شناسهٔ خبر: 48174 - سرویس سیاست

پاسخ های صریح سید محمد حسینی در گفتگو با "نماینده" :

احمدی نژاد به‌تدریج نظرات خاصی پیدا کرد ...

محمد حسینی

نماینده - یکی از آرام‌ترین وزرای کابینه دهم، زمانی پذیرای ما برای مصاحبه شد که به گفته خود کمتر مصاحبه می‌کند و تمایلی هم به نقد دولت تدبیر و امید ندارد. با این حال خواسته یا "ناخواسته" انتقادات جدی‌اش از دولت روحانی و به خصوص سیاستگذاری‌های وزارتخانه‌ی پرحاشیه‌ای که چندی پیش خود سکاندارش بود، قابل توجه است. البته نقدهای سید محمد حسینی منحصر به دولت جدید و اصلاح طلبان نبود و اختلافات سیاسی درون خانوادگی اصولگرایان نیز از محورهای مهم انتقاداتش به شمار می‌رود.

وزیر سابق فرهنگ و ارشاد که در جلسات این روزهای احمدی‌نژاد به علت حضور مشایی حاضر نمی‌‌شود، تردیدی ندارد که احمدی‌نژاد تغییر کرده ولی معتقد است «نمی‌شود تنها اطرافیان را مقصر دانست. زیرا خود فرد مشاوران و اطرافیانش را انتخاب می‌کند». او در تغییر احمدی‌نژاد تردید ندارد اما تأکید دارد که به حسب وظیفه مسئولیت وزارت را ترک نکرده و به حضور خود در این عرصه ادامه داده است.

وی در این گفتگو، هم به نقدهای ما به صراحت پاسخ داد هم ناگفته‌هایش از سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد و حتی نقدهای احمدی‌نژاد به صفارهرندی را بی پرده گفت. ابایی نداشت که به صراحت بگوید؛ با اینکه آشناییش با احمدی‌ نژاد به سالها قبل برمی‌گردد، در سال ۸۴ از وی حمایت نکرده و به همین دلیل توقع حضور در کابینه نهم را نداشته است.

حسینی که یکی از اثرگذاران استیضاح مهاجرانی نیز به شمار می‌رود، از روزهای نمایندگی‌اش در مجلس پنجم و چگونگی تبدیل شدن اصولگرایان به اکثریتی شکننده نیز نکاتی بسیار قابل تأمل گفت.   

نکات خواندنی بسیاری در این گفتگوی مفصل وجود دارد که پیشنهاد می‌کنم مطالعه آن را از دست ندهید؛

محمد حسینی

 

فعالیت‌های فرهنگی شما بعد از انقلاب و پس از ورود به دانشگاه چه بود؟

بعد از تعطیلی دانشگاه‌ها در سال ۵۹ نزدیک به یک سال در کمیته فرهنگی جهاد سازندگی در منطقه محروم جنوب کرمان فعالیت داشتم. در دوران جنگ نیز در کنار فعالیت‌های نظامی غالبا فعالیت فرهنگی و آموزشی داشتم. در دانشگاه هم به‌طور طبیعی به این مقوله پرداخته می‌شد. در سال ۷۱ که آقای دکتر لاریجانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد، به اتفاق آقای میرلوحی برای معرفی دانش‌آموختگان دانشگاه امام صادق (ع) جهت همکاری با وزارت ارشاد به نزد ایشان رفتیم که آقای لاریجانی گفت خودتان هم بیایید همکاری کنید. چون عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بودم چندان رغبتی به کار اجرایی نداشتم ولی با تأکید ایشان و بعضی دوستان که فرصت مغتنمی برای خدمت و کسب تجربیات جدید است همکاری با ارشاد را شروع کردم. ابتدا بحث مسئولیت اداره‌کل کتاب مطرح شد و در نهایت به‌عنوان رایزن فرهنگی به مدت سه سال و نیم با وزارت ارشاد و بعدها سازمان فرهنگ و ارتباطات همکاری داشتم.

پس از بازگشت بلافاصله به‌عنوان نماینده رفسنجان وارد مجلس شورای اسلامی شدم. در مجلس اگرچه عضو کمیسیون فرهنگی نبودم ولی مباحث و جریانات فرهنگی را دنبال می‌کردم. پس از پایان مجلس پنجم نیز به‌عنوان معاون سازمان صداوسیما و رئیس حوزه ریاست و مدتی هم به‌عنوان مدیرعامل انتشارات سروش خدمت کردم. همکاری با نهادهای فرهنگی از جمله نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها از دیگر سوابق است.

جالب اینجاست که برادران شما همه در حوزه اقتصادی فعالیت دارند و فقط شما در حوزه فرهنگی فعالیت کردید.

البته یکی از برادرانم استاد دانشگاه شهید بهشتی است و از ابتدا وارد کارهای اجرایی نشده است. اما دو برادر دیگر پس از پایان تحصیلات در دانشگاه تربیت مدرس در مقطع دکتری و کارشناسی ارشد بر فعالیت‌های اقتصادی متمرکز شدند.

تفاوت گرایشات شما به لحاظ سیاسی هم جالب توجه است.

