ماهنامه «نماینده»؛ علی میرزایی /* از نشانههای یک جامعۀ پویا و توانمند، برخوردار بودن از جمعیت جوان است. جمعیتی که شامل درصد مناسبی از جامعه باشد. جمعیتی که در جایگاه قلب تپنده کشور، در هنگامۀ تلاطم امواج حوادث، مشکلات و اتفاقهای تلخ و شیرین، عکسالعمل نشان داده و حافظ ارزشهای دینی و ملی باشد. جمعیتی که نیروی اصلی کار و موتور محرکۀ تمام ارکان یک ملت است.
در چند دهه اخیر، ایران دارای جمعیت جوان و پویایی بوده که در گلوگاههای مختلفی همچون دوران دفاع مقدس، کارنامۀ موفقی داشت. بسیاری از کشورهای دنیا خصوصاً اروپاییها، در حال حاضر از داشتن جمعیت جوان محروم هستند و قاعدتاً اگر فرصت بهرهمندی از جمعیت جوان در اختیار آنها قرار داشت، بهرههای فراوانی از آنان میبردند.
اقتضای دوران جوانی علاوهبر شور و هیجان و انرژی وصفناشدنی و البته پاکی قلب و روح، نیاز به انتخاب یک همدم و همنشین مناسب است، کسی که مرهم زخمهای جان و مایۀ آرامش روان باشد. البته تمام داستان دستکم در کشور ما به این اندازه شاعرانه رقم نمیخورد. در کشوری که امکان ازدواج بههر دلیلی، برای عموم اقشار جامعه در سن مناسب که همان ابتدای جوانی است، وجود نداشته باشد، بسیاری از انگیزهها و انرژیهای بدنۀ فعال جامعه تحلیل میرود و باطن جوانان در فضایی آکنده از مشکلات، تبدیل به آیهای زنگار بسته میشود.
افزایش سن ازدواج جوانان اگرچه تا حدی حاصل تحولات جامعهشناختی و فرهنگی است، اما چه کسی میتواند بگوید که مشکلات اقتصادی، در رأس معضلات موجود پیش پای متأهل شدن جوانان نیست؟
تأسفآور است که درحال حاضر، برخورداری از مسکن مناسب، شغل و امنیت شغلی پایدار و مواردی از این دست برای زوجهایی که دهههای چهارم و پنجم عمرشان را میگذرانند هم یک رؤیاست؛ حال در نظر بگیرید که جوانان ۲۰ تا ۲۵ ساله با چه خندق عمیقی از مشکلات، در راه تشکیل خانواده، مواجه هستند. البته در این میان خبرهای خوبی هم شنیده میشود. مثلاً تمام رؤسای جمهوری ما طی دوران پس از رحلت امامخمینی(ره) تا کنون (که شاهد افزایش سن ازدواج و بهدنبال آن، روند صعودی آسیبهای اجتماعی بودهایم) به اذعان خود، از وجود مشکلات آگاه بودهاند.
خبر بهتر آنکه همواره وعدههایی برای حل معضلات داده شده است و هرچه جلوتر رفتهایم، این وعدهها رنگارنگتر، در اصطلاح عوام، چربتر و بعضاً هیجانانگیزتر شدهاند. از ایجاد فرصتهای شغلی در بخش خصوصی و دولتی گرفته تا ارائه مسکن مناسب با تسهیلات ویژه و خانههای شِبه ویلایی و دهها قول دیگر؛ اما مشکل آنجاست که این وعدهها که همیشه در هنگام تبلیغات انتخاباتی به اوج خود رسیده، حکم وعدۀ خوبان را پیدا کرده است که یا عملی نشده یا چنان ناقص اجرا شده که با اجرایی نشدن، تفاوتی نداشته است.
در این فضا بود که بیش از یک دهۀ قبل، قرار بر تصویب و اجرای طرحی در مجلس گذاشته شد که به هر دلیلی هنوز اجرایی نشده است. طرحی که دستکم با یک دید جامع و کامل نوشته شده بود. عوامل اقتصادی، فرهنگی و حتی مسائل جنبی شامل قوانین دستوپاگیر تحصیلی و نظاموظیفه را هم به شکلی منطقی رصد و متناسب با آن، راهکارهایی ارائه کرده بود تا قوۀ مجریه بتواند با دستی باز، راه ازدواج جوانان را هموار کند.
اینکه این طرح درحال حاضر، خود بهعنوان یک قانون نسبتاً کهنه شناخته میشود و باید دوباره با توجه به مشکلات جدید جاری در جامعه، بهروزرسانی شود امری واضح است. با این وجود اما همین قانون هم در پیچوخم بوروکراسی جاری در نظام اداری کشور، حکم توپ فوتبالی را پیدا کرده است که بین قوای مختلف پاسکاری میشود.
برخی از مسئولان البته در این میان، روی حافظۀ اجتماعی نهچندان قوی مردم ما حسابی ویژه باز کردهاند و مدعی آن هستند که این قانون اجرایی شده است! البته در بخشی قویتر و در بخشی ضعیفتر اجرا شده است. یک جاهایی خوب اجرا شده و یک جاهایی بد و بعضی جاها هم اصلاً اجرا نشده است!
اینکه چنین اظهاراتی اصلاً چقدر قابل استناد است، خود مطلبی جداگانه محسوب میشود و در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد، اما میلیونها جوانی که بیش از ۱۰ سال است شاهد کشمکش دستگاههای اداری و اجرایی و قانونگذار برای تسهیل در امر ازدواج بودهاند، در صورت اجرای این قانون ولو بهصورت ناقص، باید اکنون در حال مراقبت از فرزندان خود بوده و دغدغهشان بهجای استفاده از تسهیلات ازدواج، تأمین مایحتاج تحصیلی و تأمین آتیه کودکانشان باشد.
آنچه در حال حاضر کمترین توجه مسئولان فرهنگی و اقتصادی را به خود اختصاص داده است، عمر جوانانی است که روزبهروز از سن طلایی ازدواج فاصله میگیرند. این امر شاید چندان هم نگرانکننده نباشد اما وقتی صحبت از پیر شدن جمعیت کشور در آتیۀ نهچندان دور میشود، زمانی که حرف از گسترش و تعمیق آسیبهای اجتماعی و مفاسد اخلاقی به میان میآید یا هنگامی که بحث بر سر کمرنگ شدن بعضی از ارزشها همچون عفاف و حجاب است؛ قاعدتاً بخشی از دلیل آن را باید در ازدواج دیرهنگام جوانانی دانست که ارزشمندترین اعضای جامعه و عامل پیشرفت کشور هستند.
اگرچه قوانین بر زمین مانده در کشور ما، شامل موارد متعددی میشود، اما بر زمین ماندن هر آنچه از قوانین کشور که میتواند سبب گشایش در امر ازدواج جوانان شود، ضررهای غیرقابل جبرانی در پی دارد.
از یاد نبریم که جوانی بخش بزرگی از جمعیت ما، بیشباهت به ماجرای کوه یخی نیست که بهرغم بزرگی، در برابر آفتاب زمان، در حال آب شدن و فرصت آن در حال از دست رفتن است.
نظر شما