شناسهٔ خبر: 41591 - سرویس سیاست

گفت و گوی مرندی با خانه ملت

از نسبت فامیلی با بازرگان تا برخوردهای میرحسین موسوی

علیرضا مرندی 4 موسوی گفت: اگر اصرار به ماندن در وزارتخانه داشته باشی، نامه ای به رئیس جمهور خواهم نوشت. و این برای اولین بار بود که از زبان موسوی میشنیدم که میخواهد نامه ای به رئیس جمهور بنویسد زیرا در تمامی موارد نامه برای رئیس مجلس که هاشمی رفسنجانی بود فرستاده میشد.

علیرضا مرندیبه گزارش «نماینده» علیرضا مرندی در گفت و گو با خانه ملت، نحوه ورود به کار اجرایی بعد از انقلاب و دوران وزارت خود را در سه دولت تشریح کرد  .

 

مهمترین قسمت های این گفت و گو در ادامه می آید:

 

 

 

مرندی در پاسخ به این سوال که زمان تسخیر لانه جاسوسی  شما در ایران بودیدیا خیر، بیان کرد: روز ورود من به ایران مصادف با روز تسخیر لانه جاسوسی شد، زمانی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد پس از اتمام سال تحصیلی آمریکا، همسرم به همراه سه فرزندم که در مدت اقامت ۱۵ ساله من در آمریکا به دنیا آمده بودند به ایران بازگشتند و من در آنجام ماندم تا خانه، مطب و سه خودروی خود را بفروشم. من روزی که وارد ایران شدم، روز تسخیر لانه جاسوسی بود. در آمریکا تخصص کودکان و فوق تخصص نوزادان را اخذ کرده بودم و بورد تخصصی ام را در آنجا گرفته بودم که فکر نمی کنم به جز من و دکتر عزیزی کسی این بورد را از دانشگاه های آمریکا دریافت کرده باشد.

 

نماینده مردم تهران در مجلس، ادامه داد: از سوی دیگر من عضو هیأت علمی دانشگاه رایت ست بودم و رئیس بخش نوزادان و کودکان بیمارستان این دانشگاه هم بودم، با این تفاصیل زمانی که در حال بازگشت به ایران بودم نامه ای به دکتر کاظم سامی وزیر بهداشت وقت (دوره بازرگان) نوشتم و گفتم که من در حال بازگشت به کشور هستم آیا شما می توانید برای من کاری انجام دهید، اما وی جواب داد که شما به ایران باز نگردید و اینجا جایی برای شما نیست.

 

وی تصریح کرد: در آن زمان شایعه شده بود که من به عنوان وزیر بهداشت به مجلس معرفی خواهم شد که من در این باره با دفتر نخست وزیر وقت تماس گرفتم و وقتی را برای دیدار با میرحسین موسوی گرفتم. در زمان مقرر به دیدار وی رفتم و در مورد شایعه ایجاد شده از او سئوال پرسیدم که موسوی هیچ عکس العملی نشان نداد و با حالت شک و تردید به وزارتخانه بازگشتم. پس از آن از دفتر آیت الله خامنه ای که در آن زمان رئیس جمهور بود درخواست وقت ملاقات کردم تا به دیدار ایشان بروم که این کار محقق شد و من وضعیت خودم را به رئیس جمهور وقت توضیح دادم اما فردای آن روز من به عنوان وزیر بهداشت به مجلس معرفی شدم و پس از آن نخست وزیر وقت به من گفت شرح حالی از خودت برای ارائه به مجلس بنویس من هم که وارد به این کار نبودم به طور مفصل شرح حال نوشتم. در این شرح حال به طور مثال نوشتم شوهر عمه همسرم مرحوم مهندس بازرگان است، باجناق من حسان شاعر مذهبی است و یا اینکه مرحوم شهید بهشتی پسر خاله مادربزرگم است و زمانی که این شرح حال را به نخست وزیر دادم گفت مگر برای ساواک این شرح حال را نوشتی. پس از آن به من گفت به مجلس برو و با تعدادی از نمایندگان صحبت کن تا در موافقت از تو در جلسه فردای رای اعتماد صحبت کنند که من گفتم به دلیل اینکه فردی سیاسی نبودم نمایندگان مجلس را نمی شناسم و بالاخره فردای آن روز در مجلس حضور پیدا کردم و پس از صحبت های مخالفین و موافقین موفق به اخذ رأی اعتماد از مجلس شدم و در ۵ سالی که به عنوان وزیر بهداشت بودم چندبار را در مجلس حضور پیدا کردم و رأی اعتماد کسب کردم.

 

عضو کمیسیون بهداشت و درمان با بیان اینکه تمامی نامه ها را نخست وزیر وقت بدون اینکه مهر محرمانه داشته باشد برای من ارسال می‌کرد و خیلی از افراد در جریان متن این نامه‌ها قرار می‌گرفتند، افزود: در مورد دیگری میرحسین موسوی نامه ای به من فرستاد که در آن اعلام شده بود که من تنها به جیب پزشکان فکر می کنم و به نظر می رسد وزیر مردم نیستم و پزشکان در زمان وزارت من در حال سرکیسه کردن مردم هستند. در سفری که با مهندس موسوی به زاهدان داشتم موضوع را از وی جویا شدم  که در جواب گفت از جراح قلب در فلان بیمارستان گزارشاتی به ما واصل شده است. من هم در پاسخ گفتم اگر احیانا جراحی منحصر به فردی باشد که صف انتظارش ۱۸ سال باشد و شبانه روز خودش را برای انجام عمل جراحی گذاشته باشد این پزشک باید چه میزان درآمد داشته باشد که نخست وزیر وقت اعلام کرد برای این فرد نباید حد تعیین کرد.

