شناسهٔ خبر: 51738 - سرویس جامعه

گفتگوی تفصیلی "نماینده" با مجتبی شاکری به بهانه روز شورا:

از نطق‌های برخی اعضای شورا بوی بازگشت به اصلاحات به مشام می رسد

شاکری

نماینده - عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی است و چهره ­اش حتی اگر نخواهی ایثار را به یادت می­ آورد. «مجتبی شاکری» سال­ها بعد از بهشت جبهه­ ها این روزها با همان شور و انرژی در خیابان بهشت پذیرای ما شد.

نماینده مردم در شورای اسلامی شهر تهران معتقد بود  اولویت های شهر اولویت­ های پنهانی نیست ولی به علت محددیت ساختار، بودجه، منابع و نیروی انسانی و ... لزوما مجموعه چیزهایی را که می­ دانیم را نمی­ توانیم در قالب برنامه در بیاوریم.

شاکری با اینکه اشاره داشت سر و صداهایی که گاهاً از برخی از نظرات و افراد درون شورا به گوش می­ رسد برخوردها یا رگه‌هایی است که اصلا در تصمیم گیری‌ها آنچنان دخالتی ندارد، تصریح کرد: برخی از اعضای شورای شهر نظراتی ساختارشکن می دهند و به نوعی از الفاظ، از بیانات و نطق­ هایشان بوی ساختار شکنی، بازگشت به جریان اصلاحات بدخیم به مشام می رسد...

عضو شورای شهر تهران که نحوه تعامل دولت و شورا را مطلوب نمی­ دانست، نرسیدن به تعامل مورد نظرش را به صراحت به دلیل بی اعتنایی دولت می­ داند و در این زمینه نظراتی در خور توجه داشت.

شاکری در ادامه گپ و گفت مفصل ما گریزی هم به توافق ژنو و دیپلماسی دولت و از طرف دیگر ابهامات و تعارضات ایجاد شده در افکار عمومی داشت لذا انتقاداتش آنقدر پر نکته بود که پیشنهاد می­ کنم حتما این گفتگوی نماینده را از دست ندهید ....

 

مقام معظم رهبری در دیداری که با شهرداری وشورای شهر داشتند در زمینه معماری شهر تهران وسبک زندگی اسلامی تهران ابراز نگرانی کردند. شورای شهر در این زمینه چه اقداماتی را در برنامه دارد؟ و نحوه تعامل شورا و شهرداری در این زمینه به چه صورت است؟

این از جمله اموری است که هم شهردار تهران وهم شورای شهر بر آن اتفاق نظر دارند. در حال حاضر اگر تهران را از بالا که نگاه کنید شبیه به تپه چاله است، خط آسمان ندارد، نمی توانید بگوئید که بالاخره برج­ها کجا قطع می­ شوند. به عبارتی واقعا هویت معماری به لحاظ زیرساختی و منظر ندارد. به عنوان مثال من یک تذکری راجع به مسجد ولیعصرکه کنار پارک دانشجو دادم. یک معماری خشنی همانند زندان از سمت خیابان ولی عصر دارد! حتی شیبی که ایجاد کرده اند در جلسات خصوصی شان گفته اند این شیبی که به سمت تئاتر شهر وجود دارد که جهت نشیمن گاه برای تماشای تئاتر خیابانی استفاده شود که بسیار اهانت آمیز است! می­خواهم بگویم ما معماری­مان دچار مشکل است. ما در شورای شهر چهارم به دنبال این قضایا هستیم که این را جزو مطالبات در نظر بگیریم و دنبال کنیم. حتی در جلساتی که با زیبا سازی داشتیم گفتیم همین که مقام معظم رهبری می­ فرمایند تهران، شهر بی هویت است معنایش این است که آقایان زیبا سازی، آقایان متخصصی که آنجا نشستید، یا شما فهم معماری ایرانی - اسلامی ندارید یا اینکه اصلا از این امر انحراف دارید و آن چیزی که شما می فهمید با آن چیزی که انتظار می رود فاصله بسیار زیادی دارد. این از بحثهای مهمی است که ما با آنها داریم. در بحث فرهنگی هم واقعا همین طور است. البته فکر می کنم که یک کار نرم افزاری جدی بایدصورت بگیرد.

