شناسهٔ خبر: 148528 - سرویس مجلس
منبع: ماهنامه نماینده

بررسی بایدها و نبایدهای تجزیه استان سیستان و بلوچستان

«سیستان» و «بلوچستان» را از هم جدا می کنند؟

نقشه سیستان و بلوچستان "مشکل محرومیت استانها، مساحت و دوری از مرکز نیست؛ عدم برنامه ریزی صحیح در منطقه مشکل اصلی است."

ماهنامه «نماینده» -نگاهی به تاریخ گذشته نشان می‌دهد در کشور ما تمایل به افزایش تعداد استان‌ها و عدم وجود یک اراده برای کاهش تعداد استان‌ها همواره وجود داشته است، به‌گونه‌ای که از سال ۱۳۱۵ تاکنون، تعداد استان‌ها از ۲۴ به ۳۱ رسیده است. به گفته وزیر کشور در حال حاضر نیز حدود ۱۵ استان در کشور متقاضی تقسیم استان خود هستند!

در ماه‌های اخیر اخبار داغ تقسیم استان سیستان بیش از سایر استان‌ها به گوش می‌رسد که بعضاً ایجاد حاشیه نیز کرده است. به‌طورکلی موافقان تقسیم استان‌ها معتقدند اگر استان‌های بزرگ به استان‌های کوچک‌تر تقسیم گردند، توسعه و عمران و برنامه‌ریزی‌ها دقیق‌تر می‌گردد؛ اما از سوی دیگر تجربه ناموفق صورت گرفته در تقسیم استان‌ها این نظریه را رد می‌کند چراکه پس از تقسیم اهداف و برنامه‌های تعیین‌شده محقق نشدند.

*جدال موافق و مخالف

اواخر سال گذشته بود که «شهریاری» نماینده زاهدان و «دهمرده» نماینده سیستان طی نامه‌ای به رئیس‌جمهور خواستار تقسیم استان سیستان و بلوچستان شدند و بلافاصله «کیخا»، یکی دیگر از نمایندگان سیستان به همراه ۵ نماینده استان طی نامه‌ای مخالفت خود را با تقسیم سیستان و بلوچستان اعلام کردند. آن‌ها ضمن اشاره به عدم برخورداری استان از سهم منطقی از منابع عمومی کشور و درخواست دو تن از نمایندگان، تقسیم استان را خلاف منافع ملی دانستند.  همچنین دو نماینده موافق تقسیم سیستان با ارسال نامه‌ای به مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی خواستار بررسی طرح امکان تقسیم سیستان و بلوچستان شدند. آن‌ها در این نامه انباشتگی و عقب‌ماندگی تاریخی و تکرار روش‌های کهنه را علت فاصله هرچه بیشتر این استان با استان‌های پیشرفته بیان کردند و با یادآوری تقسیم خراسان به‌عنوان یک نمونه موفق داخلی، خواستار بررسی طرح مذکور شدند.

اما دراین‌بین وزیر کشور که برای پاسخ به سؤال دهمرده درباره تقسیم سیستان در مجلس حاضر شده بود تجربه تقسیم استان‌ها را در کشور موفق ندانست و گفت: «تجربه‌ای که تاکنون داشتیم گویای این است که خیلی از تقسیمات که در کشور به وقوع پیوسته در عمل نتوانسته است مشکلات را برطرف و این اهداف را تقویت کند.» 

موافقان تقسیم استان سیستان معتقدند: «تقسیمات استانی دیوان‌سالاری‌ها را کاهش و سبب چابک‌سازی دولت می‌شود. آن‌ها می‌گویند چون در زمان تخصیص بودجه‌ها، به‌جای توجه به ظرفیت استان‌ها و وسعتشان، منابع در قالب استانی تقسیم می‌شود، بنابراین ناگزیر به تقسیم استان هستیم تا بودجه بیشتری نصیب مناطق شود.»

اما نمایندگان مخالف تقسیم معتقدند: «خرد شدن استان‌های کشور به واحدهای کوچک‌تر هرگز در راستای منافع ملی کشور نیست و ای کاش تقسیمات کشوری در طول سال‌های گذشته که باعث فاصله بین قومیت‌های مختلف ایرانی گردیده و گسست‌های اجتماعی را بیشتر نموده است، در جهت معکوس و به‌منظور یکپارچگی بیشتر جامعه بزرگ ایرانی اسلامی انجام می‌شد.»

کیخا، نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی معتقد است: تجربه نشان داده است که تقسیمات استان‌ها نتیجه مطلوبی نداشته و منجر به توسعه استان‌های خرد جدید نشده است. از جمله جدایی بوشهر از فارس و همچنین جدایی چهارمحال از اصفهان که منجر به توسعه بیشتر نشد.

وی چابهار را موتور توسعه استان می‌داند و می‌گوید: «بسترهای توسعه در جنوب استان فراهم است، چابهار می‌تواند موتور توسعه استان باشد، بنابراین نباید سیستان را از آن محروم کنیم. ما به‌عنوان سیستانی و بلوچستانی حس خوبی نداریم از اینکه بین ما مرز کشیده شود.»

