شناسهٔ خبر: 55770 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ

در گفتگو با سیدعباس نبوی مطرح شد؛

نگاه امام، نگاهی فراتر از نهادسازی و حزب‌سازی بود

سید عباس نبوی

نماینده/ حضرت امام خمینی (ره) برای نسل جدید انقلاب فقط به عنوان نامی بزرگ وجود دارد؛ که وجود ایشان را جوانان امروز درک نکرده‌اند، هر چند که از برکات وجودشان در انقلاب رزق داشته باشند. اما مهمترین وجه وجودی حضرت امام، در تشکیل حکومت اسلامی معنا پیدا کرده است و این بعد شخصیت امام است که وی را فردی جهانی کرده است؛ اتفاقی که تا کنون بعد از گذشت سی سال از انقلاب بی‌مثال است. حجت الاسلام سید عباس نبوی، مدیر موسسه توسعه و تمدن اسلامی به ابعاد مختلف حرکت انقلاب اسلامی پرداخته‌اند. وی معتقد است حضرت امام در تعاریف امروز واژگان سیاسی نمی‌گنجند و انقلاب را در گفتمان تشیع و امامت به پیش بردند.

 

  • حضرت امام بر مردمسالاری دینی تأکید ویژه ای داشته اند. حالا این مردمسالاری دینی به نظر حضرت امام چه شاخصه‌هایی باید داشته باشد؟

 

ببینید، مسأله را نباید خیلی سخت کرد. سخت کردن مساله مثل سخت کردن زندگی می‌شود. یک آدمی که بخواهد موازین دینی را رعایت کند، همین مقدار که در نشست و برخواست و خوراک و پوشاک و نماز و روزه و این‌ها تا اندازه‌ای که به طور معمول قابل جریان یافتن هست، این احکام را عمل می‌کند، این می‌شود آدم دیندار، همین آدم در سیاست وقتی می‌خواهد وارد شود، در همین حد که می‌خواهد نگاه کند ببیند افرادی که امین و خدمتگزار و انجام دهنده خدمات جامعه باشند، به سمت خیانت نروند، می‌خواهند این‌ها را انتخاب کنند. با همین مقدار می‌آیند یک بررسی انجام می‌دهند و انتخاب می‌کنند. آنوقت هر چقدر دینداری و دیانت در جامعه عمق پیدا کند، این انتخاب تکلیف مدارانه هم عمق پیدا می‌کند. البته قبل از همه باید خود آن منتخب‌ها عمق و ریشه پیدا کنند. شما اگر منتخب‌هایی نداشته باشید که به تعبیری آن نامزدهایی که دارید معرفی می‌کنید برای انتخابات، افرادی باشند که انعکاس و نمایانگر تحولات لازم برای رشد جامعه باشند، طبعا مردم چه کاری می‌توانند بکنند. مسأله را نباید خیلی دشوار کرد. مثلا بیست شاخص دست نیافتنی بیان کنیم که عجیب و غریب بشود. متناسب با‌‌ همان دینداری که مردم دارند انجام می‌دهند، طبعا انتخاب خواهند کرد. اگر استحکام دینی باشد، آدم‌ها هم‌‌ همان گونه انتخاب می‌شوند؛ مثل‌‌ همان چیزهایی که اوائل انقلاب نگاه می‌کردیم. اگر دینداری ضعیف شود، خب طبعا انتخاب‌ها هم همین می‌شود. بنابراین برای حل شاخصه‌های مردم سالاری دینی و مشارکت عمومی باید برگردیم به مسائل رشد فرهنگی و واقعی دینی در میان مردم و از آنجا بتوانیم نتیجه بگیریم. هر تلاشی که انجام دهیم ممکن است تا مدتی اثراتی بگذارد، اما آن مقدار فایده‌ای ندارد. به همین دلیل است که در درون این هستهٔ مردمسالاری دینی، یک هسته مدافع وجود دارد. این هسته مدافع بسیار بسیار تعیین کننده است. این‌‌ همان چیزی است که قرآن کریم بیان می‌کند «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیرة بأذن الله...»، آن هسته اگر از بین برود ما دیگر چیزی بنام مردمسالاری دینی نخواهیم داشت. اگر آن هسته پابرجا باشند که روی مبانی اصلی پافشاری کنند، در انطباق موازین بر افراد پافشاری کنند و این امانت و صدق و رفتار متناسب با شئون دینی افراد، ملاک ارزیابی در جامعه باشد، و پافشاری کنند، تا زمانی که آن محور و اصل باشد، مسأله مسیر مردمسالاری دینی نظام جمهوری اسلامی مشکل خاصی پیدا نمی‌کند.

