شناسهٔ خبر: 160401 - سرویس سیاست

کرونا؛ سخنان رهبری و عدم اعتماد به غرب

سیدروح‌الله امین‌آبادی سوابق متعدد تاریخی، گمانۀ متهم بودن آمریکا به تولید ویروس کرونا را تقویت میکند.

اختصاصی «نماینده»/سید روح الله امین آبادی، کارشناس حوزه تاریخ:

«کرونا» را می توان بدون شک بزرگترین یا یکی از مهم ترین بحران هایی دانست که همه جهان را به خود درگیر ساخته است، شیوع و کشندگی این بیماری به حدی سریع است که بسیاری از کشورها را درمانده ساخته و سران این کشورها را ناچار ساخته است دست به تدابیری بزنند که از جنگ جهانی دوم به این سو بی سابقه بوده است.

قدرت هایی چون آمریکا، انگلیس و آلمان که خود در رسیدگی به بحران و جلوگیری از شیوع و کشندگی آن درمانده شده اند برای کشورهای دیگر مانند ایران که تدابیر تا حدود زیادی تاثیر گذار را پیش گرفته و در مرحله غلبه بر این بیماری هستند نسخه تجویز می کنند.

رئیس جمهور ایالات متحده که شاید بتوان مهم ترین ویژگی او را دروغ گویی دانست در این راستا از دولتمردان کشورمان خواسته است تا دست تمنا به سوی او دراز کنند تا در جهت غلبه بر «کرونا» مساعدت کند، این ادعا را نیز می توان یکی از هزاران هزار دروغی دانست که تا به حال از سوی ترامپ بر زبان رانده شده است، ایالات متحده اگر به دنبال کمک های پزشکی و دارویی به ایران بود هرگز اقلام دارویی و بهداشتی را جزو تحریم ها قرار نمی داد.

روی سخن این نوشتار آنی که ذکرش رفت نیست، این جا به روی دیگر سکه خواهیم پرداخت.

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود به نکته ای اشاره کردند که رسانه های ضد انقلاب بی استثنا بر روی آن انگشت گذاشته و به زعم خود تلاش کردند آن سخن را به استهزا و تمسخر بگیرند.

معظم له در این سخنرانی به یک گمانه اشاره و در عین حال یک احتمال عقلی را مطرح ساختند.

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای تصریح کردند: «آمریکایی‌ها خودشان متهم به تولید این ویروس هستند البته نمی‌دانیم این اتهام چقدر صحت دارد اما با وجود این اتهام، کدام انسان عاقلی، کمک از این کشور را قبول می کند... به آمریکایی‌ها هیچ اعتمادی نیست زیرا ممکن است داروهایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر و یا ماندگار کند و یا حتی ممکن است افرادی را به‌عنوان درمان‌کننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته می شود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند، بنابراین سخنان آمریکایی‌ها قابل قبول نیست.»

در رابطه با بخش اخیر سخنان رهبر معظم انقلاب می توان به این نکته بسیار مهم اشاره کرد که این گمانه زنی و بیان احتمال منطقی در یک فضای بدون پشتوانه مطرح نشده است.

سوابق متعدد تاریخی وجود دارد که این گمانه زنی را تقویت می کند که ما در این گزارش به پاره ای از آن ها اشاره می کنیم؛

1-صادرات خون های آلوده به ویروس ایدز آن هم در اوج جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از سوی فرانسه یکی از مواردی است که بی شک می توان در این گزارش بدان پرداخت.

صادرات خونِ آلوده به ویروس ایدز توسط فرانسه به ایران حربه‌ای بود که سالیان دراز در سکوت مجامع علمی و قضایی علیه مسلمانان به کار گرفته شد.

شرکت فرانسوی «مریو» در سال‌های 1361 تا 1364 فاکتورهای انعقاد خون آلوده به ویروس «اچ.آی.وی» به ایران صادرکرد و 102 نفر از بیماران هموفیلی کشور بر اثر آلودگی این فاکتورها، به ایدز مبتلا شدند.

