شناسهٔ خبر: 96563 - سرویس اقتصاد
نسخه قابل چاپ

قدیری ابیانه:

دچار خودتحریمی شده ایم!

قدیری ابیانه در دستگاه دولتی ایران، در قبال هر دو شاغل، یک و اندی بازنشسته است. در دستگاه نظامی ما، در قبال هر شاغل، یک نفر بازنشسته است. در جهان، سن بازنشستگی همواره افزایش می یابد. به نحوی که در آمریکا و آلمان ۶۷ سال رسیده است. در حالی که در ایران، سن بازنشستگی سال به سال پایین می آید و حتی به کمتر از ۵۰ سال رسیده است.

به گزارش نماینده، با توجه به برگزاری همایشی تحت عنوان "اقتصاد سیاسی؛ از انفعال تا اقتدار" با محوریت اقتصاد مقاومتی، بهانه ای دست داد که به سراغ کارشناس نام آشنای علوم استراتژیک و دوست ادواردو آنیلی برویم. دکتر محمد حسن قدیری ابیانه؛ مؤسس انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در مکزیک، گواتمالا، بلیز و استرالیا و عضو شورای بین الملل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. مدرک تحصیلی وی، دکترای علوم دفاعی استراتژیک است. متن کامل مصاحبه ما با قدیری در ادامه می آید:

  • چرا اقتصاد کشور ما تا این حد آسیب پذیر است که خیلی از آرمان های ما دارد ذبح می شود به این دلیل که اقتصاد ضعیفی داریم؟ از نظر شما وضعیت فعلی اقتصادی کشور و ریشه مشکلاتش چیست؟

در سال جاری پیش بینی شده است ۵۳۰۰۰ میلیارد تومان درآمد نفتی حاصل شود، که با توجه به جمعیت ۷۹ میلیونی کشور یعنی به ازای هر ایرانی ماهانه ۵۶ هزار تومان، آن هم در شرایطی که وصول پول نفت صادراتی به دلیل تحریم ها با مشکل مواجه است. این در حالی است که تصور مردم از درآمد نفتی ده ها، صدها میلیون و گاه هزاران برابر واقعیت آن است. بالاترین رقم بودجه و درآمد نفت در بودجه سال ۹۱ پیش بینی شده بود که آن هم محقق نشد. به عبارت دیگر، رقمی بیش از ۶۱ هزار میلیارد تومان. آن رقم استثنایی که در طول تاریخ انقلاب بی سابقه بود، با توجه به جمعیت ۷۵ میلیون نفری سال ۹۱ یعنی به ازای هر ایرانی ۶۷۰۰۰ تومان در هر ماه. قطعا با این اتکا به نفت نمی توان نیازهای کشور و مردم را برآورده نمود.

اصولا پیشرفت اقتصادی با اتکا به نفت میسر نخواهد شد. بلکه باید اقتصاد کشور به کار و تلاش آحاد مردم تکیه داشته باشد. این در حالی است که مردم و مسئولین ما دچار توهم در مورد میزان درآمد نفتی بوده و این توهم موجب شده مردم باور کنند که نیازهایشان با اتکا به بودجه عمومی کشور و درآمدهای نفتی قابل تامین است. لذا همه مطالبه گر شدند. در حالی که در دنیا مردم می دانند آن ها هستند که باید هزینه های دولت را تامین کنند.

