شناسهٔ خبر: 141583 - سرویس سیاست
منبع: ماهنامه نماینده

جمشید پژویان در گفت‌وگو با «نماینده» به تشریح پیشنه و جایگاه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی پرداخت

نه سازمانی منحل شد و نه احیا!

پژویان/2 جمشید پژویان درباره احیای مجدد سازمان مدیریت گفت: در واقع نه چیزی منحل و نه چیزی احیا شده است. یکی از وظایف دولت این است که بودجه را بابت وظایفی که دارند به سازمان‌های دولتی تخصیص دهد.

ماهنامه «نماینده» / احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به ریاست «محمدباقر نوبخت» در دولت یازدهم و اینکه این سازمان تا کنون چه اقداماتی را انجام داده است، موضوع گفت‌وگوی ما با «جمشید پژویان» کارشناس مسائل اقتصادی، است. پژویان عضو شورای برنامۀ ششم، دبیر کمیسیون اقتصادی دبیرخانۀ مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس سابق شورای رقابت است که گفت‌وگوی ما با وی در ادامه می‌آید:
* نظر شما دربارۀ احیای مجدد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در دولت یازدهم چیست؟  
در واقع نه چیزی منحل و نه چیزی احیا شده است. یکی از وظایف دولت این است که بودجه را بابت وظایفی که دارند به سازمان‌های دولتی تخصیص دهد. به این صورت که از مخزن و خزانه‌ای که از مردم جمع‌آوری کرده (که عمدتاً از دریافت مالیات است و در کشور ما مالیات و نفت بخش عمده هستند) به دستگاه‌های دولتی و وابسته به دولت برای انجام وظایفشان سهمیه بدهد. مسئله برنامه از زمانی ایجاد شد که یک مرتبه از سال‌های ۵۲ و ۵۳ درآمد نفتی به‌شدت افزایش پیدا کرد و این بحث پیش آمد که از آنجایی که این منابع نفتی ثروت عمومی است، باید برای باقی‌ماندن منافع آن برای نسل‌های آینده، از این محل درآمد، برنامه‌ریزی کرد. این مطلب حتی در آن زمان نیز یک دیدگاه عقب افتاده از نظر اقتصادی بود. زیرا اگر دولت بتواند به‌خوبی اقتصاد را مدیریت کند، خود به خود باید این ثروت و منابع برای نسل‌های آینده باقی بماند و افزایش نیز پیدا کند.
این توجه خاص باعث شد سازمانی به نام برنامه و بودجه شکل بگیرد که از یک طرف باید کار برنامه‌ریزی را انجام دهد، که شروع به ساختن برنامه‌های ۵ ساله کردند و وظیفه‌ای که قبل از آن نیز انجام می‌گرفت یعنی تخصیص بودجه نیز به‌عهدۀ این سازمان قرار داده شد. البته کاری که در واقع این سازمان انجام می‌دهد، همان بودجه است. وقتی که تشکیلات بودجه در سازمان برنامه و بودجه که معاون ریاست‌جمهوری قرار دارد، تمام استان‌ها و دستگاه‌ها باید برای انجام هزینه‌هایشان برای تخصیص بودجه، اینکه چگونه بگیرند و چگونه هزینه کنند، متمرکز با سازمان برنامه و بودجه در تهران (که معاونت رئیس‌جمهور بود) در تماس باشند. در صورتی که واقعیت امر این است که امروزه نه تنها در کشورهای فدرال که از ایالات‌ مختلف و تقریباً مستقل تشکیل شده، بلکه حتی در کشورهای متمرکز هم سعی می‌شود ایالات و استان‌های مختلف تا آنجایی که امکان دارد بخشی از درآمد و هزینه‌هایی که انجام می‌دهند به‌صورت غیرمتمرکز به‌وسیلۀ خود آن استان، تأمین گردد. که آن حرکت اول، انحلال سازمان برنامه و بودجه بود، در واقع نمی‌توان گفت انحلال، بلکه قرار بر این شد که بودجۀ استان‌ها به خود استان‌ها واگذار شود و بودجه به‌وسیلۀ استانداری برای انجام امور هر استان تخصیص پیدا کند. متأسفانه از نظر درآمد، تشکیلاتی نداشیم که استان‌ها مالیات‌های خودشان را بگیرند یا به‌عبارتی «local tax» یا مالیات محلی در سیستم مالیاتی ما وجود نداشت. یعنی نصف این کار و عدم تمرکز انجام می‌گرفت. به همین دلیل نتوانست موفقیت چندانی داشته باشد. مسئله برنامه از زمانی ایجاد شد که یک مرتبه از سال‌های ۵۲ و ۵۳ درآمد نفتی به‌شدت افزایش پیدا کرد و این بحث پیش آمد که از آنجایی که این منابع نفتی ثروت عمومی است، باید برای باقی‌ماندن منافع آن برای نسل‌های آینده، از این محل درآمد، برنامه‌ریزی کرد. این مطلب حتی در آن زمان نیز یک دیدگاه عقب افتاده از نظر اقتصادی بود.
سازمان برنامه و بودجه مخالفت کرد زیرا قدرت خود را از دست می‌داد و دیگر استان‌ها برای گرفتن بودجه به این سازمان در تهران نمی‌آمدند و بعد از تغییر دولت آن را دوباره به شکل اول درآوردند و استان‌ها باز در هر مرحله که بخواهند بودجه را بگیرند و تخصیص بدهند و هزینه کنند، باید به تهران و سازمان برنامه و بودجه مراجعه کنند. پیرو آن برخی از مسائل و مشکلات می‌تواند در هر دو شکل در کشور ما (مثل پارتی بازی و بعضی از چیزهای رایج است) وجود داشته و مشکل ساز باشد.
*اینکه برخی معتقد بودند این سازمان به‌عنوان یک قطب اقتصادی می‌تواند عمل کند، امکان‌پذیر است؟
 اینکه بگویند این سازمان یک قطب اقتصادی باشد اصلاً معنا ندارد. یعنی بخش‌های مختلف وظایف خود را انجام می‌دهند، درواقع محل تمرکز سیاست‌های اقتصادی باید یک گروه اقتصاددان باشند که مشاورین نفر اول در قوۀ مجریه شناخته می‌شوند. همان‌طور که رئیس‌جمهور آمریکا و عمده کشورهای پیشرفته (و حتی غیر پیشرفته) یک گروه مشاورین اقتصادی دارند، که کارشان این است که اقتصاد را مانیتور و رصد می‌کنند و مرتب برنامه‌ها و سیاست‌های اقتصادی را به رئیس قوۀ مجریه پیشنهاد می‌دهند. اگر بتواند راساً بین آنها انتخاب می‌کند یا به مجلس ببرند و اجازه بگیرد و در جهت پیشرفت اقتصاد مملکت، این گروه برنامه‌ریزی اولیه را می‌کنند. بقیۀ سازمان‌های اقتصادی نیز دنباله‌رو سیاست‌های اولیه و برنامه‌های استراتژیکی هستند که از طرف این گروه به آنها دیکته می‌شود، البته کلاً ساختار تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری در اقتصاد ایران، غلط است.