شناسهٔ خبر: 141247 - سرویس سیاست
منبع: ماهنامه نماینده

 «نجفی» گزینۀ «کرباسچی» برای شهرداری نبود

ناصری/2 «عبدالله ناصری» در گفت‌وگو با «نماینده» به تحلیل روابط کارگزاران و اصلاح‌طلبان در جریان انتخابات شورای شهر و تعیین شهردار تهران پرداخت

ماهنامه «نماینده» : عبدالله ناصری «مدیرعامل خبرگزاری ایرنا در دولت اصلاحات» بود و هم‌اکنون عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات است؛ به‌واسطۀ مدیریت در رسانه، ارتباط و تعامل خوبی با رسانه‌ها دارد؛ ازاین‌رو درخواست مصاحبه با ماهنامۀ «نماینده» را پذیرفت. برای مصاحبه به دفتر او در قلهک رفتیم، دفتری که فعالیت‌های مطالعاتی و تحقیقاتی خود را آنجا انجام می‌دهد. زمان مصاحبه یک ساعت تعیین شد. صحبت از شهردار شدن «محمدعلی نجفی» آغاز و به آیندۀ حزب کارگزاران در غیاب مرحوم «هاشمی‌رفسنجانی»، خاتمه پیدا کرد.
او «نجفی» را نیروی تکنوکرات و در عین حال علمی معرفی می‌کند و نسبت به مدیریت شهری، خوش‌بین است و می‌گوید: «نجفی ریسمان کار خود را در ۴ سال به دست حزبی که در گذشته عضو آن بود و هم‌اکنون علایق و سلایق نزدیکی به آن دارد، نخواهد داد.» ناصری به مدیریت نجفی در شهرداری خوش‌بین است و از سوی دیگر نقدهای صریح خود را در قبال تکنوکرات‌ها بیان می‌کند؛ مهم‌ترین نقد او ضعف تشکیلاتی حزب کارگزاران است.
آنچه می‌خوانید ماحصل یک ساعت گفت‌وگوی «نماینده»، با «عبدالله ناصری» است:
*جناب آقای ناصری، آیا به‌عنوان فعال سیاسی اصلاح‌طلب، پیش‌بینی می‌کردید در شورای اصلاح‌طلب شهر تهران، «محمدعلی نجفی» به‌عنوان شهردار، انتخاب شود؟
در مورد «نجفی»، پیش‌بینی اولیۀ من این بود که او در دولت دوم روحانی، مسئولیت مهم‌تری نسبت به دولت اول می‌گیرد. بسیاری نیز پیش‌بینی می‌کردند با توجه به حساسیت و مطالبات اقتصادی مردم و همچنین سیاست‌های اقتصادی دولت، «نجفی» به سازمان برنامه‌وبودجه خواهد رفت؛ چرا که از تجربۀ علمی نیز  در حوزۀ برنامه‌ریزی برخوردار است. ازاین‌رو، انتظار می‌رفت، روحانی از نجفی در کابینه استفاده کند اما این اتفاق نیفتاد. حتی شخص «نجفی» اعلام کرده بود: «اگر برای سازمان بودجه دعوت شود اولویت اول او آنجاست اما درنهایت از سوی شورای شهر تهران به‌عنوان گزینۀ جدّی شهرداری تهران، مطرح شد.»
حال که «نجفی» شهردار تهران شده است باید از دو منظر به این انتخاب، توجه کرد. در تبیین نگاه اول باید گفت: «متأسفانه آقای روحانی چنین ظرفیتی را برای برنامه‌ریزی کشور از دست داد اما در نگاه دوم خوش‌بین هستیم چون شهر تهران به‌رغم مشکلات جدّی نیاز به مدیر علمی و چهرۀ ملی داشت و «نجفی» در دولت‌های مختلف حضور داشته است و هم‌اکنون در رأس شهر تهران قرار گرفته است؛ لذا ابراز خوشحالی می‌کنم به‌خصوص اینکه تصویب شد «شهردار تهران» به‌عنوان عضو ثابت در هیئت دولت شرکت کند. به اعتقاد بنده حضور «نجفی» در هیئت دولت هم به‌نفع شهر تهران و مدیریت شهری است و هم به‌نفع روحانی خواهد بود، چرا که می‌تواند از تجارب او استفاده نماید.»
