شناسهٔ خبر: 107713 - سرویس سیاست
منبع: روزنامه رسالت

توافق هسته ای ،تابع يا متغير

عکس‌های دیده نشده از مذاکرات هسته‌ ای وین

«نماینده»؛ حنیف غفاری/ معمولا زماني که پديده اي خاص در نظام بين الملل رخ مي دهد، تحليلگران در صدد محاسبه رفتارهاي بعدي بازيگران مرتبط با آن پديده و مقايسه رفتارهاي تبعي اين بازيگران با رفتارهاي قبلي آنها برمي آيند. به عنوان مثال زماني که اردوگاه کمونيسم فروپاشيد، صاحب نظران حوزه روابط بين الملل در صدد سنجش رفتارهاي جديد کاخ سفيد و کاخ کرملين در نظام بين الملل بر آمدند. انتظار نظام بين الملل، تغيير رفتار عملي مسکو و واشنگتن بود. اين انتظار کاملا طبيعي به نظر مي رسيد، زيرا نظام دو قطبي از بين رفته بود.

 

اکثر پديده هاي جاري در روابط بين الملل، به نحوي 

" تحول ساز" هستند اما تحول ساز بودن يک پديده لزوما به معناي 

"تاريخ ساز " بودن آن نيست. برخي پديده ها "نقطه عطف تاکتيکي "،  

برخي " نقطه ثقل استراتژيک " و برخي ديگر " نقطه تقسيم تاريخ روابط بين الملل" محسوب مي شوند. اين قاعده در خصوص "برجام" و " مذاکرات هسته اي " نيز صادق است. اين روزها صاحبنظران و تحليلگران مسائل بين الملل در انتظار آدرسها و سيگنالهايي هستند که طرفهاي امضا کننده توافق نهايي هسته اي ميان ايران و اعضاي 1+5 به يکديگر و محيط پيراموني خود مخابره مي کنند. وزانت و صراحت اين سيگنالها، به خوبي بيان مي کند که طرفين توافق(ايران و اعضاي 1+5) چه نگاه کلاني نسبت به آينده اين پديده دارند. به عبارت بهتر، آدرسي که ما از توافق هسته اي خواهيم داد يا خواهيم گرفت، مشخص خواهد کرد که نسبت واقعي ما و اين پديده چيست؟ اينکه ما بر پديده مذکور تسلط داريم يا پديده مذکور بر ما؟ اينکه توافق هسته اي متغيري وابسته به رفتار ماست يا ما متغيري وابسته به توافق هسته اي! اينکه قرار است توافق در کنترل ما باشد يا ما در کنترل توافق باشيم ...

در اينجا ما با يک پديده (توافق هسته اي) و با دو آدرس مواجه هستيم، يکي آدرسي که ما از توافق هسته اي به طرف مقابل و نظام بين الملل مخابره مي کنيم و ديگري آدرسي که طرف مقابل از اين پديده به ما ارائه مي دهد. هر دو آدرس منبعث از يک پديده هستند اما ماهيت آنها با يکديگر تفاوت دارد.  

***

مقام معظم رهبري اخيرا در ديدار هيئت دولت به نکته بسيار قابل تامل و تعيين کننده اي اشاره فرموده اند :

" ضرورت درک دشمني پايان ناپذير صهيونيستها و آمريکايي ها، مختص دولتمردان نيست و آحاد مردم به‌خصوص عناصر دلسوز انقلاب بايد اين واقعيت را مورد توجه قرار دهند، اما وظيفه دولتمردان در اين زمينه بيشتر است. هوشياري در مقابل تلاش دشمن براي نفوذ پيچيده و تدريجي، ضرورتي عيني است.  بايد در هر شرايطي در اتخاذ مواضع انقلابي صراحت داشت و صريح و بدون رودربايستي، در مقابل دشمن مواضع انقلاب و مباني امام بزرگوار را بدون ترس و خجالت بيان کرد. "

بيان مقام معظم رهبري اشاره اي مستقيم به آدرسهايي است که ما (به عنوان مجموعه نظام جمهوري اسلامي) بايد در مخابره آنها به طرف مقابل هوشيار باشيم. آدرسهايي که نشان مي دهد نگاه مبنايي ما نسبت به توافق هسته اي و برجام چگونه است. نمي توان در ظاهر مدعي نگاه تاکتيکي به توافق هسته اي بود اما در عمل با ارائه آدرسهايي مغاير با اين نگاه، نگاه استراتژيک و مبنايي خود نسبت به توافق هسته اي را به اثبات برسانيم.

تاکنون بارها عنوان شده است که با توجه به غير قابل اعتماد بودن رقيب و امکان کلي بر هم خوردن توافق هسته اي بر اثر کارشکني طرف مقابل و آژانس بين المللي انرژي اتمي، نمي توان نگاهي مبنايي و ثابت به برجام داشت و در نتيجه تفسير برجام در قالب يک نقطه ثقل خطايي بزرگ محسوب مي شود.  

