شناسهٔ خبر: 141413 - سرویس سیاست
منبع: ماهنامه نماینده

فروزنده در گفت‌وگو با «نماینده» آثار احیای سازمان برنامه در دولت یازدهم را بررسی کرد؛

حقوق‌های نجومی نتیجه ادغام معاونت‌ها در سازمان مدیریت بود

فروزنده/2 "معاونت را در سازمان مدیریت ادغام کردند و آثار نیروی انسانی آسیب دید که از جمله این آثار بد آن، حقوق‌های نجومی بود، زیرا شورای امور دستمزد تعطیل شد."

ماهنامه «نماینده»: در زمان انحلال سازمان مدیریت در دولت احمدی‌نژاد یکی از معاونت‌هایی که توسط رئیس‌جمهور وقت شکل گرفت معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس‌جمهور بود که لطف‌الله فروزنده ریاست این معاونت را بر عهده داشت؛ با توجه به احیای مجدد این سازمان و پرداختن به این مهم که این سازمان پس از تشکیل چه اقداماتی را انجام داده است به سراغ او رفتیم.

*ماجرای انحلال و احیا سازمان مدیریت در دولت‌های قبل چه بود؟

بحث احیای سازمان مدیریت در حقیقت یک شعار انتخاباتی بود، زیرا اصلاً منحل نشده بود. در گذشته (بر اساس اصل ۱۲۶ که رئیس‌جمهور مسئول امور استخدام و بودجه کشور است) دو سازمان تشکیل شد یکی سازمان امور استخدامی که مباحث استخدامی، ساختار و فرآیندها را دنبال می‌کرد و یک سازمان برنامه‌وبودجه که کار آن بحث برنامه‌وبودجه بود. در دولت اصلاحات این‌ها را با هم ادغام کردند و در حقیقت سازمان امور استخدامی را از بین بردند. از آنجایی که سازمان مدیریت عمدتاً به بحث‌های بودجه‌ای می‌پردازد مسائل نیروی انسانی آسیب دید.

در دولت دهم به این جمع‌بندی رسیدند، برای اینکه نیروی انسانی احیا و به آن توجه شود، باید آن را تفکیک کنند. لذا دو معاونت درست کردند یک معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی که کار برنامه‌وبودجه را انجام می‌داد و یک معاونت منابع انسانی که کار ساختار نیروی انسانی را انجام می‌داد. آقای روحانی شعاری تحت عنوان احیای سازمان مدیریت دادند، زیرا بعضی از تکنوکراتها این حرکت را که دو معاون وجود دارد نوعی تعبیر به نابودی سازمان مدیریت کردند که غلط بود و یک شعار بود که مصرف سیاسی داشت.

به‌هرحال معاونت را در سازمان مدیریت ادغام کردند و آثار نیروی انسانی آسیب دید که از جمله این آثار بد آن، حقوق‌های نجومی بود، زیرا شورای امور دستمزد تعطیل شد و به مسائل حقوقی توجه نشد. نهایتاً خود آقایان به این نتیجه رسیدند که سازمان امور استخدامی را احیا کنند و سازمان مدیریت هم همان کار برنامه‌وبودجه‌ای را دنبال کند. منتها ما کلاً از نظر ساختاری مشکل داریم که برنامه ما تحت تأثیر بودجه است.

* ظاهراً این سازمان خیلی در امور اقتصادی کشور هم دخالت داده نمی‌شود.

 به مسائل استخدامی و اصلاح ساختارها بیشتر توجه دارد. درحالی‌که باید مهم‌ترین مسئله در دولت افزایش بهره‌وری، کاهش هزینه‌ها، کوچک کردن دولت و الکترونیک کردن باشد که متأسفانه به فراموشی سپرده شده است؛ یعنی سازمان امور استخدامی را تشکیل دادند اما به حاشیه بردند و آن‌طور که باید و شاید ظرفیت و اختیارات لازم به آن داده نشده است. سازمان مدیریت برنامه‌ریزی هم که عمدتاً درگیر بودجه است و متأسفانه روزبه‌روز ما شاهد افزایش هزینه‌های جاری هستیم و هیچ برنامه روشنی برای کاهش هزینه‌های جاری و اضافه و افزایش بهره‌وری وجود ندارد. دولت تمام زورش را می‌زند تا هزینه‌های جاری را پرداخت کند و این حکایت از عدم بهره‌وری و نبودن برنامه برای افزایش بهره‌وری است.

مسئله اصلی که وجود دارد این است که بدنه سازمان مدیریتی ما بر اساس مبنایی از زمان رژیم ستم‌شاهی شکل گرفته و آن بازسازی لازم انجام نشده است که واقعاً سازمان مدیریت در خور ارزش‌های انقلاب اسلامی شکل بگیرد و تئوری‌پردازی‌هایی که انجام می‌شود بر مبانی اسلامی باشد. البته کارشناسان خوبی هم در آنجا وجود دارند؛ اما بستگی به رویکرد دولت دارد. بالاخره رویکرد دولت که مسئله ارتباط با خارج را مسئله اصلی و عامل حل مشکلات می‌دادند، نمی‌تواند این سازمان را در خدمت ارزش‌های انقلاب قرار دهد. باید رویکرد کلی دولت عوض شود که طبیعتاً نوع گرایش و مطالعات سازمان مدیریت نیز به سمت مدل‌سازی بومی بر اساس ارزش‌های اسلامی می‌رود.