*نجفی به‌عنوان نیروی «تکنوکرات» شناخته می‌شود، به نظر شما مفهوم تکنوکرات یا تکنوکراسی مثبت است یا منفی؟
بنده اولاً این نکته را بگویم: «نجفی» در این دوره عضو کارگزاران نیست اما طبیعتاً به این حزب نزدیکی دارد البته خود او بارها به این موضوع اشاره کرده بود که عنصر حزبی نیست اما حتماً یک تکنوکرات توسعه یافته است و بنده این ویژگی را برای کشوری که در حال گذار به توسعه و دموکراسی است، مثبت ارزیابی می‌کنم. حضور چنین آدم‌هایی که علاوه‌بر ویژگی تکنوکراسی و تکنوکرات بودن با سابقۀ خوش اخلاقی، متعهدانه کار کرده و می‌کنند، خوب است. نجفی در تاریخ مدیریت ارشد کشور یکی از نادر مدیرانی است که نقطۀ سیاه مالی- اقتصادی ندارد. به جهت شخصی هم کما بیش خبر دارم که در زندگی‌اش اهل معنویت است؛ لذا این ویژگی‌ها وقتی در یک آدم تکنوکرات تحصیل‌کرده جمع می‌شود، از او شخصیت بسیار شایسته‌ای می‌سازد؛ به همین جهت افراد بسیاری در دولت و اطرافیان روحانی تأکید داشتند که او (نجفی) حتماً در قطب برنامه‌ریزی کشور قرار گیرد و نجفی هم گفته بود: «اولویت اول من همانجا خواهد بود وگرنه اولویت دوم من، شهرداری تهران است.» بنا بر این ویژگی‌هایی که در «نجفی» نهفته است، تکنوکرات بودن از نگاه بنده، مثبت است.
*آقای ناصری، شما از تکنوکرات و تکنوکراسی دفاع می‌کنید اما این در حالی است که عملکرد دولت سازندگی پیش روی ما قرار دارد، دولتی که تکنوکرات‌ها در آن نفوذ چشم‌گیری داشتند و عملکرد آنها تبعاتی برای کشور به‌همراه داشت. اکنون که یک مُهرۀ تکنوکرات مدیریت شهر تهران را برعهده گرفته، تبعاتی که می‌تواند برای شهر تهران داشته باشد، چیست؟
اولاً در دورۀ سازندگی، «نجفی» مسئولیت وزارت آموزش‌وپرورش را برعهده داشت. او در مدیریت آموزش عالی موفق ظاهر شد. بله، دولت هاشمی‌رفسنجانی دولت تکنوکرات‌ها بود اما دولت سازندگی دولت پسا جنگ بود. ازاین‌رو، با یک سرعت البته شاید غیرمحاسبه شده می‌خواست روند سازندگی را پیش گیرد و در این راستا با تبعاتی روبه‌رو شد؛ تورم بالا رفت، فاصلۀ فقر و غنا، مستضعف و اشرافی‌گر یا سرمایه‌داری افزایش یافت. ما در آن مقطع با این تبعات روبه‌رو شدیم اما به هر صورت دولت سازندگی با همان نگاه تکنوکراسی و تکنوکراتی تا حدود زیادی در زیرساخت‌های کشور و توسعۀ اقتصادی آن، موفق بود.
