شناسهٔ خبر: 154378 - سرویس سیاست
منبع: ماهنامه نماینده

در گفت‌وگو با «حمیدرضا حاجی‌بابایی» وقایع ایام مجلس ششم را مرور کردیم

می‌خواستند ساختارها را بشکنند

حاجی بابایی/1* نماینده مردم همدان در مجلس گفت: برداشت اکثریت مجلس ششم این بود که کشور در حال تغییر است و با مجلس ششم که روی کار آمده همه‌چیز در کشور تغییر خواهد کرد.

به گزارش «نماینده»، «حمیدرضا حاجی‌بابایی» نمایندۀ مردم همدان در مجلس شورای اسلامی است که در دوره‌های پنجم، ششم، هفتم، هشتم نیز در مجلس حضور داشت؛ از دورۀ هفتم تا نیمه دورۀ هشتم عضو هیئت‌رئیسۀ خانه ملت بود و پس از پیروزی رئیس‌جمهور سابق در سال ۸۸ به دولت دعوت و  وزیر آموزش‌وپرورش شد.

پس از پایان مأموریت دولت دهم در سال ۹۲، او به همراه تعدادی از اعضای کابینه در عرصۀ سیاسی کشور تشکل جدیدی به‌نام جبهۀ یکتا تشکیل دادند. این جبهه در انتخابات مجلس دهم در قالب ائتلاف اصولگرایان ظاهر شد. حاجی‌بابایی نیز از نیروهایی بود که در آن مقطع در پازل ائتلاف نیروهای انقلاب بازی می‌کرد.

وی در انتخابات مجلس دهم  از حوزۀ همدان اعلام کاندیداتوری کرد و بار دیگر توانست اعتماد مردم این استان را کسب کند. بعد از جلوس بر کرسی‌های سبز بهارستان این چهرۀ اصولگرا به همراه تعدادی از همفکران خود فراکسیون نمایندگان ولایی (اصولگرایان) را تشکیل دادند. ریاست این فراکسیون بر عهدۀ حاجی‌بابایی گذاشته شد.

انتخابات سال ۹۶ اصولگرایان با سازوکار جدید (جمنا) وارد گردونۀ رقابت شدند و حاجی‌بابایی از اعضای اولیۀ هیئت مؤسس جبهۀ مردمی نیروهای انقلاب بود؛ البته به‌دلیل کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری از حلقۀ اولیۀ جمنا خارج شد اما با این حال با بدنۀ اصولگرایان همکاری می‌کرد.

با توجه به سوابق حاجی‌بابایی در نهاد قانون‌گذاری می‌توان او را از جمله نمایندگان باسابقه در مجلس معرفی کرد. به همین جهت برای تبیین آنچه در مجلس ششم گذشت به سراغ او رفتیم و از تحرکات اصلاح‌طلبان در آن مجلس سؤال کردیم.

آنچه پیش رو دارید گفتگوی «نماینده» با «حمیدرضا حاجی‌بابایی» است:

* به‌عنوان اولین سؤال از نحوۀ حضور خود در انتخابات مجلس ششم‌ بگویید، آیا برای حضور در آن انتخابات با اشخاص و جریان‌های سیاسی گفت‌وگو کرده بودید؟

من در مجلس پنجم‌ به اتفاق سرکار خانم دباغ نمایندۀ همدان بودیم. ازاین‌رو برای مجلس ششم، نماینده‌ای بودم که برای بار دوم در انتخابات شرکت می‌کردم. مشورت من‌ عمومی بود؛ با اقشار گوناگون و با تماس‌ها، مراودات و تعاملاتی که داشتیم عموم کسانی که من را می‌شناختند درخواست کرده بودند که چون شما در مجلس پنجم بودید و موفق هم عمل کرده‌اید به‌همین جهت در مجلس ششم هم حضور داشته باشید.

