شناسهٔ خبر: 153304 - سرویس مجلس
نسخه قابل چاپ منبع: مهر

«محافظه‌کاری»؛ زیرساخت انحراف از آرمانهای فرهنگی انقلاب

سالک/2 رئیس سابق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از عدم اجرای قانونی سخت می‌گوید که در مجلس تصویب و توسط مقام معظم رهبری بر اجرای آن تاکید شده بود؛ علت: «منفعت‌طلبی محافظه‌کارانه!»

به گزارش «نماینده» احمد سالک پنج دوره نمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی (دوره‌های اول- سوم- چهارم - نهم - دهم) را برعهده داشته‌است. او رئیس سابق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی است. سالک معتقداست پدیده محافظه کاری در ایران بیشتر به دلایل منفعت های حزبی و سیاسی صورت می گیرد.

همواره گفته می‌شود انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بوده است، ولی نوع سیاست‌گذاریها در حدود ۳۰ سال گذشته به گونه‌ای بوده که نه تنها فرهنگ به حاشیه رفته است، بلکه کار به گونه‌ای پیش‌رفته که به نظر ما روز به روز از آرمانهای فرهنگی انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم و شرایط به گونه‌ای شد که امروز سخنان مرتبط با عدالت و آزادی و اخلاق و معنویت که جزو مهمترین شعارهای فرهنگی انقلاب ۵۷ بوده، حرف‌هایی سیاست‌زده و جناحی و ایدئولوژیک و حتی امنیتی تلقی می‌شود و عموما هم در پس زده می‌شوند. همه اینها هم به نوعی به دلیل نوعی مصلحت‌اندیشی و حفظ وضعیت موجود که چیزی نیست جز همان «محافظه‌کاری» تبیین و توجیه می‌شود. تحلیل شما از این وضعیت چیست؟ چقدر با این پیش‌فرض موافقید و اگر موافقید به نظر شما چرا ما به این شرایط رسیده‌ایم؟

نکته اولی که باید قبل از هر چیز بگویم این است که انقلاب اسلامی ما مبتنی بر مجموعه ارزش‌های دینی قرآنی و عترت قرآن با تدبیر حضرت امام(ره) که برخاسته از دل دانشگاه امام صادق(ع) و حوزه‌های علمیه هستند به وقع پیوست و این انقلاب ارزشی و اسلامی، در سطح جهان در نوع خودش بی‌نظیر است. دلیلش هم این است که نظامات موجود در دنیا یا بر اساس حاکمیت دیکتاتوری است، یا بر اساس تشکیلات حزبی است، یا بر اساس کودتا است و یا بر اساس سلطنت موروثی. ولی انقلاب اسلامی ما برخوردار از هیچ‌کدام از این موارد نبوده و نخواهد بود. بلکه دقیقاً انقلابی است که از متن مجموعه ارزش‌های اسلام ناب با هدف دفاع از حقوق مردم و دفاع از اسلام ناب شکل گرفته است.

مسئله بعدی که باید به عنوان مقدمه بگویم، توجه به کلیت فعالیت‌های فرهنگی است که پس از انقلاب اسلامی انجام گرفته است. به این معنا، همان‌گونه که کالاهای اساسی مثل آب، برق، گاز، تلفن، راه و بهداشت به دورترین نقاط و روستاهای کشور انتقال پیدا کرده، فعالیت‌های فرهنگی هم در صحنه وسیع و گسترده جمهوری اسلامی ایران، حتی به دورترین نقاطکشور منتقل شده است؛ حالا یا از طریق رسانه‌های ملی یا از طریق فعالیت دیگر فرهنگی و تبلیغاتی که در سراسر کشور انجام می‌گیرد.

ما بیشتر «تراکم قانون» داریم؛ اشکال ما در اجرا و باور مدیرانی است که متصدی مسائل فرهنگی در کشور و در دستگاه‌ها هستند. مسئله باور بسیار مهم است و من معتقدم در این زمینه بسیار آسیب‌پذیر هستیم.

