به گزارش «نماینده»، مجلس دوم شورای اسلامی که انتخابات آن 26 فروردین 1363 برگزار و اولین جلسۀ این مجلس نیز 7 خرداد همین سال دایر گردید، در طول 4 سال فعالیت خود، حوادث بزرگ و کوچک فراوانی را از سر گذراند ولی بیشک منازعات سیاسی دو جریان داخل نظام که در این سالها حالت جدی به خود گرفته، حائز اهمیت شایانی است.
در موضوع این نوشتار خواهیم کوشید به یکی از این منازعات بپردازیم. نزاع از آن روی که دستهای با سوء استفاده از یک تفسیر بهدنبال حذف رقیب از صحنۀ سیاسی برآمد و ارابهای را به حرکت درآورد که سالها پس از این بازی خود این ارابه، ارابهران را زیر گرفته و هلاک ساخت!
نامه 135 نماینده و پاسخ امام
به انتخابات دومین دوره ریاستجمهوری نزدیک میشویم، رئیسجمهور بهدلیل مشکلاتی که با نخستوزیر داشته است از امامخمینی(ره) کسب اجازه میکند که نامزد انتخابات نشود و در صورت نامزدی مجدد در انتخابات نخستوزیر را تغییر دهد، با موافقت اولیۀ بنیانگذار انقلاب(1) ایشان در انتخابات ثبتنام کردند، با برگزاری انتخابات شرایط روز عوض میشود و بزرگانی به امام میگویند که در صورت تغییر نخستوزیر جبههها ضربه خواهد خورد و از این روی امام امت که جبههها را حائز اهمیت فراوانی میدیدند نظر خود را اعلام و تأکید کردند که این کار یعنی تعیین نخستوزیر جدید را خلاف مصلحت میدانند.
در این برهه 135 نماینده مجلس که مخالف تصمیم رئیسجمهور بودند در نامهای به امامخمینی(ره) نظر ایشان را در مورد انتخاب نخستوزیر جویا میشوند. در بخشی از این نامه با اشاره به حمایت این نویسندگان از نخستوزیر وقت آمده بود: «ما نمایندگان این مردم عظیمالشأن ضمن تقدیر از نخستوزیر متعهد و دولت تلاشگر او که جوانمردانه با موفقیت، در دورانی بسیار سخت به انجام وظیفه همت گماشتهاند و خدمات ارزندهشان همواره مورد عنایت حضرت امام و امت بزرگ اسلامی بوده است، انتظار و توقع خود را در این مقطع حساس از تاریخ انقلاب اسلامی نسبت به معرفی نخستوزیر و دولت جدید به عرض امام عزیز میرسانیم و از پیشگاه مقدسشان درخواست ارشاد میکنیم.»
در بخش دیگری از نامۀ این 135 نماینده آمده بود: «اکنون ملت و کشور ما یکی از بحرانیترین مواقع تاریخی را میگذراند. اشتعال دامنۀ جنگ و خطر ضربهیابی مخازن نفتی، تهدیدات نظامی امریکا، فشارهای شدید اقتصادی، توطئههای خطرناک سیاسی و تحریکات ضد انقلاب از عوامل مهمهای است که فشار طاقتفرسای آن بر دوش مردم صبور و مظلوم ما سنگینی میکند و تغییر دولت که متأسفانه به قرار مشهود مستلزم تغییری عظیم در سطح کشور خواهد بود، تزلزلی شدید در ارکان دولت و ادارۀ کشور بهوجود خواهد آورد که مسلماً عواقبی وخیم در بردارد.»
نویسندگان این نامه در ادامه تغییر دولت را باعث خسارتی عظیم به کشور تلقی و تصریح کرده بودند: «آنچه متأسفانه مشهود است، جریانی خاص و گسترده و طیفی معلوم و مشخص، تغییر دولت را حمایت و همراهی میکند که در صورت موفقیت ممکن است نیروهای فراوان انقلابی کنار گذاشته شوند یا به کنار روند و بحران و خسران فراوان در سازمان اداره مملکت که اکنون قشرهای مؤمن و انقلابی ارزندهای در متن آن مشغول خدماتی صادقانهاند، پدید آید.»