  • نتیجه این تصور غلط مردم چیست؟

این توهم در ایران موجب شده مبحث اصلی اقتصاد اجتماعی در نزد افکار عمومی و حتی بسیاری از مسئولین کشور، توزیع عادلانه ثروت باشد نه تولید ثروت. این امر موجب تنبلی اجتماعی شده است. به نحوی که ایرانی ها بعد از اعراب، برترین رتبه تنبلی اجتماعی در جهان را دارند. میزان تعطیلات مناسبتی ایران حدود سه برابر آمریکا و انگلستان است که باید به آن بین التعطیلین را هم اضافه کرد. ساعات مفید کاری در ادارات کشور به ۲۲ دقیقه در روز کاهش یافته است. در حالی که در اروپا، ژاپن و کره جنوبی که تحت تحریم قرار ندارند، به ترتیب حدود ۷-۶، ۸، ۹:۳۰ ساعت در روز است. به عبارت دیگر، ساعت مفید کاری کره جنوبی در یک ساعت معادل ۲۶ سال کار مفید یک ایرانی است. می توان گفت که یک ایرانی با احتساب ۲۲ دقیقه در روز ساعت مفید کاری متوسط در طی سی سال، کمتر از یک و نیم سال کار مفید می کند، اما حقوق سی سال را می گیرد. بعد از همه این ها حقوق بازنشستگی و بعد از فوت، همسر و فرزندانش از این حقوق بهره مند می شوند. در حالی که در جهان، در قبال هر ۶ شاغل یک نفر بازنشسته است.

در دستگاه دولتی ایران، در قبال هر دو شاغل، یک و اندی بازنشسته است. در دستگاه نظامی ما، در قبال هر شاغل، یک نفر بازنشسته است. در جهان، سن بازنشستگی همواره افزایش می یابد. به نحوی که در آمریکا و آلمان ۶۷ سال رسیده است. در حالی که در ایران، سن بازنشستگی سال به سال پایین می آید و حتی به کمتر از ۵۰ سال رسیده است.

  • دولت چه میزان از بودجه اش را به پرداخت حقوق اختصاص می دهد؟

یعنی در این هفده سال تفاوت، ایران بابت یک کار به دو نفر حقوق می دهد، یکی شاغل و دیگری بازنشسته. هشت و نیم میلیون ایرانی به صورت شاغل یا بازنشسته از بیت المال حقوق می گیرند که ماهانه به ده هزار میلیارد تومان و سالانه مبلغی بالغ بر ۱۲۰ هزار میلیارد تومان می رسد. به عبارتی متوسط دریافتی حقوق بگیران دولت، ۱۱۷۰۰۰۰ تومان است که معادل سهم کامل ۲۰ نفر از صادرات نفت مطابق با بودجه مصوبه است. در حالی که دولت سالانه ۱۲۰هزار میلیارد تومان حقوق پرداخت می کند که درآمد نفتی در سال ۹۴، ۵۳ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. یعنی دولت بیش از دو برابر درآمد پیش بینی شده نفت، حقوق پرداخت می کند. این در حالی است که در دریافت وجه نفت فروخته شده نیز دچار مشکل هستیم. در عین حال ایرانیان جز مسرف ترین ملت های دنیا هستند. به نحوی که در سال ۹۲، مطابق با گزارش وزیر نفت، ایران بیش از ۳۰ میلیارد دلار اضافه مصرف و هدر رفت سوخت داشته است. این مبلغ معادل هزینه لازم برای ساخت هشت پالایشگاه بزرگ به ظرفیت دو و نیم میلیون بشکه در روز است، یعنی با معادل اسراف و هدر رفت سوخت در یک سال، می شود ایران را برای همیشه از خام فروشی نفت نجات داد.

  • برای تحقق اقتصاد مقاومتی، چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟ راه حل ما برای عبور از این بحران ها چیست؟ آیا می شود احتمال داد که اقتصاد مقاومتی چاره درد باشد؟

برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید همه مردم و مسئولان اقدام نمایند. لازمه مشارکت در تحقق اقتصاد مقاومتی، آگاهی از ضرورت آن است. بدون شناخت وضعیت موجود و ریشه های مشکلات و نیز عواقب تداوم وضعیت موجود به جایی نخواهیم رسید. با ارائه راه حل های درست، آگاهی مردم و در نتیجه مشارکت همگانی، اقتصاد مقاومتی حاصل خواهد شد. به منظور تحقق اقتصاد مقاومتی علاوه بر ضرورت اتخاذ تدابیر لازم توسط دولت، مجلس و سایر قوا، ساختار اقتصادی زندگی مردم نیز باید اصلاح شود.