یکی از مسائلی که شرایط استان سیستان و بلوچستان را از دیگر استان‌ها متمایز ساخته، تنوع مذهب و فرهنگ و اقوام در این منطقه است. کیخا در این رابطه خاطرنشان می‌کند: «تا زمانی که نگاه ما، قومی و مذهبی باشد، بحث بلوچ و سیستانی و بیرجندی مطرح باشد و شیعه و سنی را جدا بدانیم، هیچ توسعه‌ای حاصل نخواهد شد، زیرا رمز توسعه در اتحاد و یکپارچگی است.»

وی اعتقاد دارد: «دنیا به سمت جمع شدن می‌رود، ما نباید به سمت خرد شدن و تفکیک شدن حرکت کنیم. این تفکیک‌ها نمی‌تواند به رفع کمبودها و توسعه استان کمکی بکند.»

با کمی تأمل در وضعیت استان‌ها در مقایسه با مساحت و جمعیت‌شان به حقیقتی دست می‌یابیم که در شفاف شدن مسئله راهگشاست. تهران بیشترین جمعیت را دارد و برعکس استانی همچون کهکیلویه و بویراحمد از نظر مساحت و هم از نظر جمعیت از کوچک‌ترین استان‌های کشور است، اما این استان هم مانند سیستان و بلوچستان پایین‌ترین شاخص‌های توسعه را دارد، اگر معیار و ملاک توسعه جمعیت و مساحت کم جغرافیایی است؛ کهکیلویه و بویراحمد باید توسعه‌یافته‌ترین استان کشور و استان‌های کوچک ایلام، لرستان و... و. بر این اساس توسعه‌یافته‌تر بودند؛ مسلم است که مشکل محرومیت و عدم توسعه این استان از مساحت و دوری از مرکز نیست، بلکه مشکل اساسی در توسعه استان عدم  برنامه‌ریزی صحیح در این منطقه است.

*ریشه‌یابی مشکل

در نظام بودجه‌ریزی، تخصیص‌ها بر مبنای مناطق توسعه‌نیافته و نامتوازن صورت نمی‌گیرد. همچنین سرمایه‌گذاری‌های مناسبی در این مناطق انجام نمی‌شود. تنها راه توسعه و پیشرفت استان‌های کمتر توسعه‌یافته، بودجه و برنامه‌ریزی‌های دقیق از سوی دولت است، نه تقسیم استان‌های پهناور از جمله سیستان و بلوچستان که بزرگ‌ترین استان کشور است. متأسفانه در برنامه‌ریزی‌های کلان کشور، توجهی به مناطق آن‌گونه که بتواند فاصله‌ها و عدم توازن و تعادل را جبران کند، نمی‌شود. تا زمانی که این عدم توجه به ظرفیت‌ها و پتانسیل‌ها رفع نشود، از تقسیم استان‌ها نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد.

*فرصت‌ها و تهدیدها

استان سیستان و بلوچستان با ۱۱۰۰ کیلومتر مرز خاکی با دو کشور پاکستان و افغانستان، ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی در کرانه‌های دریای عمان و وسعتی حدود ۱۸۷۰۰۰ کیلومتر مربع، معادل ۵/۱۱ درصد مساحت کشور را به خود اختصاص داده است. این استان با تراکم نسبی ۷/۷ نفر در هر کیلومترمربع یکی از کم‌تراکم‌ترین استان‌های مرزی کشور به شمار می‌آید.

علیرغم تلاش دولت‌های مختلف در طی سی‌وپنج سال گذشته، سیستان و بلوچستان به‌عنوان یکی از محروم‌ترین استان‌های کشور مطرح است. رتبه اول بیکاری، رتبه اول بی‌سوادی، رتبه اول زایمان‌های غیربهداشتی (زایمان در منزل)، رتبه اول بیماری‌های ایدز و سل، وجود بیش از پانصد هزار نفر تحت پوشش نهادهای حمایتی از جمله کمیته امداد و بهزیستی تنها گوشه‌ای از عقب‌ماندگی‌های استان است. فاکتور گستردگی و وسعت که مورد اشاره موافقان تقسیم استان است به‌گونه‌ای است که فاصله دو شهر زابل و چابهار بیش از ۹۰۰ کیلومتر است.

خلأ جمعیتی در برخی مناطق مرزی استان سیستان و بلوچستان در شرایطی که حضور نظامی بازیگران مخالف نظام در شرق کشور پررنگ است می‌تواند دشمنان کشور را برای ناامن‌سازی مناطق مرزی این استان تحریک کند.

شرایط اقلیمی، قرارگیری در ناحیه بیابانی و وجود برخی گروهک‌های تروریستی مانند جندالشیطان و ضعف زیرساخت‌های اقتصادی-فرهنگی موجب شده سیستان و بلوچستان از نظر جمعیتی یکی از کم‌تراکم‌ترین استان‌های کشور باشد که این خود یکی از عواملی است که آسیب‌های امنیتی-انتظامی استان را افزایش داده است.

