شناسهٔ خبر: 118557 - سرویس سیاست
منبع: روزنامه رسالت

پروژه بزك كردن آمريكا

محمدکاظم انبارلویی431

«نماینده»؛ محمدکاظم انبارلویی/ رژيم پهلوي و قاجار را برخي منور الفكرها مرتب بزك مي‌كردند. اينها همان كساني بودند كه در بزك كردن استعمار و استقلال ستيزي در كشور مسابقه گذاشته بودند. هم اينان در ناكامي و به شكست رساندن نهضت مشروطه و نهضت ملي با يك نرخ بسيار پايين مشغول وطن‌فروشي بودند. مملكت را در گذشته يك مشت فراماسونري وطن فروش اداره مي‌كردند كه سر در آخور بهائيت و صهيونيستها داشتند. دور، دور كلوپها بود؛ كلوپ لاينز، روتاري، شيران و... اينان چوب حراج به منابع انساني ومنابع زميني و زيرزميني به ويژه نفت زدند و آن را به نفع استبداد و استعمار مصادره كردند.

 

مردم و روحانيت دركنار هم بر اين دوران سياه شوريدند و سه نهضت را درتاريخ معاصر رقم زدند.

مشروطه نهضت ملي را باچوب تفرقه و تضاد و ذبح وحدت و اقتدار ملي به زير كشيدند اما تيرهاي آنها در نهضت امام خميني(ره) به سنگ خورد و نتوانستند از صفوف  به هم فشرده مردم وعلما عبور كنند.

دستور كار اين جماعت اين بود كه؛

1- سلطه استبداد و استعمار را تئوريزه كنند و با تئوريهاي علمي وتاريخي و تكيه بر نظريات روانشناختي و جامعه شناختي، آن را در نگاه مردم مقبول نشان دهند.

2- آنها مامور بودند بي اعتمادي و بي اعتنايي به ذخاير و سرمايه هاي ملي با سياه نمايي و تيره وتار نشان دادن داشته‌ها و پنداشته‌هاي اسلامي و ايراني را تبليغ و ترويج كنند.

3- آنها راه نجات را در مدرنيزاسيون و سكولاريزه كردن سياست، اقتصاد، فرهنگ، سبك زندگي و حتي دين مي دانستند و مامور بودند تئوريهاي وابستگي را نوبه‌نو بازخواني و بازتوليد كنند.

4- فرهنگ گريزي وهويت ناپذيري از منظر دين و ارزشهاي ايراني را ارزش كرده بودند و راه نجات را در غرب با دموكراسي خواهي غربي  به ويژه  از نوع آمريكايي آن جستجو مي‌كردند.

انقلاب آمد به مدد اسلام، قرآن و امام در برابر اين سياهي‌ها ايستاد. علما، عرفا، دانشمندان بزرگ اسلامي، روشنفكران واقعي و اصيل و مردمي، جوانان پاكباخته و زنان ومردان باغيرت ايراني بر اين شوربختي و سياهي شوريدند ونگذاشتند ايران و ايراني زير چرخ مدرنيته له شود.

ملت ايران و امام(ره) براي نهضت اسلامي يك رسالت ديني قائل نبودند، آن را در اندازه جهاني تعريف كردند و عملا نمايندگي مسلمانان جهان و بلكه ملتهاي جهان را در ستيز با آمريكا پذيرفتند و هزينه‌هاي آن را پرداختند.

استبداد و استعمار از اين ملت و رهبري زخم هاي جانكاه برداشتند و به همين دليل پس از انقلاب لحظه اي از ضربه زدن به آن غافل نبودند.

امروز نوادگان ووارثان همان جريان سياه روشنفكري وابسته به سرويسهاي پيدا و پنهان جاسوسي با جمع‌بندي تجربيات گذشته مشغول وطن فروشي و تئوريزه كردن استبداد و استعمار هستند و ابزارهاي جاسوسي ونوع ارتباطات پيچيده تر از هميشه را در اختيار دارند. امروز هم همين جريان با نفوذ نرم، دست اندركار برپايي يك نبرد سخت است. كساني كه با بانگ بيداري ملت و رهبري نخواهند از خواب غفلت بيدار شوند، لكه ننگي از كارنامه خود در تاريخ ايران به جاي خواهند گذاشت. اوايل شكل گيري دولت اصلاحات بود كه مقام معظم رهبري از تهاجم فرهنگي و شبيخون فرهنگي سخن مي فرمودند. درغوغاي رسانه اي همين جماعت كه قتل هاي 

زنجيره اي را دستمايه سياه نمايي كرده بودند با وزير اطلاعات  وقت ملاقاتي داشتم، به او عرض كردم شرط اينكه امثال بنده به عنوان سرباز پياده در جنگ با تهاجم فرهنگي دشمن حضور يابم اين است كه حداقل فشنگ تفنگ بنده را شما تامين كنيد.