 

به بحث فرهنگ اشاره داشتید با توجه به اینکه ریاست کمیته فرهنگی شورای شهر تهران را برعهده دارید، در این زمینه چه اقداماتی صورت گرفته و یا لازم است صورت گیرد؟

بیش از پنجاه جلسه داشتیم که در این جلسات با دعوت از کارشناسان به دنبال تبیین مطالبات  فرهنگی- اجتماعی مقام معظم رهبری در قالب برنامه اجرائی هستیم. مثلا ما وقتی می گوئیم اوقات فراغت یک مفهوم انتزاعی است. این مفهوم انتزاعی چگونه تبدیل به فعل، عمل، اردو، نشست، میزگرد، کتاب، جزوه، پوستر، تئاتر و ... می ­شود؟ یعنی از قالب انتزاع خارج بشویم و بیاییم به یک مرحله فعل قابل رویت و ارائه برسیم. بین کسانی که در این زمینه کار می­ کردند فقری وجود دارد. همین که مقام معظم رهبری بعد از ۳۵ سال که از انقلاب می­ گذرد بحث سبک زندگی را مطرح کردند. تقریبا همه کسانی که در مباحث تربیتی و اخلاقی کار می کردند اذعان کردند در این زمینه کم کاری یا به نوعی غفلت صورت گرفته که ما دچار همچنین معضلی شدیم. بخشی از نتایج این معضلات و غفلت­ها مربوط به جمعیت است که مقام معظم رهبری فرمودند این میرای جمعیت که ما گرفتارش شدیم پشت انسان را به درد می آورد. در حال حاضر جوانان در سن ازدواج،۲۵ سال و ۳۰سال و ۳۵ سال حاضر به ازدواج نیستند و از طرف دیگر طلاق صورت می­ گیرد این نشان دهنده این است که ما در زمینه فرهنگی کار اساسی باید در این زمینه ها انجام بدهیم. البته همه مسائل شهر با شهرداری حل نمی شود. به عبارتی دوستان می­­ گویند که شانزده، هفده نهاد در مسائل فرهنگی و در مسائل شهر به خصوص کلان شهر تهران تصمیم گیر هستند. بعضی­ ها می­ گویند مدیریت یکپارچه من می­ گویم مدیریت واحد باید صورت بگیرد. چطور ما در زلزله می گوییم که باید یک نفر امر و نهی کند، در مسائل فرهنگی هم برای جمع شدن ومتمرکز شدنش باید همه فکر کنند ولی یک مدیریت واحد باید مدیریت را انجام دهد.

 

با توجه به بایدها و راهبرد تبیین شده توسط مقام معظم رهبری در نامگذاری سال، چه اولویت­ ها و اقدامات عملیاتی را برای سال ۹۳ در برنامه و دستور کار شورا است؟

اولویت های شهر اولویت­ های پنهانی نیست. ما وقتی در شهر قدم می­زنیم معماری شهر، آلودگی هوا، مشکلات عبور و مرور، قانون شکنی­ ها، بافت­ های فرسوده، ناهنجاری­ های اجتماعی؛ بچه های خیابانی، معتادان،­ بیکاری که گریبان گیر هست را متوجه می­ شویم. لذا خیلی دور از ذهن نیست. ولی ما مجموعه چیزهایی را که می­ دانیم لزوما نمی توانیم در قالب برنامه در بیاوریم.چون در برنامه محدودیت ساختار، بودجه، منابع و نیروی انسانی داریم. البته ما حداکثر تلاش را می­ کنیم که بتوانیم در عین حال که مطالبات مقام معظم رهبری و مردم را پیش رو داریم، نوع هدایت، نظارت و حمایت­ مان از شهرداری جوری باشد که هم در حد امکان بتواند ساختار اصلاح شود و هم نیروی انسانی بتواند متعادل شود و از طرف دیگر بودجه­ ها بتواند در جای خاص خودش قرار بگیرد.