طبیعی است که هر فردی خط مشی و تفکر خاص خود را داشته باشد و تفاوت در دیدگاه ما به چند سال اخیر مربوط نمی‌شود. بلکه از اوایل انقلاب اختلاف نظر وجود داشت و البته در سال‌های اخیر ظهور بیشتری یافت.

این اختلاف در روابط خانوادگی شما تأثیرگذار بوده است؟

گاهی اوقات بحث‌های داغی مطرح می‌شود و هرکدام برای اثباث نظر خود دلایل و شواهدی را ذکر می‌کنیم و تلاش بر این است که بحث و جدل‌ها ختم به خیر شود و لطمه‌ای به محبت و دوستی‌ها نزند، به‌ویژه بنده که برادر کوچک‌تر هستم همیشه احترام بزرگ‌ترها را مدنظر دارم. ای کاش سیاسیون کشور هم چنین تعاملی با یکدیگر داشتند.

چطور شد که در مجلس، کمیسیون امنیت ملی را انتخاب کردید؟

در مجلس پنجم عضو کمیسیون سیاست خارجی بودم. آن زمان کمیسیون سیاست خارجی از کمیسیون امنیت و شورا‌ها جدا بود. در مجلس ششم این سه کمیسیون در هم ادغام شدند. آقای دکتر روحانی رئیس کمیسیون سیاست خارجی و دکتر محمدجواد لاریجانی نائب رئیس بودند و آقایان علوی، اکرمی، دعایی و دیگر چهره‌های شناخته شده عضو این کمیسیون بودند. به دلیل سابقه رایزنی فرهنگی و فعالیت در خارج از کشور به این حوزه علاقه داشتم و به عضویت در این کمیسیون پذیرفته شدم. در عین حال از مباحث و رویدادهای فرهنگی غافل نبودم و هرجا لازم بود موضع‌گیری می‌کردم. در سفرهایی که با وزیر امور خارجه یا اعضای کمیسیون به کشورهای مختلف می‌رفتم همواره در کنار بررسی روابط و همکاری‌های سیاسی و اقتصادی، اقدامات فرهنگی ج.ا.ا را مورد توجه و پرس‌وجو قرار می‌دادم.

یکی از مخالفان جدی اقدامات آقای مهاجرانی در مجلس، شما بودید. علت این مخالفت و ایرادات ایشان در حوزه فرهنگ و هنر چه بود؟

آقای مهاجرانی با شعار تساهل و تسامح وارد شد و مجالی را فراهم کرد که افراد شبه روشنفکر و مخالف با دیدگاه‌های امام و رهبری وارد عرصه فرهنگ و هنر شوند. برای مثال سینماگری که بالغ بر ۲۰ سال خارج نشین بود، در این دوره به کشور برگشت و طلبکارانه فیلم‌هایی ساخت که بیانگر نوع نگاه منفی او به انقلاب و نظام اسلامی بود. در حوزه مطبوعات و نشریات هم مشخص است چه جنجالی پدید آمد. نشریات افراطی و ساختارشکن که حد و مرز اعتقادی، اخلاقی و سیاسی برای خود قائل نبودند زنجیره‌وار وارد صحنه شدند و فضای ملتهبی را ایجاد کردند و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب بعضی از آن‌ها به پایگاه دشمن تبدیل شدند. همین‌طور در حوزه کتاب، تئاتر، سینما، موسیقی و هنرهای تجسمی رویکردی غالب شد که با آرمان‌ها و اهداف نظام فاصله داشت. یک‌بار با وزیر وقت صحبت کردم و متوجه شدم که اعتقادی به برنامه‌های دینی در وزارت ارشاد ندارد. برای مثال معتقد بود در خارج از کشور صرفا باید به هنرهای تجسمی، تئاتر، سینما و موسیقی بپردازیم و اقدامات دینی مثل اعزام مبلغ و فعالیت‌های قرآنی لزومی ندارد.

بعد از مدتی در بین نیروهای ارزشی و انقلابی نگرانی‌های جدی به‌وجود آمد و از نمایندگان انتظار مواجهه با این حریم‌شکنی‌ها را داشتند، لذا بعد از استیضاح عبدالله نوری وزیر کشور، استیضاح مهاجرانی مطرح شد. از صحبت‌های وی معلوم بود که توقع نداشت بنده جدی وارد این عرصه شوم، احتمالا به‌خاطر رفتار مؤدبانه گذشته بود. در حالی که این‌گونه تعامل با افراد دلیلی برای عدم انجام وظائف قانونی و نظارتی نیست. به هر حال با فضایی که ایشان در مجلس به‌وجود آورد و مغلطه‌هایی که کرد توانست روی اذهان تاثیر بگذارد و بالاتر از این، ساده‌اندیشی بعضی نمایندگان که فریب وعده‌ها را خوردند باعث شد که استیضاح رأی نیاورد. ظاهرا به بعضی نمایندگان گفته بودند در صورت همکاری با دولت در انتخابات مجلس ششم از شما حمایت خواهیم کرد. اقدام نقد طلب کردند و وعده نسیه دادند!

