شناسهٔ خبر: 145232 - سرویس مجلس
منبع: ماهنامه نماینده

بررسی علل ناکارآمدی ابزار نظارتی مجلس در گفت‌وگو با «رحیمی» عضو هیئت‌رئیسۀ فراکسیون امید

کارایی سؤال و استیضاح از بین رفته است

علیرضا رحیمی سؤال که با کمال تأسف کارایی خودش را از دست داده، علی‌رغم اینکه یک ابزار نظارتی قوی و ظرفیت نظارتی کارآمد است، ولی در عمل تبدیل به یک ابزار ناکارآمد شده است

ماهنامه «نماینده» / موشکافی این نکته که چرا سؤال‌ها و استیضاح‌ها آن‌قدر مؤثر واقع نمی‌شوند، نیاز به بررسی ابعاد مختلف رفتار نمایندگان و دولت دارد. «علیرضا رحیمی» نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت‌وگو با «نماینده»، تلاش دارد تا ضمن بررسی علل ناکارآمدی این دو ابزار نظارتی، آسیب‌های روابط دوجانبه مجلس و دولت و نیز هیئت رئیسه مجلس را یادآوری کند.

فکر می‌کنید با توجه به اینکه نمایندگان مجلس ابزار اجرایی در دست ندارند، پیگیری «سؤال» و «استیضاح» به‌عنوان دو ابزار نظارتی چقدر می‌تواند در بهبود امور کشور مؤثر باشد؟

در علم حقوق موضوعی تحت عنوان «ضمانت اجرایی» داریم. وقتی قاعدتاً حکمی وضع می‌شود اگر آن حکم ضمانت اجرایی نداشته باشد، خود حکم از استحکام لازم برخوردار نمی‌شود. سؤال و استیضاح هم به‌عنوان دو ابزار نظارتی مجلس هم مستثنی از این موضوع نیست. قاعدتاً احکامی وضع شده و ظرفیتی در اختیار مجلس قرار گرفته است و ضمانت اجرایی ضعیفی متناسب با حکم پیش‌بینی شده و در برخی موارد هم اصلاً ضمانت اجرایی پیش‌بینی نشده، مخصوصاً برای موارد «تذکر» چنین است.

در مورد «سؤال» مشخصاً آئین‌نامه پیش‌بینی کرده که وقتی سؤالی به‌صورت کامل پروسه آئین‌نامه‌ای را طی می‌کند و نهایتاً به صحن می‌رسد، اگر نمایندگان از پاسخ وزیر قانع نشدند و ۳ نوبت این اتفاق افتاد، به رأی اعتماد مجلس ختم می‌شود که به‌نوعی «شبه‌استیضاح» است یا عملکرد یا تأثیر رأی اعتماد و استیضاح را دارد و اصطلاح عامیانه و سیاسی آن «کارت زرد به وزیر» شده است، ولی عملاً آن موضوعی که نماینده مورد سؤال قرار داده است در بسیاری از موارد هیچ تغییر و تحول اساسی در آن اتفاق نمی‌افتد و نهایتاً وزیر به یک‌سری گزارش‌های عادی و روتین اکتفا می‌کند و مجلس هم بنا به دلایل سیاسی یا دلایل مدیریتی و مصلحتی رأی به نفع وزیر و دولت می‌دهد. این مربوط به مجلس دهم هم نیست بلکه فرآیندی بوده که در مجالس نه‌گانه اتفاق افتاده و الان محصولی است که طی مجالس نه‌گانه، شکل گرفته است.

همین نکته که ۳ بار قانع نشدن نمایندگان از پاسخ وزیر به معنای استیضاح است، این در دوره قبل مجلس در خصوص وزیر اقتصاد سابق اتفاق افتاد ولی منجر به استیضاح نشد. این سردرگمی ناشی از چیست؟

دو مورد را نباید فراموش کنیم؛ اول اینکه آئین‌نامه داخلی مجلس علی‌رغم اینکه به‌طور اجمالی خیلی دقیق نوشته شده و فرآیندها را خیلی جزئی وارد شده است، ولی با آن جزئیاتی که نوشته شده، گاهی مواقع در خود مجلس مورد توجه قرار نمی‌گیرد و نسبت به آن غفلت می‌شود. نکته دوم به تعامل سیاسی و مناسبات دولت و مجلس به‌صورت دو قوه بازمی‌گردد. یعنی در سطح کلان حاکمیتی مناسبات دولت و مجلس، بسته به اینکه دولت چه ترکیبی دارد و مجلس چه ترکیبی پیدا کند، در دوره‌های مختلف متفاوت بوده است. حالا درباره وزیر سابق اقتصاد هم که عملاً ۳ بار سؤال مطرح شد و نهایتاً به استیضاح ختم نشد، ممکن است بالاخره در تعاملات سیاسی بین مجلس و دولت یک مفّری برای این پیدا شده باشد.