*سؤال همین‌جاست، شما به فاصلۀ طبقاتی که در دولت سازندگی شکل گرفت، اشاره کردید حال چه تضمینی وجود دارد که در دورۀ نجفی به‌عنوان مُهرۀ تکنوکرات‌ها ما شاهد فاصلۀ طبقاتی در بالا و پاین شهر، نباشیم؟  
برای پاسخ به این سؤال باید به عقب برگردیم، از زمانی که پست شهرداری تهران مهم شد. درست از دولت هاشمی‌رفسنجانی به بعد، شهرداری تهران مهم شد و به جهت نگاه غیر توازنی که ایجاد شد، شهر تهران بزرگ شد و هر کس که شهردار می‌شد بنا را بر این می‌گذاشت که چهرۀ شهر تهران را عوض و بازسازی در شهر تهران داشته باشد؛ به‌خصوص بعد از دوران جنگ، به همین جهت این روند ادامه پیدا کرد. شهرداری نیز یک نهاد عمومی و غیروابسته به بودجۀ دولت است، بنابراین مجبور بود منابع مالی خود را دنبال کند. هر کس آمد این روش را دنبال کرد. اما من تفاوتی که در نجفی با شهرداران قبلی می‌بینم این است که «نجفی علاوه‌بر تکنوکرات بودن، کاملاً مدیر علمی است و دور از اوست که غیرکارشناسانه عمل کند.» البته هنوز قالیباف را به‌عنوان یک مدیر قوی میشناسم و معتقدم قدرتمند و توانمند ظاهر شده بود اما روش‌ها و نحوۀ مدیریت او، غیرعلمی بود.
ما باید توجه داشته باشیم وقتی شهر یا کلان‌شهری مثل تهران می‌خواهد اداره شود یا توسعه پیدا کند، تمامی مسائلی که در دنیا جدّی است؛ همانند محیط‌زیست، آب، مسائل اجتماعی، بحران‌های اجتماعی، جمعیت و توزیع جمعیت، کاهش فاصله بین طبقات پایین و بالا، همۀ آنها باید در دستور کار قرار گیرد. بنده معتقدم آقای نجفی هر کجا که رفته کاملاً رویکرد کارشناسی و علمی خود را نشان داده و سعی کرده از هر کجا که بیرون می‌آید کارنامۀ موفقی از خود، ارائه دهد لذا به مدیریت او خوش‌بین هستم مخصوصاً اینکه برخلاف کاری که در شهرداری سابق (دوره‌های احمدی‌نژاد و قالیباف) انجام شد، مخصوصاً در دورۀ احمدی‌نژاد، بنا ندارد به‌هیچ‌وجه یک ساختار مدیریتی را از نظر نیروی انسانی به کل در سطوح مدیریتی به‌هم بریزد بلکه می‌خواهد از تجارب مفید، با تجربه و باسابقۀ نیروها استفاده کند بنابراین معتقدم موفق خواهد بود. البته این موفقیت ضمانت و لوازمی می‌خواهد. چهره‌های تأثیرگذار حزب کارگزاران همچون «مرعشی»، نظرشان بر شهرداری آقای «نجفی» بود اما «کرباسچی» به‌عنوان دبیرکل، به‌دنبال شهردار شدن «محسن هاشمی» بود. نجفی ریسمان کار خود را در ۴ سال به‌دست حزبی که در گذشته عضو آن بود و هم‌اکنون علایق و سلایق نزدیکی به آن دارد، نخواهد داد.