وعده ها به نمایندگان به اصطلاح راست داده شده بود یا چپ؟

در آن زمان اکثریت مجلس با طیف آقای ناطق‌نوری -رقیب انتخاباتی خاتمی- بود و دولتی‌ها با نمایندگان به اصطلاح مستقل و افرادی که متناسب با قدرت و فضا چرخش انجام می‌دهند مذاکره کردند و وعده دادند که اگر با دولت همکاری کنند به حوزه‌های انتخابی آن‌ها رسیدگی بیشتری می‌شود. به این دلیل که در آن دوران هنوز انضباط مالی وجود نداشت مبلغی از سود سپرده‌های حج در اختیار وزیر ارشاد بود که با آن افرادی را تطمیع کردند. در نتیجه اکثریت مجلس شکننده شد. برخی از افراد که قبل از دوم خرداد نطق‌های آتشین و موضع‌گیری‌های تند علیه جریان چپ داشتند بعد از آن تغییر مشی دادند که این همه از عبرت‌های روزگار و قابل تکرار است و این روزها نیز شاهد این دگردیسی‌ها هستیم.

در هر صورت عده‌ای را تطمیع کردند و وعده دادند که در انتخابات بعدی از آنها حمایت خواهند کرد در حالی که هرگز وفادار به قولشان نبودند. زیرا معمولا احزاب و تشکل‌های سیاسی به افراد مذبذب تکیه و اعتماد نمی‌کنند، صرفا برای مدتی از آن‌ها استفاده ابزاری می‌کنند. اگر به ترکیب مجلس ششم نگاه کنیم می‌بینیم که تعداد کمی از افراد مجلس پنجم به مجلس ششم راه یافتند. در هر صورت تعدادی از نمایندگان به امید واهی انتخاب مجدد در مجلس ششم به نفع مهاجرانی رأی دادند در حالی که مجلس ششم جولانگاه نیروهای تند و افراطی شد و همه آن‌ها را حذف کردند. مدتی بعد از استیضاح آقای مهاجرانی به دلیل اتخاذ مواضع افراطی و انحرافی، و اظهار نظرهای تند علیه نیروهای ارزشی و حتی برخی مراجع و علماء، با اعتراض شدید و حتی تحصن روحانیون در قم مواجه شد که در نهایت آقای خاتمی گریزی و گزیری جز کنار گذاردن ایشان و نیز دکتر معین وزیر علوم نداشت.

محمد حسینی

چگونه وارد دولت آقای احمدی‌نژاد شدید؟ چه کسی شما را به عنوان گزینه وزارت پیشنهاد داد؟

شناخت متقابل آقای احمدی‌نژاد و بنده نسبت به یکدیگر به زمان نمایندگی مجلس پنجم برمی‌گردد. بعد از اینکه مجلس تمام شد مدت کوتاهی با نشریه جام ارتباط و همکاری داشتم که با آقای احمدی‌نژاد و آقای ثمره هاشمی در آنجا بیشتر آشنا شدم.

نشریه جام وابسته به کجا بود؟

این نشریه در واقع ارگان جامعه اسلامی مهندسین بود. روزهای پنجشنبه در دفتر جامعه جمع می‌شدیم. آقایان دانش‌جعفری، مهندس باهنر، موسی‌پور، محبیان و چند نفر دیگر که هرکدام مطلبی می‌نوشتند و مجله بسته می‌شد. مثلا آقای دانش‌جعفری تحلیل اقتصادی داشت و بنده در نقد مسائل فرهنگی دوران اصلاحات مطلب می‌نوشتم. آقای محبیان هم در حیطه سیاسی کار می‌کرد. چند ساعتی که دور هم جمع بودیم فرصت مناسبی برای گفت‌وگو بود. قبل از اینکه آقای احمدی‌نژاد شهردار تهران شود در جلساتی که منجر به انتخاب اعضای شورای شهر شد، شرکت می‌کردم و با ایشان در ارتباط بودم. زمانی که آقای احمدی‌نژاد شهردار تهران شد از بنده هم برای فعالیت در شهرداری دعوت کرد که نپذیرفتم و بعدها باعت گلایه شد.

برای معاونت فرهنگی شهرداری از شما دعوت شده بود؟

نه ظاهرا امور بین‌الملل مدنظر ایشان بود و چون استقبال نکردم صحبت‌ها جدی نشد.

در سال ۸۴ شما از آقای احمدی‌نژاد حمایت کردید؟

نه. البته در جامعه اسلامی نمایندگان ادوار و جلسات دیگر از ایشان دعوت می‌کردیم ولی در نهایت در انتخابات سال ۸۴ از ایشان حمایت نکردم و بعد هم توقعی نداشتم که در دولت حضور داشته باشم. تا زمانی که چینش دولت مشخص شد، پیشنهادات مختلفی برای معاونت وزارت‌خانه‌ها به من شد که در نهایت دوستان کرمان گفتند در کنار آقای دکتر زاهدی بیشتر می‌توانید مؤثر باشید که به این ترتیب فعالیتم در دولت نهم آغاز شد. بالغ بر دو سال به‌عنوان معاون پشتیبانی، حقوقی و پارلمانی و بعد قائم مقام وزیر و نیز رئیس دانشگاه پیام‌نور بودم. شاید در دوره ریاست دانشگاه پیام‌نور، آقای احمدی‌نژاد بیشتر در جریان شیوه مدیریتی و فعالیت‌ها قرار گرفت چرا که اقدامات بسیار گسترده و در سطح کشور بود. لذا برای دولت دهم، پیشنهاد ارائه برنامه برای سه وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم و آموزش و پرورش را مطرح کردند.