در این بخش نقش فعال حوزه‌های علمیه در اعزام مبلغین به سراسر کشور، نقش دانشگاه‌ها در تبیین مجموعه محتوای انقلاب اسلامی، نقش دستگاه‌های تبلیغاتی مثل سازمان و دفتر تبلیغات اسلامی و سازمان اوقات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... نباید مورد غفلت قرار بگیرد. ما شاهدیم که این دستگاه‌های فرهنگی کشور متناسب با امکانات و ابزاری که در اختیار داشتند تلاش گسترده‌ای در جهت رشد فرهنگی جامعه انجام دادند. امروز اگر نمایشگاهی در کشور ترتیب بدهیم و از تمام دستگاه‌های تبلیغاتی که بالغ بر ۸۵ دستگاه تبلیغاتی است، در آن نمایشگاه غرفه‌ه‌ای داشته باشند و فعالیت‌هایشان در طول این ۴۰ سال را و همچنین خدماتی را به جامعه ایرانی داده‌اند را به نمایش بگذارند و منعکس کنند، خواهید دید یک این دستاوردها و خدمات و فعالیت‌ها بخش عظیم و سنگینی خواهد بود و نشان می‌دهد که در بخش تبلیغات و فرهنگ در سطح کشور چه اقدامات بزرگی صورت گرفته است. بنابراین ما نمی‌توانیم فعالیت‌هایی را که در طول این ۴۰ سال در بعد مسائل تبلیغی، فرهنگی، رسانه‌ای و... در سطح کشور صورت نگرفته، نادیده بگیریم. چون اینها انصافاً ظرفیت بالایی است و ما شاهد آن بوده و هستیم.

اگر بخواهم به طور انضمامی‌تر بگویم، یکی از این فعالیت‌ها و خدمات آن است که ما امروز شاهد رویش نسل جوانی هستیم که با روحیه انقلابی، مؤمن و فعال در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، شرکت‌های دانش‌بنیان و... حضور دارند و فعالیت می‌کنند. اینها نشان‌دهنده تاثیر همان فعالیت‌های گسترده و تلاش در زمینه ابعاد فرهنگی و فرهنگ‌سازی است که در این سالها صورت گرفته است. پیشنهادم این است که برای چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، دستاوردهای انقلاب اسلامی را در موضوع فرهنگ و در بخش‌های مختلف فرهنگی هم دنبال کنید.

حالا اگر در این میان پرسیده شود که این فعالیت‌ها و خدمات و برنامه‌های فرهنگی که در طول این چهار دهه انجام گرفته آیا توانسته به نیازهای فرهنگی موجود در جامعه، باز در طول همین چهار دهه پاسخ مطلوبی بدهد و مسائل فرهنگی کلیدی این جامعه را حل کند، پاسخ چیست؟

جوابش قطعا این است که پاسخ مطلوب نبوده و نیست. و اگر قرار باشد به دلایل این امر بپردازیم باید بپرسیم که آیا در طول این مدت که به دلایل مختلف، از جمله ضعف مدیریت فرهنگی - که یکی از دلایل مهم است - عدم اعتماد به کارشناسان فرهنگی و تصمیم‌ساز در سازمان‌های مختلف کشور، عدم وجود کارشناسان و متخصصین دقیق در دستگاه‌های وزارتی و تبلیغاتی مثل فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت ورزش و جوانان و... دچار ضعف فرهنگی شدیم، آیا به این خاطر بوده که ما افراد انقلابی و کارشناسان متدین را در این بخش‌ها به کار گماردیم؟ آیا غیر از این است که سطحی‌نگری کارشناسان فرهنگی در کشور موجب شده که مسئله فرهنگ به فراموشی سپرده شود و یا به حاشیه رانده و یا از آن غفلت شود؟ وقتی به اینها بپردازیم به این فرمایش حضرت آقا می‌رسیم که فرمودند: «فرهنگ مظلوم است». این علی‌رغم آن است که در برنامه پنجم و ششم توسعه موضوع پیوست فرهنگی برای تمام دستگاه‌ها دیده شده است، ولی سؤال اینجاست که کدام دستگاه، پیوست فرهنگی را ارائه داده و اجرا کرده است!؟ کدام دستگاه است که فرهنگ عفاف و حجاب را در نهاد خودش کنترل و اجرا کرده است، علی‌رغم اینکه مأموریت داشته است!؟