*شما به چهرۀ علمی «نجفی» اشاره کردید و از سوی دیگر خوش‌بینی خود را برای آیندۀ شهر بیان کردید اما ما شاهد بودیم تکنوکرات‌ها یا همان حزب کارگزاران سازندگی برای شهردار شدن نجفی تمام تلاش خود را به کار بستند اکنون منتقدان وضع موجود مدیریت نجفی را استمرار مدیریت کرباسچی در شهر تهران می‌دانند به‌خصوص اینکه «نجفی» که از عقبۀ علمی برخوردار است سابقۀ حضور در نهادی همچون شهرداری تهران را نداشته است پس چگونه از هم‌اکنون به مدیریت او خوش‌بین هستید؟ و آیا قبول دارید مدیریت او یعنی استمرار مدیریت کرباسچی در شهر تهران؟
از این بابت نگرانی ندارم، نجفی از نظر فکری به کارگزاران نزدیک است و در عین حال سعی کرده هویت مستقل را حفظ کند. این بار هم رسماً اعلام کرده است: «حزبی نیستم.» در مورد انتخابات شهردار باید خبری اعلام کنم و آن خبر این است که «دوستان کارگزاران ما و از جمله کرباسچی خیلی در تلاش بودند که محسن هاشمی شهردار تهران شود بنابراین نامزد مطلوب دبیرکل کارگزاران، از همان ابتدا محسن هاشمی بود اما این اعضای شورای شهر بودند که در روند دموکراتیک، کاندیداها را تعیین کردند و بعضی از آنها مثل شریعتمداری، حجتی یا بیطرف انصراف دادند و بقیه ماندند و در نهایت به اتفاق آرا، نجفی مورد توجه اعضای شورای شهر قرار گرفت و به عنوان شهردار انتخاب شد.» 
من خودم شخصاً با روحیه‌ای که بیش از ۳۰ سال از «نجفی» سراغ دارم، می‌گویم در دورۀ اول که او عضو کارگزاران بود هر کجا که مسئولیت داشت، سابقه‌اش را در آموزش‌وپرورش و برنامه‌وبودجه نگاه کنید. در آن مقطع که عضو کارگزاران بود و مسئولیت نیز برعهده داشت تلاش کرده بود تا کاملاً نگاه خود و هویت علمی و تکنوکراتی را حفظ کند، براین اساس نیرو انتخاب می‌کرد. در آموزش‌وپرورش خیلی از نیروها که به‌کار گرفته شده بودند بیشتر متمایل به سمت راست (جریان اصول‌گرا) بودند اما با این حال با نجفی کار می‌کردند. نجفی در دورۀ اصلاحات هم مسئولیت برنامه‌وبودجه را برعهده داشت. به یاد دارم در آن مقطع هم هیچ یک از معاونانش براساس وابستگی به حزب و گرایش سیاسی او انتخاب نشده بودند. امروز هم باور دارم این کار را خواهد کرد، کافی است به انتصاب‌هایی که این روزها انجام داد، نگاه کنیم، تا کنون این انتصاب‌ها، تبلیغ حزبی برای کارگزاران نداشت. مدیرعاملی که برای مؤسسۀ همشهری انتخاب کرده گویای همین واقعیت است. این موارد نشان می‌دهد که «نجفی» ضمن اینکه هیچ تعلق سیاسی به کارگزاران ندارد با انتصاب‌های اخیر نشان داد به شایستگی‌ها توجه می نماید، این درحالی است که نامزد مورد حمایت دبیرکل کارگزاران برای شهرداری تهران، گزینۀ دیگری غیر از نجفی بود.
