شناسهٔ خبر: 150731 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم

رئیس دولت اصلاحات باید از حصر اطرافیانش خارج شود/عامل اصلی اختلافات در اعتمادملی " شورای سیاست‌گذاری" بود

منتجب نیا قائم مقام سابق حزب اعتماد ملی معتقد است شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان خلاف قواعد دموکراسی و نماد استبداد است و جمع محدودی "پشت صحنه" تصمیم‌گیری در این شورا هستند.

«نماینده» / حجت‌الاسلام و المسلمین رسول منتجب‌نیا متولد ۱۳۲۷ در شیراز است. وی از اعضای با سابقه جریان اصلاحات است که حیات حزبی خود را از حزب جمهوری اسلامی آغاز کرد و بعد از آن به مجمع روحانیون مبارز پیوست. سال ۸۴ و بعد از جدایی مهدی کروبی از مجمع روحانیون، به‌همراه او حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد  و قائم مقام کروبی در این حزب شد.  

قرار مصاحبه را در حسینیه شهید منتجب‌نیا(برادر حجت‌الاسلام منتجب‌نیا) گذاشتیم و حدود یک ساعت و نیم با صبر و حوصله به سوالات ما پاسخ داد. نمایندگی سه دوره اول مجلس شورای اسلامی، ریاست کمیسیون دفاع در مجلس سوم، نمایندگی امام خمینی و ریاست سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی کل کشور، مشاور حجت‌الاسلام خاتمی در دولت اصلاحات بخشی از سوابق وی است.

بعد از اختلافات اخیر در "اعتمادملی" و  برگزاری کنگره دوباره این حزب،  منتجب‌نیا از اعتماد ملی جدا شد و قصد دارد حزب جدیدی با برخی همراهانش که از این اعتمادملی جدا شده‌اند،   تاسیس کند.  

متن زیر مشروح بخش اول گفتگو با حجت‌الاسلام منتجب‌نیا است که به شرح زیر است: 

*** با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید،  سوال اول را از دیدار اخیر اصلاح طلبان با آقای روحانی شروع می‌کنیم. این دومین دیداری بود که اصلاح طلبان در قالب یک مجموعه بعد از انتخابات۹۶ به دیدار رئیس‌جمهور می‌رفتند.   در این یکسال فرایند ارتباط اصلاح طلبان با رئیس‌جمهور را چه طور می‌بینید و ایشان چقدر توانستند مطالبات اصلاح‌طلبان را پاسخ دهند؟

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: در جلسه اخیر  برخی فعالان اصلاح طلب با رئیس جمهور، جمع محدودی از اصلاح طلبان دعوت شده بودند که من در بین دعوت شدگان نبودم.  در سالهای اول و دوم دولت یازدهم،  رئیس جمهور  از دبیران احزاب اصلاح طلب دعوت کرده بود و جلسه نسبتا خوبی با آقای روحانی داشتیم و در این نشست مشترک پیشنهادها و نقطه نظرات سران احزاب اصلاح طلب بیان شد. به غیر از آن نشست‌های مشترک، جلسات رسمی که رسانه‌ای شده باشد، تنها مراسم  افطاری در ماه رمضان  بود که در سال اول، یک شب چهره‌های اصولگرا  و شب دیگر چهره‌های اصلاح طلب دعوت شدند. در سالهای بعد این رویه تغییر کرد و تمامی چهره‌های سیاسی اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا در یک نشست مشترک به مراسم افطاری نهاد ریاست جمهوری دعوت شدند.

** جلسات رئیس‌جمهور با شخصیت‌های سیاسی نباید محدود به اصلاح‌طلبان شود

جلسه اخیر رئیس جمهور با فعالان اصلاح طلب می‌تواند سر آغازی برای  جلسات مشترک فعالان سیاسی با آقای روحانی باشد تا فعالان سیاسی در این نشست نقطه نظراتشان در رابطه با مسائل مختلف کشور را با رئیس‌جمهور مطرح کنند.  اصل تشکیل جلسه و تبادل نظر بسیار خوب و لازم است و این جلسات نباید محدود به دعوت از اصلاح طلبان شود.  به هرحال  مسئول اجرایی کشور باید در جریان همه مسائل باشد و دیدگاه‌ها و نظارت مختلف و پیشنهادهای گوناگون را بشنود و سپس جمع بندی کند و به تصمیم برسد. یکی از اشکالاتی که به رؤسای جمهور از جمله آقای روحانی وارد بوده این است که  گاهی خود را به یک یا دو حلقه از اطرافیانشان محصور و محدود می‌کنند و تنها دیدگاه‌ها و نظرات آنها را می‌گیرند و اعمال می‌کنند و احیانا اگر کسی تحت عنوان مشاور یا خارج از آن دایره نظری داد و آقایان پسندیدند تصادفا  آنها را به کار می‌گیرند اما به طور سیستماتیک این ارتباط وجود ندارد.

من بارها به اشکال مختلف به آقایان گفته‌ام که شما هرچه صاحب تجربه باشید و اطرافیانتان افراد مجرب باشند بالاخره علم و  تجربه شما محدود است و شما بی‌نیاز از تجربیات و نقطه نظرهای دیگران نیستید.   من در مصاحبه‌های اخیرم با رسانه‌ها خطاب به آقای روحانی گفته‌ام که با توجه به شرایط امروز کشور، لازم است که در قالب برگزاری جلسات منظم با کارشناسان اقتصادی،   از صاحب‌نظران بخواهد که نقطه نظرات خود درباره مسائل کشور را بی پرده  بیان کرده و پیشنهادات خود برای برون رفت از این شرایط را ارائه دهند.  در این رابطه حتی نباید به گروه‌های درون نظام  اکتفا کرد و لازم است حتی آنها که اپوزیسیون‌اند ولی می‌گویند دلمان برای کشور می‌سوزد،   حرف هایشان را بزنند تا در زمان‌هایی که کشور دچار مشکل می‌شود،  نگویند که ما پیشنهاد داشتیم اما کسی به نظرات ما گوش نکرد.

