شناسهٔ خبر: 142454 - سرویس مجلس
نسخه قابل چاپ منبع: ماهنامه نماینده

تحلیل «نقوی‌حسینی»، از سازوکار فراکسیون‌ها در تصمیم‌سازی نمایندگان:

ساماندهی رای در مجلس بدون فراکسیون نمی‌شود

سید حسین نقوی حسینی در حاشیه بازدید از سایت «نماینده» سخنگوی «فراکسیون نمایندگان ولایی» معتقد است: فراکسیون سازوکار انسجام آراء است، ولی برای فرد صاحب تشخیص حجت شرعی نیست.

به گزارش ماهنامه «نماینده»، فراکسیون‌های مجلس نقش مؤثری در جهت‌دهی به رأی نماینده‌ها دارند. ازاین‌رو با «سیدحسین نقوی‌حسینی» سخنگوی «فراکسیون نمایندگان ولایی» و نمایندۀ مردم ورامین به گفت‌وگو نشستیم تا نظرش در خصوص نسبت استقلال رأی نمایندگان با کار فراکسیونی را جویا شویم. مشروح گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

* کمی دربارۀ علت کم‌توجهی نماینده‌ها به رأی‌گیری در جلسات علنی توضیح می‌دهید؟

در مجموعه وظایف نمایندگی یکی از جلوه‌های حضور نماینده، رأی دادن است. مصادیق این رأی دادن‌ها نیز متفاوت است. مانند انتخاب و رأی اعتماد به وزیر یا رأی به نماینده‌ها برای انتصاب در جایگاه‌ها یا اینکه در بررسی طرح‌ها و لوایح یا بهره‌گیری از ابزارهای نظارتی.

ما در جلسات متعدد برگزار شده در صحن علنی مجلس، شاهد این هستیم که تعدادی از نمایندگان رأی نمی‌دهند که اسامی آنها جزو آمار افرادی که رأی نمی‌دهند قرار می‌گیرد و برای مردم هم سؤال به‌وجود می‌آید که اینها چه کاری می‌کنند. این مسئله در عین حال در رأی‌گیری نیز اختلال ایجاد می‌کند و یک لایحه، مادة قانونی یا تبصره رأی لازم را نمی‌آورد و به دلیل همین پدیدة نامطلوب است.

در تحلیل علت عدم مشارکت باید گفت دلایل زیادی وجود دارد؛ یکی اینکه شاید نماینده به جهت ارتباطاتی که با حوزة انتخابیه در صحن علنی دارد، گفت‌وگوی تلفنی و مذاکره می‌کند، با فرماندار، استاندار و مسئول دفتران خود صحبت می‌کند و متقابلاً شهروندان هم با آن نماینده صحبت می‌کنند، بنابراین آن نماینده مشغول گفت‌وگوی تلفنی است و به همین دلیل در فضای رأی‌گیری قرار نمی‌گیرد؛ یعنی حتی رئیس مجلس هم چندین بار اعلام می‌کند یا به نمایندگان تذکر می‌دهد که رأی بدهید، ولی آنها گوش نمی‌دهند. البته این مشکل راه‌حل‌هایی دارد، ما پیشنهادهایی ارائه کرده‌ایم ولی هیئت ‌رئیسة مجلس هنوز تصمیمی در این زمینه نگرفته است. ما پیشنهاد دادیم که در طول جلسات مجلس، تلفن همراه خاموش شود یا داخل صحن کسی به‌همراه نداشته باشد. اگر مانند بقیة مقرراتی که صحن علنی دارد، تلفن همراه را از صحن علنی حذف کنیم، به نظر می‌رسد بخش عمده‌ای از رأی ممتنع و عدم رأی‌دهی حل می‌شود.

اگر در مدت زمان چهار ساعت روزهایی که صحن علنی برگزار می‌شود، داشتن تلفن همراه ممنوع شود؛ در این صورت خیال نماینده در صحن و شهروندانی که بخواهند با وی تماس بگیرند، راحت است؛ زیرا آنها می‌دانند که نماینده در این بازة زمانی پاسخگوی سؤالاتشان نخواهد بود.

* علاوه‌بر صحبت با تلفن همراه، برخی از نماینده‌ها در صحن گعده می‌گیرند و یک گوشه‌ای جمع می‌شوند.

مسئلة دوم همین است. چون بسیاری از جلسات در خارج از صحن انجام نمی‌شود و دسترسی به نمایندگان وجود ندارد، برگزاری این برنامه‌ها به داخل صحن موکول می‌شود و با یک‌دیگر قرار می‌گذارند که مثلاً به مدت نیم ساعت گوشة صحن بنشینند و صحبت کنند که ازاین‌رو آنها در رأی‌دهی شرکت نمی‌کنند.

