شناسهٔ خبر: 149785 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

حداد عادل در نشست «تحولات نیم‌قرن تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری»:

با سیاست انگلیس، مردم از مشروطه خسته شدند

حدادعادل/2 عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی: در فاصله مشروطه تا کودتای رضاشاه، انگلیس عده‌ای را به یاغیگری و تشکیل حکومت محلی در ایران تشویق و با این کار، مردم را از مشروطه ناراضی و خسته کرد، سپس با پیدا کردن فردی مثل رضاخان، سلطنت قاجار را کنار گذاشت.

به گزارش«نماینده»، غلامعلی حدادعادل" رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی" در نشست «تحولات نیم‌قرن تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری»، گفت: نوشتن خاطرات روزانه در جامعه ما چندان رواج نداشته است؛ آن معدود کسانی هم که خاطره می‌نوشتند با نگرانی این کار را انجام می‌دادند؛ چون ممکن بود در حمله‌های ساواک به خانه‌هایشان این نوشته به عنوان مدرک جرم به دست آنها بیفتد؛ ازهمین‌رو خاطرات چندانی از رژیم گذشته وجود ندارد. اما آنچه چاپ شده است هم مورد استفاده درست اهل علم و دانشگاه ما قرار نگرفته و به درستی ارزیابی نشده است.

در دوره سلطنت رضاشاه، چهل‌هزار سند مالکیت به نام او صادر شد

وی با اشاره به علاقه‌مندی خود به مطالعه خاطرات، از روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، یادداشتهای دکتر قاسم غنی و یادداشتهای امیر اسدالله علم یاد کرد و با بیان اینکه کتاب «محض اطلاع» ایشان تحلیلی بر جلد هفتم یادداشتهای اخیر (یادداشتهای اسدالله علم) است به سراغ یادداشتهای ابوالحسن عمیدی نوری رفت.

در این بخش «حداد عادل» به خاطراتی که خود درباره عمیدی نوری داشت اشاره و خاطرنشان کرد: من او را ندیده بودم، ولی نامش را از طریق دوست پدرم، غلامرضا نوری‌مقدم، شنیده بودم. غلامرضا نوری‌مقدم مانند پدرم، در کار حمل و نقل و کامیون‌دار بود. افزون بر این، هر دو آنها در اتحادیه کامیون‌دارها حضور داشتند. این اتحادیه درخواستهای خود را از طریق نوری‌مقدم به عمیدی نوری می‌رساندند.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: یادداشتهای عمیدی نوری از چند جهت قابل بررسی و مهم است؛ زیرا این یادداشتها دربردارنده اطلاعات دست اولی درباره انتقال حکومت از قاجاریه به پهلوی است و مطالب مفصلی از اوایل دوره سلطنت رضاشاه و مخصوصا دادگستری و دوره حضور علی‌اکبر داور در آنجا بیان می‌کند.

حدادعادل با بیان اینکه خود عمیدی نوری دانشجوی حقوق بود و با داور نیز کار کرده است، خاطرنشان کرد: این روزنامه‌نگار عصر پهلوی با خانواده خلعتبریها، یعنی دختر امیر اسعد، وصلت کرد و از طریق آنها جزء ملاکان و صاحبان اراضی کشور در مازندران درآمد. اهمیت دیگر یادداشتهای عمیدی نوری از خاطرات دست اولی ناشی می‌شود که او از ظلم رضاشاه در گرفتن املاک مردم بیان می‌کند.

مسئله املاک و تصرف آنها به‌دست رضاشاه موضوع دیگری بود که این ادیب معروف در بحث از کتاب «یادداشتهای یک روزنامه‌نگار» مطرح کرد.

او گفت: در مدت حدود شانزده سال سلطنت رضاشاه، چهل‌هزار سند مالکیت به نام او صادر شده است. این رقم در نظر اول بسیار تعجب‌برانگیز به نظر می‌رسد، ولی وقتی کتاب خاطرات عمیدی نوری خوانده شود این قضیه به خوبی درک می‌شود. عمیدی نوری بعد از فرار رضاشاه در اوایل نخست‌وزیری فروغی به دیدار او می‌رود و از او می‌خواهد در مجلس قانونی بگذارد که املاک مردم به آنها بازگردانده شود. این روزنامه‌نگار و نماینده مجلس تا مدتی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فعال بود.