آقای احمدی‌نژاد شخصا پیشنهاد وزارت را به شما دادند؟

نامه رسمی به همراه فرم‌هایی از دفتر ایشان ارسال شد که به‌طور قطع با نظر ایشان پیشنهادات مطرح شده بود. برای وازرت آموزش و پرورش دیدم افراد دیگری هستند که بیشتر کار کرده‌اند و تجربه دارند و بنده ارتباط چندانی با این حوزه نداشتم. درباره وزارت علوم کاملا شناخت و اطلاعات داشتم. در غالب دانشگاه‌ها حضور پیدا کرده بودم و با وضعیت، مشکلات، کمبودها و اولویت‌ها آشنا بودم. با حوزه فرهنگ هم از قدیم‌الایام آشنایی داشتم. لذا برای این دو وزارتخانه طرح‌ها و برنامه‌های خود را ارسال کردم و حضوری هم با دکتر احمدی‌نژاد صحبت کردم و در نهایت جمع‌بندی ایشان این شد که مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را بپذیرم.

محمد حسینی

گفته می‌شود که دکتر احمدی‌نژاد سیاست فرهنگی خاصی را از ابتدای دولت نهم آغاز کرده بود و همان خط سیر تا انتهای دوران ریاست ایشان در قوه مجریه ادامه داشته است. آیا همین‌طور بود؟ یعنی سیاست‌های فرهنگی ایشان در دولت دهم از پیش مشخص شده بود؟

آقای احمدی‌نژاد به دوره آقای صفارهرندی انتقاداتی داشت و توقعش این بود که جاذبه بیشتری در حوزه فرهنگ و هنر به‌وجود آید و تعامل بهتری با هنرمندان صورت بگیرد. اما همان‌طور که می‌دانید دولت دهم پس از حوادث فتنه در سال ۸۸ آغاز به کار کرد و این باعث فاصله گرفتن عده‌ای از دولت و حتی نظام شده بود که جذب این افراد چندان ساده نبود. آقای احمدی نژاد به‌تدریج نظرات خاصی پیدا کرد و در بعضی جلسات به‌طور علنی نظرات خود را اعلام می‌کرد. برای مثال در تئاتر، شورایی وجود دارد که بر نمایشنامه‌ها نظارت می‌کند، آقای احمدی‌نژاد در حضور هنرمندان اظهار می‌داشت در دادن مجوز نظر اهالی تئاتر را تأمین کنید و به تعبیر ایشان سخت‌گیری نکنید. در حالی که تلاش می‌شد در عین تعامل مثبت با هنرمندان، اعطای مجوز براساس ضوابط و موازین باشد و بنای بر تنگ‌نظری نبود. درباره نشریات هم برخی موضع‌گیری‌ها را شاهد بودیم که در مواردی علنی می‌شد، برای مثال می‌توان به توقیف روزنامه شرق اشاره داشت که در مصاحبه‌ها مطرح کرد و در دولت هم گفت چرا با این روزنامه برخورد شده است؟

چرا با مواضع شما مخالف بودند با اینکه مثلا درباره موضوع روزنامه شرق موضع شما مطابق با اهداف و آرمان‌های انقلاب بود. آقای احمدی‌نژاد چرا با این موضع‌گیری مخالفت داشت؟

آقای احمدی‌نژاد به سمتی رفته بود که غالب افراد را جذب کند. شاید هم به این جمع‌بندی رسیده بود که لزومی به نشان دادن حساسیت در این موارد نیست.

یعنی به این تصور رسیده بودند که با این عملکرد می‌توان افراد را جذب کرد؟

بله. ایشان قصد جذب گروه‌ها و افراد مختلف را داشت و اقداماتی هم در زمینه‌های مختلف انجام شد. بعضی سفارشات هم که از سوی دفتر و اطرافیان ایشان می‌شد بیانگر این نکته بود که تصمیم بر این است که نهایت همکاری با گروه‌های مختلف فرهنگ و هنر صورت بگیرد. البته بنده هم با جذب حداکثری مخالفتی نداشتم اما در مواردی احساس می‌کردم اگر دقت کافی نشود و نظارت سست شود حد یقف نخواهد داشت. به‌عنوان مثال زمانی که شما به یک کتاب یا فیلم مسئله‌دار مجوز می‌دهید توقعات مشابه دیگری مطرح می‌شود و سوء استفاده‌ها شروع می‌شود. به هر حال اختلاف نظر‌هایی وجود داشت، سعی ما بر این بود که اختلاف‌ها تشدید نشود و به عرصه جامعه کشیده نشود و ادامه کار را دشوارتر نسازد. بعد از مدتی برخی اطرافیان وی احساس کردند وزارت فرهنگ همراهی نشان نمی‌دهد و نمی‌توانند از این طریق برنامه‌هایشان را به نتیجه برسانند لذا بر میراث فرهنگی متمرکز شدند. برای مثال برای برگزاری مراسم نوروز به تاجیکستان رفتند و سازمان میراث فرهنگی میدان‌دار فعالیت‌های فرهنگی و هنری شد.

