شناسهٔ خبر: 36753 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: مجلس‌ایران

اینك، نزاع گفتمان‌ها

گفتمان ها ایجاد دوقطبی «هاشمی ـ ضد هاشمی» زمینه‌ساز تقویت هیجانات كاذب به جای گفتگوهای منطقی است. تحقق یك انتخابات رشدمحور مبتنی بر ارتقای آگاهی عمومی، مستلزم طرد نگاه های سلبی و مبتنی بر نفی اشخاص و جایگزینی آن با نقد و بررسی گفتمان ها و شعارهاست.

انتخاب گفتمان‌ها به جای انتخاب اشخاص

مجلس ایران، سید مصطفی خاتمی؛ انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در پیش است. با حضور برخی چهره‌های جنجالی و پرحاشیه به ویژه هاشمی رفسنجانی و تلاش های جدی برای ایجاد دوقطبی «هاشمی ـ ضد هاشمی» چه از سوی خود او و طرفدارانش و چه از سوی طیف نزدیك به دولت، گمان برهم خوردن سیر منطقی انتخابات تقویت و زمینه جایگزینی مباحث احساسی و هیجانات كاذب به جای گفتگوهای منطقی فراهم می‌شود. با این همه وظیفه ترویج گفتمان انتخاباتی سالم، معقول و منطقی بر دوش رسانه‌ها و نخبگان مدعی دلدادگی و دلسوزی انقلاب اسلامی بیشتر سنگینی می‌كند؛ به نحوی كه باید قطب سوم انتخابات، گفتمانی اصیل مبتنی بر آرمان های انقلاب اسلامی و همچنین رهنمودهای امام خمینی و امام خامنه‌ای باشد.

برای نیل به این مهم لازم است رقابت، تقابل و مباحثه میان گفتمان‌ها شفاف‌تر از گذشته پیگیری شود. پیش از این تمركز اذهان در هر انتخابات بیشتر بر روی مقایسه توانمندی افراد، شخصیت كاریزماتیك داوطلبان، نه گفتن به یك داوطلب خاص (به ویژه در دوره‌های نهم و دهم) و یا جناح‌بندیهای سیاسی بوده است. جناح‌بندی هایی كه دارای مبنای دقیق، واقعی و روشنی نبوده‌اند. اما اكنون نسبت به دوره‌های پیشین، تفاوت گفتمان‌ها و تعارض آنها بسیار پررنگ‌تر شده و اتفاقاً این یك فرصت برای برگزاری انتخاباتی پرشور است كه نیز موجب ارتقای سطح بینش سیاسی عمومی شود.

گفتمان ها

این یك حقیقت است كه نمی‌شود جو كاشت و گندم درو كرد. نمی‌توان از یك سو تدین سكولار را ترویج نمود، یا منش تكنوكراسی را پیشه كرد و یا پیرو مدل های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی غربی بود و از طرفی متوقع حاكمیت اهداف انقلاب اسلامی و طی مراحل آن تا تحقق امت اسلامی شد. باید واقع‌بینانه در مورد نتایج هر گفتمان قضاوت كرد و نتایج آن را تخمین زد. به طور مثال می‌شود به دولت موسوم به سازندگی و شعارهایی از قبیل دارندگی و برازندگی اشاره كرد. استیلای برداشت های سطحی‌نگرانه از پیشرفت در آن دوره و اجرای سیاست های اقتصادی و اجتماعی گرته‌برداری شده از غرب ـ البته آن هم به صورت ناقص‌ـ نتایج نامطلوبی داشت كه یكی از آن ها نهادینه شدن مصرف‌گرایی افسارگسیخته و رقابتی بود. آسیبی كه در تعارض جدی با فرهنگ اسلامی و اقتصاد مقاومتی است و اكنون در شرایط تحریم، بیشتر آثار و تبعات سوء خود را به رخ می‌كشد.