*شما به حمایت کرباسچی از شهردار شدن محسن هاشمی اشاره کردید، در همان مقطع که بحث انتخاب شهردار تهران داغ بود، خبری منتشر شد مبنی بر سیاست دوگانۀ کارگزاران در انتخابات شهردار، براساس خبر منتشر شده حزب کارگزاران دو سیاست در پیش گرفته بود، سیاست اول حمایت رسمی از گزینۀ متبوعشان که ابتدا همان محسن هاشمی بود و سیاست دوم حمایت از گزینۀ در سایه که نجفی قرار داشت؛ با این اوصاف قبول دارید کارگزارانی‌ها برای شهردار شدن نجفی با سیاست از پیش تعیین شده وارد صحنه شدند؟  
در مورد حزب کارگزاران این نظر را قبول ندارم. نظر دبیرکل حزب کارگزاران در انتخاب شهردار گزینۀ دیگری بود اما انتخاب و نظر سخنگوی حزب (مرعشی)  نجفی بود. حزب کارگزاران، حزبی است که با نام هاشمی‌رفسنجانی شناخته می‌شود اما به اعتقاد بنده در ۲، ۳ مرحله از مراحل سیاسی، اشتباه استراتژیک مرتکب شدند. نمونۀ آن انتخابات سال ۸۸ بود. دبیرکل حزب به سمت یک نامزد رفت و تمام حزب از نامزد دیگر حمایت کردند؛ همین اتفاق در انتخاب شهردار هم رخ داد یعنی چیزی نبود که در پشت پرده تصمیم گرفته باشند. تا جایی که خبر دارم چهره‌های تأثیرگذار حزب کارگزاران همچون مرعشی نظرشان، آقای نجفی بود اما کرباسچی به‌عنوان دبیرکل به دنبال شهردار شدن محسن هاشمی بود. البته با مصوبۀ اعضای شورای شهر مبنی بر اینکه اعضای دورۀ پنجم نباید از شورا خارج شوند به‌طور طبیعی پیش‌بینی می‌شد که هاشمی شهردار نخواهد شد و بعد با اتفاق آرا به‌عنوان رئیس شورای شهر انتخاب شد که به نظر من انتخاب خوبی بود اما در مورد «نجفی» احساس می‌کنم پس ذهنیت شما یک محوریتی از حزب کارگزاران قرار گرفته که من نمونه‌هایی که تا به حال از سوی شهردار جدید منصوب شده‌اند، مثال زدم.
*شما نخ گم شده و به عبارتی انتقادهایی که به مدیریت چهره‌های کارگزار وارد می‌شود را در ضعف تشکیلاتی آنها می‌دانید؟
من پیش از این گفته بودم کارگزاران را به‌عنوان یک حزب به‌معنای علمی کلمه تعریف نمی‌کنم آن موقع که چنین موضعی اتخاذ کرده بودم اتفاق دوم درمورد شهردار رخ نداده بود ولی اتفاق اول همان سال ۸۸ رخ داده بود. بی‌معناترین کار در مورد یک حزب همین است که دبیرکل به سمت یک نامزد برود اگرچه این دو نامزد با یک‌دیگر همسو و هم‌جهت بودند اما کار تشکیلاتی تعریف مشخصی دارد. همان‌طور که کارگزاران در سال ۸۴ پشت هاشمی‌رفسنجانی قرار گرفته بودند در سال ۸۸ هم طبیعتاً باید به یک جمع‌بندی واحدی می‌رسیدند یا اعلام می‌کردند: «ما نامزدی را معرفی نمی‌کنیم یا در جمع‌بندی شورای سیاسی، این مصوبه را گذرانده‌ایم که انتخاب را به خود اعضا واگذار کنیم.» هیچ کدام از آنها در مورد کارگزاران شکل نگرفت لذا حرفی که آن موقع زدم بنا به این مشخصه بود. البته بعد از موضع‌گیری باید پذیرفت حزب کارگزاران تغییر کرد و شورای مرکزی جدیدی شکل داد، سازمان جدیدی برای خود تشکیل داد، جوان‌گرایی کرد، شعب را گسترش داد. قبلاً حزب کارگزاران به یک سری از افراد محدود می‌شد که در ساحت قوۀ مجریه یا بخش‌های دیگری مسئولیت‌هایی را برعهده داشتند و هرازگاهی بیانیه‌ای صادر می‌کردند اما امروز به نظر من تا حدود زیادی می‌شود این تشکل را واقعاً یک تشکل معنادار قلمداد کرد اما با این حال از یک سری ضعف‌های ساختاری که در درون هر حزبی پیدا می‌شود نیز برخوردارند که اشتباه استراتژیک آنها در دو مقطع انتخابات شکل گرفت در صورتی که باید نظر جمع در تشکیلات لحاظ شود.