برخی مانند آقای علی مطهری معتقد بودند که آقای احمدی‌نژاد در حوزه فرهنگی لیبرال هستند. این دیدگاه تا چه اندازه صحت داشت؟

آقای احمدی‌نژاد بر مسجد محوری و فعالیت‌های دینی تمرکز داشت و بیشترین حمایت را از فعالیت‌های دینی و تبلیغی انجام می‌داد. کمک‌هایی که به مساجد، حوزه‌های علمیه و مصلی‌ها در این دوره شد بیش از هر دوره‌ای بود. اما به دلایلی و به تدریج تغییراتی در نگرش و رویکرد ایشان به‌وجود آمد که منجر به کم‌رنگ شدن ارتباط ایشان با علماء، حوزه‌های علمیه و نیروهای حزب‌اللهی شد. امثال آقای مطهری اگر واقعا در این مسئله صداقت دارند و جهت‌گیری‌ها و جانب‌داری‌های سیاسی ندارند، در حال حاضر که نگاه و رویکرد لیبرالی در دولت مشاهده می‌شود و اعتراض مراجع، علماء و حتی مقام معظم رهبری را موجب شده است، چرا موضع نمی‌گیرند بلکه همراهی و توجیه هم می‌کنند؟ موارد متعددی که در همین مدت کوتاه رخ داده است اگر در دولت دهم صورت می‌گرفت واکنش‌های فراوانی به‌همراه داشت و عده‌ای آیه استرجاع می‌خواندند! در یک جشنواره‌ رسمی و بین‌المللی جمهوری اسلامی در اولین روز دهه فجر از بازیگرانی به‌عنوان ستون‌های سینمای ایران به نیکی نام برده می‌شود در حالی که چنین افرادی مظهر هرزگی، فساد و فحشا در سینمای ایران بودند. امام که در اولین روز ورود به ایران در بهشت زهرا فرمودند ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم، آیا منظورشان غیر از چنین افرادی بود؟ افراد مذکور مروج فرهنگ غربی و بی‌بند و باری بودند. بعضی از آن‌ها بعد از انقلاب به سرنوشت اکثر کسانی مبتلا شدند که به امید شرایط و وضع بهتر به خارج از ایران رفتند اما به وضع اسفباری دچار شدند. کسانی که قبلا ادعای مخالفت با فرهنگ لیبرالی داشتند حالا چرا در مقابل اظهارات افرادی که علاقه دارند سینمای ایران را به قهقرا و ابتذال سوق دهند واکنشی نشان نمی‌دهند؟

نمی‌خواهم وارد بحث نقد این دوره شوم، اما موارد متعددی وجود دارد که نشان دهنده رویکردی است که منجر به ترویج فرهنگ غربی خواهد شد، چه بسا دست‌اندرکاران هم چنین قصدی ندارند اما در عمل نتیجه این خواهد شد، ولی با این حال کمتر اعتراضی را از سوی مدعیان صیانت از ارزش‌های دینی شاهد هستیم. اگر اتفاقاتی به‌مراتب کم اهمیت‌تر از این در دوره گذشته رخ می‌داد و حتی اگر بلافاصله ما موضع مخالف می‌گرفتیم و محکوم می‌کردیم، باز چه جنجال و هیاهویی در کشور برپا می‌شد! این نشان می‌دهد نگاه‌های سیاسی بر فضای کشور حاکم است و معیار‌های دوگانه‌ای وجود دارد. روزنامه‌ای با صراحت نص قرآن را رد می‌کند و می‌گوید گواهی زن و مرد از منظر اسلام، تبعیض جنسیتی است، در حالی که این مسئله روایت یا نظر فقها نیست که بگوییم اختلافی در آن وجود دارد. روزنامه دیگری ولایت امام علی (ع) را نفی می‌کند و برخی سکوت می‌کنند انگار اتفاقی رخ نداده است، آیا تعجب‌برانگیز نیست؟ این جریانات نشان دهنده این است که در آن زمان عده‌ای به دنبال سوژه‌ها و بهانه‌هایی بودند که در جامعه برجسته کنند ولی در حال حاضر کمتر این حساسیت را می‌بینیم!

سهم دوستان و حلقه اطراف آقای احمدی‌نژاد در تغییر رویکرد فرهنگی ایشان چقدر بود؟ این افراد چقدر در امورات فرهنگی دخالت داشتند؟

به هر حال بعضی دوستان قدیمی ایشان کنار گذاشته شدند و افراد خاصی میدان‌دار و مشاور شدند. معمولا افراد از اطرافیان خود تأثیرپذیر هستند. همین‌طور که اگر ما فرصت می‌یافتیم و با ایشان بحث و گفت‌وگو می‌کردیم، اثربخش بود و برخی نظرات پذیرفته می‌شد، قطعا دیگرانی هم بودند که فرصت و امکان بیشتری داشتند و در سفرها و دفتر دائما با ایشان بودند لذا تأثیر بیشتری داشتند. البته همه این‌ها به خود فرد برمی‌گردد. نمی‌شود تنها اطرافیان را مسئول دانست. خود فرد مشاوران و اطرافیانش را انتخاب می‌کند. اینکه ترجیح بدهد چه کسانی در کنار و همراهش باشند، در تصمیم‌گیری‌های ناشی از تصمیم‌سازی آنان مؤثر است.