 

ظاهراً سامانه پژوهشی و نظارتی نیز برای سال ۹۳ در دستور کار قرار گرفته است. این سامانه­ ها به کجا رسیده و قرار است چه بار مسئولیتی را از جامعه به عهده بگیرد؟

باید منطقی گفت. شعاری گفتن ذهن مخاطبین را دچار یک نوع آسیب در فهم مطلب می­ کند. شورای چهارم مدت زیادی از عمرش نمی گذرد. پیوست های فرهنگی- اجتماعی یک پدیده بسیار مهمی است و در تمام کارهای عمرانی، شهرسازی، معماری شهری وحرکات وفعالیت­ هایی که داریم  باید این پیوست فرهنگی-اجتماعی دیده بشود. اینکه من بگویم الان تمام آئین نامه ­اش  آماده است و از همین ماه­ های نخست سال شروع می شود، نه اینطوری نیست. الان قراردادهایی که از قبل بسته شده نیمه است. پیوست فرهنگی-اجتماعی ندارد و همینطور قراردادهایی که جدید بسته می شود. تا اینکه مباحث نظری و اجرائی وآیین نامه ­ای اینها شکل بگیرد زمان می برد. اما اگر با این بیان بگوییم که جهت گیری شورای شهر چهارم بر این است که در کارها و فعالیت­ هایی که شهرداری دارد پیوست­ های فرهنگی-اجتماعی رعایت بشود، جهت گیری را قبول دارم. اما اینکه الان می شود،نه! بنده نمی توانم بگویم هیچکس دیگر هم نمی تواند ادعا کند که می شود.

 

به برنامه پنج ساله شهرداری اشاره کردید که در واقع به روز وجدید شده است. این تغییر معاونت ها که خبرهایش را می شنویم به خاطر همین تغییر رویکرد در برنامه پنج ساله است؟ فکر می کنم همین چند وقت اخیر بود که خبر تغییر قطعی معاونت  فرهنگیاجتماعی و معاونت توسعه ومنابع انسانی شهرداری منتشر شد.

 

وقتی یک فکر یا یک ایده مطرح می شود باید متناسب با آن انرژیای که یک ایده دارد بقیه عناصر شکل بگیرند. نمی شود گفت یک رانندهای که قهرمان اتومبیلرانی است ما این را گذاشتیم برای اینکه شما را به مقصد برساند. می شود که آن ماشین هیچ مولفه ای از مشخصه های یک ماشین مسابقه ای را نداشته باشد؟ شما در نظر بگیرید که یک آدم پرانرژی،باتجربه،با مهارت های بی نظیر بیاید راننده بشود ولی ماشینی که دارد اصلا برای این کار نباشد. مقام معظم رهبری میخواهند مجموعه شورای شهر، شهرداری تهران به مطالباتی که مطرح کردند با انرژی ورود پیدا کند. هم شورای شهر و هم شهرداری باید خودشان را آماده کنند. یعنی سخت افزار ونرم افزار باید در خدمت این مجموعه باشیم. شهردار تهران انرژی، وقت گذاریاش برای اینکه مدیریت شهری را به پیش ببرد در یک حد بالایی هست ونوعی مجاهدت را دارد. قطعا باید تمام کسانی که که در رده های مختلف هستند متناسب با همین باشند اگر نباشند امر ونهی نافذ نمی شود. من خودم معتقدم بالاخره شهردار می توانند همکاران خودشان را انتخاب کنند. واین امر جزء اختیارات و وظایف ایشان است ولی در زمینه این تغییراتی که انجام می شود من با اینکه استعدادهای جدید وارد چرخه مدیریت نشوند موافق نیستم. ممکن است ما رده بندی کنیم و یک افرادی را جابه جا کنیم ولی اینکه از آن منطقه به این منطقه واز این منطقه به آن منطقه آدم در مجموع که نگاه می کند چیزی جدید در این سبد ورود پیدا نکرده است الا اینکه در خود همین سبد جابه جا شدند. دلیل هم دارم ودر جلساتی هم که بوده این را خدمت آقای قالیباف هم عرض کردم که حتما ما باید متناسب با خواستی که مقام معظم رهبری دارند انرژی های جدید واستعدادهای جدید را بیاوریم و صرفا با جابه جا کردن عناصری که می شناسیم نمیتوانیم به آن هدف دست پیدا کنیم.

 

چه کسی برای معاونت فرهنگی اجتماعی  به عنوان جایگزین آقای ایازی درنظر گرفته شده؟

گمانه جایگزینی به احتمال زیاد آقای امرودی است .که ایشان قائم مقام آقای ایازی بودند.

 

آقای ایازی به کدام سمت منتقل میشوند؟

مشاور عالی.

