شناسهٔ خبر: 108649 - سرویس سیاست
منبع: فارس

کنایه های سایت اصلاح طلب به وزیر صنعت

نعمت زاده پس از آن که وزیر صنعت، اعضای کمپین نه به خرید خودروی صفر را «خائن» نامید و روزنامه‌شان، آنها را «مگس» خواند، حالا نوبت به مشاور وزیر صنعت رسیده تا با تازیدن به این حرکت آن را انگل درون حلزون توصیف کند.

به گزارش «نماینده»، سایت اصلاح طلب عصر ایران در مطلبی نوشت: ابتدا وزیر صنعت، معدن و تجارت، کسانی که قصد کرده اند تا بهبود کیفیت و کاهش قیمت، خودروی داخلی نخرند را "خائن" نامید. سپس روزنامه مرتبط شان، آنها را "مگس" خواند و اینک نوبت مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت و معاون سازمان توسعه تجارت ایران است که با ادبیاتی زشت و سخیف، به این حرکت بتازد و از تمثیل هایی مانند انگل درون حلزون و دستی در آستین مرموز، در توصیف این حرکت خودجوش و واقعاً مردمی استفاده کند.

با این روند، باید منتظر شد و دید که اطرافیان وزیر در مرحله بعدی، کدام جنبه از ادب و ادبیاتشان را رو خواهند کرد؛ هر چند که امیدواریم عاقلی پیدا شود و این ماشین توهین را متوقف کند.

ابتدا متن کامل یادداشت "محمدرضا مودودی، مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت و معاون سازمان توسعه تجارت ایران " را که در روزنامه گسترش صنعت، معدن و تجارت منتشر شده، بخوانید و سپس پاسخ عصر ایران به این مطالب را مطالعه کنید:

 

کمپین «دلواپسان خودروی صفر داخلی»

 

معروف است که ما ایرانی‌ها می‌دانیم چه چیز را نمی‌خواهیم، اما به واقع نمی‌دانیم که چه چیز را می‌خواهیم! و این ضعف فرهنگی، چه بسا قرن‌هاست که ما را در مسیر تاریخ گمراه کرده است! اگر نخواهیم نمودهای این ذهنیت را در تاریخ و سیاست جست‌وجو کنیم،

 

اما در بخش اقتصادی نیز این قاعده، مستثنا نیست و ردپای این ذهنیت را حتی می‌توان در فضای کسب و کار داخلی مشاهده کرد. به عنوان نمونه‌ای از بی‌شمار مثال‌های مشابه، خودرو از جمله محصولاتی است که واردات آن، آستانه تحمل بسیاری از منتقدان داخلی را چنان کاهش داده که گاهی نعره‌زنان و مویه‌کنان، دایه مهربان‌تر از مادر شده و از نابودی صنعت داخلی گلایه می‌کنند و از انباشت خیابان‌های شهرها از خودروهای لوکس وارداتی مرثیه می‌سازند و در همان حال، با چرخشی اعجاب‌آور و همزمان، دیوارهای تعرفه را چون چماقی بر سر تولید داخل می‌کوبند و با انتقاد از کیفیت و عملکرد خودروهای ساخت داخل، مظلومیت مصرف‌کننده داخلی را هوار می‌کشند و از انحصار خودروسازان، فغان سر می‌دهند!

 

به این ترتیب حکایت عبرت‌آموز آن پدر و پسری را بازگو می‌کنند که الاغی را برای فروش به بازار می‌بردند و نمی‌دانستند که بنابر قضاوت عوام، مصلحت آن است که پیاده طی طریق کنند یا سواره!؟ و هر انتخاب‌شان، در نهایت قضاوتی تلخ برای‌شان به دنبال داشت!