** خاتمی در دوره ریاست‌جمهوری تنها به نظرات مشاورینش اکتفا می‌کرد

متاسفانه این رویه در هیچ دوره‌ای وجود نداشته و منحصر به آقای روحانی نمی‌شود.  احمدی‌نژاد که حسابش جداست و وارد نمی‌شویم. آقای خاتمی تنها به نظر مشاورینش اکتفا می‌کرد البته کمک گرفتن از نظر مشاورین خوب بود ولی کافی نبود. مرحوم هاشمی هم که انسان قدرتمند و هوشمندی بود ولی نه به این معنا که بی نیاز از مشاوره باشد. همه این آقایان این مشکل را دارند. واقع اینکه مسئولان اجرایی به خصوص آنها که در این سطح  یعنی ریاست جمهوری هستند باید خودشان را نیازمند نظرات و پیشنهادات دیگران بدانند بخصوص کارشناسانی که تجربه دارند.

اینکه آقای روحانی جمعی را دعوت کرده به فال نیک می‌گیرم و از او و سایر قوا حتی قوه مقننه و قضاییه و نهادهای انقلاب و مسئولانش می‌خواهم به نظرات دیگران  توجه کنند. نظام ما نظامی است که متعلق به مردم بوده و مردم سالاری دینی در آن جریان دارد و در  بین  ۸۰ میلیون نفر جمعیت کشور به ندرت می‌توانیم کسی را پیدا کنیم که دغدغه کشور و میهن خود را نداشته باشد، کلمه میهن را می‌گویم که فراتر از نظام است.

عده‌ای حزب اللهی و معتقد به خط امام و نظام ولایتی‌اند و عده‌ای اصل نظام و قانون اساسی را قبول دارند، عده‌ای نیز می‌گویند نظام را قبول نداریم ولی کشورمان را قبول داریم.   وقتی مقام معظم رهبری  در یکی از ادوار انتخابات فرمودند که "اگر نظام را قبول ندارید ایران را که قبول دارید" این نظر بلندی است که باید به جامعه ارائه شود حتی اغلب کسانی که  امروز در خارج از کشور زندگی می‌کنند  تعلق خاطر به ایران دارند. بنابراین لازم است که از این ظرفیت‌ها استفاده کنند.

*** یک سال قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ بحثی در بین اصلاح طلبان شکل گرفت که به‌  طرح "حمایت مشروط"  اصلاح‌طلبان از روحانی معروف شده بود. این حمایت مشروط تا چه حد تحقق پیدا کرد و آیا آقای روحانی توانست مطالبات اصلاح‌طلبان را پاسخ دهد؟

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: آقای روحانی اصلاح طلب نیست، اصولگرا هم نیست و من هم در این تردید ندارم.   آقای روحانی فردی مستقل است و دیدگاه‌های خاصی دارد. بله عضو جامعه روحانیت مبارز بوده و هست ولی لزوما هرکس که عضو آنجاست که اصولگرا نیست، مرحوم هاشمی و خیلی از آقایان هم سابقه عضویت در جامعه روحانیت را داشته‌اند اما از نظر دیدگاه سیاسی گرایش به اصولگرایی نداشته‌اند. در سال ۹۲ اصلاح طلب‌ها با جمعی از اصولگراهای معتدل به این نتیجه رسیدند که بعد از رد صلاحیت مرحوم هاشمی بهترین گزینه روحانی است. جمعی نیز که با آقای روحانی قبلا کار کرده بودند،  تحت عنوان اعتدال و توسعه از او در انتخابات حمایت کردند.

اصلاح طلبان با علم به اینکه او اصلاح طلب نیست از روحانی حمایت کردند.   دلیل این حمایت نیز این بود که به در آن برهه ناچار بودند که علت شرایط موجود، به کف مطالبات راضی شوند. علی القاعده زمانی که گروهی در پی کسب موفقیت هستند باید بین کسی که می‌خواهد حمایت شود و گروه‌هایی که می‌خواهند حمایت کنند، مذاکراتی انجام شود و تعهدات متقابلی بینشان برقرار شود.

** قبل از انتخابات ۹۶ گفتم «چک سفید امضا» به روحانی ندهید

ممکن است گفته شود که در سال  ۹۲  به دلیل کمبود وقت، زمان تبادل نظر و تعهد متقابل وجود نداشت.  از آنجایی که آقای هاشمی رد صلاحیت شده بود، مصلحت بود تا  با کنار رفتن عارف به نفع روحانی زمینه برای موفقیت جریان اصلاحات فراهم شود ولی در ۹۶ برای تصمیم‌گیری زمان داشتیم.  

حدود یکسال قبل از انتخابات ۹۶ بود که درباره این مساله بارها اظهار نظر کردم  و حتی یکبار تحت این عنوان گفتم که نباید «چک سفید امضا»  به روحانی بدهیم و به بعضی از آقایان که همان زمان می‌گفتند "تنها کاندیدای ما روحانی است"، تذکراتی را دادم که  چه بسا تا زمان انتخابات فرد لایق‌تری پیدا کنیم و هنوز خیلی به انتخابات مانده است.

***دوباره به روحانی پیام دادم که "نتوانستیم نسبت به عملکرد شما راضی شویم"

با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری  منتظر بودیم درخواستی از ناحیه آقای روحانی مطرح شود مبنی بر اینکه جریان اصلاحات درباره عملکرد دولت  در ۴ سال آن نظر بدهد اما این انتظار ما برآورده نشد. بعد از آن بود که  من وارد عمل شدم و دو مرتبه به آقای روحانی پیام دادم و گفتم شما کاندیدای در سال ۹۲ و مورد حمایت ما بودید و در انتخابات سال جاری نیز از شما حمایت می‌کنیم ولی حرف و انتقاد و اشکال داریم و نتوانستیم نسبت به عملکرد دولت شما راضی شویم. بنابراین انتظاری که از شما داریم این است که در قالب نشستی مشترک دیدگاه‌ها و نظرات منتقدان را  در ارتباط با عملکرد دولت یازدهم جویا شوید.

