شناسهٔ خبر: 163754 - سرویس سیاست
منبع: فارس

بافت فرسوده و اهمیت توجه به آن

سوده نجفی شکل گیری برخی از محلات و مناطق شهرهای بزرگ بنا به دلایل متعدد به گونه‌ای است که با ضوابط و معیارهای شهرسازی و معماری امروز به ویژه در کلان شهرها مغایرت دارد.

نماینده/ سوده نجفی دبیر کمیته بانوان جمعیت پیشرفت و عدالت: شکل گیری برخی از محلات و مناطق شهرهای بزرگ بنا به دلایل متعدد به گونه‌ای است که با ضوابط و معیارهای شهرسازی و معماری امروز به ویژه در کلان شهرها مغایرت دارد. این بافت به مرور زمان فرسوده‌تر شده و علاوه بر فرسودگی ابنیه، شبکه تاسیسات شهری آنها نیز فرسوده شده و کارکردهای شهری خود را از دست می دهند.

بافت‌های فرسوده شهری، محلات فرسوده‌ای در فضای شهری است که مسائل و پیچیدگی‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شیوه خود را دارد. این محلات و بافت‌ها از یک سو دارای ریشه‌های سکونتی ارزشمند با غنای فرهنگی، اجتماعی و معماری است و از طرف دیگر به جهت فرسودگی شدید، نبود دسترسی مناسب به خدمات شهری و بهداشتی، وجود مشکلات اجتماعی و امنیتی و آسیب‌پذیری در برابر زلزله، سیل و آتش سوزی و نیز عدم تطابق با زندگی امروز شهری و شهرسازی مدرن دارای مشکلات رو بنایی و زیر ساختی هستند.

در کل کشور ۷۰ هزار هکتار بافت فرسودهوجود دارد که ۸ میلیون نفر در این بافت ها سکونت دارند. ۳هزارو ۲۶۸ هکتار بافت فرسوده شهری درپایتخت وجود دارد که ۵ درصد مساحت کلان شهر تهران را شامل می شود و ۱۵ درصد جمعیت در این بافت سکونت دارند  که این آمار قابل بررسی است و دستگاههای  تقننی ،نظارتی و اجرایی جهت حل این معضل باید چاره اندیشی کنند .

مداخله در بافت های فرسوده از دو دیدگاه قابل بررسی است:

مداخله در بافت های فرسوده شهری از دیدگاه کالبدی: نخستین مسئله ای که در امر مداخله در بافت های فرسوده مد نظر است، جنبه کالبدی آن می باشد. بافت های فرسوده با معضلات متعددی از لحاظ کالبدی مواجه هستند. مهمترین آنها، ناپایداری ابنیه و عدم ایمنی ساکنان است. بناهای این بافت ها به علل گوناگون از جمله قدمت، استفاده از مصالح بی دوام و یا کم دوام و عدم رعایت شیوه های صحیح ساخت و ساز، از استحکام و پایداری لازم برخوردار نیستند. مسئله دوم، عدم کارایی و ناتوانی این بافت ها در پاسخگویی به نیاز شهروندان است.

دسترسی های نامناسب و نفوذناپذیری این بافت ها، علاوه بر این که عملیات امداد رسانی در مواقع خطر را با مشکل مواجه می سازد، باعث ایجاد ترافیک سواره و گاه عدم دسترسی سواره ساکنان بافت می شود. همچنین این معابر به علت دارا بودن پیچ و خم بسیار وعدم امکان نظارت مردم و مسئولان، زمینه بروز مشکلات اجتماعی عدیده ای از جمله خرید و فروش مواد مخدر، حضور معتادان، وقوع جرم و ... را فراهم می آورد.  مسائل دیگر این بافت ها، عدم وجود و یا کمبود تاسیسات و تجهیزات شهری، ریزدانگی قطعات مسکونی، همجواری کاربری های ناسازگار و کیفیت نامطلوب بصری می باشد. هرگونه مداخله کالبدی در بافت های شهری باید با هدف حل این مسائل و ارتقای سکونت انجام گیرد.
 