محمد حسینی

گفته می‌شود انتخاب معاونت سینمایی دوران وزارت شما یعنی آقای شمقدری هم به انتخاب و توصیه همان اطرافیان بوده است و آقای شمقدری به‌نوعی مجری سیاست‌گذاری‌های آن‌ها در این حوزه بوده است.

خیر. توصیه آن‌ها نبود.

آقای شمقدری انتخاب خودتان بود؟

شخص آقای احمدی نژاد درباره ایشان توصیه داشت. درباره انتخاب معاونین با فرد دیگری جز آقای احمدی‌نژاد صحبت و مشورت نمی‌کردم. نسبت به برخی از اطرافیان وی در دوران مسئولیت در صداوسیما شناخت داشتم و آن‌ها می‌دانستند دیدگاه و نگاه بنده چیست. در مورد معاونت سینمایی از همان ابتدا به آقای احمدی‌نژاد گفتم که به علت اختلافی که میان سینماگران وجود دارد، فردی که از یک گروه مثلا هیئت هنرمندان مسلمان باشد، باعث موضع‌گیری گروه دیگر از روز اول می‌شود. می‌خواستم به آقای رئیس‌جمهور بگویم که از طرفی می‌خواهید همه طیف‌ها را جمع کنیم و از طرف دیگر افرادی در رأس معاونت سینمایی قرار بگیرند که عده‌ای نسبت به آن‌ها موضع جدی و مخالفت دارند، جمع این دو امر میسر نیست. لذا در آغاز این نکته را یادآور شدم که بعد توقع دیگری نداشته باشند. به هر حال آقای شمقدری هم به‌عنوان یکی از افراد متدین و متعهد سینما که از اول انقلاب در طیف نیروهای پای‌بند به اصول انقلاب محسوب می‌شد کار خود را شروع کرد و عمده افرادی که به‌کار گرفت از نیروهای شناخته شده سینما بودند.

ولی خروجی این جریان فکر نمی‌کنم مورد پسند خود شما هم باشد. برای مثال به نظر می‌رسد پروژه لاله یا فیلم‌های زندگی خصوصی یا گشت ارشاد با اهداف شما هم مغایرت داشته باشند.

البته نقطه ضعف‌هایی وجود داشت اما نقاط قوت بسیار فراوان بود. فیلم‌های ارزشمند و خوبی در این دوره ساخته شد و حتی فیلم‌های ارزشی مثل «چ» و «شیار ۱۴۳» که امسال در جشنواره فجر مورد توجه قرار گرفت مربوط به دوره قبل است. فکر می‌کنم حالا باید صبر کرد با مقایسه فیلم‌هایی که در این دوران ساخته می‌شود بهتر بتوان قضاوت و ارزیابی کرد. در هر دوره‌ای ممکن است انتقادات و اشکالاتی وجود داشته باشد، اما در مجموع سعی کردیم که در راستای اهداف انقلاب اسلامی گام برداریم.

برای مثال «جشنواره فیلم‌نامه نویسی انقلاب اسلامی» را برگزار کردیم. «جشنواره افق نو» و «همایش هالیوودیسم و صهیونیسم در سینما» برای این برگزار ‌شد که شخصیت‌ها، هنرمندان، کارگردانان و سیاستمداران غربی را که منتقد هالیوود و نیز نظام سرمایه‌داری هستند به ایران بیایند تا با فضای کشور و تحولات ایران اسلامی بیشتر آشنا شوند و در بازگشت به کشورشان تأثیرگذاری بیشتری در دفاع از ملت ایران و نقد نظام سلطه داشته باشند. یا در مورد جنایات امریکا در منطقه (عراق، افغانستان و...) فیلم‌های متعدد و متنوعی ساخته شد. فیلم «۳۳ روز» و «شکارچی شنبه» مربوط به این دوره است. فیلم‌های دیگری که نگاهی سیاسی داشت مثل فیلم «قلاده‌های طلا» کار سنگینی بود و قطعا اگر حمایت وزارت ارشاد نبود اصلا به مرحله اکران نمی‌رسید. در کنار چند مورد ضعف این نقاط قوت را نمی‌توان نادیده گرفت. حال در همین چند ماه دیدیم که مسیر بعضی فیلم‌نامه‌ها را تغییر دادند و به نفع جریان فتنه فیلمی مثل «عصبانی نیستم» ساخته شد و یا فیلم «قصه‌ها» در جشنواره اکران شد. و نیز فیلم تلخ و سیاه «خانه پدری» که چند سالی توقیف بود در جشنواره ارائه شد که همین چند نمونه کافی است تا تفاوت رویکرد را نشان دهد.

شما از مخالفین جدی کارگردانانی مثل فرمان‌آرا بودید. اما در این دوره می‌بینیم کسی مثل نیک‌نژاد هم اجرای یک پروژه چند میلیاردی را برعهده می‌گیرد. آقای شمقدری بر چه مبنایی این کار را انجام دادند؟

یک تفاوت‌هایی هم وجود داشت. یک سینماگر با همان تفکر خود که با آرمان‌های نظام مغایر است فیلم می‌سازد اما فرد دیگری می‌گوید من حاضرم در چارچوبی که شما می‌گویید حرکت کنم. یعنی به‌جای آنکه نظام اسلامی را زیر سؤال ببرم و از ایران سیاه‌نمایی کنم حاضرم در یک فیلم به بهانه مسابقه اتومبیلرانی زیبایی‌ها و پیشرفت‌های ایران را به تصویر بکشم. اما ببینید فیلمی که هنوز ساخته نشده بود چقدر در داخل با فضاسازی روبرو شد. به هر حال اگر بپذیریم که این مورد اولویت نداشته دلیل نمی‌شود و انصاف نیست که به‌خاطر آن تمام زحمات نادیده گرفته شود.