در این رابطه  یکی از وزرا به من گفت اگر جلسه بگذاریم ممکن است به عصبانیت کشانده شود، من گفتم  دلیلی ندارد عصبانیت به وجود بیاید. ما انتقاد می کنیم، رئیس جمهور  یا پاسخ دارد یا ندارد اگر پاسخ داشته باشد ما قانع می‌شویم و اگر پاسخی به انتقاد ما نداشت، ایشان باید قانع شود.

*** سرفصل‌های انتقادات شما به روحانی چه بود؟  

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: بحث‌های مختلفی بود.  انتظارات ما از دولت  در بحثهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و سایر بخش‌ها برآورده نشده بود.   من از دو کانال پیام داده بودم و هر دو به من گفتند که امروز و فردا به آقای روحانی  می‌گوییم و صحبت می‌کنیم ولی متاسفانه نه تنها دیداری با رئیس جمهور انجام نگرفت بلکه  شنیدم  برخی از سران جریان اصلاحات با رئیس جمهور گفت‌و گوی دوستانه‌ای داشتند و اعلام کردند که تمام اصلاح طلبان از او حمایت می‌کنند.

وقتی این اعلام حمایت یک جانبه رسانه‌ای شد، بنده نگران شدم و  به دوستان گفتم کار خوبی انجام نشده و ما باید برنامه آقای روحانی برای دولت دوازدهم  را از او می‌گرفتیم که چه برنامه‌ای برای اتمام کارهای نیمه تمام  دولت دارد.  این اقدامات موجب شد تا آقای روحانی و اطرافیانش احساس کنند هیچ نیازی به حمایت جریان اصلاحات ندارند.

** روحانی نه مطالبات اصلاح‌طلبان را تامین کرد نه مطالبات مردم

 امروز بیش  از یک سال از دولت دوم آقای روحانی گذشته و وضعیت کشور مطلوب نیست. مدیریت دولت ضمن اینکه تلاش خود را به کار می‌برند تا مشکلات کشور را حل وفصل کند ولی احساس می‌شود که  روحانی نه تنها نتوانسته مطالبات اصلاح طلبان را تامین کند بلکه مطالبات و نیازهای مردم را نیز نتوانسته آنطور که باید و شاید برآورده سازد و من تاکید می‌کنم بهتر از این می‌توانست عمل کند. یکی از مطالبات ما در دوره دوم این بود که ستاد اقتصادی  دولت تقویت شود و لازم بود که افراد قدرتمند و مجرب و کارشناس به مسند امور گمارده شوند اما متاسفانه زمانی که هیئت دولت معرفی شد دیدیم  که تیم  اقتصادی دولت دوازدهم از دوره قبلی نیز ضعیف‌تر شده است.

در واقع یک چرخشی بین همان دوستان نزدیک ایشان در انتقال مسئولیت‌ها اتفاق افتاده بود. نکته‌ای که باید مطرح شود این است که روحانی و هر رئیس ‌جمهوری بالاخره می‌داند که نظام یک ساختار قانونی دارد و قانون اساسی وظایف را تفکیک و اختیارات را مشخص کرده است.

انتقادی که من به آقای روحانی داشته و دارم این است که با مردم شفاف حرف نمی‌زند، در این رابطه نیازی نیست که کسی  یا نهادی را تضعیف کند ولی اعلام کند. این موضوع به آن معنا نیست که رئیس‌جمهور بیاید و از طریق رسانه‌ها خود را مقابل نهادها و قوای مختلف قرار دهد چراکه وحدت و انسجام شرط موفقیت است ولی وقتی رئیس جمهور در یک زمینه‌ بخصوصی دخالت و اختیار ندارد چرا باید مسئولیتش را بپذیرد؟ باید خیلی شفاف و روشن بگوید که تا این اندازه  مسئولیت  به عهده داشته و به همان اندازه  جوابگو باشد.

** وزرای دولت در یک دایره محدود انتخاب می‌شوند

*** انتقاد اصلاح طلبان بعد از تشکیل کابینه آقای روحانی این بود که سهم آنها در کابینه کم است و فارغ از سهم اصلاح طلبها،  معدل سنی کابینه بالاست و خواسته اکثر سیاسیون در ماه‌های اخیر ترمیم کابینه بود. احساس نمی‌کنید آقای روحانی در مقابل درخواست‌هایی که تا حد زیادی مشفقانه است سرسختی از خود نشان می‌دهد و علت نگه داشتن افرادی که برخی معتقدند اگر کارآمد هم بودند با این سن و سال نمی‌توانند در شرایط فعلی کارآمد باشند، چیست؟

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: این اشکال وارد بوده و  هست. هم در ارتباط با میانگین سنی دولت که از حد استاندارد بالاتر بوده و هم اینکه قرار نیست وزرا در یک دایره محدودی انتخاب شوند. بالاخره ما در کشور نیروهای کارآمد و توانمند فراوانی داریم و باید از نیروهای تازه نفس و جوان استفاده کرد ولی ما یک اشکال عمده‌ای داریم که مربوط به شخص آقای روحانی و این دولت یا دولت‌های گذشته نمی‌شود و مربوط به کلیت نظام است. این حرفی است که من از زمان نمایندگی مجلس در سال ۶۰ به آن تاکید می‌کردم ولی متاسفانه هیچ گوش شنوایی درباره این موضوع نیافته‌ام.

ما می‌بینیم هر شخصی که به عنوان وزیر یا استاندار انتخاب می‌شود بلافاصله نزدیکان خود را در پست‌های مختلف زیرمجموعه خود قرار می‌دهد. حال اگر این آقا، وزیر فنی باشد همین تیم دور او هستند، وزیر فرهنگی بشود همین‌ها دور او هستند و وزیر اقتصادی شود نیز به همین شکل. گویی این مجموعه علم ماکان و مایکون دارند و گویی که در کشوری به این پهناوری هیچ نیرویی به جز این مجموعه وجود ندارد.  

در کشور متمدن و پهناور ایران یک مرکز و بانک پرسنلی و نیرو نداریم که همه نیروهای کارآمد و نیروهای بالقوه و بالفعل گردآوری شده باشند. بنده این موضوع را در همان سالهای دهه ۶۰ مطرح کردم ولی متاسفانه گوش شنوایی برای سخنان بنده وجود نداشت.  