  • چطور می‌توان به انتخاب مردم مطمئن بود؟

بخش اعظم مردم‌‌ همان طوری که حضرت اباعبدالله مطرح کردند «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم»، این اشکالی ندارد، منظور از لقلقه زبان این نیست که حضرت بخواهد همه را بکوبد. اصلا حضرت این را نخواست بفرماید، بیان حضرت این بود که شما که می‌بینید از میان این جمعیت مثلا چند ده هزارنفری که از مکه راه افتادیم هزارنفر ماندند، بعد آن شب هفتم به بعد مثلا فرض کنید شدند دویست نفر، بعد هم شب عاشورا شدند هفتاد نفر؛ علت اینکه رفتند این هست؛ البته حضرت نمی‌خواست این‌ها را هجو و طرد کند، می‌خواستند بگویند عامه مردم اینگونه‌اند. اگر عده‌ای مستحکم بایستند و آن‌ها بدانند که این‌ها ایستاده تا آن مقدار که خطرات سنگین نباشد، ملحق می‌شوند. بعد می‌بینید که اکثریت همیشه بدنبال مسیر اصلی هستند، اما تا یک جایی، هر کدام مسافت‌شان متفاوت است. اگر این نباشد اصلا، ممکن است بروند طرف مقابل. روایت است از امام صادق علیه السلام که درباره دینداری شیعیان ما خیلی ارزیابی نکنید. شخصی می‌آید از حضرت می‌پرسند کسی هست که اصلا شما را قبول ندارد، اسلام هم قبول ندارد. اما آدم امینی است، خوش اخلاق است، غیبت نمی‌کند، همه مسئولیت‌های خودش را انجام می‌دهد، کسی هم هست که محب شماست و خیلی از رفتارهای نامناسب از او سر می‌زند، کدام ارجح هست؟ حضرت می‌فرماید‌‌ همان پیرو ما ارجح هست. از حضرت می‌پرسد چرا؟ می‌فرمایند: علتش این هست که او از روی محاسباتش و برای کسب منافعش این کار‌ها را می‌کند، این پیرو ما این محاسبات را ندارد، اگر قرار بود محاسبه کند به مراتب می‌توانست بیشتر کسب منافع کند، دارد همین جور به حساب خودش کار‌هایش را انجام می‌دهد و راه خودش را می‌رود. حضرت می‌فرماید آنقدر شما دنبال عیب جویی همدیگر نباشید؛ بدانید همین قدر که مسیر ما را بروید این مسیر خودش به تمام آن فضائلی که طرفهای دیگر دارند، غلبه می‌کند و همه را به نتیجه می‌رساند و همین آدم‌هایی که گاهی رفتارهای دینی شلی دارند، همین مقدار که-حضرت می‌فرماید- مسیر ما را دارند در آن نقاط حساس مسأله اصلی را به نفع ما تمام می‌کنند. این استدلال بسیار استدلال مهم و حساسی است. بنابراین ما دنبال شاخصه‌های عجیب و غریب نباید بگردیم،‌‌ همان شاخصه‌هایی که در مردم هست، همین زندگی که می‌کنند، همین که دینداری به معنای اینکه در شاخص اصلی توحید را قبول دارند و پیرو اهل بیت هستند، همین مقدار مسیر شکل می‌گیرد و جلو می‌رود و منتها هستهٔ مرکزی به قوت و جدیت لازم هست. با لحاظ آن هسته مرکزی، مسیر تضمین می‌شود. آن هسته مرکزی از هم بپاشد دیگر چیزی باقی نخواهد ماند؛ در روایات، تاریخ صدر اسلام داریم که همیشه پیامبر اسلام بر این مسأله تاکید می‌کردند.

