شناسهٔ خبر: 134735 - سرویس بین‌الملل
منبع: همشهری

بشار اسد؛ ۶ صبح و تغییر سرنوشت سوریه

بشار اسد/ بشار پیشنهادهای آمریکا را نپذیرفت. همانند پدرش که پس از ماجرای کمپ دیوید، سفره‌اش را از اعراب جدا کرد، همراه ایران شد و اولین تبریک را بابت انقلاب اسلامی، به امام خمینی(ره) فرستاد.

به گزارش «نماینده»،  هرروز ساعت شش و نیم صبح بیدار می‌شود، یک ساعت ورزش می‌کند. گزارشات امنیتی و نظامی را می‌خواند. سپس نوبت به تماس‌های تلفنی می‌رسد. این برنامه‌ی هرروز صبح بشار اسد است. او به‌طور متوسط روزانه ۱۰۰ تماس تلفنی می‌گیرد. هم از معاونان، نظامیان و روسای نهادها کسب اطلاع می‌کند و هم از زیردستان آن‌ها برای پی بردن به جزئیات مسائل. تماس با فرمانده‌ی ارتش به‌ویژه در سال‌های اخیر، برنامه‌ی ثابت بشار اسد است. جزئیات عملیات‌های روزانه را با فرماندهان میدانی چک می‌کند.

