شناسهٔ خبر: 144029 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ منبع: ماهنامه نماینده

در کار رسانه،  با همسرم رقیب بودیم

محمد حسین رنجبران

«نماینده» / «محمدحسین رنجبران» بیش از ده سال خبرنگار حوزه‌های سیاسی سازمان صداوسیما بوده است. وی همچنین سمت‌هایی چون مدیرکل روابط‌عمومی وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، مدیر روابط‌عمومی معاونت آموزش‌وپژوهش سازمان صداوسیما و... داشته است. همچنین برنامه «دست خط» شبکه پنج سیما و مجری و سردبیر برنامه «شناسنامه» شبکه سه سیما را که در آن با بیش از ۸۵ شخصیت سیاسی کشور گفت‌وگو کرده است در کارنامه خود دارد. درکافه گپ این شماره از ماهنامه «نماینده»، میزبان او شدیم تا بیشتر با او و زندگی شخصی‌اش آشنا شویم.

*گفت‌وگوی خود را با یک بیوگرافی شروع کنیم و بفرمایید که در چه خانواده‌ای بزرگ شده و پرورش پیدا کردید؟

متولد ۱۷ خرداد ۱۳۵۸ هستم و در محله قدیمی هفت‌چنار تهران، محله‌ای که مساجد و هیئت‌های آن معروف هستند، در خانواده‌ای مذهبی و سنتی بزرگ شدم. پدرم بازنشسته قبل از انقلاب(تکنسین راه‌آهن) و مادرم نیز خانه‌دار بودند. دو همشیره دارم و من هم تک پسر(و آخرین بچه) خانواده هستم. از زمانی که به‌خاطر دارم چون دوران بعد از انقلاب و شور هیجانات بعد از آن بود، در همان محله، مسجد و هیئت پاتوق ما بود و تقریباً دوران بچگی در این هیئت‌ها با زنجیرزنی و بلند کردن پرچم و... سپری شد و البته در همان کوچه خورشید سابق که اکنون کوچه‌ شهید قنبری‌ها شده، بالای چهل شهید عزیز دادیم که با تک‌تک آنها ارتباط حسی دارم.

*دوران مدرسه چطور گذشت؟

در این فضا رشد کردم تا زمان مدرسه که خدا لطف کرد، علاقه و صدایی به من داد که البته هر دو خواهرم که معلم بودند، در حرکت من در مسیر قرآن نقش ویژه‌ای داشتند. «الحمدالله» در مدرسه قرائت قرآن را شروع کردم. در برنامه‌های سر صف قرآن می‌خواندم و در هیئت‌مان نیز همین اتفاق افتاد و بعد از کارهای طبل و زنجیرزنی، در مسیر قرائت قرآن حرکت کردم که هنوز هم برکات آن با من است. در کنار قرآن هم از سن یازده سالگی در هیئت مداحی را شروع کردم و هنوز هم با اینکه کم توفیق شده‌ام، اما محرم و تاسوعا و عاشورا در آنجا هستم. اینکه می‌گویم با شهدا علقه خاصی دارم، به‌خاطر این است که ما در محرم‌ها در هر کوچه‌ای که به نام شهداست، به خانواده آن شهید سر می‌زنیم و مدح آن شهید می‌خوانیم. برای شهدا مداحی‌های قدیمی داشتیم که خود، آنها را به روز می‌کردم و هنوز هم به لطف خدا کوچه‌های شهدا را خودم می‌روم و می‌خوانم، البته وقت کم می‌آورم و نمی‌توانم همه را بروم اما شب‌های تاسوعا و عاشورا حتماً آنجا هستم.

*و دانشگاه؟

لیسانسم را در رشته ریاضی محض از دانشگاه آزاد و فوق لیسانس هم رشته ارتباطات و ژورنالیسم رادیو و تلویزیون از دانشگاه صداوسیما گرفتم. قبل از آن در کارهای فرهنگی بودم و در آموزش‌وپرورش هم فعالیت داشتم.

*چطور به تلویزیون وارد شدید؟

سال ۸۰  صداوسیما آزمون استخدامی برگزار کرد و من تهیه‌کنندگی تلویزیون قبول شدم. در آنجا آقای «سبقتی» که هنوز هم قائم مقام معاونت سیاسی هستند در آن زمان رئیس مرکز خبر بود و به من اصرار کرد که وارد خبرنگاری شوم. زیرا به خبرنگاری علاقه داشتم، با آنکه مایل بودم به حوزه‌های اجتماعی بروم اما ایشان من را در حوزه مجلس(آن هم مجلس ششم) فرستادند. از فضای سیاسی خیلی دور نبودم اما به آن صورت هم نزدیک نبودم و از سال ۸۰ کارمان جدی شد.

* چه سالی ازدواج کردید؟

خدا به من کمک کرد و من از امام رضا(علیه‌السلام) خواستم و ایشان هم به من لطف کردند و در سال ۸۶ خواستگاری انجام شد و سال ۸۷ هم ازدواج کردیم.