اگر بانک اطلاعاتی برای نیروی انسانی ما وجود داشت نیروهای دانشگاهی مجرب و کارآمدی که در کشور حضور دارند، دیگر بیکار نمی‌ماندند. وقتی که فردی به طور مثال به عنوان رئیس جمهور انتخاب می‌شود، تنها ۱۰ روز فرصت دارد که چندین وزیر و معاون را معرفی و انتخاب کند چرا باید نظام جمهوری اسلامی که می‌خواهد الگویی برای دیگر نظام‌ها باشد سیستمی نداشته باشد که اطلاعات تمامی نیروهای بالقوه و بالفعلش را در آن سیستم گردآوری کرده باشد تا یک نفر که رئیس جمهور می‌شود و قصد انتخاب معاون برای خود دارد، با فشار دادن دکمه‌ای تعدادی زیادی مدیر با کفایت در سطحی که مدنظر اوست، جلوی چشمش به نمایش در بیاید. با این روش کار برای همه آسان می‌شود.

اگر چنین کاری انجام گیرد ما می‌توانیم سیستم حاکم بر فضای مدیریتی کشور را اصلاح کنیم. اما اگر اینگونه نشود، هر شخص دیگری که به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود ناگزیر است که بر اساس شناختی که از اطرافیان خود دارد هر یک از آنها را در پست‌های مدیریتی مختلف بگمارد.  

زمانی که قانون منع به کار گیری بازنشستگان در مجلس به تصویب رسید بنده نامه‌ای به رئیس مجلس نوشتم و بابت تصویب این طرح از او تشکر کردم.   بعد از آن در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره کردم که نمایندگان مجلس باید طرحی را به تصویب برسانند که براساس آن "مرکز جمع آوری اطلاعات نیرو و پرسنل" تشکیل شود.   این مشکل در دولت وجود دارد که نه فقط از اصلاح طلبان بلکه از نیروهای شایسته اصولگرا نیز در تیم مدیریتی خود  استفاده نکرده و توجهی به اصول شایسته سالاری در انتخاب کادر مدیریتی خود نمی‌کند.

*** برخی احزاب اصلاح طلب از ابتدای آغاز به کار شورای سیاست‌گذاری به سازوکار این شورا انتقادات جدی داشتند و معتقد بودند که نقش افراد حقیقی در این شورا بیشتر از احزاب است. برخی از شخصیت‌های اصلاح طلب معتقد بودند که تعدادی از کسانی که در لیست نهایی برای مجلس حضور داشتند با لابی بازی و فامیل بازی وارد لیست امید شدند

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: بحث درباره شورای سیاست گذاری بحث اساسی است. نظام اگر بخواهد مردمی بماند و از خطرات احتمالی آینده مصون باشد، چاره‌ای جز حرکت به سمت حزبی شدن ندارد یعنی در کشور باید احزاب قدرتمند روی کار بیایند و مردم در قالب احزاب شناسنامه دار  به فعالیت سیاسی بپردازند.

** فعالیت سیاسی بدون حضور احزاب "بی اثر" و "بی ثمر" است

هر گونه فعالیت سیاسی جمعی بدون حزب کاری غیرقانونی است و کاری بی اثر و بی ثمر به شمار می‌آید و هر تلاشی برای تضعیف احزاب و در حاشیه قرار دادن آنها به این موضوع کمک می‌کند که نظام در آینده دور و نزدیک دچار مشکلات فراوانی شود.   امروز کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به دنبال نظام حزبی هستند البته در این کشورها یک یا دو حزب نیست که به فعالیت مشغول است بلکه در قالب چندین حزب به رقابت با یکدیگر می‌پردازند و مردم نیز در جریان این رقابت ‌ها هم آگاهی به دست می‌آورند و هم گزینه‌های بیشتری برای انتخاب دارند.

احزاب در مقاطعی مانند انتخابات می‌توانند با هم ائتلاف کنند و آن احزابی که با هم گرایش نزدیکی دارند دور هم جمع می‌شوند و تشکیل یک جبهه را می‌دهند. جبهه معمولا یک بستری است که در آن احزابی با گرایشات سیاسی در کنار هم قرار می‌گیرند و بستری دائمی در بحث احزاب محسوب نمی‌شود.  

در قانون جدید احزاب نیز پیش بینی شده که احزاب می‌توانند ائتلاف کرده و تشکیل جبهه بدهند و این موضوع هیچ منافاتی با وجود احزاب ندارد. آنچه که اصل است وجود احزاب است.  شهید بهشتی نیز در اول انقلاب به این موضوع تاکید ویژه‌ای داشت و تمام کسانی که در تاسیس حزب جمهوری اسلامی نقش داشتند به این واقعیت تاکید داشتند.  

بنده یادم هست که قبل از فوت مرحوم هاشمی، جلسه‌ای با ایشان داشتم و درباره احزاب و نقش آنها در مسائل سیاسی کشور بحث و گفت‌وگو می‌کردم. ایشان می‌گفت که من تردید ندارم که توسعه همه جانبه کشور بدون توسعه احزاب امری خیالی است و حتما باید در کشور احزاب قدرتمند وجود داشته باشند. در این جلسه که چند ماه پیش از فوت ایشان  برگزار شد، مرحوم آقای هاشمی به ما وعده داد که پس انتخابات ریاست جمهوری زمینه ایجاد چند حزب قدرتمند در کشور را فراهم خواهد کرد تا رقابت ‌های سیاسی در کشور رنگ و بوی دیگری بگیرد. من به ایشان گفتم شما که از اول معتقد بودید  باید در کشور احزاب نقش آفرینی کنند و حزب جمهوری اسلامی نیز بر این پایه به وجود آمد.  

آقای هاشمی به من گفت که ایده حزب جمهوری اسلامی برای قبل از پیروزی انقلاب بود و ما در صدد تاسیس حزب بودیم ولی وقتی از حضرت امام کسب اجازه کردیم ایشان فرموده بود که در آن برهه به مصلحت نیست. بنابراین فکر ایجاد حزب در مسئولان بلند پایه کشور که بازوان امام خمینی محسوب می‌شدند، شکل گرفته بود.  