در سال ۱۳۶۴ فراورده‌های خونی شرکت فرانسوی مریو که آلوده به ویروس ایدز بود، به بیماران هموفیلی، که نیاز دائم به دریافت انواع فاکتورهای انعقادی خون دارند داده شد. هنگامی که این موضوع در میان بیماران هموفیلی افشا شد، وزارت بهداشت آلودگی فراورده‌های خونی وارداتی به ایران را تکذیب کرد در حالی که نماینده این شرکت پس از بازگشت به کشورش فرانسه، در نامه‌ای به وزیر بهداشتِ آن زمان، آلوده بودن فراورده‌های شرکت مریو را تایید کرد.(1)

 در سال ۱۳۶۶ اولین مورد از بیماران هموفیلی که از طریق فراورده‌های خونی آلوده به بیماری ایدز مبتلا شدند شناسایی شد. پس از افشای این موضوع در دهه هفتاد، پرونده‌ای در این مورد تشکیل شد و در خرداد۱۳۸۳، دادگاه حکم به پرداخت خسارت از طرف سازمان انتقال خون ایران به ۹۷۴ شاکی پرونده، درمان بیماران مبتلا و عذرخواهی وزارت بهداشت داد. ولی تنها خسارت پرداخت شد و درمان بیماران و عذر خواهی وزارت بهداشت مسکوت ماند. (2)همچنین آمار واقعی بیماران هموفیلی و نزدیکان آنان اعلام نشد.(3)

جالب این که گروهک نفاق نیز در این جنایت نقش مهمی ایفا کرده بود، روزنامه «جمهوری اسلامی» طی گزارشی به تاریخ 9 تیر 1371 در این زمینه نوشته بود «بهمن حبیبی از اعضای رده بالای منافقین طی بیش از سه سال خدمت در سمت معاونت علمی سازمان انتقال خون فرانسه عامل اصلی این اقدام ضد انسانی بوده و اکنون از متهمین ردیف اول انتقال خون آلوده به ویروس ایدز به بیماران هموفیلی می باشد.»

بر اساس این گزارش کانال اول تلویزیون فرانسه گفته بود بهمن حبیبی از سال 1364 ریاست علمی تولید مشتقات خون را بر عهده داشت، با علم به این که در میان خون های گرفته شده برای تزریق به بیماران هموفیلی خون های آلوده به ویروس ایدز وجود دارد، اقدام به این عمل غیر انسانی کرده و این عمل را تا سال 1367 و به ادعای کانال اول تلویزیون فرانسه از مسئولین علمی این سازمان مخفی نگه داشته بود.(4)

بی شک در این زمینه گفتنی های زیادی وجود دارد که جای آن در یک گزارش مبسوط است ولی به این نکته بسنده می کنیم و می گذریم «دولت هایی که در اوج جنگ تحمیلی رژیم سفاک صدام علیه ملت ایران با صادرات خون های آلوده صدها نفر را در معرض ابتلا به بیماری مهلک ایدز قرار می دهند نمی توانند این جنایت را در مقطعی دیگر و به شکلی جدید و به بهانه کمک به مبتلایان کرونا تکرار کنند؟!»

بمب هایی که فروخته شد و جانبازانی که به جای مداوا آزمایشگاه داروهای نو ساخته شدند!

2- «آلمان» یکی از کشورهایی است که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از هیچ کمکی به صدام دریغ نکرد، تسلیحات شیمیایی به کار رفته در جنگ از سوی رژیم بعث اکثرا از سوی کشورهایی چون آلمان به او اعطا می شد!

تیمر من محقق و نویسنده آمریکایی می گوید: « شرکت آلمانی کارل کولمب 6 خط تولید سلاح شیمیایی جداگانه به نام احمد، محمد،عیسی،عانی،مدای و قاضی در مجتمع سامره ایجاد کرد.اولین آنها در سال 1983 و آخرینشان در سال 1986 تکمیل شدند. از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید می شدند و در خمپاره ها، راکتها و گلوله های توپ جاسازی می شدند. بی تردید این بزرگترین کارخانه سلاح شیمیایی در جهان بود.»

رادیو بی بی سی نیز به نقل از مجله اشپیگل گزارش می دهد:«هیچ کشوری به اندازه آلمان چنین کمک تحقیقاتی و تولیدی به عراق در تهیه یک نوع سلاح کشنده و تعیین کننده نکرده است.»

