناسبات حاکم میان جریان اصولگرایی و آیت الله مهدوی کنی به صورتی بود که بسیاری از ناظران سیاسی ایشان را پدر جریان اصولگرایی می نامند؛ پدری که در برابر تهمت «اسلام آمریکایی» از فرزندان انقلاب در مقابل جریان چپ حمایت کرد و حتی سحابی از جریان ملی ـ مذهبی برای به حاشیه راندن یاران انقلاب به او تهمت «تقلب» زد اما او ایستادگی کرد. پدری که تا آخرین روز های زندگی نگران فرزندان سیاسی خود بود و میراث «وحدت» را برای آنان به جا گذاشت.

جریان اصولگرایی نیز مانند هر جریان سیاسی برای کسب قدرت و بقای برداشت های فکری خود نسبت به مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید برای آینده استراتژی مناسبی را ترسیم کند. اتخاذ این استراتژی ها باید متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی و همچنین با در نظر گرفتن کنش های سیاسی دیگر جریان های رقیب باشد. زیربنای این استراتژی، وحدت به مثابه میراث آیت الله مهدوی کنی است. در این یادداشت به بررسی الگوی رفتاری آیت الله مهدوی کنی در پیش برد وحدت در طول عمر ایشان و چشم انداز رفتاری اصولگرایان در شرایط فعلی می پردازیم.

وحدت خط امامی ها برای مهار بحران

گروهگ های ضدانقلاب در اوایل دهه ۶۰ فعالیت های تروریستی علیه مسئولان تراز اول جمهوری اسلامی ایران را آغاز کردند. گروهک منافقین در شهریور ۱۳۶۰ اقدام به بمب گذاری در دفتر نخست وزیری کرد. انفجار این بمب منجر به شهادت شهید رجایی، رئیس جمهور وقت و شهید باهنر، نخست وزیر وقت شد. در این زمان شرایط پرالتهاب و تنش زای کشور از یک سو و تشدید فعالیت های تروریستی در سطح جامعه از سوی دیگر، نیاز به تشکیل دولتی قدرتمند برای مهار و مدیریت بحران را در صدر اولویت ها قرار داد. به همین دلیل به پیشنهاد مسئولان تراز اول کشور و در رأس آنان آیت الله خامنه ای، آیت الله مهدوی کنی به عنوان نخست وزیر موقت انتخاب شد تا شرایط برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری و انتقال دولت را فراهم کند.

جریان خط امام و انقلاب اسلامی که یکبار طعم تلخ حاکم بودن امثال بنی صدر را چشیده بود، با آگاهی از شرایط جنگ و وضعیت سیاسی نابه سامان کشور، در جست وجوی گزینه ای مناسب برای ریاست جمهوری بود. نام آیت الله خامنه ای به عنوان یکی از جدی ترین گزینه ها بین انقلابیون مطرح و در نهایت این پیشنهاد از سوی جمعی محدود با ایشان در میان گذاشته شد. آیت الله مهدوی کنی به عنوان یکی از پیشنهاددهندگان، این ماجرا را چنین روایت کرده است: «وقتی جناب آقای خامنه ای را ترور کردند، بعد از اینکه قدری حالشان بهتر شد و از بیمارستان مرخص شدند، من و جناب آیت الله خامنه ای، آیت الله موسوی اردبیلی و آقای هاشمی ـ شاید همین چهار نفر بودیم ـ صحبت می کردیم که چه کسی کاندیدای ریاست جمهوری آینده بشود؟ همه ما گفتیم آقای خامنه ای. ایشان فرمودند که ریاست جمهوری چند مشخصه می خواهد که من ندارم. اینکه من تازه از بیمارستان آمده ام و واقعا قدرت کار فراوان ندارم. دوم اینکه دلم می خواهد یک رئیس جمهور باشم که نخست وزیرم به حرف من گوش کند. آقای مهدوی برادر بزرگ من است و احترام فراوانی برای ایشان قائلم. من گفتم: اول اینکه بیماری شما خوب می شود. ما کمک می کنیم به شما. دوم مسئله مهدوی، شما که مهدوی را امتحان کرده اید. مهدوی اصلا اهل دعوا نیست. اگر بنا باشد من نخست وزیر باشم با شما همکاری می کنم. ولی برای اینکه شما خاطرتان آسوده باشد، همین که شما رای آوردید استعفا می دهم».