ضروری است «گفتمان غالب» این دوره از انتخابات حداقل در میان نخبگان تأثیرگذار به جای سیاه‌بازی های سیاسی و «نه گفتن» به اشخاص خاص، به سوی «انتخاب بر مبنای گفتمان» و «نفی گفتمان‌های ارتجاعی» جهت یابد. بدین معنا كه توانمندی گفتمان‌ها در اقناع مخاطب جلوه مهم‌تری از توانمندی اشخاص پیدا كند. به جز برخی افراد كه گویا، هم در ارزیابی جایگاه مدیریت اجرایی و هم در ارزیابی توانمندی خود به غلط افتاده‌اند، اكثر داوطلبان مطرح و اصلی انتخابات ریاست جمهوری در این دوره، تفاوت فاحشی از لحاظ سوابق مدیریتی و اجرایی ندارند. به گمان این قلم نمی‌توان در قدرت اجرایی اغلب این داوطلبان خدشه‌ای جدی وارد كرد. این افراد اغلب دارای سوابق مدیریتی و اجرایی نسبتاً موفق‌اند. آنچه تمایز جدی ایجاد می‌كند، تفاوت در نگاه ها، مبانی فكری و گفتمانی است كه این شخصیت ها برای اداره كشور و حل مسائل آن پیشنهاد می‌دهند و در پیش خواهند گرفت. به بیان دیگر، بیش از آنكه شخص داوطلب و توانمندی های او موضوعیت داشته باشد، گفتمانی كه او بدان معتقد و ملتزم است اهمیت دارد. حتی برنامه‌ها و شعارهای هر داوطلبی باید ذیل گفتمان او ارزیابی و بررسی شود و گرنه حرفی و وعده‌ای بیش نیست.

آنچه اهمیت دارد جهت‌گیری كلی است و گرنه طبعاً هر گفتمانی هر چند در مقام نظریه‌پردازی و بیان متعالی باشد، در اجرا توفیق مطلق و صد در صدی نخواهد داشت. همان گونه كه اشخاص عاری از خطا نیستند، بروز درصد معقولی از خطا در مرحله پیاده‌سازی گفتمان‌ها طبیعی است.

در اینجا آنچه حائز اهمیت است، الزامات «انتخابات گفتمانی» است؛ اینكه چه شرایطی را باید برای تحقق این مهم در نظر آورد.

یا رومی روم یا زنگی زنگ

با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، به تجربه ثابت شده است كه نمی‌شود دل در گرو دین داشت و رو به سوی غرب و آنگاه خواهان توفیق شد. شعارها، آرمانها و ارزشهای انقلاب ما، مبتنی بر حقایق متعالی دین اسلام بوده، اما آنچنان كه باید، این اهداف در ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اداری ما نهادینه نشده است. حقیقت آن است كه بسیاری از ارزش های ما با ساختارها و شیوه‌های مرسوم تمدن غالب غربی قابل جمع نیست و از همین روست كه در پاره‌ای موارد مواجه با بن‌بست شده‌ایم. ما نتوانسته‌ایم آنچنان كه شایسته است فرآیندها و راهكارهای ضروری مبتنی بر ارزش های مان را طراحی كنیم بنابراین نمی‌توانیم شعارها و آرمان ها را در حد مطلوب محقق سازیم. از سویی ساختارهای به كار گرفته شده به دلیل ناسازگاری با اهداف پیش‌بینی شده، حتی همان خاصیت و كاركرد خود در مبدأ ـ یعنی تمدن غربی‌ـ را نیز از دست می‌دهند.