 

اما این حکایت، فقط گویای تصویری از واردات یا تولید داخل نیست، بلکه حتی در بخش مصرف هم، باز به نوعی قابل تعمیم است. در حالی‌که کشور با مشکل بیکاری دست به گریبان است و واحدهای صنعتی، آسیب‌خورده از ترکش‌های تحریم ظالمانه غرب، در بستر احتضار به سر می‌برند و هنوز سر از بالین محدودیت‌ها و محرومیت‌های جهانی برنداشته‌اند؛ برپایی کمپین «خرید خودروی صفر داخلی ممنوع» که به تازگی در شبکه‌های مجازی رواج یافته، چه معنای پنهان و آشکاری می‌تواند داشته باشد!؟

 

صرف‌نظر از تمام ضعف‌ها و کاستی‌هایی که صنعت خودروی داخلی مبتلا به آنهاست و هیچگاه قابل دفاع نبوده و نیست؛ اما منصفانه آن است که روی دیگر این سکه را نیز نادیده نگرفت و حداقل به اندازه یک پرسش کوتاه از خود سوال کنیم که منافع حاصل از این نهضت ضدتولید داخل، به جیب چه کسانی می‌رود!؟ و چه کسانی از صرف این همه انرژی برای تخریب تولیدات داخلی، سود می‌برند!؟

 

در علم انگل‌شناسی، انگلی هست که بعد از ورود به بدن حلزون خیلی زود با کمبود منابع غذایی مواجه می‌شود و از آنجا که بدن کوچک حلزون نمی‌تواند تمام نیاز این مهمان ناخوانده و مهاجم فرصت‌طلب را تأمین کند، پس باید این بدن کوچک را با یک اندام بزرگتر جایگزین کند. بنابراین با حمله به چشم‌های حلزون، آنها را متورم می‌کند، آنقدر که چشم‌های ورم‌کرده حلزون موردتوجه پرندگان قرار می‌گیرد و بنابراین شکار این طعمه را به فرصتی برای جابه‌جایی تبدیل می‌کند و انگل محیط بزرگتری برای زندگی خود می‌یابد.

 

در صنعت خودروی جهانی نیز به نظر می‌رسد خودروسازان خارجی که از یکسو نظر به بزرگی بازار داخل ما دارند و از سوی دیگر با انباشت خودروی تولیدی در انبارهای‌شان مواجهند؛ با دیده سهم‌خواهی به بازار ایران می‌نگرند در حالی‌که تولیدشان بسیار بیشتر از تقاضاست، بازار بکر ایران را بسیار جذاب می‌بینند و چشم‌پوشی از بازار حداقل ۲ میلیارد دلاری این صنعت، برای‌شان بسیار دشوار است، بنابراین صرف فقط ۵ درصد از مبلغ کل این بازار نیز چندان دور از تصور بازاریابی نیست و در نهایت می‌تواند برای آنها بسیار سودآور باشد.

 

درست است که تمام مرثیه‌ها در مذمت اجحاف خودروسازان داخلی در حق مصرف‌کنندگان مظلوم و بی‌پناه است(! ) اما چرا این دلسوزان مردم، دلواپس فلج‌شدن چند هزار بنگاه در بزرگترین زنجیره تولیدی کشور نیستند!؟ و چه سودی از این آب به آسیاب خودروسازان خارجی ریختن، نصیب آنها می‌شود که اینچنین دلسوزی و دلواپسی را به یک نهضت عمومی تبدیل کرده‌اند!؟

 

تورم چشم خودروی داخلی که آن را به شکاری لذیذ برای رقبای خارجی تبدیل می‌کند، محیط زندگی کدام انگل اقتصادی کشور را وسعت خواهد داد و شرایط رشد و محیط تکثیر آن را بهینه خواهد کرد!؟ و انباشت خودروهای صفر در انبارهایی که با لذت و شعف تصویر آنها را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند، چه فایده‌ای برای اشتغال جوانان دارد و چه تاج باشکوهی به سر مردم در این جشن بزرگ اتلاف سرمایه‌های ملی می‌گذارد!؟

 

شکی نیست که خودروی داخلی نوزاد ۵۰ ساله‌ای است که هنوز بالغ نشده است(!) اما قربانی‌کردن این فرزند ملی و عضو خانواده بزرگ اقتصاد ایران در پای منافع رقبای خارجی، بی‌تردید نه افتخاری ارزشمند برای مردم ایران است که بتوانند به خاطرش هورا بکشند و پایکوبی کنند و نه شایسته جشنی است که بتوان شادمانه در مرگ صنعت پویای این کشور برایش، در شبکه‌های اجتماعی رقصید!