در مجلس ششم چالش‌های جدی هم وجود داشت؛ یک سال قبل از انتخابات مجلس، انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شده بود ازاین‌رو اصلاح‌طلبان حاکم بودند. براین‌اساس فشار سنگینی بر نمایندگانی وارد می‌شد که در آن جناح سیاسی قرار نگرفته بودند. به‌عنوان نمونه باید به دخالت‌های برخی از دولتمردان در انتخابات مجلس ششم اشاره کرد. معاون سیاسی استانداری در آن مقطع ورود پیدا کرده بود و سعی می‌کرد فضا را به سمتی جلو ببرد که ما موفق نشویم وارد مجلس شویم.

کاندیداهایی هم که در عرصۀ انتخابات حضور پیدا کرده بودند زیاد بودند، از اصلاح‌طلبان فراوان بودند و پیش‌بینی آنها این بود که ما رأی نمی‌آوریم و آنها (اصلاح‌طلبان) رأی خواهند آورد؛ اما بنده به‌صورت قاطع اعتقاد داشتم که رأی می‌آورم و موفق می‌شوم.

*آیا گمان‌می‌کردید با شکل‌گیری دولت اصلاحات، مجلس ششم کاملاً در اختیار اصلاحات قرار گیرد؟

بله فضای جامعه به شکلی بود که نمایندگانی می‌توانستند از مجلس پنجم در آن مجلس حضور پیدا کنند و رأی بیاورند که از استخوان‌بندی و ریشۀ قوی آرا برخوردار باشند و تعداد آنها هم بسیار محدود بود، شاید به پنجاه نفر هم نمی‌رسیدند.

* به نظر شما جرقۀ حاشیه‌های مجلس ششم از کجا شروع شد؟

مجموعه‌ای برای مجلس ششم سیاست‌گذاری می‌کردند و هر چه به جلو می‌رفتیم بیشتر سیاست‌ها و راهبری‌های خود را نشان‌ می‌دادند که در این راستا می‌توان به لوایح دوقلو، قانون مطبوعات، نطق‌هایی که در مجلس بیان می‌شد و در نهایت تحصن و مسائل گوناگون دیگری که در مجلس رخ می‌داد اشاره کرد.

طیفی که با رئیس دولت اصلاحات هم‌سو بودند با نطق‌های پیش از دستور فضا را سنگین‌تر می‌کردند و آنهایی که با او (رئیس دولت) نبودند نقدهای ملایم‌تری داشتند. اتفاقات فراوانی در دانشگاه‌ها در آن دوران رخ داد که عموماً در جهت مرعوب کردن حاکمیت شکل می‌گرفت. مطبوعات هم در آن مقطع بسیار تندروی کردند، فضای مطبوعات به‌شکلی پیش رفت که حتی صداوسیما را تحت‌الشعاع قرار داد. برد مطبوعات از صداوسیما بیشتر شد. مطبوعات در آن زمان هر چه داشتند به میدان آوردند و برای ایدۀ خود مبارزه می‌کردند.

برداشتی که برخی از این آقایان داشتند این بود که کشور در حال تغییر است و با مجلس ششم که روی کار آمده همه‌چیز در کشور تغییر خواهد کرد. این برداشت اکثریت مجلس ششم بود غافل از آنکه ریشه‌های نظام، انقلاب، رهبری و مردم رابطه‌ای اعتقادی و قلبی است.

* یکی از حوادث و حاشیه‌های مجلس ششم بازداشت نمایندۀ همدان (لقمانیان) بود، آیا بعد از آن بازداشت نمایندگان اصلاح‌طلب به شما فشار نمی‌آوردند که در قبال بازداشت او موضع‌گیری کنید؟

ابتدا این را متذکر شوم که مجلس ششم از یک منظر آزمایش بسیار بزرگ برای اصولگرایان و اصلاح‌طلبان بود. اما دربارۀ سؤالی که مطرح کردید باید بگویم اتفاقاً یکی از داستان‌های شیرینی که برای بنده در مجلس اتفاق افتاد همان موضوع یعنی بازداشت نمایندۀ همدان در مجلس بود. با توجه به اینکه او نمایندۀ همدان بود وقتی از زندان آزاد و به مجلس آمد از ۹ نمایندۀ استان ۷ نفر پشت تریبون رفتند و مواضعی را دراین‌باره اتخاذ کردند.

