نماینده؛ جعفر قادری*/ در زمینه مذاکرات هستهای، برخی گمانهها و گزارشها گویای این فرضیه است که رفع تحریمها برابر است با حل تمام مشکلات اقتصادی! هر چند موضوعات اقتصادی اعم از ارز، نقدینگی، هزینه تامین پول، رونق تولید، تجارت، تورم، رکود، نقل و انتقال پول و ... پدیدههایی چند وجهی هستند و نمیتوان نقش تعاملات بینالمللی در رونق اقتصادی و رشد سرانه تولید ناخالص ملی را نادیده گرفت، اما تمرکز بیش از حد بر نتیجه مذاکرات و گره زدن رفع معضلات اقتصادی به نتیجه مذاکرات، یک اشتباه راهبردی بزرگ است.
این ذهنیت، تصور غلطی است که ریشه معضلات اقتصادی کشور را به تحریمها گره زده است. مشکل اصلی در ساختارها و تشکیلات اداری و نیز سیاستهای مالی و پولی غلطی است که در این ارتباط به کار گرفته میشوند. در حقیقت اثر تحریمها این است که ساختارها و ساز و کار اداری غلط را تشدید کرده و برخلاف تصور برخی، فشارهای ناشی از تحریم، علت اصلی معضلات اقتصادی نیست. با فرض رفع تحریمها، این موانع شاید تخفیف پیدا کنند اما به طور اساسی حل نمیشوند. راه حل اساسی عبارت است از ۱- اصلاح ساختارها و ۲- اصلاح سیاستهای اقتصادی و در صورت تحقق این موارد چنانچه تحریمها هم به قوت خود باقی بمانند نتیجه این خواهد بود که به مرور زمان اثر تحریمها هم کمرنگتر میشوند و در حقیقت بدون اینکه تحریمها برداشته شوند، مشکلات کاهش مییابند. فتوحات اقتصادی، آنگونه که برخی انتظار آن را در جامعه دامن زدهاند، راهکار خارجی ندارد اما تحریم، در کنار مشقّاتی که برای آحاد مردم و کشور ایجاد کرده، مزایایی نیز به همراه داشته است. از آن جمله، اینکه روشن شد مشکل اقتصاد ما هیچگاه محدودیتهای درآمدی نیست و در سالهایی که بیشترین درآمدهای ارزی عاید کشور میگردید همزمان، با سیل واردات و خروج ارز از کشور مواجه بودیم.
در نتیجهی عدم مدیریت منابع ارزی در دولتهای مختلف، لطمات سنگینی به زیرساختهای اقتصادی و تولید داخلی وارد شد. بنابراین در سالهای تحریم کم و بیش توانستهایم که به سمت تولید داخلی برویم و یا حداقل به اقتصاد درونزا فکر کنیم و اقبال اجتماعی برای مصرف تولیدات کشور را به وجود بیاوریم. افزایش خوداتکایی، توانمندیهای داخلی و رشد کمّی و کیفی تولیدات داخلی را باید از نتایج تحریمها بدانیم؛ هر چند که بسیار پیشتر و بیشتر از برهه فعلی میتوانستیم از اقتصاد نفتمحور فاصله بگیریم و این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. کارشناسان و متخصصان اقتصاد همگی متفقالقول هستند که یگانه راه نجات کشور از شرایط کنونی همت جدّی برای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی و اقتدار مالی است.