مردم عزیز ما باید در سبک اقتصادی و فرهنگی زندگی خویش تجدید نظر اساسی کنند. ساعات مفید کاری باید به شدت افزایش یابد و به حداقل ۸ ساعت در روز برسد. تعطیلات باید کاهش یابد. بین التعطیلین باید حذف گردد. استخدام مادام العمر باید جای خود را به قرارداد کاری موقت بدهد تا احساس امنیت شغلی بر طرف شود و کسانی که نمی خواهند و یا نمی توانند، ساعات کاری خویش را بالا ببرند، باید از مجموع حقوق بگیران کم شوند و یا جای خود را به افراد تواناتر بدهند.

قیمت های یارانه ای منشأ فساد عظیم است. هر چه قیمت واقعی و تمام شده هر کالا با قیمت یارانه ای و ارزان هر کالا و خدمتی بیشتر باشد، زمینه ای برای رانت، فساد، قاچاق و سوء استفاده و در نتیجه ثروت های باد آورده نامشروع، فراهم تر است. این ارزان فروشی خود از یک طرف موجب اسراف در مصرف سوخت شده و مانعی برای استفاده بهینه از امکانات است. در سال ۱۳۹۲ هر لیتر نفت سفید، گازوئیل و بنزین برای ما یک دلار یا ۳ هزار تومان تمام می شد، در حالی که نفت سفید در این اواخر با افزایش قیمت، به لیتری ۱۵۰ تومان رسیده است، یعنی به بشکه ای ۷ دلار در محل تولید. این هم موجب اسراف و اتلاف سرمایه شده و هم زمینه قاچاق را فراهم کرده و هم مانع بزرگی در راه استفاده از انرژی خورشیدی شده است.

  • روی آوردن به انرژی های نوین مثل انرژی خورشیدی می تواند گره گشای مشکلات یارانه ای کشور در بخش انرژی باشد؟

در کشور میلی به استفاده از انرژی های نوین وجود ندارد. هزینه انرژی خورشیدی هر چند از قیمت تمام شده سوخت کمتر است، اما به نسبت قیمت یارانه ای بسیار بیشتر است. علیرغم برخورداری از آفتاب در حداکثر روزهای سال، از انرژی خورشیدی بهره نمی گیریم. ضمنا قیمت های یارانه ای سوخت، محاسبه گران را در تشخیص وضعیت اقتصادی، طرح های صنعتی و اقتصاد دچار مشکل و انحراف می کند. وقتی قیمت ها به سمت واقعی شدن پیش می رود، داد و فغان کارخانه ها بلند می شود که ما داریم ضرر می کنیم در حالی که آن ها باید وضعیت اقتصادی طرح و پروژه خود را بر اساس قیمت های غیر یارانه ای حساب کنند. در سال ۱۳۹۲ یارانه پنهانی که برای عرضه ارزان سه قلم سوخت یعنی نفت سفید، بنزین و گازوئیل اختصاص یافته، معادل ۲۲۰۰ تن طلا هست. این مقدار طلا که ظرف یک سال به صورت یارانه پنهان اختصاص یافت، بیش از دو برابر ذخایر طلا در بانک مرکزی است. در حالی که این سرمایه می توانست در جای بهتری هزینه شود. مثلا در منابع مشترک نفت و گاز با کشورهای همسایه ما، چند ده برابر ما از منابع مشترک برداشت نکنند.

  • ضرر و زیان یارانه پنهان به سوخت و عرضه سوخت ارزان در کشور، معادل چیست؟

ارزانی سوخت، موجب قاچاق سوخت به کشورهای همسایه شده است. فقط به افغانستان و پاکستان، روزانه ۱۰ میلیون لیتر سوخت قاچاق می شود، که زیان ایران از این بابت معادل ۱۰۰ تن طلا است. این در حالی است که سالانه ۱۰ تن طلا از معادن طلای کشور استخراج می شود و کل ذخایر معادن کشور حدود ۳۴۰ تن ارزیابی شده است. به عبارت دیگر، هر ساله ما معادل نیم قرن تولید طلای کشور برای سوخت مصرفی افغانستان و پاکستان یارانه می دهیم، که با واقعی شدن قیمت سوخت کالای قاچاق متوقف می شود.