اینجا باید به ضعف نظارت دستگاه‌های نظارتی از جمله مجلس بر محتوای اجرایی فرهنگی کشور بپردازیم؛ این نکته مهمی است. در این رابطه باید ببینیم آیا ضعف قانون داشتیم یا خیر؟ باید به صراحت عرض کنم که ما بیشتر «تراکم قانون» داریم؛ اشکال ما در اجرا و باور مدیرانی است که متصدی مسائل فرهنگی در کشور و در دستگاه‌ها هستند. مسئله باور بسیار مهم است و من معتقدم در این زمینه بسیار آسیب‌پذیر هستیم. شما در نظر بگیرید در قانون اساسی، مثلا در اصول ۸ و ۱۰ و بسیاری دیگر از اصول قانون اساسی، روی مسائل فرهنگی خانواده، امر به معروف و نهی از منکر و... تکیه شده است، ولی دستگاه‌های ما کمترین توجه را به این مسائل دارند و دستگاه نظارتی هم حساسیتی به این مسائل ندارند.

از سوی دیگر، شما بودجه فرهنگی کل کشور را نسبت به بودجه کل کشور درنظر بگیرید، ببینید چند درصد از بودجه ما به فرهنگ اختصاص پیدا کرده است؟ کلا یک و نیم درصد از بودجه کل کشور مربوط به حوزه فرهنگ است؛ یعنی در برنامه و بودجه ما ناچیزترین بودجه را برای فرهنگ در نظر می‌گیرند! این مسئله مهمی است. چقدر برای آموزش و تربیت و تحقق سند تحول آموزش‌وپرورش که ابعاد فرهنگی وسیع و زیرساختی برای تربیت شخصیت توحیدی نسل نوجوان و جوان ما دارد، هزینه می‌شود؟ این‌ها نواقص و معایبی است که باید به آن پرداخت.

عامل انحراف انسان‌ها هستند؛ یعنی فرضاً یک آدم سیاسی‌کار در رأس یک جریان فرهنگی یا سیاسی قرار می‌گیرد و افکار و اندیشه‌های بیگانگان را در قالب‌های مختلف به خورد جامعه می‌دهد و آرام‌آرام تغییر فکر و فرهنگ ایجاد می‌شود

نکته دیگری که باید بر آن دست بگذارم و تاکید کنم این است که فراموش نکنید که مسائل فرهنگی امروز ما در مقابلش هجمه بسیار سنگینی از ابتذال فرهنگی را دارد. هجمه‌ای که با تکیه بر رشد تکنولوژی و ابزار تکنولوژیک مثل فضای مجازی، سایت‌ها، اینترنت، ماهواره و... توان بالایی را پیدا کرده است. این ابزارهای تهاجمی دشمن، روی اعتقادات نسل جوان و فاصله انداختن بین مردم و ازهم‌پاشیدگی خانواده‌ها و ده‌ها مورد از گسترش فساد و بحث‌هایی از قبیل فرهنگ‌های عرفانی نوظهور، عرفان‌های کاذب، ایدئولوژی‌های شیطان‌پرستی و امثالهم، بسیار نقش دارد و تازه اینها مضاف بر همه کتاب‌ها و رمان‌ها و مجلاتی است که مخاطبانشان را به دور شدن از فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) سوق می‌دهند. بنابراین ما نباید فشار سنگین و هجمه فرهنگی عظیمی که برای روی‌گردانی و دور ساختن جوانان از اندیشه‌های امام راحل و مقام معظم رهبری اعمال می‌شود را ندیده بگیریم. بسیار روشن است که خروجی بسیاری از این هجمه‌ها و فشارها چیز جز نابود کردن اعتقادات عقلی و منطقی و وجدانی نسل جوان نسبت به اصول اعتقادی دینی نبوده است و ما امروز با این مسائل هم دست به گریبانیم.

نکته اینجاست که راه‌های مقابله با فضای مجازی و هجمه سنگین ابتذال که از سوی دشمن تحمیل می‌شود کدام است؟ چه راه‌هایی اندیشیده شده است؟ چرا هنوز باید تلگرام به راه باشد؟ چرا جلوی آن را نمی‌گیرند؟ چرا جلوی اینستاگرام را نمی‌گیرند؟ در حالی که در چین، ژاپن و حتی بسیاری از کشورهای اروپایی مدیریت فضای مجازی بر عهده دولت و حاکمیت است و اجازه نمی‌دهند هر ابتذالی پخش شود؛ ولی اینجا این فضا رهاست! علتش به نظر من عدم باور مسئولان نسبت به مسائل اساسی است. اساسی‌ترین این مسائل هم فرهنگ است و من باز تکرار می‌کنم در کشور ما «فرهنگ مظلوم است».