 

اگر کیفیت خودروی داخلی مشکل دارد، این فقط نشانه سوءمدیریت نیست؛ بلکه برآیند شرایطی است که بر صنعت خودروی داخلی نیز مانند صنایع تولیدی دیگر کشور تحمیل شده است. وقتی تحریم، به‌صورت مستقیم صنعت خودروی داخلی ما را نشانه رفته بود و امکان تبادل دانش فنی و فناوری روز را از این صنعت دریغ کرده، سزاوار نیست تمام ضعف‌های موجود را به حساب این صنعت گذاشت و عامل تمام کمبودها را مدیریت این صنعت دانست.

 

وقتی کشورهای غربی، در طول سال‌های گذشته تحریم، تمام راه‌های مبادله را در برابر ایران مسدود کرده‌اند و تا مرز مرگ صنعت ایران پیش رفته‌اند، کدام غیرت ملی حکم می‌کند که امروز فرش قرمز فراروی تولیدات همان غرب ستیزگر پهن و در وصف خودروهای خارجی مدیحه‌سرایی کرد و سنگ کم به ترازوی تولیدات داخلی نهاد! چه افتخاری در این تملق اقتصادی نهفته است!؟ کدام قرینه دیگری را می‌توان در تاریخ ملت‌ها یافت که چنین نسبت به دشمنان اقتصادشان کرنش کرده باشد و تحقیر و نفرت‌شان را سجده کرده باشد!؟

 

گاهی لازم است که فقط تابلوی «ممنوع» جاده‌ها را تماشا نکنیم؛ بلکه به آن دستی که این تابلو را بالا گرفته است هم نگاهی بیندازیم! دستی شاید فرو رفته در آستینی مرموز که به راستی نمی‌دانیم از آن کیست!

 

پاسخ عصرایران

دست خدا با جماعت است

 

۱ - بلافاصله بعد از تیتر کمپین خودرو، نوشته اید که ما ایرانی ها می دانیم چه نمی خواهیم ولی نمی دانیم چه می خواهیم. سپس ماجرای پدر و پسر و الاغ شان را مطرح کرده اید که آخر سر هم نفهمیدند با کدام ساز مردم باید برقصند!؟

 

در پاسخ باید گفت، درباره خودرو که سنگش را به سینه می زنید مردم دقیقا می دانند چه می خواهند و چه نمی خواهند.

اگر شما نمی دانید، یک بار برای همیشه بدانید: " آنچه مردم نمی خواهند خودروی بی کیفیت و گران است و آنچه می خواهند، خودروی با کیفیت و با قیمت مناسب است. " امیدوارم فهمیده باشید که مردم چه می خواهند و چه نمی خواهند.

 

درباره ماجرای پدر و پسر و الاغ شان هم، ماجرا را برعکس دیده اید چرا که اتفاقاً این مردم هستند که نمی دانند به چه ساز شما برقصند: زمانی که سخن از خودکفایی و حمایت از خودکفایی است فریاد می زنید که ما خودروسازان خودکفا شده ایم و زمانی که قیمت دلار بالا می رود، خودکفایی یادتان می رود و فریاد می زنید قطعات وارداتی مان گران شد و باید خودرو را گران کنیم. یا به هزار تبلیغ و تیزر، مردم را به خرید خودرو تشویق می کنید و بعد از خرید، آنها را در مراکز خدمات پس از فروش سر می دوانید و ...

 

۲ - سخن از "تخریب تولیدات داخلی" به میان آورده اید. اما واقعیت این است که باید می گفتید "تولید خراب داخلی" .

 

هیچ کس دوست ندارد آنچه مهر "ساخت ایران" می خورد، آنقدر بی کیفیت باشد که نتواند بدان افتخار کند. خودرو هم از این امر مستثنی نیست. قطعا همه ماهایی که به یک ایران سربلند و پیشرو می اندیشیم، بسیار دوست داریم نه تنها خودروهای فاخر و کیفی تولید خودمان را سوار شویم، بلکه آن را با سربلندی به کشورهای دیگر صادر کنیم.

اما متأسفانه آنچه تولید می شود، چنان وضعیتی دارد که وقتی خودروی وطنی را به نمایندگی می بری و از مشکلاتش شکایت می کنی، این جمله آشنا را می توانی از خود کارکنان نمایندگی بشنوی که "ای آقا! چه انتظاری داری؟ ماشین ایرانی است دیگر! "

 

شما خودروی با کیفیت تولید و عرضه کنید و گرانفروشی نکنید، آنگاه خواهید دید که مردم ایران با اشتیاق، خودروهای داخلی خواهند خرید و از تولید منزه و متعالی داخلی حمایت خواهند کرد.