پاسخ امامخمینی(ره) به این نامه علاوهبر تأیید دولت وقت حائز نکتۀ بسیار مهمی است، امام امت تأکید میکنند: «درحال حاضر تغییر [دولت] را صلاح نمیدانم. ولی حق انتخاب با جناب آقای رئیسجمهور و مجلس شورای اسلامی محترم است.»(2)
چنانچه به عیان قابل مشاهده است، 135 نماینده مجلس دوم در این نامه تغییر دولت را باعث ایجاد مشکلاتی عظیم در شرایط جنگی دانسته بودند و امامخمینی(ره) ضمن حمایت از ابقای دولت وقت حق انتخاب را با رئیسجمهور و مجلس شورای اسلامی دانسته بودند و این مهم به عیان نشان میداد که امام امت نه حکم که نظر خود را اعلام کردهاند و حق انتخاب به فرمودۀ امام امت با رئیسجمهور وقت و نمایندگان مجلس دوم بود که انتخاب کنند و رأی بدهند، با این وجود حضرت آیتالله خامنهای که امام را ولایت امر، استاد و مراد خویش میدانستند به تبعیت از نظر و نه حکم امام میرحسین موسوی را به مجلس شورای اسلامی معرفی کردند.
طبیعی است که نامه فوقالاشاره امام امت حاوی حکم حکومتی به رئیسجمهور و مجلس نبود، نمایندگان میتوانستند نظر خود را آزادانه در جلسۀ علنی اعلام کنند و بهصورت مخفی نیز آن چنان که در همۀ دورهها رویه بوده، رأی خود را به صندوق بریزند. اگر نامه امام حکم حکومتی بود، لزومی به معرفی میرحسین موسوی به مجلس نبوده و وی به صورت خودکار کار خود را بدون احتیاج به رأی نمایندگان میتوانست شروع کند ولی به فرموده بنیانگذار جمهوری اسلامی «حق انتخاب با جناب آقای رئیسجمهور و مجلس شورای اسلامی محترم» بوده است.
ماجرای 99 نفر!
موضوع به صحن علنی میرود و 99 نماینده مجلس با انتخاب مجدد میرحسین موسوی مخالفت میکنند ولی این پایان طبیعی ماجرا بدانگونه که امامخمینی(ره) خواسته بودند یعنی حق انتخاب و رأی آزاد نمایندگان نبود و جریان سیاسی خاصی بهدنبال حذف کامل رقیب از میانه میدان بود!
مجلس شورای اسلامی در تاریخ 16 مهر 1364 به دولت میرحسین موسوی رأی اعتماد میدهد، نمایندگان در این روز با 160 رأی موافق، 73 رأی مخالف و 26 رأی ممتنع به دولت رأی مثبت میدهند. حاصل جمع 73 نفر از مخالفان و 26 نفر از افراد با رأی ممتنع، جمعاً 99 نفر میشدند که در تاریخ دهۀ شصت «قضیه 99 نفر» را رقم زدند.
حامیان دولت در آن روزها لیست اسامی 99 نمایندهای که به دولت میرحسین موسوی رأی مثبت نداده بودند را منتشر و آنان را «ضد ولایت فقیه» نامیدند!
«محمد یزدی، احمد آذری قمی، ابراهیم اسرافیلیان، سیدمحمد خامنهای، سعید امانی همدانی، اسدالله بادامچیان، محمدرضا باهنر، مریم بهروزی، سیدرضا تقوی، قربانعلی دری نجفآبادی، حسن روحانی، محمد هاشم رهبری، سیدرضا زوارهای، محمد اسماعیل شوشتری، محمد هادی عبدخدایی، جلالالدین فارسی، اسماعیل فردوسیپور، محسن مجتهد شبستری، علی موحدی ساوجی، محمدعلی موحدی کرمانی، سیدحسین موسویانی و علی یوسفپور» از معروفترین این نمایندگان بودند که به کابینه رأی منفی دادند.
وای به روزی که مجلس نتواند تصمیم بگیرد!