*آقای ناصری اگر موافق هستید وارد رابطۀ کارگزاران با اصلاح‌طلبان و شورای عالی اصلاح‌طلبان شویم، شما گفتید کارگزاران عضوی از جریان اصلاحات است اما این روزها کارگزاران و رسانه‌های همسو با این تشکیلات انتقادهای تندی نسبت به اصلاح‌طلبان، فراکسیون امید و عارف مطرح می‌کنند، علت این رودرویی چیست؟
حزب کارگزاران فقط به شخص آقای عارف یک حساسیت‌های ویژه‌ای دارد و انتقاد آنها روی «عارف» متمرکز است. در این خصوص هم مثل مواضع انتخاباتی ظهور و بروز پیدا کردند تا جایی که در جریان هستم در درون شورای مرکزی کارگزاران نگاه یکسانی اعمال نمی‌شود. شما حوزۀ رسانه‌ای رسمی و غیررسمی که بعضاً به شوخی می‌گویند امپراطوری رسانه‌ای که کم‌وبیش چند نشریه در اختیار کارگزاران قرار داد و همۀ آنها در اختیار کرباسچی است، نگاه کنید. افراد دیگر هیچ نقشی ندارند او هم تیمی دارد و مسیر خود را می‌رود البته من از این نوع انتقادات یا تضارب آرا استقبال می‌کنم و اگر نشریۀ صدا از فراکسیون امید انتقاد می‌کند، نشان می‌دهد نقد باید در جامعه باشد خیلی نباید نگران این نقدها باشیم. اما این ارتباطی به رابطۀ کارگزاران با اصلاح‌طلبان ندارد. رسانه‌های کارگزاران در دست کرباسچی است و الزاماً هر تصمیمی گرفته می‌شود، مورد اجماع اعضای شورای مرکزی حزب نیست؛ بالاخره کار رسانه‌ای انجام می‌دهند. اگر بخواهم صریح بگویم چون اهل سانسور و مماشات نیستم باید گفت: «گاهی اوقات دوستان گله می‌کنند که چرا در مورد بعضی‌ها صریح حرف می‌زنی. به صراحت بگویم که این اشکال در حزب کارگزاران وجود دارد که درست مشابه همان سیاست انتخاباتی‌شان عمل می‌کنند یعنی دبیرکل و بخشی از تیم رسانه‌ای که بعضاً در شورای مرکزی حضور دارند یک نوع نگاه و جهت‌گیری خاصی به بخشی از جامعۀ اصلاحات دارند، مخصوصاً به فراکسیون امید یا شخص عارف که من نقد آنها را سرزنش نمی‌کنم اما الزاماً خیلی از دیدگاه‌هایشان را در این مورد قبول ندارم چون منطبق بر واقعیت‌ها نیست.
*با این اوصاف باید این برداشت را از نظر شما طرح کرد که نقد کارگزاران به شورای عالی، نقد یک شخص به نام دبیرکل به ساختار شورا یا فراکسیون امید و عارف است نه نگاه کارگزاران 
حزب کارگزاران عضو شورای عالی اصلاح‌طلبان و عضو شورای جبهه اصلاحات است لذا در درون این جمع حرکت می‌کند. هیچ وقت هم تصمیم فردی نگرفته تا الان هم همیشه نمایندۀ حزب کارگزاران در شورای عالی ائتلاف آقای مرعشی بود و دبیر کل را هیچ وقت دعوت نکردند لذا این نگاه، نگاه حزبی نیست. این واقعیت را در نظر بگیریم بالاخره اصلاح‌طلبان یک طیف هستند در این طیف هم حزب اتحاد، هم کارگزاران، هم اراده ملت، هم مجمع روحانیون مبارز و هم مجمع زنان اصلاح‌طلب حضور دارند ولی نکتۀ اصلی همان‌طور که گفتم این است خیلی‌ها کنشگر حزبی هستند هم در جبهه اصلاحات و هم در جریان اصول‌گرا اما هنوز منش اصلاح‌طلبانه نداریم.  