همۀ مجلس یکپارچه آتش بود. در آن قضیه، اگر من یک سر سوزن آدم محتاطی بودم آن روز مجلس نمی‌آمدم ولی آمدم و در مجلس نشستم. دوستان ما بیانیه داده بودند و تفکرشان هم همین بود. من مجلس آمدم و دیدم تعدادی از نمایندگان به من نگاه می‌کنند و می‌گویند این همه از استان شما دارند بیانیه میخوانند شما نمی‌خواهید بخوانید؟ من با صدای بلند اعلام کردم نه! مخالف هستم که ما موضع بگیریم که به یک جای نظام لطمه بخورد.

البته باید به این نکته هم اشاره کنم که با جناب آقای دکتر حدادعادل و تعدادی از دوستان به بیت رفته بودیم و پیگیر آن بودیم که این نماینده آزاد شود؛ اما از این طرف هم وقتی از ۹ نفر ۷ نفر موضع‌گیری کرده بودند صریح موضع خود را اعلام کردم. اعتقاد عمیق داشتم در آن مقطع باید این‌گونه عمل کنم چون حرف‌هایی که زده می‌شد نادرست بود، حرف‌هایی نبود که دربارۀ نظام صدق کند.

* دولت اصلاحات با شعار توسعۀ سیاسی روی کار آمد و مجلس ششم ‌هم‌راستا با این شعار حرکت می‌کرد، به نظر شما توجه بیش از این فراکسیون اکثریت به این شعار و رویکرد باعث نشد تا از بخش‌های دیگر مغفول بمانند؟ آیا واقعاً نمایندگان اصلاح‌طلب در آن دوره به‌دنبال تحقق «توسعۀ سیاسی» بودند، آیا با طرح آن، هدف دیگری را دنبال می‌کردند؟

برخی نمایندگان می‌گفتند توسعۀ سیاسی وجود داشته باشد همۀ مسائل حل می‌شود؛ ازاین‌رو همه‌چیز تحت پوشش توسعۀ سیاسی است. آن زمان هم این فقط شعار بود و اعتقاد واقعی نماینده‌ها این نبود.

در مورد بعضی از طرح‌هایی که از سوی نمایندگان اقلیت ارائه می‌شد برخورد سیاسی صورت می‌گرفت و تمام توان به‌کار گرفته می‌شد که این طرح‌ها ارائه نشود. وقتی برای خودگردانی بیمارستان‌ها طرحی پیشنهاد دادم عده‌ای از چهره‌های مجلس ممانعت کردند که رئیس مجلس وقت برای آن رأی‌گیری کند. به‌خاطر همین من مجلس را ترک کردم و برگشتم. فضای مجلس آن‌قدر علیه هیئت‌رئیسه سنگین شد که آنها را مجبور کردند ۶۰ میلیارد تومان برای بیمارانی که به بیمارستان‌ها مراجعه می‌کردند و باید برای آنها کارت صادر می‌شد اختصاص دهد. بعد از آن بود که من ساماندهی بهداشت و درمان را پیشنهاد کردم و مجلس به آن رأی داد.

* یکی از بحث‌های دیگر که آن مقطع مدام از سوی اصلاح‌طلبان مجلس و رسانه‌های همسو به‌صورت زنجیره‌ای دنبال می‌شد، هجمه به شورای نگهبان بود. آنها مدعی بودند شورا در تصمیمات سیاسی عمل می‌کند، نظر شما دراین‌باره چیست؟

شورای نگهبان در مجلس ششم سیاسی عمل نکرد. دقت داشته باشید که شورای نگهبان در مورد مجلس هفتم هم خیلی از طرح‌ها و لوایح را رد کرد. از سیاست‌های کلی اصل ۴۴، ۶۰ مورد ایراد گرفت. اگر این در مجلس ششم رخ داده بود انتقاد از شورای نگهبان تیتر همۀ روزنامه‌ها بود! ما هم در مجلس ششم با همین موارد روبرو بودیم، اما داد و فریاد نکردیم.