برای کسانی که از بیرون به این مسائل نگاه می‌کنند سوال پیش می‌آید که این سیاست‌ها، رفتارها، برنامه‌ها و خروجی آنها که آسیب‌هایی را به همراه داشته است، سیاست‌هایی است که نظام جمهوری اسلامی آن‌ها را وضع می‌کند. به عبارت دیگر مردم سوال اساسی این است که چرا آن انقلابی که بارها گفته شده یک «انقلاب فرهنگی» است و باید بیشترین توجه را به مسائل فرهنگی نشان می‌داد، چرا به این حد از بی‌تفاوتی نسبت به فرهنگ دچار شده است و فرهنگ در آن مظلوم است؟ اساسا چرا خود متولیان اصلی فرهنگ که باید این وضعیت را اصلاح می‌کردند امروز از بی‌توجهی به فرهنگ گلایه دارند!؟ غیر از این است که ما دچار یک انحراف آشکار در زمینه آرمانهای انقلاب اسلامی شده‌ایم؟ اگر با حقیر موافقید دلیل این انحراف از نظر شما چیست؟

معمولاً عامل انحراف انسان‌ها هستند؛ یعنی فرضاً یک آدم سیاسی‌کار در رأس یک جریان فرهنگی یا سیاسی قرار می‌گیرد و افکار و اندیشه‌های بیگانگان را در قالب‌های مختلف به خورد جامعه می‌دهد و آرام‌آرام تغییر فکر و فرهنگ ایجاد می‌شود؛ این به نظر من عامل اصلی است. اینجاست که حاکمیت باید در بعد مسائل فرهنگی شناخت دقیقی نسبت به انسان‌هایی که در جایگاه‌های فرهنگی نصب می‌کند، داشته باشد؛ یعنی مثلاً می‌بینیم در یک استانی معاون فرهنگی استاندار یا شهردار می‌تواند تمام ذائقه‌های انقلابی را با تبلیغات و فعالیت‌های خودش عوض کند. می‌بینیم که یک فرد می‌تواند در رأس تشکیلاتی مثل ارشاد قرار بگیرد و جامعه را به سمت چالش‌ها و انحرافاتی بکشاند که مثلاً در حوزه‌های موسیقی و دیگر هنرها امکان بروز دارد، مثلاً به فضاهای رقص و ارتباطات نامشروع و... امکان بروز داد. در حالی است که از بستر و امکانات هنر می‌توان استفاده کرد و جامعه را به سمت مظاهر مذهبی و دینی سوق داد. بنابراین، این افراد هستند که در رأس پست‌های حساس قرار می‌گیرند و عامل انحرافات می‌شوند؛ حتی در حوزه اقتصاد و صنعت هم همین‌طور است؛ افرادی که آن دلسوزی، ایمان، تخصص و تعهد لازم به فرهنگ ارزشی را ندارند و علاقه به این مسائل در آن‌ها ضعیف است.

شما یک وقت نگاه فرهنگی حضرت امام(ره) و حضرت آقا(ره) و آرمان‌های فرهنگی‌ای که آن بزرگواران از آن دفاع کرده‌اند را نگاه می‌کنید، و یک وقت هم آرمان‌ها و اجرای این آرمان‌ها را از طریق رؤسای جمهور و وزیران و کارگزاران و... نگاه می‌کنید. تفکیک از اینجا ناشی می‌شود و بسیار هم روشن است.

اما یک مطلب هم همان دستگاه‌های تبلیغاتی است که می‌تواند از یک سو مسیر را به صراط توحید و ولایت هدایت کند و از سوی دیگر می‌تواند به انحراف بکشاند. فضای مجازی امروز دارد در بخش‌های مختلف مدیریت می‌کند، تشدید بحران‌ها در استان‌های ما را بیگانگان از طریق رسانه‌های خودشان در فضای مجازی مدیریت می‌کنند؛ مثلاً می‌گویند هر روز فلان ساعت شما در سی‌وسه پل اصفهان جمع شوید تا این به یک روز ملی بکشانند و بتوانند بهره‌ای ببرند؛ اگرچه تا به امروز نتوانسته‌اند سودی ببرند و جز شکست پشت شکست برای آن‌ها چیزی نداشته است، ولی بالأخره ضربه خود را به باورها و اعتقادات می‌زنند. بدین ترتیب این مطلب بسیار مهمی است که کسانی که برای کار و پیشبرد فرهنگ انقلاب اسلامی منصوب می‌شوند چه کسانی هستند. نمی‌خواهم اسم کسی را ببرم، چون ضرورتی هم ندارد ولی به طور کلی عرض می‌کنم که گاهی در این انتصاب‌ها بسیاری از ظرایف در نظر گرفته نشده است.