مردی که قرار نبود جانشین شود
بشار، زمانی که برای تکمیل تحصیلات در رشته‌ی چشم‌پزشکی به لندن می‌رفت، هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد که روزی جانشین پدر شود. چرا که برادر بزرگ‌تر او، باسل اسد، معقول‌ترین و مقبول‌ترین گزینه برای جانشینی پدر بود. باسل یکی از تأثیرگذارترین نیروهای ارتش بود. در مسابقات اسب‌سواری بین‌المللی نیز اسم‌ و رسمی برای خودش در دنیا دست‌وپا کرده بود. به علت علاقه به مسائل سیاسی به‌ویژه مسائل شیعیان، پرونده‌ی حزب‌الله به او سپرده ‌شده بود. ارتباط باسل با حزب‌الله، حساسیت فرانسه، انگلیس و آمریکا را برانگیخته بود. حضور او در عرصه‌های امنیتی، نظامی و سیاسی سوریه در کنار شخصیت کاریزماتیک او، محتمل‌ترین گزینه برای جانشینی پدر بود.  
از باسل تا بشار
ساعت شش صبح ۲۱ ژوئیه ۹۴، تاریخ برای باسل، بشار و مردم سوریه تقدیری رقم می‌زند که پیش از آن برای کسی متصور نبود. خودروی باسل در نزدیکی فرودگاه دمشق از کنترل خارج می‌شود و به مجسمه‌ی حافظ اسد می‌خورد. پسردایی و محافظ شخصی باسل زنده می‌مانند، اما باسل به‌شدت مجروح می‌شود. به بیمارستانی در اطراف زینبیه منتقل می‌شود اما بی‌فایده است.  
جانشینی بشار به جای حافظ
مرگ باسل و سن کم ماهر ـ برادر کوچک‌تر اسد ـ‌ موجب می‌شود که اسد به سوریه بازگردد. آموزش‌های فشرده‌ی نظامی و خلبانی آغاز می‌شود تا آماده‌ی جانشینی پدر شود. سال ۲۰۰۰ حافظ اسد فوت می‌کند. تصاویر مردم گریان در تشییع جنازه‌ی او، نشان از ارادت مردم سوریه به خاندان اسد دارد. این ارادت با رأی  ۹۷ درصدی به بشار در انتخابات نمایان می‌شود.  
دشمنی بشار با غربی‌ها
از آغاز ریاست جمهوری، تعارضات جدی میان او و آمریکا اتفاق می‌افتد. تلاش‌های بوش برای آشتی میان رژیم‌صهیونیستی و سوریه ناکام می‌ماند. تلاش‌های قطر برای انتقال گاز از خاک سوریه به رژیم‌صهیونیستی نیز همین‌طور. بشار در مقابل حمله‌ی بوش به عراق مقاومت می‌کند. با تئوری «یا با ما یا بر ما» ی بوش، سوریه نیز در دسته‌ی دشمنان آمریکا قرار می‌گیرد. حمله‌ی آمریکا به عراق، پذیرش هزاران نفر از نیروهای مقاومت عراق در خاک سوریه، مخالفت سوریه با درخواست آمریکا مبنی بر تعطیلی دفتر حماس، پناه دادن به یک‌میلیون آواره‌ی عراقی و... تکه‌های پازل دشمنی آمریکا با بشار را کنار هم قرار می‌دهد. پیمان امنیتی میان حزب‌الله و سوریه، کمک به حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶، افزایش وسیع همکاری‌های استراتژیک ایران و سوریه، تکه‌های دیگر این پازل هستند.  
بی‌تفاوتی به امپراتور
در دوره‌ی اوباما نیز سوریه وقعی به درخواست‌های آمریکا مبنی بر دست کشیدن از جبهه‌ی مقاومت نمی‌نهد. پادشاه عربستان نیز به بشار می‌گوید، تمام لبنان و سوریه را به نامت می‌زنیم، اگر از ایران دست بکشی؛ مثل اردن که به نام خاندان هاشمی است و عربستان به نام خاندان سعودی. اما بشار زیربار نمی‌رود. نتیجه می‌شود ناآرامی‌های ۲۰۱۱ و آغاز جنگ و پیدایش داعش. جان کری می‌گوید: «ما نظاره‌گر بودیم که داعش رشد می‌کند، می‌خواستیم برای مقابله با اسد آن‌ها را مدیریت کنیم. اما یکباره همه‌چیز عوض شد.» بشار اسد می‌گوید: «آمریکا قبل از شروع بحران اصرار داشت سوریه علیه محور مقاومت و ایران نقش ایفا کند. ولی هیچ‌گاه نپذیرفتیم. آمریکا می‌خواست در چهارچوب طرح سازش، حقوق خود و ملت فلسطین را نادیده بگیریم. اما نپذیرفتیم.»
مرد همیشه برای دشمن
بشار پیشنهادهای آمریکا را نپذیرفت. همانند پدرش که پس از ماجرای کمپ دیوید، سفره‌اش را از اعراب جدا کرد، همراه ایران شد و اولین تبریک را بابت انقلاب اسلامی، به امام خمینی(ره) فرستاد. در جنگ نیز تنها کشور عربی بود که هشت سال کنار ایران ماند، اسلحه داد و یاری رساند. این‌ها همه و همه باعث شد تا حافظ اسد و بشار اسد، دشمن آمریکا محسوب شوند.
در یازده سپتامبر 
بشار متولد ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۵ در دمشق است؛ یعنی ۲۰ شهریور ۱۳۴۴. یازدهم سپتامبر ظاهرا برای آمریکایی‌ها خوش‌یمن نیست؛ چرا که در آن اتفاقات بدی برای این امپراتوری می‌افتد؛ از جمله تولد یک دشمن سرسخت.
بشار ِچشم‌پزشک
تخصصش را از انگلستان گرفته است. به زبان‌های انگلیسی و فرانسه و اسپانیولی هم احاطه دارد. اول قرار نبود که رئیس‌جمهور سوریه شود، اما به دلیل فوت برادر بزرگ‌ترش در تیرماه ۱۳۷۹ به جای حافظ، از متحدان ایران نشست.
رسانه‌های ضدمقاومت
شایعه‌ی سکته‌ی مغزی بشار اسد را منتشر کردند. البته با توجه به ورزش روزانه و دانش پزشکی شخص بشار، این امر کمی بعید به نظر می‌رسید. این شایعه تکذیب شد و هنوز بشار در گروه مقاومت قرار دارد.