 

یکی از مسائل نامتعارفی که در شورای چهارم دیده میشود تشکیل فراکسیون جناحی است که با جنس اجتماعی شورا متفاوت است و نوعی دوگانگی را در شورا القا میکند. با توجه به روندی که تاکنون شورای چهارم داشته به نظر به آسیب سیاست زدگی نسبت به این دوره از شورا وجود دارد. به عنوان یکی از اعضا قائل به این نگاه سیاسی هستید؟

البته در مسائلی نادر، نگاه سیاسی به شورا و مسائل مربوط به آن بروز و ظهور دارد ولی از آن جائی که  شهر تهران وشهرداری تهران جایگاهش خدمت رسانی است لذا درجه سیاسی بودنش یک مقداری تنزل پیدا می کند. ضمن اینکه دیگاه‌های مقام معظم رهبری ،دیدگاه‌های روشنی است. به نظر من دوره برخی از افرادی که بدخیم‌های جریان اصلاحات بودند و جریان فتنه را دنبال می کردند، گذشته و حتی در بین خود اصلاح‌طلبان هم خیلی صحبتی از آنها نیست وجایگاهی ندارند. در دولت آقای روحانی هم کسانی که آمدند و می خواستند از مجلس رای اعتماد بگیرند همه به نوعی فاصله خود از جریان فتنه که جریان بدخیمی به لحاظ سیاسی بود را اعلام می‌کردند و می‌گفتند که ما با آن جریان نبودیم. بنای ما بر این است که تحت فرمایشات مقام معظم رهبری کار کنیم در جلسه علنی هم که بعد از دیدار با مقام معظم رهبری داشتیم همه به دفاع از صحبت‌های مقام معظم رهبری گفتند که صحبت‌های ایشان را به عنوان سند فرادستی در برنامه ریزی‌ها می‌دانیم. تعبیری که از جریان اصلاحات که مذموم است این بود که جریانی است که ولایت فقیه یا مصداق ولایت فقیه را قبول ندارند، نسبت به آمریکا و صهیونیسم حساسیتی ندارند، از عدالت خواهی دفاع نمی‌کنند و... کسانی که در جریان فتنه شعار دادند مرگ بر اصل ولایت فقیه یا حرفهائی را مطرح کردند که ما اهل کوفه نیستیم،پشت یزید بایستیم،شعارهائی که می دادند واقعا الان دیگر هیچ جایگاهی  در بین جامعه ودر بین کسانی که در داخل نظام می خواهند کار سیاسی کنند، ندارند.کسی که می خواهد در داخل نظام کار سیاسی انجام دهد حتما باید قانون اساسی وستون فقرات نظام، که ولایت فقیه است را باید قبول داشته باشد و تصمیم هایی که نظام در قالب خبرگان ومجلس شورای اسلامی می گیرد را باید بپذیرد. البته من انکار نمی کنم در مواردی، برخی از اعضای شورای شهر هم نظراتی ساختارشکن می دهند و به نوعی از الفاظ، از بیانات، نطقهایشان بوی ساختار شکنی، بازگشت وتحجر نسبت به جریان اصلاحات بدخیم وجود دارد ولی این افراد و برخوردها یا رگه‌هایی است که عبور می‌کند یا اصلا در تصمیم گیری‌ها آنچنان دخالتی ندارد.

 

مصداق و نمونه‌ای هم از اینگونه رفتارهای افراطی در نظر دارید؟

 

به عنوان مثال حادثه خیابان جمهوری یک حادثه‌ای بود که برای همه تلخ بود. از دست رفتن جان آدم‌ها یک غمی را به طور طبیعی به دل می‌نشاند‌، ولی اینکه از یک حادثه‌ای که به آن شکل اتفاق افتاده بی فاصله و بدون اینکه زمانی از آن عبور کند و بدون بررسی‌های فنی و منطق یک دفعه پیشنهاد دهند که جا دارد شهردار تهران استعفا بدهد و برود! آخر با چه مجوزی؟ با چه منطقی؟چقدر حادثه برای مدارس ما اتفاق افتاده؟ چقدر الان در اثر آلودگی هوای تهران مردم جان خود را از دست می دهند و دچار بیماری می‌شوند؟ واقعا می‌توان گفت در این حوادث وزیر کشور، وزیر بهداشت یا وزیر نفت که تولید سوخت می کند باید استعفا دهد؟ این نوع داوری‌ها بر هیچ محمل منطقی در واقع استوار نیست. یک جاهایی این رگه‌ها به نوعی بیرون می‌زند ولی حالا در خود شورا به نوعی مهار شده ولی در نشریات ومطبوعات بیرون این موج خیلی ابعاد وسیعتری پیدا کرد.

