ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﮔﺮ:ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ سینه‌اش ﺭُﻭ ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ می‌کرﺩ.ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭُﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺵﺩﺍﺷﺖ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ می‌زﺩ.
ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮفی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭی
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗتی ﺑﺮﺍی ﺧﻂ مقدم ﮐُﻤﭙُﻮﺕ می‌فرستن، ﻋﮑﺲ ﺭُﻭی ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﻧَﮑﻨﻦ!
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻳﻪ ﺣﺮﻑِ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﮕﻮ
ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯی ﮔﻔﺖ: آﺧﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭنی، ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ، ﺭُﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓتاده...!
و لحظاتی بعد چشمانش را بست، لبخندی زد و شهید شد ..."
منبع: جوان و تاریخ
نظرات مخاطبان 1 6
۱۳۹۳-۰۸-۰۹ ۱۹:۲۹الهی ایران کرج 0 5
خداونداروح این شهدارا باروح بلند علی اکبر حسین معشوربدارومارا شرمنده انها نکن تا راه شهدایمان را ادامه میدهیم امین یاربلعالمین۱۳۹۳-۰۸-۱۰ ۰۸:۳۹s.ali 0 3
آقا فرمود شهدا در قهقه مستانه شان عند ربهم یرزقونند۱۳۹۳-۰۸-۱۰ ۱۱:۳۱سالار 0 1
جاش تو بهشته انشاالله،بدون هیچ چشم داشتی جونشون رو فدا کردند و لی افسوس الان...۱۳۹۳-۰۸-۱۰ ۱۲:۱۶رنجبر 0 2
خداوندا این بزرگواران شهید در راه دین وناموس و وطن را با مولای متقیان علی ع مهشور بفر ما.۱۳۹۳-۰۸-۱۰ ۱۴:۳۰ 0 2
اخی خدا رحمتشون کنه چه شوخ طبع بودن۱۳۹۳-۰۸-۲۴ ۱۸:۱۲فهیمه 0 1
تو خودت قندو نباتی . شکلاتی . آبنباتی . عزیزم.یک دنیا کمپوت خوشمزه تقدیم تو باد .خوبا رفتن.بد عنقای بی ممصرف موندن