آنچه مسلم است، شورای نگهبان غرض‌ورزانه عمل نمی‌کند و بر مبنای اعتقاداتش فعالیت می‌کند اما مجلس ششمی‌ها خواستند ساختارها را بشکند.

* نقش فراکسیون اقلیت مجلس را چگونه ارزیابی می‌کردید؟ آیا این فراکسیون در آن مقطع تأثیرگذار بود؟ این سؤال را از این جهت مطرح کردیم که برخی اصلاح‌طلبان معتقدند، فراکسیون اقلیت مجلس ششم با آنکه کرسی‌های قوی در اختیار نداشت اما فعال بودند، اقلیت مجلس چه کارهایی انجام داده بود؟

ما (اصولگرایان) در مجلس ششم فراکسیون قوی داشتیم و دوستان فعال بودند و زحمت می‌کشیدند؛ اما چند نفر از آنها فعالیت همه‌جانبه می‌کردند و کار را جلو می‌بردند، افرادی هم چون دکتر حدادعادل، بنده، عبداللهی، قربانی و دوستانی دیگر. ما صبح که وارد مجلس می‌شدیم تا ظهر برنامه‌هایمان تعریف شده بود. خود بنده فعالیت‌هایم را در مجلس ششم بررسی کرده‌ام، ۴۳ طرح مطرح کرده بودم که از آن تعداد ۱۶ طرح تبدیل به قانون شد علاوه بر آن باید از تحقیق و تفحص، استیضاح و سؤال از وزرا نام برد.

* آقای حاجی‌بابایی با توجه به آنکه در اقلیت مجلس ششم حضور داشتید مصداقی توضیح می‌دهید که چه برنامه‌ای را در آن مجلس  پیگیری کردید؟

تحقیق و تفحص از شهرداری تهران را بنده پیشنهاد داده بودم و انجام هم شد و در آن مقطع خیلی سروصدا کرد. اصلاً یکی از عواملی شد که انشقاق شورای شهر تهران را به‌وجود آورد به‌دلیل آنکه در آنجا عده‌ای با ما همراه و عده‌ای هم همراه نبودند؛ کاری تأثیرگذار در جامعه بود.

*نحوه برخورد فراکسیون اکثریت با شما (اصولگرایان) چگونه بود؟

من با توجه به آنکه از مجلس پنجم به مجلس ششم آمده بودم و نایب‌رئیس اول کمیسیون محاسبات و بودجه مجلس نیز بودم (کمیسیون بودجه و محاسبات با هم ادغام شده بودند) اما به من اجازه ندادند به این کمیسیون بروم؛ بنابراین سه ماه بود در مجلس کمیسیون نداشتم. بعد از مدتی در جلسه‌ای بررسی و تصمیم‌گیری کردند که به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بروم.

رئیس مجلس ششم به من گفته بود: «حرمت ریش من را نگاه می‌داری یک چیزی بگویم؟ من می‌گویم شما برو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، نه هم نگو.» گفتم: «اگر دستور بدهید باشد می‌روم.» ازاین‌رو خانم کدیور از کمیسیون امنیت ملی به کمیسیون اصل نود فرستاده شد و من هم  به کمیسیون امنیت ملی رفتم.

این نکته را یادآوری کردم تا بگویم ما در آن مجلس تحت فشار زیادی بودیم اما با این حال فعال هم ظاهر شدیم و کار کردیم. اگر از من سؤال کنید می‌گویم در بین ۵ دوره نمایندگی‌ام، دوره ششم فعال‌ترین دورۀ قانون‌گذاری من بود.