 

مورد تقریباً پرسرو صدایی هم که در روزهای پایانی سال ۹۲ با آن مواجه بودیم، مباحث مربوط به بودجه بود، آن اعتراضات و بحث‌ها از چه چیزی ناشی شده بود و به کجا رسید؟

باتوجه به اینکه شهرداری یک نهاد عمومی به لحاظ خدمت رسانی است و به لحاظ درآمد خودش باید کسب در آمد کند و از طرفی دیگر درآمدهای شهرداری برای خدماتی که می‌دهد کفایت نمی‌کند لذا بودجه شهرداری را به دو بخش تقسیم کردند‌؛ یک بخش مربوط به بودجه‌ای نقدی و یک بخش بودجه غیر نقدی. یک بحث بودجه‌ای بین دولت و شهرداری وجود دارد، شهرداری تهران وشورای شهر مدعی هستند که نباید تهرانی‌ها هزینه مهاجرین را بدهند. یعنی در روز جمعیت تهران به بالای ده میلیون ارتقا پیدا می‌کند و در شب به هشت میلیون وکمتر از آن تنزل پیدا می‌کند.۲،۳ میلیونی که مهمان تهران هستند هزینه می‌برند، این هزینه را نباید تهرانی‌ها بدهند. این هزینه را دولت باید پرداخت کند. این بحث یکی از موارد جدی در بحث بودجه است. یک بحث دیگر هم مربوط به بدهی‌هایی است که دولت از ناحیه سوخت،عوارض و... به تهران دارد، که حدود ۸۰۰ میلیارد است. بحث دیگری هم که در این مقوله مطرح است در مورد استفاده از فاینانس است، گشایشی به علت مذاکرات، ایجاد شد. مطالباتی که ما از چین داریم حدود ۲۴ میلیارد است، قرار بر این شد حدود شش میلیارد آن را با قرار دادهایی که امضا می‌کنند، به متروی تهران اختصاص دهیم. این بحث از بحث‌های مهم بودجه ای بود. البته درون خود بودجه شهرداری تهران در تقسیم بندی‌ها،سهمی که در بودجه مثلا برای عمران، معماری وشهرسازی، حمل ونقل، سلامت، مباحث فرهنگیاجتماعی در نظر گرفته شده در واقع یک بحث‌های ریز‌تری داشت که مباحث فنی و تخصصی است و انتظاراتی است که از تهران و رسیدگی به امور آن می رود.

 

علاوه بر  این بحث‌های تخصصی که اشاره داشتید در بررسی بودجه با یکسری حواشی هم رو به رو بودیم تا آنجا که به عنوان مثال یکی از اعضا اعتراض داشتند دو هفته بعد از اعلام لایحه بودجه از طرف شهرداری به شورای شهر ،لایحه به اعضا اعلام علنی شده و معترض بودند که حتی نمی دانیم این لایحه‌ای که مطرح می شود همانی است که شهرداری داده یا نه؟ و به یکسری  از بندهایش هم اعتراض داشتند و آقای طلائی هم در یکی از جلسات به اعتراض جلسه را ترک کردند و معترض بودند که اصول آئین نامه در تصویب بودجه رعایت نمی شود

هرکدام از اینها سطح بندی دارد. در کار جمعی شورائی از خود رئیس، هیئت رئیسه، نظم دادن به امور، وقت دادن به کسانی که وقت می خواهند بگیرند، رعایت حقوقشان،آئین نامه، همه اینها مباحث مهمی دارد.حتی در مجلس شورای اسلامی تذکر به رئیس ، تذکر به نایب رئیس،تذکر به آن کسی که باید وقتها را رعایت بکند،تذکر به نماینده ای که از واژه‌ای استفاده کرده که مناسب شان وشئونات نبوده است از مباحث هر روز است و اینها به طور طبیعی در کار جمعی وجود دارد ولی مباحث خاص و ویژه‌ای نیست که بخواهیم بگوئیم خلاف عرف انجام شده است.

 

زمانی خاص می شود که در شورای شهر که به صورت طبیعی جنس اجتماعی دارد در پاسخ این تضارب آرا رنگ و بوهای سیاست زدگی برجسته شود و مثلا در پاسخ گفته شود که دوران بگم بگم ها تمام شده و ...