چند وقت پیش خبری مبنی بر فراخوان وزاری دولت دهم به جلسه توسط آقای احمدی‌نژاد منتشر شد. جلسات با چه هدف و موضوعی شکل گرفته بود؟

این طبیعی است که یک رئیس‌جمهور بعد از دوره مسئولیت با مدیران ارشد خود ارتباط داشته باشد. این اصلا نکته عجیبی نیست که تا این حد در رسانه‌ها مطرح شود. آقای ناطق‌نوری زمانی وزیر کشور بودند و هنوز با استانداران خود در ارتباطند، هیچ‌کس هم اعتراضی ندارد و حساسیتی نشان نمی‌دهد. یا آقای خاتمی بنیاد باران را برای این تشکیل داد که با تیم قبل در ارتباط باشد. آقای نجفی زمانی وزیر آموزش و پرورش بود و شنیده‌ام هنوز با مدیران‌کل آن دوره در تماس است. جای تعجب است که چرا روی این مسئله این اندازه حساسیت نشان داده شده است.

به هر حال ممکن است آقای احمدی‌نژاد هر از چند گاهی جلساتی داشته باشند و افرادی شرکت کنند یا افرادی شرکت نکنند. خود ما هم ممکن است با مدیرانی که در وزارت علوم و یا ارشاد با هم بودیم جلسات و دیدارهایی داشته باشیم و هم از وضع حال آن‌ها جویا شویم و هم تبادل اخبار صورت گیرد. این به نظرم یک روال عادی است. اما در اینکه به برخی از افراد پیرامون آقای احمدی‌نژاد انتقاد و اشکال وارد است یک واقعیت است که برخی از اعضای دولت دهم هم چنین نظر و باوری دارند.

آقای احمدی‌نژاد برای همکاری در دانشگاه ایرانیان هم از شما دعوت کردند؟

بله ایشان برای دانشگاه ایرانیان دعوت کرد بخش الهیات را با توجه به رشته تحصیلی‌ام راه‌اندازی کنم که ترجیح دادم به خدمت در دانشگاه تهران که ۲۳ سال عضو هیئت علمی آنجا هستم، ادامه دهم.

از ابتدای شروع به کار دولت جدید در حوزه فرهنگ روی دو موضوع دائما تاکید شد، یکی بحث ممیزی‌ها و دیگری بحث ممنوع‌القلم‌ها. واقعا بحث ممیزی‌ها و ممنوع‌القلم‌ها در دولت قبل تا این حد که مطرح می‌شود، پر رنگ بود؟

حدود ۶۵‌ هزار عنوان کتاب در سال منتشر می‌شود و مشکلی هم وجود ندارد. برخی از ناشران به دلیل سابقه مناسب و اعتمادی که به آن‌ها وجود دارد فقط اسامی کتاب‌های خود را اعلام و مجوز چاپ دریافت می‌نمایند. به بعضی کتاب‌ها یک روزه مجوز اعطا می‌شود. معدود کتاب‌هایی هم هست که نیاز به اصلاح دارند یا حاوی مطالب حساسیت‌برانگیز هستند. در کشوری زندگی می‌کنیم که پیروان مذاهب و قومیت‌های مختلف حضور دارند. چه بسا برخی مطالب، حساسیت‌های قومی را برانگیزد. حتی گاهی درج یک کلمه یا یک جمله در یک نشریه یا کتاب مردم یک منطقه و یا شهر را به واکنش وا می‌دارد. مثلا مردم سوسنگرد در نماز جمعه به جمله‌ای در یک کتاب دفاع مقدس اعتراض کردند و نمایندگان خوزستان بابت آن موضوع تذکر دادند. اتفاقا نویسنده آن کتاب هم فردی انقلابی و متعهد است. لذا در نشر مطالب لازم است دقت شود.

زمانی روزنامه ایران مطلبی نوشت که منجر به تعطیلی این روزنامه دولتی شد. لذا نباید عده‌ای توقع داشته باشند که هرچه می‌خواهند منتشر شود. حتی اگر فرض کنیم که ارشاد هم کنترلی بر انتشار آثار نداشته باشد اگر مثلا یک شعر با الفاظ رکیک منتشر شود گروه‌هایی از مردم به نویسنده و ناشر اعتراض می‌کنند. در دیگر کشورها هم کم و بیش ضوابطی وجود دارد. برای مثال یک کمدین فرانسوی پس از سفر به ایران چند برنامه علیه رژیم صهیونیستی، نتانیاهو و اوباما اجرا کرد و چون خط قرمز غرب چنین مواردی است محدودیت‌هایی برای وی ایجاد کردند، زیرا خط قرمز غرب تضعیف رژیم صهیونیستی یا ماجرای هولوکاست است.