اگر بخواهیم سیر تحولات احزاب در کشور از زمان پیروزی انقلاب تاکنون را شرح دهیم باید بگوییم که در سالهای اولیه پیروزی انقلاب کشور درگیر ناآرامی‌های داخلی بود و پس از آن درگیر جنگ هشت ساله بود که به شکل طبیعی مجالی برای پرداختن به فعالیت‌های حزبی در کشور نبود. بعد از پایان جنگ باید احزاب درکشور گسترش پیدا می‌کردند.

** دوران اصلاحات ۲۸۰ حزب تشکیل شد که خیلی‌ها "فولوکس واگنی" بودند

در زمان دولت اصلاحات کار خوبی که انجام شد این بود که فضا را باز گذاشتند تا هرکس که می‌خواهد حزبی تشکیل دهد.  اما هدف ما این نبود که تنها پروانه تشکیل تاسیس حزب را دریافت کنیم و در جیبمان بگذاریم که این  تحزب نمی‌شود. این موضوع مانند این می‌ماند که شخصی پروانه احداث کارخانه‌ای را از دستگاه‌های ذی ربط دریافت کند ولی سرمایه‌ای برای احداث کارخانه نداشته باشد. در دوران اصلاحات  یک مرتبه ۲۸۰ حزب ایجاد شد که بسیاری از این ‌آنها، احزابی هستند که به قول یکی از آقایان احزاب فولکس واگنی بودند.  

حتی بعضی از این احزاب هستند که بنده شنیدم تنها شامل شخصی می‌شود که پروانه تاسیس را گرفته و حتی نتوانسته یک نفر را با خود همراه کند. در واقع در دوران اصلاحات قدمی که در راستای گسترش تحزب در کشور برداشته شد، افزایش کمی تشکل‌های سیاسی بود و مراحل بعدی گسترش تحزب در کشور  انجام نشد. دوران آقای احمدی نژاد که باتوجه به موضع رسمی او مبنی بر اینکه می‌گفت کشور به طور کلی نیازی به تحزب ندارد، کاملا تکلیفش مشخص بود.  

دوران آقای روحانی باید تلاش می‌شد که حداقل احزابی که وجود دارند ساماندهی شوند و فعالیتشان در اقصی نقاط کشور گسترش پیدا می‌کرد. خب قدمهایی از سوی آقای روحانی برداشته شد گرچه انتظار از ایشان بیشتر بود.  

ما در حال نزدیک شدن به انتخابات مجلس در سال ۹۴ بودیم که شاهد بودیم مجموعه‌ای در حال شکل گیری است که می‌خواهد وظیفه ذاتی احزاب را انجام دهد و مقدمات برگزاری انتخابات را فراهم کنند. برخی دوستان ما که از مشاوران آقای خاتمی بودند، کمیته‌ای را تشکیل داده بودند. بنده و سایر مسئولان احزاب اصلاح طلب با گردانندگان این کمیته گفت‌وگویی انجام دادیم و به آنها گفتیم که این کاری که شما انجام داده‌اید کار ذاتی احزاب است ولی این دوستان گفتند که ما از سوی آقای خاتمی ماموریت پیدا کرده‌ایم که با تشکیل این کمیته بر مسائل مرتبط با انتخابات مدیریت داشته باشیم.  

** شورای سیاست‌گذاری یک حرکت انحرافی برای دورزدن احزاب بود

ما دیدیم که این یک حرکت انحرافی نه تنها در جهت تحزب نیست بلکه در جهت دور زدن و به حاشیه راندن احزاب است. به همین دلیل نیز از همان اول با شکل گیری این کمیته مخالفت کردیم. بعد از بحث‌ها و جلسات به نتیجه‌ای نرسیدیم و از آنجا که مسئولان این کمیته خود را وابسته به برخی بزرگان جریان اصلاحات می‌دانستند در سراسر کشور مقدمات انتخابات را فراهم کرده بودند، آنهم به بدون اینکه وابسته به حزب قانونی خاصی بوده باشند.  

این اختلافات  در جریان اصلاح طلب در حال شکل گیری بود.  به این دلیل که اگر اختلافات شدت می‌گرفت موجب شکست جریان اصلاحات در انتخابات می‌شد، "شورای هماهنگی جبهه اصلاحات" که شامل دبیران احزاب اصلاح طلب می‌شد تصمیم گرفتند که یک وحدتی ایجاد شود و کمیته‌ای که به آن اشاره کردم را نیز در امور انتخابات دخیل کنیم و با هم در یک مسیر کار کنیم. از مجموعه شورای هماهنگی و کمیته انتخاباتی مذکور شورایی به نام شورای سیاست‌گذاری اصلاح طلبان برای مدیریت جریان انتخابات شکل گرفت.  

** مجموعه محدودی "پشت صحنه" شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان بودند

وقتی شورای سیاست گذاری به مرحله اجرا رسید، در عمل دیدیم که بخشی از اعضای تشکیل دهنده این شورا را دبیران  تعدادی از  احزاب اصلاح طلب  و بخشی دیگر را که تعدادشان برابر با دبیران احزاب بود، شخصیت‌های حقیقی تشکیل دادند. تعدادی از احزاب ناراضی بودند و اعلام کردند که با این وضعیت در جلسات شورای عالی شرکت نمی‌کنند. بنده نیز با وجود اینکه به این سازوکار شورای سیاست‌گذاری انتقاد داشتم ولی تا روزهای آخر در جلسات هیئت رئیسه شرکت می‌کردم. موضوعی که مورد انتقاد احزاب عضو شورای سیاست گذاری بود، عدم دخالت سران احزاب در تصمیم گیری‌ها بود و عملا مجموعه محدودی که پشت صحنه بودند تصمیمات را اتخاذ می‌کنند و اکثریت اعضای شورای سیاست گذاری از این مجموعه کوچک الهام می‌گیرند.  