معمولا جلسات سه شنبه ما به خاطر حضور خبرنگاران کمی هیجانی است. بگم و بگم و واژه‌هایی از این قبیل، فکر می‌کنم در یک جامعه آزاد همه می‌توانند صحبت کنند و منعی ندارد که یک هیجانات اینطوری هم وجود داشته باشد و افراد نسبت به همدیگر احساساتشان را بیان کنند. چون همه هم اجازه صحبت دارند ولی نفی عقیده و شخصیت همدیگر را نکردند، می گویند تو اینجا همچنین مطلبی را گفتی،آن هم قدرت پاسخ گفتن دارد.

 

ولی به نظر آنقدرها هم که تأکید دارید همیشه بدون نفی جناح و عقیده نبوده

به عنوان مثال من یک بحثی را مطرح کردم گفتم واقعا شرایط ما، شرایط حساسی است. با تهدید وتحریمهائی که نظام سلطه ایجاد کرده ما باید به دولت کمک کنیم. به لحاظ منطقی،تخصصی وملی، به هر جهت که بگوئیم ما باید مردم را تشویق کنیم به اینکه یارانه ها را نگیرند. این مطلبی که مطرح کردم،آقای مسجد جامعی حمایت کردند، آقای دوستی هم استقبال کردند. آقای مسجد جامعی آمدند گفتند آقای شاکری شما وآقای دوستی یک متنی تنظیم کنید .چند نکته آقای دوستی نوشتند و من آن متن را تنظیم کردم همه هم رای دادند. به عنوان مثال من نسبت به آقای دوستی ممکن است در سر جای خودش یک انتقادی داشته باشم. می‌گویم: آقای دوستی شما چرا با وجود این همه مواضعی که مقام معظم رهبری در مورد فتنه گرفتند، بنده تا به حال نشنیدم شما یک کلمه راجع به فتنه بگوئید یا ممکن است بنده معترض باشم نسبت به اینکه آقای دوستی عنوان عید دیدنی به دیدن آقای خاتمی می‌روند در حالیکه مقام معظم رهبری ایشان را به حضور نمی پذیرند و بپرسم که این رفتارها چه توجیحی دارد؟ این بحثمان سر جای خود باقی است ولی اگر آقای دوستی مثلاً در مسئله آلودگی هوا یک طرح خوبی داده باشد من هم امضا می‌کنم. به بیانی اختلافات سر جای خودش محفوظ ولی همکاری هایی که باید کار مردم پیش ببرد هم وجود دارد. باید تفکیک کرد. اگر آداب کار سیاسی را به درستی رعایت کنیم مشکلی پیش نمی‌آید. ما فصل الخطاب داریم. مقام معظم رهبری و قانون اساسی، رای جمعی و منطق فصل الخطاب است. رعایت نکردن آداب کار سیاسی مذموم است. وقتی که شورای نگهبان ما انتخابات را تایید کرده است،آقای موسوی چه حقی دارد برود مصاحبه کند بگوید من برنده‌ام! این خلاف قانون است. اگر همه مطیع قانون باشیم مشکلی پیش نمی‌آید همانگونه که در انتخابات ۹۲ نیز پیش نیامد با اینکه آقای روحانی با جمع رقبایشان حدود ۳۵۰ هزار رای اختلاف داشتند در حالی که در فتنه ۸۸ آقای موسوی با اختلاف یازده میلیون بدون هیچ دلیل ومنطقی می گوید من رای آوردم! خوب این قابل قبول نیست.یعنی اگر آداب کار سیاسی را دوستان رعایت نکنند در جامعه مشکل ایجاد می کنند و حتی هوادران خود را دچار مشکل می‌کنند. اگر بتوانیم مجموعه‌ای تحت قانون اساسی،تحت اصول امام و رهبری داشته باشیم می‌توانیم با همدیگر کار مثبت وخوب انجام بدهیم و به نتیجه برسیم.

 

چقدر شورای چهارم را مبادی آداب کارسیاسی می دانید؟

در اکثر موارد مبادی آداب کار سیاسی می‌دانم. موارد کمی است که آداب سیاسی شکسته و رعایت نمی‌شود.