این در حالی است که مجموع قاچاق سوخت از ایران به کشورهای دیگر روزانه ۲۰ میلیون لیتر است. ارزانی سوخت موجب شده هر کس سوخت بیشتری مصرف کند، عملا یارانه بیشتری را به خود اختصاص دهد. لذا ۱۰ درصد جمعیت کشور که از وضعیت مالی بهتری برخوردار هستند، ۳۰ برابر ده درصد از فقیرترین های کشور ما، یارانه پنهان را به خود اختصاص داده اند.

  • دولت ها تا چه حد در اصلاح قیمت ها جدیت دارند؟

متأسفانه دولت ها در هدفمند سازی یارانه، واقعی سازی قیمت و در شفاف سازی اقتصاد تعلل می کنند. قیمت های یارانه ای سوخت موجب شده ایران برای ترانزیت کالاهای خارجی یارانه ای بپردازد که بیش از مبلغ دریافتی بابت ترانزیت آن است. در حالی که سایر کشورها از ترانزیت کالا از موقعیت ترانزیتی خود سود می برند. ایران بدون این که متوجه باشد دارد از آن زیان می بیند. این در حالی است که مبلغ دریافتی بابت ترانزیت در حساب ثبت است، اما یارانه پنهان سوخت جایی درج نمی شود.

به هر حال این روال نمی تواند ادامه یابد و حتما باید یک تجدید نظر اساسی در وضعیت اقتصاد کشور صورت بگیرد تا اقتصاد مقاومتی محقق شود، که تحقق آن موکول به کار و تلاش تک تک مردم و مسئولین است. حتی به نتیجه رسیدن مذاکرات و رفع تحریم نمی تواند تغییری در استفاده ایجاد کند. زیرا ماهیانه ۵۶ هزار تومان به ازای هر ایرانی نمی تواند تاثیر چندانی در زندگی فردی مان داشته باشد. البته برخورداری از یک نعمت برای کشورمان جای بسی شکر دارد. در مقایسه با امارات متحده عربی، یک سال صادرات نفت یک اماراتی مساوی با بیش از ۸۰ سال صادرات نفت یک ایرانی در شرایط قبل از تحریم است. با توجه به شرایط موجود که گفته می شود روزانه ۱ میلیون لیتر نفت صادر می شود، یک سال صادرات نفت یک اماراتی مساوی با دو قرن صادرات نفت یک ایرانی است.

  • راهکار حل شدن این مشکلات و حرکت به سمت اقتصاد درونزا و اقتصاد مقاومتی چیست؟

مقدمه حل همه این مسائل، آگاهی از توهم بودن تصور مردم از میزان درآمد نفتی است و این که این نفت هرگز نمی تواند جای کار و تلاش افراد را بگیرد. ما متأسفانه در ایران دچار خود تحریمی هستیم که خطرناک تر از تحریم خارجی است. یعنی خودمان با کم کاری و بی توجهی در کیفیت و کمیت تولید، به اقتصاد کشور خودمان لطمه می زنیم. خودمان با تحریم کالای ایرانی و ترجیح کالای خارجی نسبت به ایرانی، به اقتصاد، اشتغال و ارزش پول کشورمان لطمه می زنیم و این ها روش هایی است که باید در آن ها تجدید نظر کرد. کتابی تحت عنوان سبک اقتصادی و فرهنگی زندگی و با زیر تیتر از "توهم نفتی در اقتصاد معتاد به نفت، تا عزم ملی و مدیریت جهادی در اقتصاد مقاومتی" در این رابطه نوشته ام و موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کرده و در نهایت هم به استراتژی ها پرداخته ام.

نظر شما