  • آن هسته مرکزی را چطور باید مراقب بود که منحرف نشود؟

امام رحمة الله علیه در اوائل فروردین۶۸ در آن نامه که به مرحوم آقای منتظری نوشتند و بشدت هم به ایشان تاختند، بیان داشتند که تاریخ اسلام پر است از خیانت رهبرانش به این دین و بنابراین بسیارند از عالمان که خیانت کردند. این خیانت تحولات تاریخی عجیبی درست می‌کند؛ اما اگر راه این مساله را بتوانیم بصورت منطقی پیش برویم باقی را از مردم خیالمان راحت است؛ نه تنها از مردم ایران-من سالهاست دراین باره با روشنفکران دانشگاهیان محاجه کردم- گفتم خود همین اروپای بی‌خدای سکولار محض امروز، فقط کافی است مجال بدهند، چون این‌ها می‌گویند آزادی هست، ولی دروغی بیش نیست؛ آزادی به معنای اینکه جریان‌هایی افکاری بصورت خنثی و فارغ از ظرفیت‌های مناسب در جوامع غربی مطرح شوند، بله این هست، اما به محض اینکه بفهمند ممکن هست این جریان تبدیل به یک جریان تعیین کننده و حساس بشود، از‌‌ همان نقطه‌های اول سرکوب خواهد شد. من به دوستان خود و دانشگاهیان زیادی گفتم، شخص خود من پایم را می‌گذارم داخل کشوری برای سخنرانی، از‌‌ همان لحظه اول ماشین شنود دنبال ماست، ماشین‌های تعقیب و مراقبت دنبال ما هستند؛ در آمریکا هرجا نشستیم اول سخنرانی به من گفتند برادران عزیز سازمان سیا بیرون مشغول استراق هستند و دستگاه‌هاشان را ما دیدیم. یک مسجد در پاریس رفتم نماز بخوانم، اصلا ورود و خروج آنقدر ماشین‌های مراقبت آمده بود که آن مدیر مسجد آمده بود می‌پرسید که آقا شما کی هستید؟ گفتم من هم تعجب می‌کنم، من که هیچ کس نیستم، برای چه آمدند؟ این همه چرا؟ احساس می‌کنند که ممکن هست این آدم بخاطر یک سری از سوابق که آن‌ها از افراد در می آورند، نکند اینجا یک سخنرانی و بحثی مطرح کند؟ یک خطی ایجاد کند؟ این خط بسیار خطرناک است. آن‌ها از چه می‌ترسند؟ از اینکه این خط در بین مردم رشد کند و در میان جامعه خودشان مطرح شود. فضا و مسیر درست شود. می‌ترسند، میدان نمی‌دهند. ازاینکه یک نفر بیاید مسائل مهم و اساسی را مطرح کند و تعیین کننده باشد. اگر حرف‌های توصیفی کلی بزنیم که این‌ها احساس خطری نمی‌کنند. اما به محض اینکه بحث جدی شود کاملا احساس خطر می‌کنند.

  • شما فکر می‌کنید آزادی در غرب وجود ندارد؟

ما با ترکیه پروتکل فرهنگی نوشتیم که ما یک کتاب راجع انقلاب اسلامی بنویسیم، آن‌ها صدهزارجلد چاپ کنند، آن‌ها هم یک کتاب ترکی درباره آتاترک بنویسند ما صد هزارجلد چاپ کنیم. امضا کردیم. روزی که من پایم را در بنیاد تاریخ ترکیه گذاشتم و کتاب درباره انقلاب اسلامی را تحویل دادم، مقام مسئول آنجا گفتند من تا فردا کتاب را مطالعه کنم، و بعد بحث کنیم، فردا آمد ایشان گفت ببین من صریح به شما می‌گویم، خودم ارادتمند امام خمینی هستم-حالا این جریان برای سالهای اخیر هست که فشار کم شد و دولت آقای اردوغان آمد-، شما صدهزار جلد کتاب به من می‌دهید، من وظیفه دارم اینجا طبق پروتکل فرهنگی چاپ کنم، صدهزارجلد چاپ می‌کنم، این در ترکیه می‌شود دو میلیون جلد؛ بعد هم نمی‌توانم جلویش را بگیرم. ولی شما کتاب ما را می‌برید، طبق پروتکل فرهنگی صدهزار جلد چاپ می‌کنید، مثلا می‌دهید به دست دانشجو‌ها، مجانی می‌دهید، آن بچه‌ها هم بر می دارند صفحاتش را بصورت کاغذ ساندویچ پاره می‌کنند. این را چطور باید قیاس کنیم؟ این بحث‌های بسیار حیاتی است. از همین جاست که ما باید با مردم خودمان با فضای جامعه، صمیمی حرف بزنیم. رحم الله من عرف قدره؛ هرکدام قدر خودتان را درست بدانید. اما از این مسیر جدا نشوید. این بحث بحث بسیار مهمی در فرهنگ اهل بیت است. مفهوم مردم سالاری شکل می‌گیرد و باید حواسمان جمع باشد که ابدا این مفهوم، کاملا جهانی و گسترده است. همهٔ انسان‌هایی که می‌خواهند بسمت فطرت، معنویت، فضائل، توجه به آنچه که در فضای عبودیت و الهی مطرح شده، می‌خواهند به این سمت حرکت کنند، همهٔ این‌ها مجموعه جریان اهل بیت هستند. اما هرکس باید اندازه خودش را بیابد. ایرادی هم نیست و می‌یابند.