در حال حاضر خبرگزاری‌های ایرانی در امریکا که خود را مهد تمدن و آزادی می‌داند مجوز فعالیت ندارند. حتی به خبرنگاران و مستندسازان ایرانی هم اجازه نمی‌دهند آزادانه به موضوعات مختلف بپردازند. البته به چند نفری معمولا در محدوده سازمان ملل مجوز فعالیت رسانه‌ای می‌دهند. بنابراین در کشورهای دیگر هم براساس منافع خودشان محدودیت‌هایی ایجاد می‌کنند و به برخی فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر محصولات فرهنگی و هنری اجازه نشر و به برخی رسانه‌ها اجازه فعالیت نمی‌دهند. حالا در کشور ما معیار‌های اعتقادی، مصالح ملی و نیز معیارهای اخلاقی وجود دارد. اینکه بخواهیم به هر کتابی با هر محتوایی مجوز بدهیم قطعا با ضوابط نشر سازگاری ندارد و عقل سلیم هم حکم نمی‌کند. در مورد ممنوع‌القلم‌ها هم چند اسم بیشتر مطرح نشد، مثلا ناشری گفت که کتابی از یک نویسنده فراری و پناهنده شده به غرب یا کتابی از عزیز نسین مجوز انتشار نگرفته است. عزیز نسین در ماجرای سلمان رشدی به امام (ره) هتاکی کرده بود. یا معاون فرهنگی از صادق هدایت اسم برد که بعدا اعلام شد به کتاب‌های ایشان هم مجوز چاپ نداده‌اند.

محمد حسینی

همان‌طور که اشاره شد شما در برهه حساسی نماینده مجلس بودید. مجلس پنجم از تمام ابعاد اهمیت داشت. در حال حاضر شما قصد شرکت در انتخابات مجلس را دارید؟

در حال حاضر چنین تصمیمی ندارم و ترجیح من همان کارهای علمی در دانشگاه و فعالیت‌های فکری و فرهنگی است. زبان حال امثال بنده همیشه این بیت ناصر خسرو است که:

«روز تنعم و شب عیش و طرب مرا/ غیر از شب مطالعه و روز درس نیست»

اگر درگیر کارهای اجرایی هم شده‌ایم «از بد حادثه» و به‌خاطر انجام وظیفه بوده است، وگرنه حلاوت هیچ کاری قابل مقایسه با کارهای فکری و مطالعاتی عمیق نیست. البته در این مدت از مشورت دادن و همکاری با نهادهای مختلف فرهنگی، رسانه‌ای و علمی غافل نبوده‌ام.

با توجه به اینکه حجم نیروهای ارزشی در دولت‌های نهم و دهم بی‌سابقه بود، چطور می‌شود که بین نیروهای ارزشی اختلاف به‌وجود می‌آید و حلقه اطراف رئیس‌جمهور آنقدر اثرگذار می‌شوند تا جایی که به عنوان مثال حتی خود شما به حسب وظیفه مسئولیت وزارت را ترک نکردید و به حضور خود در این عرصه ادامه دادید. چه اتفاقی در حلقه پیرامونی مقامات می‌افتاد؟

از جواب این سؤال صرف نظر می‌کنم، در فرصتی دیگر بیشتر می‌توان در خصوص این مسئله و ابعاد آن صحبت کرد. در حال حاضر اتفاقات مهم‌تری در حال رخ دادن است که لازم است به آن بپردازیم و مراقبت کنیم که آسیب‌های جدی‌تری وارد نشود. در دولت گذشته وزرا و استانداران و دیگر مدیران ارادت و تبعیت خاصی نسبت به مقام معظم رهبری داشتند و ولایت‌پذیری را بر هر امر دیگری مقدم می‌داشتند. اگر بر فرض در دولت موردی مطرح می‌شد که با خط و راه رهبری مغایرت داشت کسی همراهی نمی‌کرد.

اما این نگرانی وجود دارد که در حال حاضر به کسانی بها داده شود که زاویه داشتن دیدگاه آن‌ها با رهبری و نظام مشخص است. برای مثال دبیر یک جشنواره کسی شود که در فتنه فعالیت داشته است و هنوز هم بر همان مواضع و دیدگاه است و فضا به سمت و سویی برود که به خود اجازه دهند از یک فرد فراری و هتاک نسبت به امام خمینی (ره) برای حضور در برنامه‌ها دعوت کنند. بعضا در سطوح دوم به بعد دستگاه‌های دولتی مدیرانی که با آرمان‌ها نظام فاصله دارند و سوابق مناسبی ندارند، مسئولیت می‌گیرند و نتیجه کار آن‌ها به‌ویژه در امور سیاسی و فرهنگی همان خواهد شد که به آن باور دارند. زیرا از قدیم گفته‌اند: «از کوزه همان تراود که در اوست». چه بسا در آینده از این ناحیه آسیب ببینیم. چنانچه در حوزه فرهنگ و هنر در همین چند ماه اتفاقاتی رخ داد که نگرانی دلسوزان نظام را به همراه داشت و موجب هشدار جدی مقام معظم رهبری شد که امیدواریم این امر موجب بازنگری در رویکرد فعلی شود و به‌جای توجیه کردن و فرافکنی، از اختیارات قانونی و نظارتی استفاده شود و به متخلفان و حریم‌شکنان اجازه میدان‌داری داده نشود.

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.