تفکیک قائل شدن میان چیزی با عنوان «فرهنگ انقلاب اسلامی» و فرهنگی که در این چهل سال به عنوان خروجی آن انقلاب و فعالیت مسئولان نظامی که پس از آن انقلاب حاکم شده و در این چهل سال بر راس امور بوده‌اند، چگونه باید در ذهن مردم جا بیفتد؟ مردم در طول چهل سال یک خروجی را می‌بینند و کاری هم با مسائل نظری ندارند. ضمن اینکه می‌بینند همین سیاست‌ها و برنامه‌ها که کار را به اینجا کشانده و افرادی که به قول شما منحرف هستند، با همین سیاست‌ها و برنامه‌ها این وضعیت را رقم زده‌اند، اتفاقا با شعار «انقلابی بودن» به کار گمارده شدند. در این وضعیت چطور باید به «فرهنگ ناب انقلاب اسلامی» به عنوان چیزی که هنوز تحقق نیافته اعتقاد داشت؟ مگر همه امکانات و سرمایه‌های کشور در این چهل سال در اختیار کارگزاران همین فرهنگ نبوده است؟

شما یک وقت نگاه فرهنگی حضرت امام(ره) و حضرت آقا(ره) و آرمان‌های فرهنگی‌ای که آن بزرگواران از آن دفاع کرده‌اند را نگاه می‌کنید، و یک وقت هم آرمان‌ها و اجرای این آرمان‌ها را از طریق رؤسای جمهور و وزیران و کارگزاران و... نگاه می‌کنید. این تفکیک از اینجا ناشی می‌شود و بسیار هم روشن است. اندیشه‌ها و آرمانهای حضرت امام(ره) و حضرت آقا روشن است، اندیشه‌ها و آرمانهای روئسای جمهور و وزیران و... هم روشن است. یعنی شما می‌توانید بررسی کنید کسانی که در این چند دهه، رئیس‌جمهور بودند نوع تفکرشان چگونه بوده و به روشنی دریابید که چه کیفیتی داشته است.

برخی از این روئسای جمهور ما در این دوران، به تعبیر ما «پرانتز باز» دارند؛ یعنی هرگونه اندیشه وارد فکرشان می‌شود و نفوذ می‌کند و به شکل لیبرالی عمل می‌کنند. ما شاهد این مسائل بوده و هستیم. حالا هر قدر هم مقام معظم رهبری و حضرت امام(ره) راجع به مسائل فرهنگی داد و فریاد کنند، نتیجه‌ای ندارد، زیرا آن کسی که مجری است، اندیشه‌های روشنفکرانه و غرب‌زده دارد و نمی‌تواند آن اندیشه ارزشی را تحقق ببخشد. لذا می‌آید چیزی بی‌ربط یا حتی در ضدیت با ارزش‌های اسلامی را درست می‌کند که فقط یک کلمه «اسلامی» به دنبالش باشد و این انحراف آرام‌آرام پیش می‌رود.

به نظر می‌رسد که این فضا بر مبنای نوعی منفعت‌طلبی محافظه‌کارانه که در دورترین فاصله با روحیه انقلابی‌گری است اتفاق افتاده است. تا چه حد با این پیش‌فرض موافقید؟

نمی‌خواستم وارد جزئیات و این بخش از بحث شوم، ولی حالا که مطرح کردید باید بگویم که زیرساخت همه این مسائل، منافع شخصی، باندی و حزبی است. بگذارید یک نمونه را برایتان بگویم؛

بنده مسئول کمیسیون فرهنگی مجلس در دوره نهم مجلس بودم. من در آن دوره تلاش کردم که مطالبه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در مورد امر به معروف و نهی از منکر را بعد از ۳۰ سال به تصویب صحن علنی مجلس و شورای محترم نگهبان رساندم. طبق قانون رئیس‌جمهور باید قانون را ابلاغ کند، ولی آقای رئیس‌جمهور قانون امر به معروف و نهی از منکر را ابلاغ نکردند و رئیس مجلس طبق ضوابط قانونی آن را ابلاغ کرد. بعد از ابلاغش، می‌بینیم رئیس‌جمهور نامه‌ای را با ۱۳ اشکال اجرایی برای مقام معظم رهبری می‌فرستند که اگر این قانون اجرا شود، کشور دچار هرج و مرج می‌شود.

