شناسهٔ خبر: 98299 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه حمایت

خطوط قرمز در توافق خوب

محمدصالح جوکار431 هیچکس در دستیابی به توافق خوب با ۱+۵ تردیدی ندارد اما اینکه چگونه و از چه طریق به این توافق می‌توان دست یافت، بی شک از رهگذر تقید به خطوط قرمز هفتگانه‌ای است که معظم له بر آن تاکید داشتند.

نماینده؛ محمدصالح جوکار*/ سه شنبه گذشته، مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام ضمن بررسی موشکافانه روند فعالیت هسته‌ای و دیپلماسی داخلی و خارجی کشورمان چارچوب «توافق خوب» را با رعایت ۷ خط قرمز ترسیم نمودند.  

این سخنان راهگشا گویای برخی واقعیت‌ها از مفاهیمی است که تاکنون از زبان ایشان بارها شنیده شده است اما این بار با بیانی شفاف‌تر و  صریح‌تر ابراز گردید.  

هیچکس در دستیابی به توافق خوب با ۱+۵ تردیدی ندارد اما اینکه چگونه و از چه طریق به این توافق می‌توان دست یافت، بی شک از رهگذر تقید به خطوط قرمز هفتگانه‌ای است که معظم له بر آن تاکید داشتند. در این یادداشت، سعی بر آن است که خطوط قرمز ترسیم شده را به اختصار واکاوی نموده و شرایط حصول به «توافق خوب» را بازخوانی کنیم:

۱- عدم پذیرش محدودیت‌های بلندمدت: ایجاد محدودیت آن هم در فواصل زمانی طولانی، یکی از شگردهای طرف مقابل است که با اهداف خاص بر آن اصرار می‌ورزد. فرسوده شدن تجهیزات هسته‌ای نماییم؛ در دراز مدت اولین نتیجه این محدودیت‌هاست. به فرض پذیرش این محدودیت‌ها، زمانی که این دوره به پایان رسد، به مانند پیاده شدن از قطاری است که ۱۰ سال یا بیشتر در جهت مخالف اهداف هسته‌ای حرکت کرده است و باید وسیله‌ای پیدا کنیم که همین مدت زمان را صرف بازگشت به نقطه صفر هسته‌ای نماییم؛ یعنی جایی که این توافق غیرمنطقی را پذیرفته‌ایم. روشن است که نوسازی، تجهیز مجدد زیرساخت‌ها و تطبیق آنها با علم روز چه هزینه‌ و زمانی را برای حرکت  قطار علم هسته‌ای کشور به سمت پیشرفت نیاز دارد.  

۲- ادامه کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز در زمان محدودیت: توافق هسته‌ای، به معنای پذیرش برخی محدودیت‌هاست اما درخواست اینکه در این دوره به هیچ عنوان تحقیقی صورت نگیرد را باید از زاویه‌ای دیگری نگریست. به گفته برخی از مذاکره‌کنندگان هسته‌ای کشورمان، کشورهای غربی از اساس مخالف تحقیق و توسعه هسته‌ای کشورمان بودند و آن را به عنوان یکی از خطوط قرمز خود تعریف کرده و بر آن اصرار داشتند. اما با پافشاری تیم مذاکره‌کننده  ما از این موضع کوتاه آمدند اما در حال تعقیب آن به روش‌های دیگری هستند. در خبرها آمده بود که کشورهای مذاکره‌کننده در گروه ۱+۵ در ازای محدود کردن برنامه هسته‌ای تهران، برای پیشنهاد ارائه راکتورهای پیشرفته و دیگر تجهیزات به تهران آماده‌اند. این رویکرد، همان سیاست تبدیل صنعت هسته‌‌ای ایران به یک نماد توخالی و کاریکاتوری است. عدم تحقیق و توسعه صنعت‌ هسته‌ای در این علم پیشرفته، آنقدر برای آنان مهم است که شاید طرف غربی حاضر باشد اورانیوم ۲۰ درصد را با نسل اول سانتریفیوژها تولید کنیم ولی هیچ تحقیقی برای ارتقای توان صلح‌آمیز هسته‌ای انجام ندهیم.