 

در دیدار اعضای شورای شهر با مقام معظم رهبری، ایشان تأکید زیادی بر تعامل دو سویه دولت با شورا و شهرداری داشتند. بعد از چند سال آقای قالیباف در یکی از جلسات دولت شرکت کردند و از طرف دیگر برخی از وزرا به جلسات شورا آمدند. این تعامل به چه صورت است و تا چه اندازه جدی است؟

تعامل حداقلی این بود که آقای روحانی به این وعده عمل میکردند که شهردار تهران در جلسات هیئت دولت حاضر میشدند. این امر هنوز در ذهن مردم تهران هست ودر شورای شهر هم مکرر این تذکر داده شده است، ولی عملیاتی نشد. این یک گلایه ای است که به دلیل اهمیت مسائل تهران وجود دارد.آقای روحانی اگر از یک منظر نگاه کنند اینکه تهران یک شهر زیبا، با معماری ایرانیاسلامی، سرسبز، در رفاه نسبی، تردد مناسب و روان است برای خود ایشان به عنوان یک رئیس جمهور افتخار است. و حتی این تهرانی که نماد کل کشور است در نگاه خبرنگاران، مهمانان خارجی و در همایشهای بین المللی که در تهران برگزار میشود و میتواند تاثیر گذار باشد. هر چقدر تهران به لحاظ تردد، قانونگرایی و آب وهوا دچار مشکل باشد این امر در کل کشور ظهور وبروز پیدا میکند. اگر از منظر اخلاقی، عقلی بخواهیم نگاه کنیم اخلاقیترین ومنطقیترین کار تعامل است. اگر هیچ کدام از اینها را نداریم ما به جبر هم که شده باید تعامل کنیم یعنی برای اینکه خوب زندگی کنیم حتی ناچاریم تعامل بکنیم. البته این تعامل در بعضی موارد عملیاتی شده است. شیوه بسیار خوبی که شورای شهر چهارم در دعوت از وزرا دارد و وزرا حضور پیدا میکنند،حوزه کاریشان و نقاط تلاقی شان با مدیریت شهری را بیان می کنند. تابه حال وزیر نفت، نیرو، مسکن و استاندار تهران آمده اند. وزرای دیگر هم همین طور در دستور کار حضور پیدا میکنند. به این ترتیب میتوانیم بگوییم خط تعامل رو به گسترش است.

 

اینکه شهردار تهران در جلسات هیئت دولت حضور داشته باشند خواست اکثریت شوراست؟ یعنی همه شورا یا یک طیف خاص؟

نه همه اعضای شورا این خواست را دارند. من نشنیدم کسی بگوید نیاز نیست وحتی این خواست وجود دارد که علاوه بر شهردار تهران، رئیس شورای شهر نیز در جلسات هیئت دولت باید حضور داشته باشند.

 

دلیل مخالفت دولت یا به نوعی اهمیت ندادن دولت به این خواست شورا چیست؟

دلیل قانع کنندهای پیدا نکردیم. یک بیاعتنایی صورت می گیرد.که این کار خیلی قشنگ نیست.

 

این بی اعتنایی دولت از چه چیزی ناشی می شود؟

نیت خوانی میشود و بهتر است به این بحث ورود نکنیم. آقای روحانی از هر منظری نگاه کنند به نفعشان است. یعنی اگر از این منظر که به مردم بخواهند بگویند اخلاق، ببینید من رقیب انتخاباتیم را آوردم این یعنی درس اخلاق. اگر از منظر منطقی بخواهند نگاه کنند، بگویند مردم نگاه کنید این شهر تهران یک بخشی از مسائلش، مسائل پایتخت است. شهرداری تهران یک بخشی از مشکلات کشور را به دوش میکشد. مسائل ملی در پایتخت اتفاق میافتد.حتی اگر به لحاظ هزینهفایده ای که دارد حساب کنند اقدامات شهردار مش میکند در واقع رئیس جمهور از این آرامش می تواند استفاده کند واگر بخواهد در انتخابات بعدی هم رای داشته باشد باید به استقبال  شورای شهر تهران و شهردار تهران بیاید. من متوجه نشدم که چرا این امر اتفاق نمیافتد.