پس می‌توان این‌طور از تحلیل شما نتیجه گرفت که سؤال آن طور که باید و شاید کارایی ندارد!

سؤال که با کمال تأسف کارایی خودش را از دست داده، علی‌رغم اینکه یک ابزار نظارتی قوی و ظرفیت نظارتی کارآمد است، ولی در عمل تبدیل به یک ابزار ناکارآمد شده است و آسیب‌شناسی اینکه چرا این‌طور شده و چه فرآیند انحرافی را طی کرده که سؤال مجلس هم گره‌ای از مشکلات کشور باز نمی‌کند، این حتماً نیاز به آسیب‌شناسی دارد، شاید به‌صورت اجمالی و در نگاه کلی، استفاده سیاسی از ابزار سؤال را بتوان یکی از این علل برشمرد.

نکته دوم احساسی بودن نماینده در طرح سؤال و عدم اشراف کارشناسی و تسلط به موضوع سؤال است. نکته بعدی هم انگیزه خود نماینده از طرح سؤال بسیار در کارآمدی سؤال تأثیر دارد؛ هر کدام از اینها جای موشکافی دارد. از آن طرف هم متأسفانه وزرا در طول تاریخ مدیریتی کشور از سؤال گریزان بوده‌اند، به صرف اینکه سؤالی مطرح نشود یا سؤال به رأی‌گیری ختم نشود، شروع به لابی با نمایندگان و خنثی‌سازی سؤال کرده‌اند.

ابزار «استیضاح» هم همین وضعیت و گرفتاری را دارد؟

استضاح هم مشابه سؤال در گستره قوی‌تری مطرح می‌شود. سؤال را یک نماینده می‌تواند مطرح کند ولی استیضاح را ۱۰ نماینده باید مطرح کنند. استیضاح به‌صورت مشخص صرف‌نظر از موضوع استیضاح و جواب وزیر به‌صورت خودکار و اتوماتیک منجر به رأی عدم اعتماد می‌شود، اما سؤال اگر فرآیند خاصی را طی کرد نهایتاً ممکن است به این نتیجه برسد که منجر به رأی عدم اعتماد شود. لذا به لحاظ آسیب‌شناسی همان اتفاقاتی که سؤال را ناکارآمد کرده، در تضعیف استیضاح هم اثر گذاشته و به‌همین دلیل، در افکار عمومی هم به مسئله استیضاح به‌عنوان یک اهرم مدیریتی برای اصلاح امور نگاه نمی‌کنند بلکه به‌عنوان تهدید مجلس علیه دولت اسم برده می‌شود.

به نظر شما، هیئت رئیسه مجلس چقدر در بی‌خاصیت شدن سؤال و استیضاح یا کارآمدتر شدن آن تأثیرگذار است؟

هیئت رئیسه مجلس در دو سطح می‌توانند تأثیرگذار باشند. سطح اول، رعایت آئین‌نامه داخلی مجلس است، اعم از اینکه جزئیات آئین‌نامه یا مهم‌ترین‌های آن را رعایت و اجرا کنند. نکته دوم هم لابی‌گری است که بین مجموعه مجلس به‌عنوان قوه مقننه و دولت به‌عنوان قوه مجریه اتفاق می‌افتد، این وقتی در سطوح بالا رخ می‌دهد قاعدتاً در سطح دفتر رئیس‌جمهور و هیئت رئیسه اتفاق می‌افتد، اگر مناسباتی در جهت مصالح کشور اتفاق می‌افتد این مستقیم به نمایندگان منتقل نمی‌شود و در همان سطح گفت‌وگوها انجام می‌شود و در نهایت، تأثیرش را در سؤال نمایندگان می‌تواند داشته باشد.

این وضعیت چطور قابل درمان است؟

فکر می‌کنم نکته مهم، حرکت به‌سمت شفافیت بیشتر است، یعنی در خود مجلس هرچه شفافیت بیشتر باشد قاعدتاً امکان انحراف کمتر است. یعنی مناسبات نمایندگان و وزرا، مناسبات هیئت رئیسه و تصمیم‌های آن و مذاکراتی که در آن می‌گذرد، اگر دارای شفافیت باشد، باعث کم شدن شائبه‌ها می‌شود. از بین رفتن شائبه‌ها هم قاعدتاً به همگرایی و هم‌افزایی نمایندگان و مجلس کمک می‌کند. عدم شفافیت منجر به بدبینی می‌شود و بدبینی هم اول تخریب روابط و قضاوت‌های نادرست است؛ البته خوشبختانه جهت حرکت مجلس به‌سمت شفافیت است.