 

وی با تاکید براینکه در دوران کار با میرحسین موسوی، دوران پرتنشی را تجربه کرد، گفت: به همین دلیل در یک سال آخر نخست وزیری وی، به دفترکارش رفتم و گفتم دیگر نمی خواهم به عنوان وزیر کار کنم، اما او با این درخواست من مخالفت کرد و شروع به تعریف و تمجید از من کرد و به حدی پیش رفت که به گریه افتادم و گفتم نمی خواهم در کابینه حضور پیدا کنم اما با اصرارهایی که شد پذیرفتم که یکسال آخر نخست وزیری مهندس موسوی به عنوان وزیر بهداشت انجام وظیفه کنم اما پس از گذشت یک هفته از دفتر نخست وزیر اطلاع دادند که مهندس موسوی با شما کار دارد و زمانی که به آنجا رفتم از من خواسته شد استعفا بدهم و در جواب این خواسته که با اصرار همراه بود دلیل این امر را موسوی تحت فشاربودن خود عنوان کرد و گفت: «اگر اصرار به ماندن در وزارتخانه داشته باشی، من نامه ای به رئیس جمهور خواهم نوشت» و این برای  اولین بار بود که از زبان موسوی می شنیدم که می خواهد نامه ای به رئیس جمهور بنویسد زیرا در تمامی موارد نامه برای رئیس مجلس که هاشمی رفسنجانی بود فرستاده می شد.

 

مرندی با بیان اینکه درآخرین ساعات ارتحال امام خمینی(ره) مقامات کشوری در بیمارستان جماران حضور داشتند و من نیز در این بیمارستان حضور داشتم، گفت: هیچ کس  به مقامات نگفته بود که امام خمینی(ره) آخرین ساعات عمرشان است و حتی نگران بودند این موضوع را مطرح کنند، اما من این خبر را به سران سه قوه با اینکه پزشک امام نبودم اطلاع دادم و میان آنها بحث هایی در مورد گفتن این خبر به مردم رد و بدل شد و ساعت ۲ صبح دولت جلسه ای اضطراری تشکیل داد که من هم حضور داشتم و گزارشی از وضع امام(ره) ارائه کردم.

 

مرندی در پاسخ به این سوال که چه شد پس از دکتر فاضل و ملک زاده در دولت دوم هاشمی رفسنجانی به عنوان وزیر بهداشت انتخاب شدید؟ گفت: پس از دوران وزارت بهداشت به دلیل نامساعد بودن اوضاع قلبی و نبود پزشک حاذق (در آن زمان تنها یک جراح قلب در ایران وجود داشت) بنا به تشخیص شورای عالی پزشکی علی رغم مخالفت های خودم برای درمان به آمریکا اعزام شدم که حدود سه ماه در آنجا تحت نظر بودم اما با طولانی شدن مدت درمان دوران مطالعاتی که قرار بود در استرالیا داشته باشم را در آمریکا و دانشگاهی که پیش از آن رئیس بخش کودکانش بودم انجام دادم تا اینکه روزی به همسرم در ایران زنگ زدم و وی گفت که از دفتر آقای ناطق نوری رئیس مجلس تماس گرفته شده و کار فوری دارند که من جواب آنها را ندادم.

 

 رئیس فرهنگستان علوم پزشکی، یادآور شد: بعد از چند روز آیت الله محفوظی از ایران تماس گرفت و گفت شما را به عنوان وزیر بهداشت انتخاب کرده اند که من اعلام کردم توانایی وزیر بهداشت شدن را ندارم و این را به آقای هاشمی رفسنجانی و مقام معظم رهبری اطلاع دهید که وی در پاسخ گفت اتفاقا تأکید آنها است شما به عنوان وزیر انتخاب شوید. چند روز که از این ماجرا گذشت زمانی که در حال رفتن به دانشگاه بودم دکتر علی اکبر ولایتی در تماسی گفت چرا هنوز در آمریکا هستی؟ اسم تو برای وزارت بهداشت به مجلس داده شده و سه روز دیگر هم مراسم رأی اعتماد برگزار می شود. ولایتی تاکید کرد که به کمال خرازی گفته شده کارهای بازگشت من به ایران را فراهم کند.

 

نماینده مردم تهران در مجلس نهم در پاسخ به این سئوال که چه شد پس از ۱۰ سال (سال ۷۶-۸۶) از اتمام دوران وزارت تصمیم گرفتید دوباره در صحنه سیاسی کشور حضور پیدا کنید و در انتخابات مجلس ششم و سپس مجلس هشتم حضور پیدا کردید، گفت: زمانی که من وزیر نبودم با آیت الله مهدوی کنی، امامی کاشانی، آقای ناطق نوری، آیت الله جنتی ارتباط داشتم و‌ آنها اصرار داشتند که من برای انتخاب مجلس کاندیدا شوم. در دوره انتخابات مجلس ششم هم نام نویسی کردم اما رأی لازم برای ورود به پارلمان را کسب نکردم. در انتخابات مجلس هشتم با اصرارهای دکتر علی لاریجانی کاندیدا شدم.