در طول جنگ تحمیلی نیز روزنامه ها به ارائه گزارش هایی از کمک های تسلیحاتی آلمان به رژیم صدام می پرداختند، به عنوان نمونه روزنامه «اطلاعات» یک مرداد 1367 از همکاری شرکت های آلمان غربی با رژیم عراق در تولید سلاح های شیمیایی خبر داده بود، یا روزنامه «کیهان» 13 آذر 1361 نوشته بود «کامیون داران آلمانی برای نجات صدام می رانند، آلمانی ها در کامیون سیمان مسلسل برای عراقی ها حمل می کنند.»!

روزنامه «رسالت» نیز در 17 دی 1367 نوشته بود « دولت آلمان تائید کرد دولت عراق می تواند با کمک تاسیسات خریداری شده از شرکت های آلمانی، سلاح های شیمیایی تولید کند.»(5)

روزنامه «اطلاعات» نیز در یک مرداد 1367 به نقل از مجله آلمانی «اشترن» نوشته بود: با استناد به مدارک و دلایل موجود، می توان با اطمینان گفت: رژیم بغداد که از سلاح های شیمیایی ممنوعه علیه نیروها و شهرهای ایرانی استفاده می کند، از همکاری برخی شرکت های آلمان غربی در زمینه تولید سلاح های شیمیایی برخوردار بوده است.(6)

از سوی دیگر با وجود کمک های تسلیحاتی به خصوص شیمیایی به صدام بعد از هر بمباران شیمیایی «وزیر خارجه آلمان ... کاربرد سلاح شیمیایی توسط رژیم عراق را محکوم می کرد.»!(7)

البته کمک های تسلیحاتی به صدام در جنگ با ایران مختص آلمان غربی نبوده و عراق در جنگ با ایران از کمک شرق و غرب برخوردار بوده است، روی سخن این جا است که بعد از جنگ جانبازان شیمیایی که با سلاح های اهدایی دولت آلمان به صدام مجروح شده بودند برای درمان به این کشور اعزام شدند!

دکتر مصطفی قانعی، رئیس انستیتو پاستور و مشاور وزیر وقت بهداشت و از پژوهشگران حوزه سلاح‌های شیمیایی اسفند 1392 در مراسم یادبود بیست‌وششمین سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه در پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاددانشگاهی در بیان چرایی اعزام جانبازان ایرانی به آلمان گفته بود: « پس از کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق علیه رزمندگان ایرانی و مردم حلبچه و سردشت، تصوری که مسئولان کشور ما داشتند این بود که چون آلمان این سلاح را درست کرده است بنابراین راه درمانش را هم می‌داند. برای همین مجروحان را به این کشور اعزام کردند.»(8)

اما نکته تاسف آور آن جا است که پزشکان آلمانی به جای آن که به درمان جانبازان شیمیایی بپردازند تاثیر داروهای جدید بر روی این بیماران را مورد آزمایش قرار می دهند، در این زمینه حسن خسروآبادی رئیس وقت مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران آبان ماه 1391 گفته بود: « اعزام به خارج بسیاری از جانبازان لزومی ندارد. آنها تصور می‌کنند اگر به کشورهای اروپایی سفر کنند با داروهای ویژه‌ای که در اختیار آنها می‌گذارند، بهبود می‌یابند، این در حالیست که آنها از اینکه پزشکان خارجی با ارائه برخی از همان داروها در حال آزمایش تاثیر داروهای جدید به روی جانبازان هستند، بی‌خبرند.»

این مسئول وقت همچنین گفته بود: « عوارض بعضی داروهای خارجی نامشخص است، به طوری که برخی شرکت‌های خارجی با ارائه رایگان آن به پزشکان ایرانی، در صدد آزمایش تاثیر داروها به روی جانبازان هستند.»(9)

22 شهریور 1379 نیز مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک مصاحبه با گروهی که قصد ساخت سریالی برای صدا و سیما داشتند شرکت کرد، در این مصاحبه از هاشمی رفسنجانی سوالی پرسیده شد که پاسخ ایشان ناظر بر اصل سوال نبود.