همسایگی ایران از طریق استان سیستان و بلوچستان با افغانستان که در چند دهه گذشته به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده تریاک در جهان شناخته می‌شود یکی دیگر از تهدیدهای موجود در این منطقه محسوب می‌شود. به گفته فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان قریب به ۷۰ درصد از مواد مخدر تولید شده در کشور افغانستان از مرزهای این استان وارد کشور می‌شود. به گفته وی نیروی انتظامی استان در راه مبارزه با مواد مخدر و حفظ امنیت پایدار استان تاکنون قریب به دو هزار شهید را تقدیم کرده که بیانگر اراده محکم جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با پدیده شوم مواد مخدر است.

باوجود آنچه به‌عنوان تهدید ذکر شد، به دلیل وجود امنیت باثبات، این استان در سال گذشته به‌عنوان مقصد گردشگری معرفی شده بود و تاکنون مسافران و گردشگران زیادی برای استفاده از طبیعت بکر و دست‌نخورده به این استان سفر کرده‌اند. طبق آمار در ایام نوروز سال ۹۶ میزان تردد خودروها به استان نسبت به سال گذشته، یک‌میلیون و ۳۰۰ هزار دستگاه افزایش داشته است.

سیستان و بلوچستان یکی از بخش‌های تاریخی ایران به شمار می‌رود اما متأسفانه به دلیل فقدان برخورداری از امکانات و زیرساخت‌های اولیه جزء محروم‌ترین مناطق ایران است که این امر موجب شده تا استعدادها و قابلیت‌های گردشگری آن مغفول بماند.

دهمرده، نماینده زابل در ارتباط با ویژگی خاص سیستان و بلوچستان در حوزه گردشگری معتقد است: میراث فرهنگی و گردشگری سیستان به اعتقاد باستان شناسان جهان به بهشت باستان‌شناسی در شرق لقب گرفته اما به خاطر عدم توجه به زیرساخت‌ها اکثر بناها از بین رفته و در حال تخریب است که باید برای استفاده از این ظرفیت اقدام عملی کرد.

یکی از مهم‌ترین قابلیت‌های این منطقه، مجاورت آن با آب‌های آزاد بین‌المللی در سرتاسر مرز جنوبی، همسایگی مستقیم با کشورهای پاکستان و افغانستان و به‌طور غیرمستقیم با کشورهای آسیای مرکزی (از طریق ترکمنستان) است که یک راه غیرقابل چشم‌پوشی برای این کشورهای محصور در خشکی (به‌جز پاکستان) به دریاهای آزاد محسوب می‌شود. ولی متأسفانه، زیرساخت‌های توسعه و بسترهای ترانزیتی آن با سطح استاندارد جهانی، فاصله‌ای چشمگیر دارد.

استان سیستان و بلوچستان در مسیر دو کریدور از سه کریدور ترانزیتی بزرگ دنیا قرار دارد.  این امر، منطقه مکران را به‌عنوان محور ترانزیتی طرح توسعه جنوب شرق مطرح می‌کند.  در صورت راه‌اندازی محور ترانزیتی کشور که از بندر چابهار آغاز و با عبور از شهرهای استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی، رضوی و شمالی به کشورهای آسیای میانه ختم می‌شود، این منطقه محروم، از فقر و محرومیت خارج خواهد شد و به سوی توسعه حرکت خواهد کرد.

بندر چابهار یکی از چهارراه‌های اصلی کریدور جنوبی تجارت جهانی نیز محسوب می‌شود. این بندر به علت موقعیت استراتژیک خود و دستیابی به آب‌های آزاد بین‌المللی، جایگاه ویژه‌ای در مبادلات بین ایران و سایر نقاط منطقه دارد. آب‌های عمیق در خلیج چابهار، شرایط پهلوگیری کشتی‌های بزرگ و ایجاد تأسیسات بندری را فراهم می‌کند. این بندر، مهم‌ترین بندر تجاری خارج از خلیج فارس است و از نظر سیاسی و راهبردی در مواقع جنگ و بحران‌های منطقه‌ای می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کند.

کوتاه‌سخن اینکه همان‌طور که در این گزارش آمد و به گفته نماینده مخالف تقسیم سیستان، مناطق مختلف استان با وجود نقاط مثبت و منفی خود در کنار یکدیگر می‌توانند مکمل هم باشند و تفکیک شهرها از هم (با توجه به این نکته که برخی شهرهای استان از جنبه‌های مختلف دارای ظرفیت هستند اما برخی دیگر نه) می‌تواند شرایط را از آنچه هست وخیم‌تر نماید. راهکاری که برای برون‌رفت از مشکلات برای استان سیستان و بلوچستان به نظر می‌آید نه تقسیم آن بلکه حل ریشه‌ای مشکل یعنی تخصیص صحیح بودجه در کشور است. چنانچه اختصاص بودجه‌ها به‌درستی صورت گیرد نه‌تنها این استان بلکه سایر مناطق کم‌برخوردار کشور نیز به سطح قابل قبولی از امکانات دست خواهند یافت. این رخداد مثبت ضمناً به تمرکززدایی از کلان‌شهرها و رفع مشکلات حاشیه‌ای نیز کمک خواهد کرد.