ما به شدت به این رویه انتقاد کردیم و گفتیم که این رویه دقیقا خلاف فعالیت حزبی است. دوستان به ما می‌گفتند که تصمیم گیری‌ها در قالب جبهه صورت می‌گیرد ولی این شورا جبهه نبود. به هرحال ما را راضی کردند که به دلیل نزدیک بودن به انتخابات مجلس فعلا همین سازوکار را قبول داشته باشیم تا در انتخابات‌های بعدی سازوکار را اصلاح می‌کنند و ما نیز با این شرایط کنار آمدیم.  

پس از آن مواجه شدیم با رد صلاحیت‌های کاندیداهای اصلاح طلب از سوی شورای نگهبان و بسته شدن لیست امید که کف مطالبات احزاب اصلاح طلب بود.  نیروهای درجه یکی که در سراسر کشور انتخاب کرده بودیم، رد صلاحیت شدند. البته شاید بسیاری از رد صلاحیت‌ها نیز به دلیل همان تشکیلات شورای سیاست گذاری باشد چون برخی افرادی که در شورای سیاست گذاری عضویت داشتند، از سوی دستگاه‌های نظارتی حساسیت‌هایی روی آنها بود و دستگاه‌های نظارتی احساس می‌کردند که تایید صلاحیت کاندیدای مورد حمایت شورای سیاست گذاری موجب تقویت این افراد می‌شود.

انتخابات سال ۹۴ که گذشت ما شاهد بودیم که آقایان بر خلاف اظهارات قبلی خودشان گفتند که شورای عالی باید به کار خودش ادامه بدهد و این شورا در جریان اصلاحات نهادینه شود که این موضوع باز هم با اعتراض ما مواجه شد ولی از آنجا که در انتخاب احزاب عضو شورای سیاست گذاری به گونه‌ای عمل شده بود که احزاب کوچک همانند احزاب بزرگ و ریشه دار دارای یک رای بودند، نتیجه آن می‌شد که این احزاب کوچک از سوی گروهی از بیرون شورا هدایت می‌شدند و نظر و رای احزاب ریشه دار در اقلیت شورا قرار می‌گرفت. در نهایت نظر اکثریت این شد که این شورا برای سال ۹۶ نیز به کار خود ادامه دهد.  

اداره کنندگان شورا در مراحل مختلف به دیدار آقای خاتمی می‌رفتند و ایشان نیز با تایید اقدامات شورا به فعالیت‌های خود ادامه می‌دادند. در نهایت نیز شورای سیاست گذاری برای انتخابات سال ۹۶ ساماندهی شد و نتیجه فعالیتش نیز ارائه لیست شوراهای شهر و روستا بود.  

** لیست امید مجلس و شورای شهر "میوه تلخ" شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان بود

بنابراین محصول شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان در دو انتخابات ۹۶ و ۹۶ لیست امید مجلس و شورای شهر بود که از نظر من هیچکدام از این لیست‌ها نتوانست در راستای اهداف جریان اصلاحات قدم بردارد. بنده همان زمان در ارتباط با این دو لیست از تعبیر میوه تلخ از درخت شورای سیاست گذاری استفاده کردم.  

پس از انتخابات سال گذشته نیز شاهد هستیم که همین سازوکار بر شورای سیاست گذاری حاکم است. به اعتقاد من گویا عده‌ای تداوم منافع خود را در ادامه کار شورای سیاست گذاری می‌بینند که تمایل دارند که بدون پرداخت هزینه‌ای و بدون اینکه در حزبی قانونی حضور داشته باشند، در شورای سیاست گذاری بروز و  ظهور سیاسی داشته باشند و با استفاده ابزاری از برخی شخصیت‌های اصلاح طلب در حال پیش بردن اهداف شخصی خود هستند.  

** شورای عالی سیاست‌گذاری برخلاف قواعد دموکراسی و نماد استبداد است

من از ابتدای ایجاد شورای عالی معتقد بودم که این شورا بر خلاف اصول و قواعد دموکراسی است و از سوی دیگری نه از وجهه مردمی برخوردار است و نه وجهه قانونی و با شعارهایی که از جریان اصلاحات می‌دهد مغایرت دارد منتها جمعی معدود ولی متنفذ به شدت طرفدار این شورا هستند و قصد ادامه دار کردن فعالیت‌های آن را دارند و بنده فکر نمی‌کنم تا زمانی که این افراد  زنده هستند شورای عالی منحل شود و این دوستان هر روز به بهانه‌ای در پی تشکیل چنین تشکلی هستند. البته امکان دارد که در آینده نام و اعضای این شورا را تغییر دهند ولی سازوکار و اهداف آن تغییر نخواهد کرد.   به اعتقاد من این شورا نماد استبداد است و باید هرچه زودتر درباره ادامه حیات آن در جریان اصلاحات تجدید نظر جدی صورت گیرد.

*** ما شاهد هستیم که بسیاری از چهره‌های حاضر در میان شخصیت‌های حقیقی شورای سیاست‌گذاری عضو حزب اتحاد ملت یا همان مشارکت سابق بودند.  نام نمایندگان احزاب دیگر اصلاح طلب کمتر در میان شخصیت‌های حقیقی این شورا به چشم می‌خورد.   اکثر اعضای حقیقی شورا را  اشخاصی تشکیل می‌دهند که در دولت اصلاحات در مسئولیت‌های مختلف‌ سیاسی حضور داشتند.  

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: من اشاره کردم اینها چه در "شورای هماهنگی جبهه اصلاحات" اکثریت را دارند به دلیل اینکه در دوران اصلاحات تعدادی از احزاب کوچک و محدود را خودشان تشکیل دادند. افرادی بدون سابقه سیاسی را ترغیب به تشکیل حزب کردند و پس از تشکیل حزب نیز این افراد را از راه‌های مختلف عضو "شورای هماهنگی جبهه اصلاحات" کردند. بنابراین اکثریت را در شورای هماهنگی به دست گرفتند. در شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان نیز همان رویه تکرار شد و علاوه بر افراد حقیقی که اکثرا از یک مجموعه پشت صحنه دستور می‌گیرند، برخی از احزاب عضو شورای سیاست گذاری نیز تحت تاثیر این مجموعه پشت صحنه هستند. با این تفاسیر مشخص است که اکثریت قریب به اتفاق شورای سیاست گذاری وابسته به این جریان فکری اند و تصمیم گیری‌های شورا را نیز تحت ‌الشعاع خود قرار می‌دهند و جریان مخالف این تفکر در اقلیت قرار دارد.  