سوال این بود: « بعد از اینکه این سلاح در جنگ استفاده شد، ما عزیزان را برای معالجه به کشورهای اروپایی فرستادیم. بعدها مشخص شدکه در بسیاری از موارد، اینها از این عزیزان شیمیایی به عنوان آزمایش استفاده می‌کردند و آثار سلاح را در بدن عزیزان جانباز ما مورد مطالعه قرار می‌دادند. بعدآ الحمدلله در کشور ما سیاست این‌گونه شد که این جانبازان را به خارج نفرستاند. امّا اخیرآ شنیدم پزشکانی از آمریکا، کانادا و انگلیس می‌آیند و از اردوگاه ها و جاهای مناسبی که برای جانبازان تهیه کردیم، تحقیقاتی را که پزشکان ما صورت دادند، کامل می‌کنند. با توجه به اینکه در اصل این دو موضوع که ما عزیزانمان را به خارج می‌فرستادیم  و آنها تحقیقات شیمیایی را انجام می‌دادند و چه الان که داخل کشور ما می‌آیند و از این تحقیقات استفاده می‌کنند، یکی است، این سیاست را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیابهتر نیست که ما این‌گونه اطلاعات را در اختیار آنها قرار ندهیم؟»

اما هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این شبهه که از جانبازان ایرانی به عنوان آزمایش استفاده می شد اشاره ای نکرده و تنها به دو نکته بسنده می کند؛

1-از یک جهت اینکه همان موقع که فرستادیم، خودمان هم از تجربه، علوم و دانش آنها استفاده کردیم. آن‌ها از جنگ جهانی اندوخته‌های خوبی داشتند. هم در معالجه‌ی بسیاری از افراد آنجا استفاده کردیم و هم پزشکان ما یاد گرفتند و در داخل استفاده کردند. این یک مسئله انسانی و علمی بود که می‌بایست انجام می دادیم.

2-با بردن این مصدومین به اروپا، پرونده‌های بسیار جدّی در اروپا به‌وجود آوردیم و در مسایل بعدی برای ما مفید است. یعنی ما باهمین پروندها می‌توانیم ثابت کنیم که ریشه این مواد عراقی‌ها کجاست و از کجا آمده است.

3- آنها می‌توانستند این مواد را روی هر موجود دیگری بکار ببرند و آثارش را ببینند. این کارها را کردند. به اندازه کافی هم در جنگهای دنیا این امکان را دارند که از افرادی را در حدّ نیاز آزمایشگاهایشان پیدا کنند.(10)

زیر بنای هر سه استدلال بر هوا بود، نکته اول این که غربی ها که به استناد تحریم های ظالمانه از صدور اقلام دارویی خودداری می کنند آیا حاضر هستند نتیجه تحقیقات خود را در اختیار دانشمندان ایرانی قرار دهند، از سوی دیگر چه کسی است که نداند رژیم صدام در طول جنگ علیه ایران از سلاح های شیمیایی استفاده کرده و این سلاح های را از غرب به ویژه آلمان تهیه کرده بود؟ نکته سوم این که داروهای ساخته شده برای درمان بیماران شیمیایی باید بر روی همین بیماران آزمایش شود و بعد جنگ ایران و عراق نمونه مشابهی که در جهان از سلاح های کشتار جمعی در حجم گسترده استفاده شده باشد نداشته ایم و در نتیجه بهترین سوژه آزمایشگاهی برای پزشکان آلمانی جانبازان ایرانی می توانست باشد.

تصور کنید که کشوری در طول جنگ ایران و عراق، به دشمن این ملت سلاح های کشتار جمعی داده است تا با این سلاح ها جوانان این ملت را در جبهه ها و مردم را در سطح شهرها و در خانه های خود قتل عام کند، بعد از جنگ ژست انسان دوستانه می گیرد و مجروحین جنگی را با «آغوش باز»! می پذیرد و به جای مداوای این مجروحین داروهای جدید را بر روی این جانبازان امتحان می کند تا خدای نکرده قبل از حصول اطمینان به نتیجه بخش بودن این داروها نسبت به بیماران آلمانی یا غربی تجویز نشوند!