"او در اوایل طرفدار سرسخت مصدق بود، اما بعدها به دشمن سرسخت او تبدیل شد. ابوالحسن عمیدی نوری در دوره نخست‌وزیری فضل‌الله زاهدی، مدتی معاون سیاسی او بود و به نظر می‌رسد همین دوره هم باعث محاکمه و اعدام او شده است."

حدادعادل اضافه کرد: در آن دوره که طرفداران مصدق و نهضت ملی در میان انقلابیون نفوذ داشتند و مخالفت آنها با عمیدی نوری در اعدام او تاثیرگذار بود، هنوز یادداشتهای او در دسترس قرار نگرفته بود؛ بنابراین عقاید عمیدی نوری هنوز بر کسی آشکار نشده بود. این یادداشتها نزد خانواده بود و در همین اواخر به پژوهشکده مطالعات معاصر تحویل داده شد. اما نکته تاسف‌برانگیز آن است که در آنها، بخش مربوط به کودتای ۲۸ مرداد و پس از آن، مفقود است و دلیل آن هم بر ما معلوم نیست.

وی برای آنکه اهمیت انتشار این خاطرات بیشتر مشخص شود، قسمتهایی از جلد ۵ کتاب را خواند و سپس موضوع تاریخ‌سازی را که در شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای رواج یافته است مطرح کرد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: هدف از این تاریخ‌سازی تطهیر خاندان پهلوی است. آنها برای این کار بر اقدامات رضاشاه در زمینه نوسازی ایران اشاره می‌کنند؛ حال‌آنکه این اقدامات در برابر فضای رعب و وحشتی که او ایجاد کرد و سلب آزادی و مردم‌سالاری در دوره او، ناچیز به‌شمار می‌آید. تصرف املاک مردم (که یکی از آنها میرزا طاهر تنکابنی بود) گوشه‌ای از ظلم و ستمی است که رضاشاه بر مردم روا داشت. محققان تاریخ باید این دست اطلاعات را از خاطرات استخراج کنند.

حدادعادل در بخش پایانی سخنانش به خاندان علم و محمدابراهیم‌خان (شوکت‌الملک) اشاره کرد و گفت: این خاندان جد در جد حافظان منافع انگلستان در قائنات بودند. در فاصله مشروطه تا کودتای رضاشاه، یعنی در چهارده سال بین ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ که سلطه مرکزی استبداد قاجاری تضعیف شد، انگلیسیها عده‌ای همچون سالارالدوله، شیخ خزعل و شوکت‌الملک علم را به یاغیگری و تشکیل حکومت محلی در ایران تشویق کردند.

وی با بیان اینکه این حرکتها باعث زایش ناامنی و آشفتگی اوضاع شد و مردم را از حکومت مشروطه ناراضی کرد، اظهارداشت: درواقع انگلیس با این سیاست، مردم را از مشروطه ناراضی و خسته کرد و بعد با پیدا کردن فردی مثل رضاخان، سلطنت قاجار را کنار گذاشت؛ چون قاجارها کاملا تابع انگلیس نبودند و حکومت خود را برآمده از قدرت شمشیر آقامحمدخان قاجار می‌دانستند، این قدرت استعماری به دنبال حکومتی بود که کاملا به خودش متکی باشد و در پیدایش و استمرار، خود را مدیون آنها بداند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: در زمانه‌ای که روسها به دلیل انقلاب بلشویکی از ایران خارج شده بودند، انگلیس به جای حکومتهای محلی که خود به‌وجود آورده بود، رضاخان را قدرت بخشید و آن حکومتها را مجبور کرد تحت انقیاد رضاشاه درآیند. این مسائل در خاطرات و یادداشتهای به‌جامانده بازتاب یافته و از همین روست که آنها را منابع ارزشمندی برای شناخت تاریخ به‌شمار می‌آوریم.

نظر شما