** مجموعه کوچکی در حال مدیریت جریان اصلاحات است که یک خطر است

لذا مجموعه کوچکی در حال مدیریت جریان اصلاحات است که این خطری برای جریان اصلاحات به شمار می‌رود که بنده بارها به بزرگان اصلاحات در قالب‌نامه و یا حضوری خطر این مجموعه کوچک را گوشزد کرده‌ام و اذعان کرده‌ام که این مجموعه به هیچ عنوان وجهه قانونی ندارد. حتی در افغانستان هم که دولت مرکزی وجود نداشت، لویی جرگه تشکیل دادند امروز دیگر همان افغانستانی‌ها "لویی جرگه" را قبول ندارند ولی در ایران پیشرفته و در جریان اصلاحات که داعیه اصلاح نواقص امور را دارد، ‌ نباید این تفکر جاری باشد ولی متاسفانه برخی آقایان بر ادامه فعالیت شورای سیاست گذاری تاکید کردند چون نفعشان در این کار است.  

** خاتمی باید خود را از حصر اطرافیانش خارج کند

*** با توجه به اینکه محور تشکیل شورای سیاست گذاری در سال‌های ۹۴ و  ۹۵ شخص آقای خاتمی بود و از آنجا که خود آقای خاتمی از قدیم به موضوع "تحزب" در کشور توجه داشتند، تاکنون با ایشان درباره فعالیت شورای سیاست‌گذاری صحبت نکرده‌اید تا لااقل سازوکار شورای سیاست گذاری را به سمت تحزب گرایی سوق دهند.   

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا:‌ من از همان اول که شنیدم چنین فکری به وجود آمده، با آقای خاتمی ملاقات کردم و انتقاد خودم را نسبت به فعالیت چنین شورایی ابراز کردم. آقای خاتمی نیز با من کاملا هم نظر بود و اعتقاد داشت که این شورا در کار احزاب تداخل ایجاد می‌کند و اطمینان خاطر دادند که اجازه نمی‌دهند این رویه در جریان اصلاحات برقرار شود. منتها فشارها و القائات از سوی عده‌ای به قدری زیاد است که آقای خاتمی نیز توان مقاومت در برابر این فشارها را ندارد و شاهد هستیم که عده‌ای در حال سوء استفاده از نام و اعتبار آقای خاتمی برای پیشبرد اهداف خود هستند و آقای خاتمی نیز تاکنون نتوانسته خود را از این حصر و فشار خارج کند.

** عامل اصلی اختلافات در اعتمادملی " شورای سیاست‌گذاری" بود

*** مسائل مربوط به شورای سیاست گذاری چه تاثیری بر اختلافات اخیر  در درون حزب اعتماد ملی داشت؟  

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: اصلا عامل اختلافات در اعتماد ملی همان مسئله شورای سیاست گذاری بود. بسیاری از کارشناسان و اندیشمندان زمانی که نظر من درباره  تعارض شورای سیاست گذاری با بحث تحزب را می‌شنیدند نظر بنده را تصدیق می‌کردند و اذعان می‌کردند که این نظرات کاملا اصولی و قانونی  است ولی متاسفانه  به دلیل اینکه برخی آقایان  در درون حزب این اظهار نظرات را نمی‌پذیرفتند دست به اقداماتی زدند که موجب متلاشی شدن حزب شد. می‌توان گفت استارت اختلافات در حزب اعتماد ملی زمانی زده شد که عده از سران احزاب اصلاح‌طلب  از جمله بنده با سازوکار حاکم بر شورای سیاست گذاری اعلام مخالفت کردیم. بنده و برخی از دوستان اصلاح طلب تا آخر بر سر نظر خود ایستاده‌ایم و معتقدیم که سازوکار حاکم بر شورای سیاست گذاری باید هرچه سریعتر اصلاح شده و جریان اصلاحات به سمت تحزب گرایی حرکت کند.  

*** شما قبل از سال ۹۶ دیداری با مقام معظم رهبری داشتید. پس از سال ۸۸ در انظار عمومی اینگونه مطرح می‌شد که میان اصلاح طلبان و رهبرانقلاب فاصله افتاده است حتی اخیرا آقای مجید انصاری گفته بود که ارتباط اصلاح طلبان با رهبری قطع شده است. سوال من این است که دیدار اخیر شما با رهبر انقلاب چه تاثیری در ارتباط دوباره اصلاح طلبان با رهبری داشته است؟  

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: من شخصا همیشه معتقد بودم که ارتباط میان فعالان سیاسی -چه اصلاح طلبان و چه اصولگرایان- با رهبر انقلاب باید برقرارباشد و اگر نقطه نظراتی درباره مسائل کشور دارند در جلسات مشترک با ایشان مطرح کنند. ما زمانی که در مجمع روحانیون مبارز بودیم سالی چند مرتبه جلسات مشترک با رهبر انقلاب داشتیم. گاهی خود ایشان نیز دعوت می‌کردند که ما به دیدار ایشان برویم.

** مساعدت مالی امام و رهبر انقلاب به «مجمع روحانیون» و «جامعه روحانیت»

*** گویا مساعدت مالی نیز از سوی مقام معظم رهبری به مجمع روحانیون تعلق می‌گرفت؟  

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: مساعدت مالی به مجمع روحانیون رویه‌ای بود که از زمان حضرت امام جریان داشت و این مساعدت مالی به جامعه روحانیت نیز تعلق می‌گرفت. بعد از رحلت حضرت امام، رهبر انقلاب نیز این مساعدت‌ها را ادامه دادند. به هر حال این ارتباطات با رهبری وجود داشت. پس از تاسیس حزب اعتماد ملی نیز ارتباط ما با رهبری حفظ شد تا اینکه اتفاقات سال ۸۸ به وقوع پیوست و در عین حال پس از اتفاقات سال ۸۸ شاهد بودیم که خود ایشان از ما دعوت به عمل آورند تا نقطه نظرات منتسبان به کاندیداهای ریاست جمهوری  آن سال را بشنوند.