از این جنایت، جنایت بالاتری می توان تصور کرد؟! آیا چنین دولتی که از چنان جنایتی خودداری نمی کند نمی تواند با ژست انسان دوستانه داروهایی که برای بیماران آلمانی ساخته شده و مرحله آزمایش آن طی نشده است را در ایران و بر روی مردم کشورمان امتحان کند و بعد از حصول نتیجه و آزمایش و خطاهای فراوان وقتی که به نتیجه رسید، به استناد تحریم های موجود از ورود این دارو به ایران جلوگیری کند؟!

از نمونه های مشابه می توان فراوان مثال زد، کافی است به دلایل شهادت اسرای فلسطینی پس از آزادی از زندان های رژیم صهیونیستی نگاهی بیندازیم تا روشن شود صهیونیست ها قبل از آزادی این اسرا و گرفتن ژست حقوق بشری با تزریق مواد سمی زمینه شهادت این افراد را فراهم می کردند.

 تعدادی از اسرای فلسطینی پس از آزادی از زندان های رژیم صهیونیستی به بیماری های مهلک و صعب العلاج مبتلا می شوند و به شهادت می رسند. در پی شهادت پی در پی تعدادی از این اسرا، تحقیقاتی صورت گرفته است که گزارش ها از تزریق مواد سمی به این افراد پیش از آزادی از زندان حکایت دارد.(11)

شاید این نمونه ربطی به موضوع گزارش ما نداشته باشد ولی کافی است به این مسئله توجه کنیم که حقوق بشر غربی حقی را برای انسانی که غربی نباشد قائل نیست، آنان بیماری را به رایگان مداوا نمی کنند مگر آن که نتیجه ای برای بیمار غربی داشته باشد، آزمایش داروهای ساخته شده بر روی بیماران سایر کشورها از جمله ایران در این راستا می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد، آنان حتی در آزادی زندانیان و اسرا نیز نمی توانند ذات خود را پوشیده نگه دارند، اگر مجبور به آزادی اسیری شوند یا او را غفلتا بعد از آزدی خواهند کشت چنان چه در باره سمیر قنطار اتفاق افتاد و یا قبل از آزادی این اسیر به او سم تزریق می کنند تا بعد از مدتی و ظاهرا به مرگ طبیعی از دنیا برود!

صادرات خون های آلوده به ویروس ایدز که در دهه شصت اتفاق افتاد و چند سال بعد از پایان جنگ افشا شد نیز در این راستا می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد، غربی ها انسان شرقی را در واقع انسان نمی دانند و برای او حقوقی قائل نیستند، امروز کسانی که چشم به حقیقت بسته اند و مداوم می گویند که بایستی دست دوستی غرب به ویژه آمریکا را به گرمی بفشاریم این مستندات را چه می کنند و درباره آن چه می گویند؟! آیا چشم ها را باز می کنند؟!

پی نوشت ها:

  1.  خون‌ آلوده به ایران وارد می‌شود، مردمک، 22 اسفند 1387
  2. ناگفته‌های بیماران هموفیلی از 10 سال زندگی با ایدز و هپاتیت، خبرگزاری فارس، 25 اردیبهشت 1385
  3. «مریو» چشم به راه دادخواهی ایران، روزنامه اعتماد، 11 آذر 1387
  4. روزنامه جمهوری اسلامی، 9 تیر 1371، صفحه 12
  5. رسالت، 17 دی 1367، صفحه 12
  6. اطلاعات، 1 مرداد 1367، صفحه 16
  7. «جمهوری اسلامی»، 10 فروردین 1367
  8. چرا مصدومان شیمیایی جنگ به آلمان اعزام می‌شدند؟ ، ایسنا، 26 اسفند 1392
  9. توضیحات بنیاد شهید درباره علل عدم اعزام «حاج ناصر» برای درمان به آلمان ، ایسنا، 25 آبان 1391
  10. مصاحبه درباره حملات شیمیایی عراق در جنگ، 22 شهریور 1379 ، مرکز اسناد آیت الله هاشمی رفسنجانی
  11. افشای علت بیماری و شهادت فلسطینی ها پس از آزادی، شبکه خبر، 15 بهمن 1392