* حزب کارگزاران در انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری فعال بود و در دورۀ پسا انتخابات توانست مُهره‌های خود را در مناصب کلیدی شورا و شهرداری قرار دهد اما شما می‌گویید نظرات در این حزب متفاوت است با نظرات متفاوت یک حزب چگونه می‌تواند نیروهای تأثیرگذار خود را وارد فهرست انتخابات کند؟ تأثیرگذاری کارگزاران به اندازه‌ای بود که تعدادی از اصلاح‌طلبان به صراحت انتقاد کردند.  
کار یک کار فراگیر جبهه‌ای بود. ازاین‌رو ما در درون شورای عالی سیاست‌گذاری تلاش و کوشش بسیار زیادی خرج کردیم. به‌صراحت می‌گویم بخشی از افراد در شورای ۴۰ نفرۀ عالی سیاست‌گذاری بودند که شبانه روز تلاش می‌کردند. افرادی هم بودند که کمتر تلاش می‌کردند. مثلاً حسین مرعشی شبانه روز تلاش می‌کرد و از این استان به آن استان و از این شهر به آن شهر می‌رفت یا موسوی لاری همین فعالیت‌ها را انجام می‌داد. به همین جهت طبیعی است که این تلقی یا سوءتفاهم برای بعضی‌ها ایجاد شود که مثلاً حزب کارگزاران، مجمع روحانیون مبارز یا حزب اتحاد که فعال بودند، سهم بیشتری گرفته‌اند درصورتی‌که چنین چیزی نبوده است. بنده به‌صراحت اعلام می‌کنم هر ۲۱ نفر محصول یک خرد جمعی بودند و احزاب اصلاح‌طلب هم حضور داشتند، متعهد بودند و حمایت کردند و در نهایت فهرست اصلی رأی آورد و راهی شورای شهر تهران شد.   رسانه‌های کارگزاران در دست کرباسچی است و الزاماً هر تصمیمی گرفته می‌شود مورد اجماع اعضای شورای مرکزی حزب نیست؛ دبیرکل و بخشی از تیم رسانه‌ای که بعضاً در شورای مرکزی حضور دارند، یک نوع نگاه و جهت‌گیری خاصی به بخشی از جامعۀ اصلاحات دارند؛ مخصوصاً به فراکسیون امید یا شخص عارف که من نقد آنها را سرزنش نمی‌کنم اما الزاماً خیلی از دیدگاه‌هایشان را در این مورد قبول ندارم چون منطبق بر واقعیت‌ها نیست.
* اگر فهرست واقعاً براساس خرد جمعی بسته شده، چرا این انتقادها رسانه‌ای شد؟ در صورتی که اصلاح‌طلبان در شورای چهارم هم فهرست انتخاباتی منتشر کردند اما در آن مقطع احزاب اصلاح‌طلب یک صدا از فهرست حمایت کرده بودند ولی در این دوره این اتفاق رخ نداد اگر مبنا خرد جمعی بود باید اصلاح‌طلبان تمکین می‌کردند، علت چه بود؟
دو حزب بیشتر در معرض این سؤالات قرار گرفته بودند، یکی از آنها کارگزاران و دیگری اتحاد ملت بود. واقعیت این است که بنده این ضعف را ناشی از نهادینه نشدن منش سیاسی و حزبی در برخی از افراد می‌بینم. ما همه کنشگر هستیم ولی بین کنش سیاسی تا منش سیاسی که بروز و ظهور یک اخلاق سیاسی است و سیاست اخلاق محور، فاصله است. فرقی نمی‌کند چه در این جبهه چه در آن جبهه، بالاخره امسال در انتخابات ۹۶ اصول‌گرایان با تجربۀ اصلاح‌طلبان تشکل فراگیری را به‌نام جمنا شکل دادند، کار خوبی بود. اگرچه در شورای مرکزی یک طیف بسیار بزرگی را می‌بینید ولی به هر صورت حزب مؤتلفه اسلامی وارد این تشکل نشد، چون حزب در کشور به‌دلایل مختلفی که جای دیگری باید در موردش بحث شود، نمی‌تواند خیلی موضوع و پدیدۀ نهادینه شده‌ای باشد و طبیعتاً در هر دو جبهه، احزاب متنوع و کوچک و بزرگی داریم که هر کدام هم مطالباتی دارند.