آیت الله مهدوی کنی یک روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری از رقابت در این کارزار سیاسی انصراف داد و در مصاحبه ای از آحاد مردم ایران خواست که به آیت الله خامنه ای رای بدهند. ایشان در خاطراتش تصریح می کند: «قرار شد که بنده و جناب آقای شیبانی و آقای عسگراولادی به منظور احتیاط نیز نامزد انتخابات ریاست جمهوری شویم ... بالاخره یک روز قبل از انتخابات چون بر حسب ظاهر، من نیز نامزد شده بودم، مثل سایر کاندیداها مصاحبه کردم، منتها من به جای اینکه برنامه خود را بیان کنم، کلیات وظایف ریاست جمهوری و اهمیت نقش رئیس جمهور را بیان کردم ... اما با تمام این حرف ها بنده فکر می کنم بهترین کسی که این نقش را می تواند ایفا بکند آیت الله خامنه ای هستند. بنابراین بنده الان اعلام انصراف می کنم و از ملت می خواهم به ایشان رای بدهند».

اولین الگوی عملی وحدت آیت الله مهدوی کنی برای مدیریت بحران گروهک های ضد انقلاب و هم چنین جلوگیری از سرخوردگی رزمندگان با کناره گیری از انتخابات ریاست جمهوری رقم خورد.

وحدت به مثابه راهبرد

انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره نهم، اولین انتخابات پس از فتنه ۸۸ بود. انتخاباتی که در آن، جریان اصلاحات بر طبل «تحریم» کوبید و رادیکالیسم را بر صندوق رای ترجیح داد. در این شرایط برخی از نیرو های سیاسی اصولگرا معتقد بودند که باید نمایندگان اصلح در بهارستان حضور پیدا کنند. نمایندگانی که در جریان فتنه سکوت نکرده باشند و علیه آن موضع گیری کرده باشند؛ بنابراین این افراد جریان سیاسی مستقلی بنام «جبهه پایداری» را تشکیل دادند. یکی از فعالان رسانه حامی جریان پایداری نوشت: «اصلی ترین اختلاف بین این دو جریان، بحث از وضعیت گروهی از اصولگرایان است که «ساکتین فتنه» نامیده می شوند. خود این افراد، این لقب را نمی پذیرند، اما واقعیت این است که این ها در صف پیش رو و مطرح اظهار تبری و تولی در جریان ۸۸ نبودند. به طور مثال آقای لاریجانی، از فتنه گران اعلام برائت کردند، اما بعد از گذشت ماه ها. لیکن افرادی نظیر آقاتهرانی، کوچک زاده، حداد عادل، کوثری، حسینیان و... از پیشتازان اعلام برائت بودند و حمله های بسیاری به این جریان کردند. افرادی که «ساکتین فتنه» لقب گرفتند، بدون اینکه بخواهیم نسبت به نیت شان قضاوتی داشته باشیم، می توان گفت که «نوعی اعلام برائت باکلاس» داشتند. یعنی اکثرا در موقعی که دیگر عداوت جریان سبز بر همگان واضح شد، در تعداد دفعات کمتری و با الفاظ مبهم تری اعلام برائت کردند».

دامنه اختلاف میان اصولگرایان افزایش یافت. در همین شرایط آیت الله مهدوی کنی هشدار جدی به فرزندان سیاسی خود در جبهه پایداری داد و در تبیین وحدت اصولگرایان در آن مقطع زمانی فرمود: «مراد بنده آن است که همه باید با هم باشند و از تفرقه بپرهیزند، لذا توصیه می کنم همه در مسیر وحدت قرار گیرند، هرچند تاکید می کنم که معنای وحدت، یکی شدن نظرات و سلیقه ها نیست». اما پایداری آنان بر لیست مجزا باعث شد که اصولگرایان به دو گروه جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری انقلاب اسلامی تقسیم شوند و آیت الله مهدوی کنی در مرثیه اختلاف میان اصولگرایان اظهار داشت: «ما ورود پیدا کردیم تا در راستای اتحاد برادران اصولگرا، جبهه متحدی تشکیل شود؛ لکن عده ای اجازه ندادند این اتفاق مبارک به درستی صورت پذیرد و این یک جبهه تبدیل شد به ۱۳ جبهه». اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم اکثریت مطلق را کسب کردند ولی آنان را باید «پیروز مغلوب» دانست، زیرا ایده وحدت به مثابه راهبرد سیاسی اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم شکست خورد و دامنه اختلافات میان نیرو های سیاسی اصولگرایان با ضریب تصاعدی بالا رفت؛ به نحوی که ائتلاف میان سه سیاستمدار رنگ موفقیت به خود ندید و اردوگاه اصولگرایان با سه نامزد در انتخابات ریاست جمهوری حاضر شد و در این میان حجت الاسلام روحانی گوی سبقت را از همتای اصلاح طلب خود ربود و کلیددار پاستور شد تا «شکست» پیاپی ثمره عدم توجه به راهبرد «وحدت» برای اصولگرایان باشد.