بنابراین بسیار مهم است كه گفتمان ارائه شده از سوی داوطلبان، شفاف و دارای مبانی اصیل باشد. باید مشخص شود كه هر گفتمان بر چه مبانی نظری و اعتقادی بنا شده است، چه نتایجی را مد نظر دارد و چه شیوه‌ها و راهكارهایی را برای تحقق این نتایج پیشنهاد می‌نماید تا بتوان قضاوت نمود كه آیا صدر و ذیل گفتمان عرضه شده همخوان است و به قول اهل منطق، از صغرای چیده شده، كبرای مدنظر برمی‌آید یا خیر؟

خلاصه آنكه نمی‌توان بر مبنای دیدگاههای غیردینی برای نظام و جامعه اسلامی نسخه پیچید.

گندم‌نمایان جوفروش

در مرحله بعدی آنچه اهمیت می‌یابد، صداقت در طرح گفتمان است. بسیاری اوقات اشخاص، گروهها و جریانات شعارها و آرمانهایی را طرح می‌كنند كه سابقه و لاحقه آنان بر آن گفتمان تطبیق نمی‌یابد. گاهی علت این تظاهر به شعارها، نشئت گرفته از اهمیت آن گفتمان در اذهان عام و خاص است. به طور مثال در دوره‌های مختلف شعارهایی همچون عدالت اجتماعی، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، رهروی از ولایت، تبعیت از خط امام و از این دست شعارها به دلیل اهمیت و اولویت در اذهان عمومی از سوی كسانی مطرح شده است كه گاهی كمترین قرابتی با این شعارها نداشته‌اند.

نكته‌ای كه باید بدان عنایت داشت اینكه پیشنهاد گفتمانی مبتنی بر نظریات غربی در انتخابات به مردم، تا آنجا كه چارچوب های اصلی نظام اسلامی را خدشه‌دار نكند، قابل تحمل است، اما به یك شرط اساسی؛ اینكه این گفتمان مبتنی بر تفكر و اندیشه غربی، به نام دین و انقلاب عرضه نگردد و به طرایف‌الحیل، برای آن از آیات، روایات و سنت و همچنین سیره بزرگان انقلاب، استدلال تراشیده نشود. بلكه صریحاً اعلام شود كه این گفتمان مبتنی بر تفكرات غربی است. این به مراتب بهتر از آن است كه دیدگاه های غربی با نقاب دینی و ظاهرسازی برای اداره جامعه پیشنهاد گردند.

البته گاهی این تعارض در شعار و عمل برخواسته از نفاق و یا حتی تظاهر نیست، بلكه ناشی از بی‌توجهی به مبانی نظری و الزامات شعارها و آرمانها از یك سو و عملگرایی و نتیجه‌گرایی افراطی و غفلت از آسیبهای بلندمدت روش های اخذ شده از سوی دیگر است. این دسته از اشخاص و گروه ها ناخواسته به دلیل فقدان پایه‌های محكم نظری دچار درجاتی از التقاط شده‌اند.

از همین منظر، سابقه و توانمندی فرد داوطلب در گفتمان ادعایی نیز قابل ارزیابی است. اینكه وی، اكنون و به چشم برهم زدنی گفتمان ادعایی خویش را خلق و طرح می‌سازد و یا اینكه گفته‌ها و عملكرد پیشین او مؤید و شاهد داعیه امروزین اوست. و دیگر اینكه عملكرد و سوابق اطرافیان و نزدیكان او تا چه حد منطبق بر گفتمان مد نظر است. بدیهی است كه نمی‌توان اجرای شعارها و آرمان ها را با توجیهاتی از قبیل استفاده از همه سلایق و یا وحدت، به دست افرادی سپرد كه در عمل بی‌اعتقادی خود را بدانها نشان داده‌اند. این امری بدیهی است كه پس از استقرار دولت، اشخاصی به كار گرفته شوند كه بیشترین قرابت را از لحاظ اعتقادی و عملكردی، به گفتمان پیروز داشته باشند.

تعهد به گفتمان یا تعهد به منافع؟!