مداخله در بافت های فرسوده شهری از دیدگاه اجتماعی: آنچه باید همواره مدنظر باشد این است که مداخله در بافت های شهری امری کاملاً اجتماعی است و با فرهنگ جامعه در ارتباط است. از این رو انتخاب روش ها و گزینه های مناسب برای مداخله می تواند خطر دگرگونی اجتماعی ناشی از جابه جایی جمعیت را کاهش دهد و به جای سودآوری های اقتصادی، سودآوری های اجتماعی را درپی داشته باشد. در نوسازی اجتماعی احساس تعلق به مکان معنا پیدا می کند و مکان هویت می یابد. نکته ای که در مداخله در بافت های شهری حائز اهمیت می باشد، امر مشارکت مردمی است. هرگونه مداخله در بافت های زنده شهری، بدون مشارکت ساکنان به نتیجه نمی رسد. مشارکت به معنای واقعی آن، یعنی شرکت فعال شهروندان در حیات مدنی خویش، در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی مشارکت به معنای همکاری چند سویه بین بخش دولتی، بخش خصوصی و بخش عمومی یعنی مردم و نهادهای مردمی می باشد.

پیامدهای اجتماعی این نوع مداخله در بافت های فرسوده شهری شامل: ارتقای شان سکونتی بافت، اعتمادسازی متقابل بین ساکنان و متولیان امر، تامین حق امنیت سکونت، مشارکت ساکنان در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری، ایجاد مراکز فعال جهت افزایش تعاملات اجتماعی، کاهش بیکاری و جرم، تشکیل سازمان های غیردولتی داوطلبانه جهت حمایت از فرآیند توسعه، توجه خاص به گروه های آسیب پذیر بویژه زنان و جوانان و پرورش قابلیت های متناسب با توانایی، مهارت و دانش می باشد. 

 مداخله در بافت های فرسوده شهری از دیدگاه اقتصادی: شهرها تنها در قالب مجموعه ای از ساختمان ها، خیابان ها، پارک ها و ... تعریف نمی شوند. این مکان ها محصول فرآیندی برای افزایش کارایی ها، تحرک عوامل تولید، گسترش نوآوری ها و پاسخگویی به نیازهای جوامع انسانی ایجاد شده و توسعه یافته اند. به عبارت دیگر ساخت کالبدی شهرها منشا اقتصادی داشته و سهم مهمی را در تاریخ توسعه اقتصادی کشورها ایفا نموده است.

ارتباط متقابل میان ساختار کالبدی شهرها و مولفه های اقتصادی موجب می شود تا اغلب مداخلات در بافت کالبدی شهرها با بازتاب اقتصادی همراه باشد. این بازتاب بر روی ساخت کالبدی شهرها منعکس شده و تغییرات دوره ای را در پی خواهد داشت.
تغییراتی از جمله: تغییر در قیمت زمین، تغییر در هزینه حمل و نقل، تغییر در برتری نسبی نواحی شهری و تغییر در تمرکز فعالیت های شهری 

انواع مداخله بر اساس میزان وفاداری به گذشته در سه گروه بهسازی، نوسازی و بازسازی قرار می گیرند.
 
بهسازی: در این نوع مداخله اصل بر وفاداری به گذشته و حفظ آثار هویت بخش در آنهاست. فعالیت بهسازی با هدف استفاده از امکانات بالقوه و بالفعل موجود و تقویت جنبه های مثبت و تضعیف جنبه های منفی از طریق حمایت، مراقبت، نگهداری، احیا، استحکام بخشی و تعمیر صورت می پذیرد. در اقدامات مربوط به بهسازی، مداخله ای چشم گیر در کالبد صورت نمی گیرد. زیرا کالبد در شرایط مناسبی به سر می برد و تنها با جایگزینی عملکرد مناسب فعالیت، از فرسایش فضای شهر جلوگیری می شود. بنابراین با ایجاد تغییراتی در فعالیت های شهری، می توان شاهد فضاهای مطلوب بود.
 