حجتالاسلام «ناطق نوری» وزیر کشور دولت اول میرحسین موسوی که از سال 1364 جای خود را به «محتشمیپور» داد، ماجرا را اینگونه روایت میکند: «وقتی که آقای خامنهای، مهندس موسوی را مجدداً بهعنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کردند، 99 نفر از نمایندگان به آقای موسوی رأی ندادند و طرفداران آقای موسوی در مجلس و دولت هر جا که بودند، گفتند: امام فرموده به ایشان رأی دهید و این 99 نفر از امام تمرد کردند.» اولاً این 99 نفر معلوم نیست چه کسانی هستند و ثانیاً وقتی امام فرمودند شما معرفی کن، معنای آن این نبود که مجلس همه بالاجبار رأی بدهد. امام هیچ وقت این طوری حرف نمیزد؛ لذا طرفداران آقای موسوی این 99 اسم را پیراهن عثمان کردند و هر کس را میخواستند بکوبند میگفتند جزو 99 نفر است. تقریباً 200 نفر را اینها جزو آن 99 نفر حساب کردند. من جمله خود من را؛ حال آنکه من اصلاً در مجلس نبودم.»(3)
ناطق نوری در بخش دیگری از خاطرات خود میگوید: «جمعی اخیراً خدمت ایشان [آیتالله خامنهای] بودند، آقا فرمودند: وقتی آن موقع گفتند 99 نفر، من هم گفتم صدمین آنها هستم. آقا در واقع میخواست بگوید اصل پروژه، مال من است. عدهای که آن موقع خودشان را اینطور مطیع امام میدانستند و حتی یکی از همین آقایان گفته بود که اصلاً امام نیازی نیست چیزی را بگویند همین که از قلب امام چیزی بگذرد، دیگر واجب است که اطاعت کنیم، الان در برابر ولیفقیه ایستادهاند، مگر ولی با ولی فرق میکند؟ وقتی که آقای «محتشمیپور» بهعنوان وزیر کشور به مجلس معرفی شد و مقرر شد که مجلس به ایشان رأی بدهد، در مجلس گفتند که امام فرموده به ایشان رأی دهید و هر کس به ایشان رأی ندهد، تخلف از امام کرده است. در واقع آن زمان رأی ندادن به وزیر، تخلف از امام تلقی میشد. من نامهای خدمت امام نوشتم و عرض کردم که آقای محتشمیپور را به مجلس معرفی کردند. میگویند نظر شما این است که هر کس به ایشان رأی ندهد، تخلف از امر امام کرده است. امام جواب دادند: «خیر، من شما را هم قبول دارم و فرد انقلابی و متدین میدانم. وای به آن روزی که بنا شود مردم نتوانند تصمیم بگیرند. مجلس نتواند تصمیم بگیرد و رأی تحمیلی شود. نظر من هرگز این نیست.»(4)
انحصار طلبانی که حاضر به شنیدن صدای یک منتقد نبودند!
آیتالله خامنهای که در آن برهه به احترام و در اطاعت از نظر و نه حکم حکومتی امامخمینی(ره) میرحسین موسوی را بهعنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کرده بودند، در سال 1365 طی سخنانی در انتقاد به دیکتاتوری ایجاد شده توسط نخستوزیر وقت و حامیانش در مجلس و نهادهای دیگر و سوءاستفاده آنان از عنوان ولایت و ولایتپذیری در جمع 650 نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی تهران و شهرستانها بهمناسبت سالگرد تشکیل حزب تصریح کردند: «.... اما آن دسته غوغاگر که در مجلس هم مشخص هستند بسیار هم انحصارطلب هستند و همانطور که میبینید، حاضر نیستند حتی یک نفر اگر هم عقیده ایشان نیست در آنجا یا جاهای دیگر حضور داشته باشند و سر هر موضوعی سروصدا راه بیندازند... اینها در حقیقت با 99 نفر مخالف هستند که چندی پیش من به یکی از آنها که دائم 99 نفر را زیر سؤال میبرد گفتم اگر ساکت ننشینی، خواهم گفت که اینها 99 نفر نیستند و با من 100 نفر هستیم، اینها آنقدر انحصارطلب هستند که جز خودشان هیچکس را حاضر نیستند بپذیرند تا به حال چندین بار هم ریاستجمهوری را زیر سؤال بردهاند.»