بعد از آن دیدار نیز هیچ امتناعی از سوی ما برای دیدار با ایشان صورت نگرفت. بنده منتظر فرصت بودم که به دیدار ایشان برویم ولی بعد از حوادث ۸۸ فضا به گونه‌ای تغییر کرده بود و شرایط برای دیدار با رهبری فراهم نبود. این شرایط ادامه داشت تا این که سال گذشته  تلاش‌های زیادی برای ملاقات با ایشان کردیم و در نهایت با وساطت برخی دوستان موفق به دیدار با رهبری شدیم.

** رهبر انقلاب گفتند مطالبه یا درخواستتان را برای من بفرستید

این ملاقات خیلی خوب بود و بنده در این دیدار تاکید داشتم که ارتباطات میان ما و ایشان ادامه داشته باشد و ایشان نیز به شدت استقبال کردند. به دنبال این دیدار بود که بنده شنیدم در ملاقات‌هایی که کارگزاران نظام با ایشان داشتند، از چهره‌های اصلاح طلب نیز دعوت می‌شود. دعوت‌ها پس از اتفاقات سال ۸۸ کم رنگ شده بود اما اکنون برای دیدارهای عمومی دعوت‌نامه به درب منزل ما می‌فرستند یا تماس می‌گیرند.  رهبر انقلاب در دیداری که با ایشان داشتیم از ما خواستند که اگر مطالبه یا درخواستی داریم در قالب نامه به ایشان برسانیم و یا زمینه دیدارهای بعدی را در صورت لزوم فراهم کنیم.

** عدم ارتباط رهبر انقلاب با اصلاح‌طلبان را قبول ندارم

در کل بنده این مطلب را که اصلاح طلبان ارتباطی با رهبر انقلاب ندارند را قبول ندارم. البته ممکن است مطرح شود که فلان شخص امکان ملاقات داشته و شخص دیگری امکان ملاقات با ایشان را نداشته باشد ولی در مجموع با توجه به اینکه جریان اصلاح طلبی متکی به اشخاص نیست، این که بگوییم کل جریان امکان ملاقات با رهبری را ندارد مطلب نادرستی است. بنده هم که به دیدار ایشان رفتم نماینده رسمی جریان اصلاحات نبودم ولی در این دیدار حرفها و خواسته‌های اصلاح طلبان را مطرح کردم و انتظار رهبری را نیز به دوستانمان در جریان اصلاح طلب منتقل کردیم.

البته نکته‌ای که در این رابطه باید به آن توجه داشت این است که همانطور که ما منتظریم که رهبر انقلاب به ما وقت ملاقات بدهند، جریان اصلاحات نیز باید زمینه‌های برقراری اینگونه دیدارها را فراهم کند. یعنی این موضوع دو طرفه است و نباید اینطور باشد که ما کار دیگری انجام دهیم و انتظار داشته باشیم که آغوش بازی برای دیدار با ایشان برای ما به وجود آید.  

*** برخی از چهره‌های اصلاح طلب معتقدند که گروهی از جریان اصلاحات سعی می‌کنند که از بحث حصر مهندس موسوی و آقای کروبی استفاده ابزاری کنند و بیش از آنکه تلاشی برای محقق شدن رفع حصر انجام دهند، در تلاش‌اند تا با اقدامات غیرمعقول خود، مسئله رفع حصر را به تعویق بیندازند. نمونه اینگونه اقدامات نامتعارف را می‌توان در نامه‌های اخیر آقای کروبی جستجو کرد که برخی ‌ها معتقدند با توجه به اینکه افراد محدودی با آقای کروبی در ارتباط هستند در تلاش‌اند تا با دادن اطلاعات غلط به او، وی را تحریک کنند تا مطالبی را بیان کند که موجب به تعویق افتادن رفع حصر شود.

حجت‌الاسلام منتجب‌نیا: در این رابطه تحلیل‌های مختلفی وجود دارد. ولی آنچه که مسلم است این است که تعدادی مسئله حصر را ابزار دست خود قرار داده‌اند و مانند شعارهای قشنگی مثل جوانگرایی که در جامعه جذابیت و برد تبلیغاتی دارد، از این شعارها به عنوان ابزار تبلیغاتی برای مطرح کردن خودشان استفاده می‌کنند. ولی برخی‌ها نیز صادقانه به دنبال این هستند که مسئله حصر را به سرانجام برسانند چراکه نگران  نظام و مصالح آن هستند.  

این نکته هم هست که تا به حال چند مرتبه زمینه برداشته شدن حصر فراهم شده بود. به طور مثال سال گذشته  بنده  از یکی از  مقامات پرسیدم که مسئله رفع حصر به کجا رسیده؟ او گفت که به زودی رفع حصر به سرانجام می‌رسد ولی متاسفانه اقداماتی انجام شد که کار را به عقب برد که از نمونه این گونه اقدامات می‌توان به رسانه‌ای شدن مسئله رفع حصر و همچنین نگارش برخی نامه‌ها اشاره کرد.  

** نامه‌های کروبی در تعویق "رفع حصر" موثر بود

سال گذشته که یکی از دفعاتی بود که نظام به سمتی حرکت می‌کرد که مقدمات رفع حصر در حال فراهم شدن بود و حتی  یکی از سران قوا گفته بود که نظام به این نتیجه رسیده است که رفع حصر صورت گیرد ولی این موضوع نباید رسانه‌ای شود، متاسفانه عده‌ای که شما نیز به آنها اشاره کردید، از طریق تربیون مجلس این موضوع را مطرح کردند و مسئولان نظام احساس کردند عده‌ای به دنبال این هستند که با فشار رسانه‌ای مسئله رفع حصر را به سرانجام برسانند. البته نامه‌هایی هم که از سوی آقای کروبی منتشر شد نیز قطعا در به تعویق افتادن رفع حصر تاثیر مستقیم داشت.

نظر شما