از جملۀ اینها جلساتی است که مجامع نمایندگان استان‌ها، اعضای هیئت ‌رئیسۀ برخی فراکسیون‌ها، اعضای یک گروه دوستی پارلمانی برگزار می‌کنند. حتی بعضی اوقات برای کمیسیون‌ها موضوع مهمی پیش می‌آید و مجبور می‌شوند در صحن مجلس تصمیم‌گیری کنند؛ بنابراین جلسات فراکسیونی، کمیسیونی، گروه دوستی و مجمع نمایندگان استانی که در صحن تشکیل می‌شود، یکی از موانع اصلی مشارکت نمایندگان است.

راه‌حل این مشکل هم موکول کردن برگزاری این جلسات به مقطع نطق‌هاست. بالاخره در مدت زمان 45 دقیقه‌ای نطق بین دستور، چون جلسه رأی‌گیری نیست، اگر می‌خواهند نشست و جلسه‌ای برگزار کنند، می‌توانند آن را در وقت نطق‌ها انجام دهند.

دلیل سومی که نمایندگان در رأی‌دهی شرکت نمی‌کنند، این است که گاهی اوقات آنها به‌دلایل مختلف در جریان روند قانون‌گذاری موضوع نیستند، یا نماینده قبلاً سفر بوده و تازه از سفر رسیده یا مشغله‌های دیگری باعث شده که توجهی به بحث‌های مطرح شده نداشته باشد. لذا نماینده به دلیل عدم توجه به موضوع، ترجیح می‌دهد که در رأی‌دهی شرکت نکند، رأی ممتنع می‌دهد و با خود می‌گوید که در رابطه با تأیید یا تکذیب این موضوع معصیتی نکرده باشم، چون نسبت به اینکه رأی منفی یا مثبت وی اشتباه شود، ترس و واهمه دارد.

اینها دلایلی است که باعث می‌شود سطح مشارکت در صحن مجلس پایین بیاید که این یک معضل است. به نظر بنده هیئت ‌رئیسة محترم مجلس باید برای تمام این موضوعات تفکر کند. یک راه‌حل این است که ورود تلفن همراه به صحن ممنوع شود و جلسات مجامع و فراکسیون‌ها نیز به زمان نطق‌ها موکول شود. البته نباید این را نادیده بگیریم که اغلب نمایندگان متعهد و کارشناس هستند، به مسائل توجه می‌کنند، در هر رأی‌گیری بیش از 150 نفر مخالف یا موافق مشارکت می‌کنند و فقط درصدی از نمایندگان نسبت به این مسائل بی‌توجه هستند.

* دربارۀ دلیل سوم که فرمودید بعضی‌ها چون اطلاعات کافی از برخی موضوعات ندارند، صرفاً برای معصیت نکردن رأی نمی‌دهند یا ممتنع می‌دهند، همین کم‌کاری که به دنبال کسب اطلاع نرفتند و تحقیق کافی نکردند، معصیت و مغایر سوگند نمایندگی نیست؟

بله؛ این کار نمایندگان معصیت است.

* در مقام بررسی علت دادن رأی ممتنع که بخواهیم وارد شویم، به‌نظر شما نماینده‌ها وقت کافی برای مطالعه ندارند، آیا دستور کار مجلس به حدی زیاد است که فرصت بررسی همۀ دستورها نیست؟ نداشتن تخصص کافی در همۀ موضوعات باعث می‌شوند ممتنع بدهند؟

خیر؛ هیچ‌کدام از این مسائل، دلیل کافی برای دادن رأی ممتنع نیست.

* به‌نظر شما یک نماینده چه موقع مجوز دادن رأی ممتنع دارد؟ اصلاً اطراف نماینده‌ها به اندازة کافی کارشناس در همۀ مسائل وجود دارد؟

در صحن علنی به اندازة کافی نمایندۀ کارشناس وجود دارد. این موضوعات در کمیسیون‌ها بررسی می‌شود، یعنی نماینده در جریان طرح و لایحه در کمیسیون‌ها قرار می‌گیرد. سپس گزارش کمیسیون‌ها به‌صورت مکتوب در اختیار نمایندگان قرار می‌گیرد که بتوانند آن را قرائت کنند. در زمان بررسی طرح و لایحه، مخالف و موافق صحبت می‌کنند، سخنگوی کمیسیون، نمایندة دولت و مرکز پژوهش‌های مجلس توضیحاتی ارائه می‌دهند؛ این توضیحات مسئله‌ای نیست که نماینده متوجه آن نشود.