  • آیا حضرت امام در روزگار پیش از انقلاب به دنبال نهاد سازی و حزب سازی، انقلاب بودند؟

امام کلا اعتقادی به این نوع نهاد‌ها و اظهارهای اجتماعی نداشتند و اصالتی برای این نوع حرکت‌ها قائل نبودند، این‌ها را بی‌ارزش نمی‌دانستند ولی در مسیر حرکتشان چنین برنامه‌ای نداشتند. مثلا موتلفه اسلامی اولین گروهی بودند که آمدند و به حضرت امام گفتند باید به ما نماینده معرفی کنید، حضرت امام شخصی را معرفی کردند و گفتند ایشان رابط باشند و نه بیشتر. هم چنین زمانی که شهید بهشتی و دیگر بزرگان تصمیم گرفتند که حزب جمهوری را تشکیل دادند اما سال ۶۵ واضح بود که حضرت امام راضی نیستند که جریان فکر شیعه به مناظرات سیاسی تنزل پیدا کند. امام اصلا این موضوع را قبول نداشتند و دستور دادند که حزب جمهوری متوقف شود، البته آقای هاشمی در نماز جمعه به نوعی خواستند از آن الزامی که حضرت امام مطرح کردند بگریزند. تعبیر ایشان اینگونه بود که امام خواستند مدتی کرکره حزب پایین کشیده شود ولی‌‌ همان موقع ما می‌دانستیم این کرکره هیچ وقت بالا نخواهد رفت، کلام امام مشخص بود. امام معتقد بودند نباید نخبگان جامعه را در چند منازعه حزبی کشاند. البته در عین حال اینکه احزاب جامعه در جریان اتفاقات جامعه باشند مناقشه‌ای نداشتند. امام چند کار مهم انجام دادند اولا اینکه به جامعه مدرسین دستور دادند حق فعالیت در شهرستان‌ها را ندادند و فقط اجازه دادند در قم فعالیت کنند. در جای دیگر جامعه روحانیت مبارز می‌خواستند از تهران سراسری سازماندهی کنند که حضرت امام اجازه ندادند و اصلا اجازه ندادند امام جریان سراسری سازماندهی کنند. حتی مجمع روحانیون مبارز هم که جدا شدند امام قوانین پایه و وحدت مطرح کردند و بحث‌ها را به سمت اسلام آمریکایی و اسلام ناب سوق دادند بنابراین امام نگاه‌شان مشخص بود؛ کاملا نگاه مبناساز و نگاه حرکت ساز برای آینده داشتند. خداوند برای انسان مسلمان نپذیرفته است که حاکمیتی خارج از مسیر اهل بیت داشته باشد. امام حرکتی که انجام دادند منجر به این شد که کسی دیگر نمی‌تواند در مسیر فقه اهل بیت به عقب برگردد، به تعبیر دیگر افق‌های بالاتری وجود دارد که می‌توان آن را اراده کرد ولی به مدل‌های پیشین نمی‌توان بازگشت. باید فکر ریشه دار در جامعه باشد و اجازه داد معارض آن هم در جامعه باشد و دید به کجا می‌رسد.

 

منبع: هفته نامه لیان استان بوشهر

برچسب‌ها:

نظر شما