اقتدار تنها به مسائل مالی و اقتصادی محدود نمیشود و در اصطلاح به معنی مقبولیت، مشروعیت و کارآمدی یک نظام است. همچنین اقتدار ملی، مترادف با کارآمدی یک نظام در چارچوب مشروع و مقبول در محیط داخلی و بینالملل است و به بخشهای مختلفی مانند اقتدار سیاسی، علمی، نظامی، اقتصادی و... تقسیم میشود. منابع اقتدار به دو بخش کلی درونی و بیرونی تقسیم میشوند. اقتدار مبتنی بر ظرفیتهای داخلی، نظام سیاسی و کشور، اقتدار درونزاست و اقتداری که همراه با نگاه به بیرون و تکیه بر بیگانه باشد، برونزا نامیده میشود. اقتدار برونزا امری تصنعی است که به صورت میان مدت و کوتاه مدت در راهبردهای یک نظام تعریف میشود و مبنای آن تکیه بر قدرت های بزرگ است. به عبارت دقیقتر، اقتدار برونزا را میتوان نوعی از استعمار نوین دانست، چرا که قدرت های بزرگ، دولتها را به استفاده از منابع بیرونی قدرت ترغیب میکنند. اقتدار برونزا نامطمئن و ناپایدار است زیرا، بر اساس تکیه بر قدرت های خارجی است و در صورت تضاد منافع کشورهای تحتالحمایه با کشور حامی و قدرتمند، منابع اقتدار آن نظام از بین میرود و نظام سیاسی در صحنه بینالملل دستخوش بحران مشروعیت و اقتدار میگردد.
با عنایت به تعریف طرح شده از اقتدار، متاسفانه این روزها در داخل کشور، تحلیلهای عوامانهای از موضوع اقتدار در سیاست خارجی صورت میگیرد و به نوعی القا می شود که اگر مشکلات ما در موضوع هستهای و با کشورهای ۵+۱ حل نشود، هیچ مشکلی در کشور قابلیت و ظرفیت برطرف شدن ندارد و اقتدار بینالمللی ما نیز ممکن است به خطر بیفتد. این تحلیلها نه تنها از جانب عامه مردم بلکه حتی از جانب برخی مسئولین نیز در حال رواج است. این در حالی است که رهبر انقلاب بارها وبه کرات تاکید کردهاند آنچه که می تواند به ما در حل مشکلات کشور کمک کند فقط تکیه به ظرفیتهای درونی و مستحکم کردن ساخت درونی انقلاب و نظام است و نه چشم دوختن به دست دشمن خارجی که کِی فلان تحریم را بر می دارد تا ما بتوانیم دولت را پیش ببریم: «آمریکایىها با انقلاب اسلامى دشمنند، با جمهورى اسلامى دشمنند، با این پرچمى که شما مردم بلند کردید دشمنند و این دشمنى با این چیزها فرو نخواهد نشست؛ علاج مقابله با این دشمنى هم فقط یکچیز است و آن، تکیه به اقتدار ملّى و به توان داخلى ملّى و مستحکم کردن هرچه بیشتر ساخت درونىِ کشور است. هرچه در این زمینه ما کار بکنیم، کم است. علاج مشکلات کشور پیمودن راه اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی تکیه به درون. چشم را ندوزیم به دست دیگران؛ ما تواناییم، ما ثروتمندیم، هم ثروت انسانی داریم – نیروی انسانی ما در دنیا کمنظیر است» و این نکته قابل اعتناست: «در اقتصاد هم اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، می توانیم اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کِی این تحریم را برمی دارد، کِی فلان نقطه را موافقت می کند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چهکار می توانیم بکنیم.»
متاسفانه آنطور که شواهد نشان میدهند، برخی مسئولین در سخنان و در سیاستگذاریهای کلان خود، نگاه به بیرون را در اولویت قرار دادهاند و کدخدا و نوکران کدخدا را عاملان اصلی توسعه و پیشرفت و اقتدار میدانند.
برخی از اظهارات آنان نیز در تضاد آشکار با سیاستهای اقتصاد مقاومتی است، از این رو بازکردن دروازهها و جاری شدن سیل کالاها به داخل کشور بیش از هرچیز باعث وابستهتر شدن کشور به بیگانگان و ضعف بنیادین کشور میگردد اما در عین حال امیدواریم مسئولین در تمام سطوح، با اطمینان به عناصر داخلی و جوانان کشور، آنچه را که باعث افزایش قدرت و اقتدار کشور میگردد را تقویت نموده و همواره به اراده مردم برای رشد و شکوفایی به عنوان یگانه راه پیشرفت کشور، توجه کنند.
* نماینده مردم شیراز و عضو کمیسیون برنامه و بودجه
نظر شما