طرف مقابل هم اکنون در انتظار آدرسها و نشانه هايي است که ما پس از توافق هسته اي (در صورت تصويب نهايي آن) ارائه دهيم. نمي توان از دل يک پديده " تاکتيکي" تغيير استراتژيک استخراج يا استنباط کرد. اصرار بر روي خطوط قرمز و ثوابت سياست خارجي کشورمان از سوي دولت يازدهم و مسئولين سياست خارجي کشور، تنها آدرس صحيحي است که ما مي توانيم متناسب با پديده برجام به طرف مقابل ارائه کنيم. ارائه آدرسهايي که نشان از "تغيير ماهوي ما " بر اثر " امضاي توافق نهايي احتمالي" داشته باشد، حرکت رو به جلوي ما در حوزه سياست خارجي کشور را کند و حتي متوقف مي سازد.  

البته اين معادله طرف دومي نيز دارد! طرف دوم اين معادله آدرس و نشانه اي است که طرف مقابل قصد ارائه آن به ما را دارد. طي هفته هاي اخير مقامات آمريکايي و اروپايي سعي دارند از توافق هسته اي با ايران به عنوان يک " نقطه تغيير اساسي" ياد کرده و  "بازي تاکتيکها" را به "بازي استراتژيها" تبديل کنند. اوج شيطنت واشنگتن و متحدانش اينجاست که آنها در نهايت قصد دارند "بازي استراتژيک " ما را در زمين "بازي تاکتيکي" خود هدايت کنند. در چنين شرايطي آنها آدرسهايي به تهران مخابره مي کنند که در ظاهر آسان و سرراست اما در باطن پيچيده و گنگ است. به عنوان مثال فيليپ هاموند وزير امور خارجه انگليس از يک سو در سفر به تهران بز لزوم پايان يافتن درگيري هاي تهران و رياض پس از توافق هسته اي 

تاکيد مي کند و از سوي ديگر در سفر به عربستان سعودي بر طبل  تفرقه ميان ايران و همسايگانش مي کوبد. اين رفتار هاموند مصداق کامل تلاش وي براي قرباني ساختن استراتژي هاي ما در پاي بازي تاکتيکي غرب در قبال توافق هسته اي است. اظهارات پارادوکسيکال مقامات غربي پس از توافق هسته اي با ايران که از يک سو ايران را تهديد! و از يک سو آن را مورد ستايش قرار مي دهند  بايد به صورتي جدي مورد رصد و تحليل مسئولين سياست خارجي کشورمان قرار گيرد.  

در نهايت اينکه "برجام" يک کالبد است نه يک "روح"! توافق هسته اي ميان ايران و اعضاي 1+5 کالبدي است که خودمان بايد روح را در آن بدميم. اصرار بر خطوط قرمز سياست خارجي، استفاده بهينه و موثر از فرصتها و نقاط قوت  برجام، مقابله جمعي نظام با نقاط ضعف برجام، آينده پژوهي موثر در قبال برجام، نگاه غير  قطعي به توافق هسته اي و 

امکان سنجي در خصوص آينده آن، جملگي سبب مي شود تا روح سالمي در برجام دميده شود. در چنين شرايطي حرکت کالبد برجام  به سود ما خواهد بود. در چنين شرايطي ما آدرس صحيحي در قبال سياستهاي کلان و غير قابل تغيير خود به طرف مقابل ارائه کرده ايم و در مقابل، راه را بر روي هرگونه آدرس گيري نادرست از غرب بسته ايم. اما ذره اي غفلت و سوء تدبير در قبال برجام و يا ارائه آدرسهاي نادرست در خصوص توافق هسته اي ميان ايران و اعضاي 1+5، ما را در دامي خواهد افکند که غرب در صدد پهن کردن آن براي ما خواهد بود. از اين رو لازم است در برهه فعلي و در قبال توافق نهايي"آدرس نادرست ندهيم "، "آدرس نادرست نگيريم "، "بدانيم چه آدرسي را بايد بدهيم" و در نهايت "بدانيم چه آدرسي را نبايد بگيريم ". 

برخورد قاعده مند و هوشمندانه با توافق هسته اي سبب مي شود تا ضمن حفظ ثوابت سياست خارجي خود، راه را بر شيطنت طرف مقابل سد کرده و از توافق هسته اي صورت گرفته که محصول 12 سال مقاومت هسته اي و زحمات شبانه روزي ديپلماتهاي زحمتکش و انقلابي کشورمان بوده استفاده خوبي را ببريم. با نزديک تر شدن به اواخر شهريور ماه (زمان اعلام نظر نهايي کنگره آمريکا) و احتمال تاييد برجام، ما ديگر بر روي خود  پديده (توافق هسته اي) بحث چنداني نخواهيم داشت، بلکه بر روي متعلقات و تبعات آن (از جمله آدرسهايي که از پديده مخابره مي شود) چالش خواهيم داشت. ماه آينده زماني است که نه تنها بازي پايان نمي يابد، بلکه سوت بازي تازه به صدا در مي آيد. اين بازي ممکن است سالها به طول بيانجامد يا تحت تاثير يک طوفان سياسي متوقف شود اما آنچه در اين ميان مهم است، بازي هدفمند، متوازن و اصولي ما در قبال اين پديده خواهد بود.