 

۳ - مرقوم فرموده اید: "حداقل به اندازه یک پرسش کوتاه از خود سوال کنیم که منافع حاصل از این نهضت ضدتولید داخل، به جیب چه کسانی می‌رود!؟ و چه کسانی از صرف این همه انرژی برای تخریب تولیدات داخلی، سود می‌برند!؟ "

 

متأسفانه صورت مسأله را نادرست نوشته اید. هیچ نهضت ضدتولیدی از سوی مردم راه اندازی نشده است بلکه این نهضت، دقیقاً در راستای حمایت از تولید است چرا که تولید کنندگان را وا می دارد که از این پس، به سمت محصولات کیفی بروند. آیا درخواست مردم از خودروسازان که از این به بعد خودروی با کیفیت و با قیمت مناسب تولید کنید، نهضت ضدتولید است؟ اگر این گونه باشد، باید گفت که اگر مردم از خودروسازان بخواهند خودروی بی کیفیت و گران تولید کنند، نهضت حمایت از تولید راه انداخته اند!؟

 

علاوه بر این، در پاسخ به سؤال تان که منافع این ماجرا به جیب چه کسانی می رود؟ بهتر است مستحضر باشید که بزرگ ترین منتفع این ماجرا مردم هستند که اگر صدایشان شنیده شود، پس از سال های دراز که ناگزیر از خودروهای بی کیفیت و گران شده اند، خواهند توانست، خودروهای بهتر و با قیمت مناسب تری سوار شوند و صد البته کمتر قربانی تصادفات شوند.

 

البته شما می گویید که خودروسازان خارجی برنده این ماجرا هستند. این یک امر بدیهی در اقتصاد است که هر کسی کالای خوب و با قیمت مناسب ارائه دهد، برنده می شود، چه خودرو باشد، چه چای و چه لوازم التحریر و چه هر چیز دیگر.

بنابراین، سخن گفتن از این که در این ماجرا خودروسازان خارجی برنده می شوند، اعتراف به سطح نازل کیفیت و قیمت بالای تولید داخلی است.

 بنابراین به جای هزینه کرد از مردم، فکری به حال کیفیت و قیمت خودروهای داخلی کنید.

 

۴ - بحث انگل و حلزون تان هم آنقدر بی ادبانه است که ترجیح می دهیم وارد این مقوله نشویم و قضاوت را در باره توهینی که کرده اید به مردم واگذاریم. فقط به این نکته می پردازیم که انگل، کسانی هستند که سال های سال از خون مردم ارتزاق کرده و امروز طلبکار هم شده اند.

 

۵ - پرسش کرده اید که این کمپین چه فایده‌ای برای اشتغال جوانان دارد و چه تاج باشکوهی به سر مردم در این جشن بزرگ اتلاف سرمایه‌های ملی می‌گذارد!؟

 

در پاسخ باید گفت که هدف این کمپین، ارتقاء کیفیت و تناسب قیمت خودروهای تولید داخل است که هم راستا با سند چشم انداز ایران است که مقرر می کند صادرات یک میلیون خودرو در سال ۱۴۰۴ (ده سال بعد) محقق شود. چنین هدفی، نه تنها از اشتغال نمی کاهد بلکه اشتغالزا نیز هست.

 

اتلاف سرمایه های ملی هم، نه کمپین مردم که تبدیل فولاد و مواد اولیه دیگر به محصولات نامرغوب است، اتلاف سرمایه های ملی، این است که خودروهایی بسازیم که صفرشان از فرسوده های خارجی، بیشتر بنزین می سوزانند. اتلاف سرمایه های ملی یعنی تولید خودروهایی که با تصادفاتی معمولی سرنشینانشان را به کشتن می دهند یا در جا آتش می گیرند.