*همسرتان همچنان خبرنگار هستند؟

ما در مجلس ششم با همدیگر خبرنگار بودیم، ایشان خبرنگار شبکه خبر بودند و من خبرنگار واحد مرکزی خبر. ایشان در کار خود بسیار تبحر داشتند و ما به‌نوعی در حوزه کاری با هم رقیب بودیم. همیشه به ایشان می‌گویم که شما خبرها را از من می‌گرفتید. (با خنده) اما واقعیت این است که بعضی اوقات خبرها را از هم می‌گرفتیم. البته ایشان به تنهایی کار می‌کرد و باید هم حاشیه صحن را پوشش می‌داد و هم خودِ صحن. اما از واحد مرکزی خبر چند خبرنگار بودیم و هر کدام یک کار انجام می‌دادیم. بعداً ایشان سردبیر زنان شبکه خبر و مشاور امور بانوان و سردبیر وب‌سایت شدند و آخرین سمت‌شان هم مشاور امور بانوان معاونت سیما در زمان آقای دکتر «دارابی» بود. اما بعد ایشان تصمیم گرفت که زودهنگام بازنشسته شوند. هرچه اصرار کردم که منصرف شوند ایشان این کار را انجام دادند. شاید به دلیل فشار کاری من بوده است. همسرم به‌خاطر من فداکاری کردند و هنوز هم از ایشان مشاوره می‌گیرم.

*حاصل ازدواجتان چند فرزند است؟

 دو دختر به نام‌های بهار خانم و حلما خانم.

*مهریه همسرتان چقدر است؟

چهارده سکه بهار آزادی. اتفاقاً یکی از چیزهایی که خود ایشان تأکید داشت، همین مهریه با چهارده سکه بود.

*اگر اختلاف‌نظر یا اختلاف سلیقه داشته باشید، آنها را چطور برطرف می‌کنید و راه‌کارتان در زندگی مشترک چیست؟

بیشتر گفت‌وگو می‌کنیم. قطعاً در هر زندگی اختلاف سلیقه و بحث پیش می‌آید اما چیزی که وجود دارد این است که اول عاشق شوید، بعد ازدواج کنید. این عشق واقعی مانند کوره تمام مشکلات دیگر را ذوب می‌کند و این دوست داشتن واقعی باعث می‌شود که این اختلاف‌نظرها به‌راحتی حل شود. بعضی وقت‌ها خیلی آزرده خاطر می‌شوید اما با گفت‌وگو و گذشت زمان کوتاه و فکر کردن، حل می‌شود. اصل آن دوست داشتن، عشق و احترام بین دو نفر است.

*آیا در منزل هم آن‌قدر آرام هستید؟

بله؛ البته به‌ندرت عصبانی هم می‌شوم، مگر اینکه از اذیت و سروصدای بچه‌ها کمی کل کل کنم که آن موقع تن صدایم بالا می‌رود.

*جامعه امروز ما را چگونه ارزیابی می‌کنید و چقدر فضای مجازی در مشکلاتی که در خانواده‌ها به‌وجود آمده، تأثیر گذاشته است؟

فضای مجازی که واقعاً تأثیر گذاشته و باید یک فکر عاجلی برای آن کرد. وضعیت فرهنگی را از صحبت حضرت حضرت آقا وام می‌گیرم که می‌فرمایند: «بعضی موقع‌ها خواب را از چشمان من می‌گیرد»، آقا به‌عنوان رهبر جامعه این را می‌گویند. من واقعاً برای فرزندانم نگران هستم. اینکه چگونه می‌خواهیم در این جامعه آنها را بزرگ کنیم. همیشه از خدا خواسته‌ام کمک کند تا اهل بیتی شوند و در مسیر حضرت زهرا(سلام‌الله) باشند و بتوانیم آنها را درست تربیت کنیم به‌گونه‌ای که اهل نماز و دیانت باشند. آن‌قدر تناقض‌ می‌بینند که کار را سخت می‌کند. دخترم به مدرسه مذهبی می‌رود من به این قائل هستم که خیالم راحت نیست، به‌خاطر اینکه اکثراً از مدارس دولتی اطراف منزلمان، خیالم راحت نیست. شاید هم خوب باشند اما من خیالم راحت نیست، لذا مجبور هستیم مدرسه مذهبی ثبت‌نام کنیم. در آنجا هم باز هزار و یک مشکلات، معضلات و سؤالات در ذهن بچه ایجاد می‌شود، در جامعه هم که دیگر الی ماشاءالله. در جامعه فضای دلهره آوری حاکم است. اما دیگر باید توکل کنیم. به نظرم باید چند چیز را در خانواده جمع کنیم و یکی از آنها قرآن و ارتباط معنوی است، به‌خصوص ارتباط قلبی با قرآن و اهل‌بیت که بسیار کمک می‌کند. این خود یک پادزهری است به همه اتفاق‌هایی که می‌افتد.

نظر شما