*برخی از نمایندگان مجلس ششم، تحصن را خودجوش توصیف می‌کنند و برخی دیگر از فعالان سیاسی و رسانه‌ای معتقد هستند عواملی از بیرون، تحصن نمایندگان را کارگردانی می‌کردند. به‌عنوان شاهد عینی نظرتان دربارۀ تحصن چیست؟

تحصنی که در مجلس شکل گرفت حاصل یک تفکر منسجم بود. تفکری که ورای مجلس بود چراکه باید در سطح بالاتری این تصمیم اتخاذ می‌شد اگر هم در ابتدای کار، نقشی نداشتند اما وقتی جرقه زده شد در هدایت آن مؤثر بودند. عقلانی هم نیست که گروهی بخواهد خودسر چنین کاری انجام دهد؛ بنابراین قطعاً انسجام وجود داشت و برنامه‌ریزی‌ها از قبل انجام شده بود.

*با اینکه ۱۹ سال از مجلس ششم می‌گذرد چرا باز عده‌ای از اصلاح‌طلبان که در آن دورۀ مجلس حضور داشتند همچنان از تحصن و حادثه‌های حاشیه‌ای آن حمایت می‌کنند؟ یعنی هنوز از مجلس ششم عبرت نگرفته‌اند؟

متأسفانه در کشور نوع سیاست‌هایی که دنبال می‌شود همانند سیاست‌های مسابقه فوتبال نیست. وقتی که دو تیم در زمین مسابقه حضور پیدا می‌کنند در جریان هستند که در زمین فوتبال بازی می‌کنند، مسابقه داور داخل زمین و بیرون زمین دارد، دروازه و محوطۀ ۱۸ قدم دارد. ازاین‌رو حرف داور را باید بپذیرند و نباید علیه او موضع‌گیری کنند. متأسفانه بعضی نگاه‌ها از سوی جناح‌ها در چارچوب نظام قرار نمی‌گیرد و این بنا، بنای کج است. اگر هم بخواهند عبرت بگیرند عبرت آنها این است که به‌طورکلی از آن مسیر بیرون بیایند و آن نظر و دیدگاه را رها کنند.

*همکاری دولت اصلاحات با شخص شما برای پیگیری مطالبات حوزۀ انتخابیه‌تان چگونه بود؟

سال ۸۳ که مقام معظم رهبری به همدان سفر کرده بودند مصوبه‌ای وضع شد و آن مصوبه ‌این بود که یک راه‌آهن به همدان کشیده شود. این مصوبه با حضور رهبری و مدیران وضع شد. جالب آنکه سازمان برنامه‌وبودجۀ آن زمان، وقتی دربارۀ این مصوبه موضع‌گیری کرد شرط و شروطی را مطرح کرد (این اقدام به تیرماه سال ۸۳ برمی‌گردد). بنده به‌عنوان نمایندۀ مجلس وقتی باخبر شدم چندین بار از سازمان مدیریت پیگیری کردم و متوجه شدم که مصوبه را دو سه بار به دولت آورده بودند تا مصوب کنند اما به آن رأی نداده بودند. رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی وقت نامه‌ای محرمانه به دفتر رهبری نوشته و اعلام کرده بود که این راه‌آهن توجیه فنی و اقتصادی ندارد؛ بنابراین مصوبۀ سفر رهبری کان‌لم‌یکن تلقی می‌شود؛ این نامه را من هنوز دارم.

وقتی این نامه به دست من رسید در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۴ دوفوریتی در مجلس آوردیم و با قید دو فوریت راه‌آهن تهران- همدان- سنندج را مصوب کردیم. ۴ سال یا بیشتر پیگیری کردیم تا بتوانیم راه‌آهنی که امروز برای همه عادی است از تهران به همدان ببریم.

چندین بار رئیس‌جمهور وقت به سازمان مدیریت دستور داده بود تا این کار انجام شود اما نشد و در نهایت مجلس آن را تصویب کرد. همان موقع شنیدم رئیس دولت وقت گفته بود، شما آنقدر این موضوع را رد کردید تا مجلس با قید دو فوریت تصویب کرد. همۀ آنچه گفتم مستند است.