 گاهی اوقات مطالبات آنها متناسب با واقعیت وجودی‌شان نیست، با واقعیت تأثیرگذاری‌شان در جامعۀ مخاطب نیست تا این پدیده را شاهدیم گرفتار این خروجی و حاشیه‌ها در ایام انتخابات هستیم چون بالاخره بیشترین تجلی، ظهور و بروز و کنشگری احزاب در ایام انتخابات است. به هر صورت مسائلی مطرح شد و گلایه‌هایی را در درون جبهه اصلاحات بعضی از اعضای ثبت نام کرده در شورای شهر بیان کردند و به همین جهت بود که شما دیدید در جبهه اصلاحات در ۲۹ اردیبهشت کنار لیست امید، لیست‌های مشابه دیگری در جبهه اصلاحات منتشر شد ولی به هر صورت همان ۲۱ نفری که خروجی شورای عالی سیاست‌گذاری بودند، رأی آوردند اما بنده به عنوان یک ناظر حتماً معتقدم که ما می‌توانستیم لیست ۲۱ نفرۀ تهران را قوی‌تر ببندیم اما نکتۀ مهم این است «این ۲۱ نفر از زمانی که کار را شروع کردند، کاملاً منسجم و متحد تصمیمات خود را اتخاذ کردند، چه در مورد بیرون نیامدن و خارج نشدن از شورا و چه در انتخاب شهردار، هماهنگ ظاهر شدند و تا جایی که خبر دارم، ارتباط خوب و تنگاتنگی بین شورای شهر و شهردار تهران وجود دارد و مدیران جدید قبل از اینکه احکامشان توسط نجفی صادر شود با اعضای شورا جلساتی برگزار کردند و با هماهنگی کامل عمل کردند.»
*خب چرا حاشیه‌های حزب کارگزاران سازندگی زیاد است؟ هم احمد حکیمی‌پور و هم فاطمه دانشور اخیراً مطالبی بیان کردند که نشان از لابی‌گری‌های نیروهای تکنوکرات در انتخابات شورای شهر تهران بود. نمونۀ آن پرداخت پول برای حضور در لیست شورای شهر تهران.
مسائلی که پس از انتخابات مطرح شد شخصاً از هیچ یک از اعضای شورای مرکزی کارگزاران سؤال نکردم. آشکارا اعلام می‌کنم آن بحثی که حکیمی‌پور بیان کرد یا دیگرانی که مطرح می‌کنند؛ آیا واقعاً وجود داشت!؟ من به یک نکته اشاره می‌کنم و آن اینکه در تمام دوره‌های انتخاباتی در هر دو جبهه تاریخی سیاسی کشور مخصوصاً در جبهه اصلاحات که از لحاظ بنیۀ مالی بسیار ضعیف است طبیعتاً وقتی لیست‌های نهایی بسته می‌شود به افراد می‌گفتند: «آنچه از امکانات در اختیارتان است یا حزب متبوعتان تعهد کرده استفاده کنید. این چیزی نیست که بخواهیم انکار کنیم» اما مباحثی که مطرح شده هیچ وقت فرصت نکردم و اصلاً علاقه‌مند نبودم از اعضای کارگزاران و دوستان دیگر سؤال کنم اما روند مالی به این شکل بود که توضیح دادم.