نوسازی: در این نوع مداخله حد وفاداری به گذشته از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است و بر حسب مورد از مداخله اندک تغییر را می تواند شامل گردد. فعالیت نوسازی با هدف افزایش کارایی و بهره وری، بازگرداندن حیات شهری به بافت می باشد و از طریق نو کردن، توان بخشی، تجدید حیات، انطباق و دگرگونی صورت می پذیرد. در نوسازی بر فعالیت دائمی فضا تاکید شده و با ایجاد تغییراتی در کالبد، آن را معاصر می کند؛ و به ایجاد فضای شهری مناسب منجر می شود. این عمل بر  خلاف بهسازی می تواند به ایجاد فضاهای شهری جدیدی بینجامد و به گفت و گوی خلاق بین گذشته و آینده مدد رساند.

بازسازی: در این نوع مداخله نه تنها هیچ الزامی برای حفظ گذشته وجود ندارد بلکه با هدف ایجاد شرایط جدید زیستی و کالبدی فضایی و از طریق تخریب، پاکسازی و دوباره سازی صورت می پذیرد. در این حالت، فضای شهری در چهره های جدید، روابطی کاملا جدید را بیان می کند
 
الف) فرسودگی و مدیریت بافت
 
به دلیل ارتباط فعالیت و کالبد بافت و تأثیر این دو بر یکدیگر، فرسودگی هر یک از آنها می تواند به فرسودگی دیگری نیز منجر شود. به عبارت دیگر بافت فرسوده شهری را نمی توان صرفاً از دیدگاه کالبدی و فیزیکی تجزیه و تحلیل کرده و مسایل و مشکلاتش را تنها از این دیدگاه بررسی و برای آن صرفاً راه حل کالبدی ارائه کرد. درصورت پذیرش این فرض، مدیریت و نظام مدیریتی بافتهای فرسوده دارای ابعاد گسترده و همه جانبه ای خواهد بود. به نظر می رسد در حال حاضر عمده ترین چالش و مسأله مدیریت شهری در برخورد با بافت های فرسوده، کالبدی نگری به موضوع و موازی کاری در دستگاه های مختلف می باشد.
 
ب) حد مشارکتها در مدیریت بازسازی
 
مشارکت عمدۀ مالکین در بازسازی بافت های فرسوده از طریق ارائه زمین است و غالباً مالکین می توانند از ارزش اندک بنای فرسوده یا مخروبه برای به دست آوردن ارزش افزوده ناشی از بازسازی بافت، چشم پوشی نمایند. گروه سرمایه گذاران نیز با سرمایه گذاری در ساخت و ساز، می توانند از مهمترین عوامل بازسازی بافت های فرسوده باشند.

احیا ، نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده اتفاق نمی افتد مگر اینکه این مسئله توسط مردم (نوسازی مشارکتی) و باتوجیه کامل آنان صورت پذیرد و تا زمانی که دراحیای بافتهای فرسوده ، منافع ساکنان در نظر گرفته نشود نمی توان به احیای سریع بافتهای فرسوده امید داشت  و برای اینکه این اتفاق بیفتد باید دولت و نهاد های عمومی (اعم از شوراهای شهر ، شهرداری ها و...) اعتماد مردم را بدست بیاورند . علاوه بر رضایت ساکنان باید اجرای اصول شهرسازی ، معماری واقتصادی شهری با توجه به قابلیت سنجی ویژه همان منطقه صورت گیرد و با دیدی همه جانبه ، نسبت به احیای بافت اقدام شود .برای دستیابی به این هدف باید بسترها و زیر ساختها ی لازم برای طرح فراهم شود.  

بافت های فرسوده محدوده های آسیب پذیر شهر در برابر مخاطرات طبیعی (به ویژه زلزله) به شمار می آیند که نیازمند برنامه ریزی و مداخله هماهنگ برای سامان یابی هستند

از جمله مزایای بهسازی و نوسازی بافتهای شهری ، حفظ و صیانت ازسرمایه و منابع انسانی و کاهش صدمات و تلفات ناشی از زلزله است که با هیچ معیاری قابل ارزش گذاری نیست در کنار آن بهینه سازی استفاده از زمین با ارتقای شاخص نفر درهکتار و کاهش اراضی بایر و رها شده دردرون شهرها به استفاده از ظرفیت بالای جمعیت پذیری مناطق یادشده منجر خواهد شد.