یک حالت امکان دارد به‌وجود بیاید که نماینده متوجه این توضیحات نشود؛ وقتی یک تبصره، ماده یا پیشنهاد حذف یا الحاقی مطرح است، نماینده مشغول کار دیگری باشد و در این صورت در جریان موضوع قرار نمی‌گیرد، ناگهان رئیس مجلس به نمایندگان اعلام می‌کند که رأی بدهید؛ درحالی‌که نماینده از پیشنهاد مطرح شده و سود و زیان آن مطلع نیست، صحبت‌های مخالف و موافق را گوش نداده و نسبت به رأی‌دهی یا عدم رأی‌دهی معطل مانده است. اینجا بحث معصیت پیش می‌آید، زیرا نماینده با خود می‌گوید: «اگر رأی ندهم، مشارکتی در رأی‌گیری نداشته‌ام، پس بهتر است رأی ممتنع بدهم، چون در جریان مسئله‌ای نیستم، رأی به مثبت و منفی آن نداده باشم.» نماینده اینجا مزیت مشارکت در رأی‌گیری را در نظر گرفته، ولی معایب رأی ممتنع را در نظر نمی‌گیرد؛ چنین مسئله‌ای برای بنده هم اتفاق افتاده است. به‌طور مثال تبصره‌ای مطرح است و یک دفعه یکی از همکاران با ما شروع به صحبت کردن می‌کند و مثلاً می‌گوید نظر شما دربارة فلان اظهارنظر ترامپ چیست؟ ما باید چه موضعی نسبت به فلان قضیه بگیریم؟ شروع به صحبت کردن می‌کنیم، نمایندگان مخالف و موافق و نمایندة دولت هم صحبت می‌کنند و من هم در حال صحبت با همکارم هستم و متوجه جزئیات دستور کار نمی‌شوم. یک دفعه اعلام می‌کنند که رأی بدهید و ما نمی‌دانیم به چه چیزی باید رأی بدهیم. اینجا نماینده‌هایی که احساس مسئولیت می‌کنند، رأی ممتنع می‌دهند که فقط مشارکت داشته باشیم.

* البته رأی ممتنع از نگاه کسی که نظر می‌دهد، ممتنع است؛ از جهت اثرگذاری بر نتیجة رأی‌گیری، این رأی‌ ممتنع نیست و به‌صورت مخالف یا موافق است.

بله؛ رأی ممتنع در اغلب موارد جزو آرای منفی است.

* یک مسئلة اصلی‌تر که در حوزۀ رأی مطرح است، اینکه گاهی می‌شنویم یک نماینده به‌دلیل مسائل سیاسی یا مشکلات حوزة انتخابیه، در رأی‌گیری‌ها خلاف نظرات قبلی خودش به‌نفع یک وزیر رأی می‌دهد. نظر شما دربارۀ این‌گونه رأی‌ها چیست؟ چه عواملی باعث می‌شود نماینده‌ها این‌گونه رأی بدهند؟

به‌عنوان مقدمه باید گفت که ما در نقش و جایگاه نمایندگی، مشکل داریم. بنده به‌عنوان نماینده و با تجربة سه دوره نمایندگی نمی‌توانم در این زمینه جانماز آب بکشم و بگویم که دیگران یک نوع رفتار دارند و من جور دیگری رفتار می‌کنم، چون در کشور ما هنوز جایگاه نمایندگی جا نیفتاده است؛ لذا نمایندگان، فرهنگ سیاسی و شهروندان این مسئله را جا نینداخته‌اند.

یک نماینده همچنان مجری، به‌دنبال پروژه، منافع شهری‌، کارهای امور فرمانداری، بخشداری، شهرداری و دیگران است. اگر قرار بود نماینده، فرماندار باشد، فرمانداری را به نماینده می‌دادند که امور اجرایی شهر را هم دنبال کند؛ در نتیجه تا وقتی که این مسئلۀ بزرگ‌تر حل نشود، مشکل بهره‌برداری از حق رأی وجود خواهد داشت.

خود من در نطق‌های زمان انتخابات یک ساعت با شهروندان صحبت می‌کردم، به آنها می‌گفتم «شهروندان عزیز شما نباید شهردار، فرماندار و بخشدار انتخاب کنید، بلکه باید قانون‌گذار انتخاب کنید. نماینده، جدول‌کار، آسفالت‌کار و لوله‌کش نیست، بلکه قانون‌گذار است و شما قانون‌گذار انتخاب می‌کنید. اگر احساس کردید من قانون‌گذار خوبی هستم، به من رأی بدهید.» بعد از یک ساعت که این مسئله را توضیح می‌دادم، آخر جلسه یک نفر می‌گفت «آقای دکتر! فکری به حال آسفالت کوچه‌ ما کنید»؛ این مشکلات حل‌شدنی نیست. باید این مسئله حل شود که نماینده، قانون‌گذار است و باید برای مملکت در مجلس قانون درست کند.