چشم اندازی برای اصولگرایان

دوران عسرت اصولگرایان از انتخابات مجلس نهم آغاز شد، آن هنگامی که نفیر وحدت خواهی آیت الله مهدوی کنی از سوی فرزندان سیاسی ایشان شنیده نشد و اختلاف ساختاری در بدنه اصولگرایان رقم خورد؛ اختلافی که بستر بدعهدی در میان اصولگرایان را در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ رقم زد. کلیددار پاستور از خاستگاه اصولگرایی و از دل جامعه روحانیت برخاسته بود ولی آیت الله مهدوی کنی بهتر می دانست که شمشیر از نیام خارج شده چه کسی بر فراز اصولگرایان تیزتر خواهد بود؛ برای همین بر وحدت در خرداد ۹۲ پافشاری می کرد. رخداد خرداد ۹۲، عمق پند های داهیانه آیت الله مهدوی کنی برای استیلای گفتمان اصولگرایی بر اریکه قدرت را نمایان کرد.

اصولگرایان با فقدان حضور آیت الله مهدوی کنی به عنوان مرجع سیاسی دوراندیش در شرایط سختی قرار گرفته اند. گفتمان رقیب با بهره گیری از ابزار های رسانه ای در تلاش است که در فرآیند غیریت سازی با اصولگرایان تصویرسازی جدیدی از جریان های سیاسی بازتولید کند. آنان در تکاپو هستند که تصویر اصولگرایان را با واژگانی مانند «تندرو» و الگوی رفتاری غیرهم سو با منافع ملی همسان سازی کنند (در دوران انتقاد به تصویب برجام، کلیدواژه کاسبان تحریم هم مطرح شد). از سوی دیگر دال های مرکزی گفتمان اصولگرایان، مفهومی متناسب با مسئله های جامعه ایرانی دارد؛ گام های ابتدایی آن در انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم با شعار «معیشت، امنیت و پیشرفت» برداشته شد، ولی در فضای تعلیق مفهومی برای جامعه که زیر بمباران تخریب علیه اصولگرایان قرار دارد، مورد اقبال قرار نگرفت. نتایج انتخابات در تهران کام اصولگرایان را تلخ کرد اما تشکیل شورای ائتلاف اصولگرایان موفقیتی غیرقابل کتمان است. اصولگرایان اختلافات مجلس نهم را در برابر دشمن مشترک کنار گذاشتند و باید در آینده نزدیک «وحدت» برای «گفتمان مشترک» را پایه ریزی کنند و هم چنین چتر وحدت در میان اصولگرایان گسترانده شود و در روند «وحدت سیاسی» تلاش هایی برای «وحدت گفتمانی» صورت بگیرد. جریان سیاسی اصولگرا برای پیش برد اهداف خود در صحنه سیاسی کشور باید «وحدت» را به مثابه ضرورتی راهبردی و استراتژیک برای بقا در ساخت سیاسی و اجتماعی کشور قلمداد کند و شرط بقای هویتی خود را ارتقای انسجام داخلـــی ببینـــد زیـــرا از منظـــر جامعه شناسی سیاسی، «اختلافات» به مثابه گسل فعالی هستند که در هر لحظه زمینه ساز بروز شکست های مقطعی و دائمی برای بدنه جریان سیاسی و اجتماعی هستند.

اصولگرایان با اتخاذ راهبرد وحدت در مقطع کنونی بار دیگر می توانند به «حفظ» و «انسجام» نیروهای فعال سیاسی و اجتماعی خود بپردازند و از سوی دیگر از تعمیق گسست در بدنه اصولگرایی جلوگیری کنند. حتی اگر کارویژه وحدت را از منظر عمل گرایی نیز بنگریم، بهترین گزینه روی میز جریان ریشه دار اصولگرایی در کارزار رقابت با جریان رقیب است.

بنابراین بازگشت اصولگرایان به سیاست ورزی آیت الله مهدوی کنی اولین و مهم ترین گام برای نزدیک شدن آنان به خواست مردم است

نظر شما