چرا قانون را اجرا نمی‌کنند!؟ چرا هر چه قانون به نفع خود ما است را اجرا و بقیه را اجرا نمی‌کنیم!؟ اینگونه که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود! زیرساخت و خاستگاه این رویکرد و رفتارها همان منفعت‌طلبی و محافظه‌کاری است.

مقام معظم رهبری این موضوع را برای «شورای عالی حل اختلاف سران قوا» می‌فرستند و آیت‌الله شاهرودی کمیسیون فرهنگی و دولت را احضار می‌کند و روی بند بند این قانون امر به معروف و نهی از منکر بحث می‌کنند. در جمع‌بندی چند روزه، نهایتاً قضاوت آن مجمع که پر از چهره‌های فرهنگی است - مجمعی که شورای عالی حل اختلاف سران قواست و شامل آدم‌هایی باشخصیت، فرهیخته و کارکشته است و غرض و مرضی هم ندارند – این بود که حرف کمیسیون فرهنگی درست است و در واقع به نفع کمیسیون رای دادند و نتیجه را خدمت مقام معظم رهبری اعلام کردند. آقا هم فرمودند قانون است و اجرا شود، ولی با این‌حال امروز شاهد هستیم که خود دستگاه‌ها نمی‌گذارند اجرا شود! این مثال خیلی چیزها را روشن می‌کند؛ مثالی که خودم در جریانش بودم.

این اشکال بزرگی است، چرا قانون را اجرا نمی‌کنند!؟ چرا هر چه قانون به نفع خود ما است را اجرا و بقیه را اجرا نمی‌کنیم!؟ اینگونه که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود! از این نمونه‌ها زیاد داریم که اگر بخواهیم واردش شویم بحث‌مان طولانی می‌شود. همانطور که گفتم زیرساخت و خاستگاه این رویکرد و رفتارها همان منفعت‌طلبی و محافظه‌کاری است.

به نظر شما در این شرایط که با فضایی «محافظه‌کار» و «منفعت‌طلبانه» مواجه‌ایم، چطور می‌توان همچنان «انقلابی» بود و اساسا در این وضعیت «انقلابی بودن» به چه معنا است؟

من با دو یادآوری این سوال رو جواب می‌دهم؛ اول: جنگ تحمیلی ۸ ساله ما یکی از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های اخلاق، فقه، شجاعت، کرامت و ارزش‌های انقلاب اسلامی بود. یعنی ما می‌توانیم به‌عنوان یک دانشگاه فرهنگی بزرگ در کشور و حتی در جهان از آن یاد کنیم و درس انقلابی بودن و فرهنگی بودن را از آن بگیریم. هر کدام از شهدا و ایثارگران ما، وجودشان منشأ فرهنگ و فعالیت‌های فرهنگی انقلابی بوده است و ما برای انقلابی بودن نباید از آن غافل شویم. هر چند که امروز با کمال تأسف کمترین اهمیت را برای جانبازان و ایثارگرانی که سرمایه‌های این نظام و فرهنگ این نظام هستند، قائلند.

دوم اینکه برای این منظور نباید تلاش گسترده و مهم علما و دانشمندان ما در ابعاد مختلف فرهنگی را نادیده گرفت. تلاش و دستاوردهایی که باز متاسفانه کمترین توجه‌ها به آن‌ها می‌شود. نمونه این تلاش‌ها دستگاه‌هایی هستند که در قم فعال‌اند و این اندیشه‌های فرهنگی انقلاب اسلامی را توجیه، تبیین و تفسیر می‌کنند، و در عین حال کمترین بودجه حمایتی برای آن‌ها اختصاص داده می‌شود. از این تلاش‌ها هم نمونه‌های زیاد داریم که می‌تواند برای اندیشه انقلابی ما بسیار مثمر ثمر باشد.

نظر شما