 

به نظر میرسد ادبیات واحد بین مدیریت شهری و دولت وجود ندارد، به عنوان مثال در زمینه پوسترهای نصب شده در مناسبتهای مختلف در شهر این تعارض بین دولت و مدیریت شهری وجود داشت. به نظر شما این اعتراضات از چه چیزی ناشی میشود؟

دولت نقاط فعالیتی گنگ و مبهمی دارد که شفاف سازی این ابهامات خیلی اهمیت دارد. یکی از آنها بحث مذاکرات است. بالاخره یک ترجمهای از توافقنامه را آمریکاییها ویک ترجمه را وزارت امور خارجه ما ارائه کردند. ما باید شفاف صحبت کنیم. جناب آقای روحانی گفتند که آمریکاییها باید با ما زبان تکریم را به کار ببرند. این حرف خیلی قشنگ است. ولی میبینیم بیفاصله بعد از اینکه توافقنامه منتشر میشود از آن طرف نتانیاهو وصهیونیستها، جان کری، خانم اشتون و خانم شرمن آن حرفها را میزنند. سنگین ترین اهانتهایی که ما بعد از انقلاب خیلی از اینها را نشنیدیم. پس زبان تکریم به کار نبردند. شما گفتید که ما اگر این راه را برویم زبان تکریم ایجاد می شود. مادیدیم که نشد! ما به عنوان شهروند به عنوان کسی که در این مملکت زندگی می کند می بینیم که آن اتفاق نیافتاد و میبینیم آنها نه تنها به استقبال ملت ایران نیامدند و تشکری نکردند بلکه با زبان اهانت صحبت کردند. در حال حاضر هم در ورود به مطالبات ما حرفهای خیلی سنگینی را زدند به صراحت اعلام میکنند حتی ما اگر میتوانستیم پیچ ومهرههای تاسیسات هستهای ایران را هم باز میکردیم. این یعنی حقوق هسته ای ما؟ این سوالات مطرح است مردم  دچار دوگانگی هستند. مسئله هستهای که واقعا با زحمت بسیار طاقت فرسای دانشمندان جوان ما این کار صورت گرفت. شما توافق نامه را نگاه میکنید ماده اول ،دوم،سوم... ۲۸ مورد داوطلبانه دادیم! چرا دادیم؟ براساس چه منطقی هر چه که داشتیم دادیم؟کدام داوطلبانه؟ چرا داوطلبانه این کار را کردیم؟ ما به کسانی که میفهمیم مخالفمان هستند میآییم داوطلبانه تمام داشتههای خودمان را میدهیم؛ نطنز را میدهیم،فردو را می دهیم ، اراک را می دهیم، معادنمان را می دهیم، ساخت سانتریفیوژهای جدیدمان را می دهیم برای چه همه اینها را میدهیم؟ در مقابلش چه میگیریم؟ چه چیزی دریافت می کنیم؟ هزینهفایده ای که مردم می فهمند. کسی که سال اول رشته حقوق هست اگر این توافق نامه را بخواند میفهمد که اصول اساسی حقوق در آن رعایت نشده است.این قانون همه یا هیچ، یا همه توافقها بر سر جای خودش اجرا می شود یا هیچ چیز اعتبار ندارد. بعد وقتی به تفسیرش میرسیم ما میگوییم مذاکره ما مگر بر روی قضایای هستهای  نبود؟ اینها می گویند نه ما وقتی می گوییم همه ،منظور همه مسائل هسته ای شما،حقوق بشر شما، رابطه شما با حزب الله، رابطه شما با بشار اسد، مسائل داخلی تان، در واقع همه اینها را می گویند.یعنی فهرستی از تمام داشته های ما،آرمانهای انقلاب را ردیف می کنند می گویند یا از همه اینها بر میگردید یا هیچ چیز اعتبار ندارد. هشتصد هزار بشکه را میکنید پانصدهزارتا، سیصد هزار تا، صفرش میکنید تا تمام شود برود. خوب اینها برای مردم سوال است.مردم یا باید بفهمند یا نباید بفهمند. بالاخره مردم صحبتهای مقام معظم رهبری را شنیده اند که ما به آمریکایی ها اعتماد نداریم، ما خوشبین نیستیم و میبینند که تیم مذاکره کننده با خوشبینی، در واقع این را افتخار می‌داند! ما بین افتخار وبدبینی نمیتوانیم جمع بکنیم. وزارت امور خارجه ما به جای پاسخگویی به شبهاتی که برای مردم جدی است با این پوسترها مقابله کند. اینها در شأن دولت، وزارت امورخارجه و هیئت دولت نیست که به این مسائل بپردازد به جای این کار در یک مباحثه جدی وقانع کننده این تعارضها را برای مردم توضیح بدهند.

 

با تشکر از فرصتی که در اختیار نماینده قرار دادید.