سرميز وي انبوهي از پوشه ها وجود داشت كه گزارش بچه هاي اطلاعات از تحرك "منابع سيا" در تهران و ايران بود. به اوگفتم به ما اطلاعات بدهيدكه اين جماعت چه مي‌كنند تا بتوانيم با آنها مبارزه كنيم. او مرا به يك معاونت معرفي كرد اما آبي از آن گرم نشد!

ايران پس از انقلاب بهشت جاسوسان غرب است البته به يمن بيداري مردم هر چه بيشتر تلاش مي‌كنند كمتر نتيجه مي گيرند.  

اما به هر حال يكي از مصيبت هاي ما همين مصائب بزك كردن توسط همين منابع آمريكاست.

كار اصلي سرويس هاي اطلاعاتي حبس و نگه داري اطلاعات و كار ما رسانه اي‌ها افشاي اطلاعات در جنگ نرم است. اين دو چگونه مي خواهد جمع شود، بستگي به مهارت، كارداني و هوشمندي دو طرف دارد.

گردش اطلاعات در ميان انقلابيون چه قبل و چه بعد از انقلاب دچار اخلال توسط دشمنان اسلام و انقلاب است. آنها از اين اخلال براي ايجاد شكاف بين مردم وحاكميت خوب استفاده مي‌كنند.

دشمنان از طريق اخلال در گردش اطلاعات، سامانه هاي همگرايي انقلابيون را به هم مي ريزند و ارتباطات آنها به هم مي زنند. از همين روزنه جنگ نرم عليه ملت را به سامان مي رسانند. آنها دو نهضت بزرگ اسلامي را در يكصد سال اخير زمين زدند و با همين ترفند نهضت سوم را طمع دارند به زمين بزنند.

اينكه چرا تاكنون نتوانستند نهضت اسلامي امام خميني(ره) را به زير كشند آن را بايد در نبوغ رهبري انقلاب در تحكيم ساختارهاي حكومتي  به ويژه  در حوزه امنيت و اقتدار ملي دانست. اصل ولايت فقيه وشخص ولي فقيه چشم بيدار انقلاب اسلامي است ودر بزنگاه هاي مختلف شجاعانه وارد مي‌شوند وكشور و انقلاب را از بحرانها به سلامت عبور مي دهند. ما باهمين دست فرمان از بحرانهاي عظيمي از ابتداي انقلاب تاكنون عبور كرديم. اين قله يك دژ تسخير ناپذير است. اينكه در فتنه 88 دشمن بي پروا و بي پرده شعار "مرگ بر اصل ولايت فقيه" را مطرح كرد خبر از عصبانيت و بي تابي و بي صبري آنها در مقابله با اين پديده دارد. اينكه ملت ايران نه درفتنه 88 بلكه از آغاز فتنه بني صدر، "مرگ بر ضد ولايت فقيه" را به عنوان يك شعار ملي مطرح كردند و هر روز در نمازهاي يوميه آن را در مساجد زنده نگه داشتند نشان مي دهد قبل از لو رفتن ترفند دشمن، ملت دست آنها را به خوبي خوانده بود.

امروز ملت ايران به بركت روح قدسي امام خميني(ره) و رهبري هوشمندانه رهبر معظم انقلاب چون كوه در برابر نفوذ ايستاده است.

جريان روشنفكري وابسته هر چقدر در بزك كردن آمريكا همت به خرج مي دهد كمتر نتيجه مي‌گيرد و در نگاه ملت ايران، آمريكا هر روز زشت‌تر و منفورتر از گذشته ديده مي‌شود.

از اين جريان آبي براي دشمن گرم نمي شود.

چاه سياه نمايي، براي دشمن "آبي" ندارد اما براي اين خائنين  به ملت "نان" دارد. اينها به اين نان حرام عادت كرده اند. آنها معتقدند اين "حرام خوري خوشمزه " است، بگذار در اين خوشمزگي چرا كنند و مشغول باشند.

هر از چندي كه يكي از آنها بر صفحه بي بي سي، وي او اي و... براي خوشمزگي مي‌آيند جز لعن و نفرين ملت ايران نصيبي ندارند و نمي‌توانند با مردم ارتباط برقرار كنند.

رسانه هاي مدافع انقلاب در كشف و افشاي اين جريان فاسد فقط بايد به اطلاعات مشهود قناعت كنند. چون وطن فروشي و جاسوسي براي دشمن اكنون به قدري وقيح و در عين حال عادي شده كه كاسبان اين وادي اصراري براي پنهان كردن آن ندارند.