 

درباره تاج باشکوه هم ما از شما می خواهیم که خودتان بفرمایید وضعیت فعلی خودروسازی که شما دم از آن می زنید، چه تاجی بر سر مردم نهاده است؟ دست پیش می گیرید که پس نیفتید؟

 

۶ - خدا خیرتان دهد که بهترین تعبیر را درباره صنعت خودروسازی داخلی به کار بردید: "نوزاد ۵۰ ساله‌ای است که هنوز بالغ نشده است"

 

وقتی صنعتی بعد از نیم قرن، نوزاد و نابالغ است و همچنان اصرار دارد مردم تغذیه اش کنند و در مقابل، خرابکاری اش را رفع و رجوع کنند، حتماً با یک موجود بیمار مواجه هستیم که به جای ترحم، به مداوا نیاز دارد. علاج این بیمار هم که از فرط تنبلی، زخم بستر گرفته، از جا برخاستن و حرکت کردن است.

 

انصاف دهید که در کجای دنیا، خودروسازی وجود دارد که ۵۰ سال سابقه داشته باشد و وضعیتش اینگونه باشد؟ در ۵۰ سال گذشته، خودروسازی هایی که راه اندازی شده اند، یا توانسته اند روی پای خود بایستند و سودآوری داشته باشند و سری در میان سرها درآورند یا بساط شان را جمع کرده اند تا نه خود را بیازارند و نه مردم را. خودروسازی ایران هم چاره ای جز انتخاب یکی از این دو راه ندارد: یا باید اصلاح شود و یا بساطش را جمع کند تا مردم تکلیف شان را بدانند. ما البته دوست داریم گزینه اول رخ دهد.

 

۷ - باز هم پای تحریم ها را به میان کشیده اید. بله! حتماً تحریم ها اثر داشته اند ولی مگر قبل از تحریم ها، وضعیت خودروسازی مناسب بود؟ وانگهی تمام تقصیر را به گردن تحریم ها انداختن و سهم مسائل دیگر را نادیده گرفتن، چشم بستن بر روی دردهایی است که روز به روز مزمن تر می شوند.

چندی پیش یکی از مدیران ارشد خودروسازی کشور می گفت که در سال های گذشته، به حدی استخدام های غیر ضروری و توصیه ای شده است که هم اکنون ناگزیریم به هزاران نفر حقوق اضافه بدهیم و این در حالی است که می توانیم با یک سوم پرسنل موجود، کارخانه را اداره کنیم. این یعنی اشتغالزایی کاذبی که منجر به افزایش قیمت ها شده و مردم باید هزینه استخدام های سفارشی و سیاسی و ... را بپردازند.

 

این تنها یکی از مشکلاتی است که هیچ کس عزمی برای حلش ندارد و علاوه بر آن، دهها مشکل ریز و درشت نیز گربیانگیر این صنعت است که باید توسط مسئولان حل شود ولی گویا برخی از آنها، ماموریتی جز حمایت متعصبانه از خودروسازی و اهانت به منتقدان برای خود قائل نیستند.

 

۸ - مردمی که تصمیم گرفته اند خودروی بی کیفیت نخرند را نواخته اید که در برابر دشمنان کرنش کرده اند: " کدام قرینه دیگری را می‌توان در تاریخ ملت‌ها یافت که چنین نسبت به دشمنان اقتصادشان کرنش کرده باشد و تحقیر و نفرت‌شان را سجده کرده باشد!؟ "

 

اولاً این ها همان مردمی هستند که در جنگ ۸ ساله، در برابر مهاجمان و حامیان جهانی شان جانانه ایستادند. بنابراین، حرمت نگه دارید و بدانید که درباره چه کسانی، چه چیزی می گویید.

 

ثانیاً این مردم نیستند که تملق می کنند، بلکه متملقان کسانی هستند که در شبه رسانه هایی که با رانت اداره می شوند، سعی در ماله کشی سخنان وزیر و حمایت متعصبانه از خودروسازی بی کیفیت داخلی دارند. مصداق هایش را خودتان به راحتی پیدا کنید.

 

ثالثاً مردم تحقیر و نفرت را سجده نمی کنند. بلکه اتفاقاً علیه آن به دست به اقدام زده اند و دیگر نمی خواهند خودروهای متعلق به قرن گذشته میلادی را به قیمت گزاف تحمل کنند. شما اگر راست می گویید به جای تحقیر و نفرت، تکریم و عشق به میان آورید.

 

۹ - گاهی نیز لازم است تابلوی دور زدن ممنوع را نیز در جاده دید و مردم را دور نزد و دانست که در کمپین اخیر، هیچ ماجرای مرموزی وجود ندارد، دست و آستین، همه متعلق به مردمی است که امید بسته اند به "یدالله مع الجماعه" .