۳-  لغو فوری تحریم‌های اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای موافقتنامه و سایر تحریم‌ها در فواصل معقول: واژه تحریم، هم به معنای فرصت است و هم مساوی با تهدید. اینکه برخی تحریم‌ها برای انقلاب اسلامی موجبات نعمت بوده جای شک و شبهه نیست و نمی‌توان آن را انکار کرد که از آن جمله صنعت نظامی در دوران دفاع مقدس است. حتی در برخی موارد از تحریم‌ها که بنیه‌ و پایه‌های کشور را تقویت می‌کنند، باید استقبال کرد. اما منظور ما در اینجا آن دسته از تحریم‌های ظالمانه‌ای است که دسترسی تجارت دنیا به بازارهای داخلی ما را محدود کرده‌اند و خواسته به حق ما این است که باید در همان روز «امضاء» و نه «اجرای» توافق، «لغو» شوند و نه «تعلیق». 

۴-  منوط نشدن لغو تحریم‌ها به اجرای تعهدات ایران: دشمن به اشتباه تصور می‌کند که آمدن ایران به پای میز مذاکرات و پذیرش تعهدات هسته‌ای به دلیل فشار تحریم‌هاست. این نکته که غرب به رهبری آمریکا، پیشگام و آغاز کننده درخواست مذاکره با ایران از طریق یکی از کشورهای منطقه بوده‌ است، بسیار کمک می‌کند تا بدانیم این تلقی، تنها جنبه تبلیغات و فرافکنی دارد. در نتیجه، بر اساس ملاحظات راهبردی و امنیتی، نیاز آمریکا برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای، بین‌المللی و داخلی است که این کشور و متحدینش را بر سر میز مذاکره آورده است. در نتیجه، لغو تحریم‌ها نباید به اجرای تعهدات ایران گره بخورد و این سیاست مطلقاً پذیرفتنی نیست.  

۵- مخالفت با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس: آژانس انرژی اتمی، همواره به نحوی گزارشات فعالیت‌های اتمی را تنظیم می‌کند که گویی با کشور آزمایش کننده سلاح هسته‌ای یا استفاده‌کننده از آن طرف می‌باشد! گزارشات آژانس همیشه دو پهلو بوده و به لحاظ امنیتی، بازرسان آژانس، متهم اول فاش کردن اسرار هسته‌ای و اسامی دانشمندان شهید کشورمان هستند. از این رو، به نهادی که نشان داده به قدرت‌ها وابسته است و امانت‌دار نیست، اعتمادی هم نیست. بنابراین، ما مُهر تایید آژانس را نمی‌پذیریم و حل مسئله هسته‌ای را محصور در اظهار نظر آژانس نمی‌دانیم و نمی‌خواهیم.  ۶-  مخالفت با بازرسی‌های غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی: در پیمان استارت ۲ که هدف آن تعیین محدودیت برای تعداد سلاح‌های هسته‌ای آمریکا و روسیه بود، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در آن ایام از امتناع مجلس سنا برای تصویب این پیمان گله می‌کند و در توجیه آن می‌گوید: «به موجب این پیمان می‌توانیم از زرادخانه سلاح‌های اتمی روسیه اطلاع دقیق داشته باشیم و از اماکن نظامی آنها بازرسی کنیم.» 

همین مثال گویا، نشان می‌دهد که هدف آنان از اصرار به بازرسی‌ از مراکز نظامی چیست و چرا آن را شرط امضای توافقنامه می‌دانند.

۷- مخالفت با زمانهای ۱۵ و ۲۵ سال برای اتمام برخی موضوعات: همانگونه که اشاره شد، تعیین زمان برای حل و فصل موضوع هسته‌ای به لحاظ علمی و اقتصادی هزینه‌های هنگفتی برای ما به همراه دارد، اما چنین درخواستی از جنبه‌ دیگری نیز قابل ملاحظه است. آنگونه که آمریکا به دروغ وعده کرده بود، بنا بود مسئله تحریم‌ها ظرف مدت ۶ ماه لغو شوند اما نشد و این نشانه «بد عهدی» حریف است چرا که این زمان ها مشخص است ولی طرف مقابل بدان پایبند نیست.  

بیان روشن این مواضع در آستانه ۱۰ تیرماه، تاکیدی شفاف بر واژه «استقامت و پایداری» بر ارزش‌های انقلاب است که نباید ذره‌ای از آن کوتاه آمد. نقش تیم مذاکره کننده در این میان از همه عوامل دیگر، حساس‌تر است زیرا با فرهنگی استکباری مواجهیم که از ابتدا بنای مخالفت با مبانی ایران اسلامی را داشته و به این دلیل است که نباید فریب لبخند و وعده‌های دروغین و فریبکارانه دشمن را خورد.

* عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی

 

منبع: حمایت

نظر شما