رئیسجمهور وقت در ادامه تصریح کردند: «مثلاً در همین مسافرت به حراره که هر انسان بیتفاوتی هم از این مملکت میفهمید که چقدر آبرو برای جمهوری اسلامی بود ولی یکی از اینها اصل سفر را هم زیر سؤال برده که این مسافرت چه لزومی داشته... بههرحال چند بار خواستهاند که هیئت دولت را تغییر دهند و همه وزرا را یک دست مثل خودشان کنند که من مخالفت کردهام و البته اگر چنین میشد ضربه سختی بود چرا که مثلاً بهطور نمونه اگر وزیر کشور (محتشمیپور) را که از این گروه است، در نظر آوریم از وقتی که ایشان به وزارت رسیدند تمام استانداران و مسئولان مهم وزارتخانه را تغییر دادند و هم خط خود انتخاب کردند. درحالیکه زمان برادر محترممان آقای ناطق نوری، استاندارها از هر خطی بودند.»
از همین حالا برای مجلس سوم نقشه دارند!
ایشان در ادامه به یک توطئه انحصارگرایانه نیز اشاره و تأکید کردند: «بههر صورت شما باید دقت کنید بهخصوص در مجلس آینده که اینها از همین حالا نقشه دارند که نگذارند غیر از خط خودشان کسی به مجلس راه یابد و شما در هرکجا که هستید نیروهای مؤمن و مخلص را شناسایی کنید و برای مجلس آینده در نظر داشته باشید و ضمناً با این گروه غوغاگر و فتنهگر مقابله کنید چرا که اینها غالباً در سخنرانیها و منابر توطئه میکنند... همانطور که گفتم سیاست ما امروز بنا به توصیه حضرت امام حمایت از دولت است و ما بنا نداریم که با دولت مخالفت کنیم بنابراین با همین سیاست و موضعگیری پیش میرویم تا اینکه بالاخره دوره و زمان اینها تمام شود... و ما میدانیم که دولت کند است ولی چارهای نیست و باید حمایتش کرد...»(5)
برخی نمایندگان و جریانات سیاسی در آن روزها «ارابه»ای را به راه میاندازند که به تعبیر «ابراهیم اصغرزاده» سالها بعد «ارابهران» را زیر میگیرد و به تعبیر عوام چاه کن خود به قعر چاه سقوط میکند، گروهی که روزگاری میگفتند هر چیز از قلب امام و رهبر جامعه اسلامی بگذرد حکم حکومتی است و باید اجرایی شود این روزها از احکام صریح امام امت عدول میکنند، کافی است به فتنه 88 نگاهی از سر تأمل و مداقه بیندازیم، اعضای مجمع روحانیون مبارز که در میانۀ دهه شصت تا شکلگیری در جریان انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی مخالفین را با حربههایی چون اسلام آمریکایی و ضدیت با ولایت فقیه حذف میکردند در این غائله تیغ بر روی نظام اسلامی و آرمانهای امام کشیدند، آنان که پس از فوت امامخمینی(ره) سر بر ستون زده و عزا گرفتند در این سالها تیشه برداشتند تا بر ستونهای انقلاب و نظام بزنند ولی خدا حافظ نظام و انقلاب برآمده از خون صدها هزار شهید و جانباز بوده و هست.
پینوشتها
- خاطرات حجتالاسلام ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، صفحه 81؛
- متن کامل نامۀ 135 نماینده مجلس دوم و پاسخ امام را در صحیفه امام، جلد 19، صفحه 393 مطالعه کنید؛
- خاطرات حجتالاسلام ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد 2، صفحه 88؛
- همان، صفحه 89؛
- بازخوانی یک واقعه تاریخی / رئیسجمهوری که مظلوم بود و به مخالفت با ولایت متهم شد، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا )، 6 خرداد 1392.
نظر شما