ضرورت دیگر كه برای تحقق انتخابات بر مبنای گفتمان وجود دارد، سابقه اشخاص و جریانات درخصوص میزان پایبندی به به شعارهاست. بعید نیست اگر فردی در مقطعی از اعماق وجود حرفی بزند و شعاری بدهد، اما در مقام عمل بلغزد و نتواند این حرف و شعار را بر منافع فردی، گروهی و حزبی خود ترجیح دهد. اشخاص و گروههایی بهتر می‌توانند به گفتمان مورد ادعای خود پایبند باشند، كه پیش از این اثبات نموده‌اند كه حاضرند از منافع، آسایش و حتی آبروی خود برای اهداف متعالی بگذرند.

پیشروی یا ارتجاع؟

برخی جریانات سیاسی كه شعارها و طرح هایشان متأثر از مبانی غیربومی است و عملكردشان به هنگام حضور در مصادر اجرایی و تصمیم‌گیری كشور نتایج نامطلوبی به جای گذاشته است، به دنبال استفاده از برخی نارسایی های موجود به ویژه در حوزه اقتصاد، برای توجیه خویش و به نوعی ارتجاع به گفتمان هایی هستند كه پیش از این مردود شده‌اند. این خطر وقتی تشدید می‌شود كه فضای دوقطبی و نه گفتن به اشخاص به محور انتخابات تبدیل شود. بسیار ضروری است گفتمانهایی كه پیش از این فرصت اجرا داشته‌اند بر اساس شرایط جدید نظام اسلامی و جهان به نقد كشیده شوند. شرایطی كه گرچه با صعوبتها و موانعی همراه است، اما با هشت، شانزده و بیست و چهار سال پیش ابداً قابل مقایسه نیست.

و اما مختصات گفتمان انقلاب اسلامی

با نگاه به رهنمودهای امام خامنه‌ای، برخی مختصات و اجزایی فهرست شده است كه یك گفتمان باید برای پاسخگویی به شرایط، فرصت ها، تهدیدات و مسائل امروز جمهوری اسلامی در مورد آن ها به صراحت اعلام موضع نماید:

  • توجه به نامگذاری دهه پیشرفت و عدالت، تعریف بومی و اسلامی پیشرفت و عدالت و نسبت این دو مقوله با یكدیگر
  • الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت با نگاه به الگوگیری جهان اسلام و ملت های مستضعف از ایران
  • سبك زندگی اسلامی ایرانی و مختصات آن
  • گام های پیش رو در راه تحقق تمدن و امت اسلامی
  • بیداری اسلامی، مسئله فلسطین، جبهه مقاومت و نقش و جایگاه ایران
  • اقتصاد مقاومتی، معضلات موجود در راه استقرار آن و تعارض منش، مشی و مبانی اقتصادی برخی اشخاص و گروه ها با اقتصاد مقاومتی
  • مركزگریزی و توجه به مناطق و مردم محروم
  • نقش مردم در جمهوری اسلامی و لزوم حضور عینی و فعال آن ها در تمام عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی؛ نفی تقلیل این نقش به حضور صرف در مناسبتها و انتخابات و حذف ساختارهای حل مسئله و تصمیم‌گیری برای كشور در حلقه‌های بسته ریش‌سفید قیم‌مآب مبتنی بر اصول مصلحت‌نمایانه اما منفعت‌طلبانه

 

*

بار دیگر لازم به یادآوری است كه تحقق یك انتخابات رشدمحور مبتنی بر ارتقای آگاهی عمومی، مستلزم طرد نگاه های سلبی و مبتنی بر نفی اشخاص و جایگزینی آن با نقد و بررسی گفتمانها و شعارهاست. در این صورت انتخابات نه تنها تبدیل به تهدیدی امنیتی نخواهد شد، بلكه ضمن كیفیت‌بخشی به بینش سیاسی مردم، خروجی صندوق های رأی نیز بر اساس خرد جمعی مردم و در چارچوب ارزش های انقلاب، تحكیم‌كننده جمهوری اسلامی و گامی جدی در مسیر پیشرفت ایران خواهد بود.

نظر شما