شهروندان متوجه این موضوع نمی‌شوند چون محل، منطقه، کوچه، شهر و خیابان یا شخص خودشان را می‌بینند ولی منافع درازمدت را در نظر نمی‌گیرند. آنها متوجه این موضوع نمی‌شوند که اگر قانون‌گذار خوبی وجود داشته باشد که قانون خوب بنویسد، همة ملت ایران برای صد سال از آن قانون خوب بهره‌برداری می‌کنند و اگر قانون‌گذار یک قانون بد بنویسد، صد سال همة ملت ایران به خاطر آن قانون بد ضرر می‌کنند؛ رهبری بارها بر این موضوع تأکید کردند ولی به آن توجهی نمی‌شود.

* مثالی از این قوانین خوب که باعث رفع مشکلاتی از مردم شده باشد در ذهن دارید؟

بله؛ وقتی ما نماینده شدیم دیدیم که از هر روستایی، شورای روستا و دهیار می‌گویند: «آقای دکتر! برای روستای ما بودجه‌ای تخصیص بدهید، زیرا می‌خواهیم آسفالت‌کاری و جدول‌کاری کنیم.» برای من این سؤال پیش آمد که چرا یک نماینده برای روستای حسن‌آباد یا حسین‌آباد نامه بنویسد که چنین کارهایی انجام شود؟ مگر دولت تقسیم کار خود را نمی‌داند و اینکه چگونه باید برای روستا اعتبار توزیع شود؟

به‌هرحال برای رفع مشکل در این راستا تدابیری اندیشیده شد و قانون توزیع جرایم رانندگی را اصلاح کردیم. در قانون توزیع جرایم راهنمایی و رانندگی مربوط به سال 52 و قبل از انقلاب، جرایمی که از رانندگان گرفته می‌شد، به شهرداری‌ها تعلق می‌گرفت. استدلال آنها هم این بود که روستاییان اتومبیل نداشتند و کسی به شهر نمی‌آمده که جریمه شود و شهری‌ها جریمه می‌شوند، لذا پولش هم به نفع خودشان هزینه شود.

ما این قانون را تغییر دادیم و گفتیم که چون روستاییان اتومبیل دارند، وقتی به شهر می‌آیند حتی بیشتر از شهرنشین‌ها هم جریمه می‌شوند؛ لذا قانون را اصلاح کردیم و گفتیم 40 درصد جرایم راهنمایی و رانندگی به روستاها و 60 درصد هم به شهرها اختصاص یابد. یا مثلاً زمانی که می‌خواستیم قانون ارزش افزوده را تصویب کنیم، گفتیم یک درصد از ارزش افزوده، هزینة عمران روستاها شود؛ این قانون خوبی برای همة روستاهای کشور بود و دیگر نیازی به این نبود که نماینده بگوید در حسن‌آباد یا حسین‌آباد چه اقداماتی باید انجام شود، بلکه سالانه برای هر روستا یک اعتبار عمرانی مشخصی اختصاص می‌یافت که آن روستا شروع به کار عمرانی می‌کرد، نیازی هم به کاری از جانب نماینده نداشت.

متأسفانه در مواردی شاهدیم که نماینده‌ها در نطق‌های انتخاباتی‌شان آسفالت کردن و جدول کشیدن‌ها را دستاورد کار خودشان وانمود می‌کنند؛ نماینده به مردم می‌گوید: «من برای شما بودجه گرفتم، این منطقه را آسفالت کردم و جای دیگر را لوله کشیدم. این درحالی است که در مجلس چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد.» همین مسائل باعث می‌شود که برخی‌ها به روستایی‌ها اعلام کنند: «اگر به فلان نماینده رأی ندهید، به روستای ما پشت می‌کند و دیگر چیزی عاید آن روستا نمی‌شود»؛ درحالی‌که مگر نماینده تقسیم می‌کنند که چیزی عاید کسی بشود.

به‌دلیل همین قوانین خوب که نوشته شده است، تحولات خوبی در روستاها شروع شده و روستاها مانند حوزة انتخابیة بنده (ورامین) آبادتر از شهر هم می‌شود؛ چون سالانه اعتبار ثابتی تخصیص داده می‌شود که به آن «قانون خوب» می‌گویند، تمام روستاها از آن بهره‌مند شده و اعتبار ثابت به آن اختصاص داده می‌شود.

* چرا از این قوانین خوب در مجلس زیاد تصویب نمی‌شود؟

ابتدا باید مسئلۀ جایگاه نماینده حل شود، تا زمانی که جایگاه نماینده این باشد که به‌دنبال امور عمرانی، آبادانی، سیاسی و اجتماعی شهر خود باشد، نقش قانون‌گذاری نماینده تضعیف می‌شود. خاطرم هست در یکی از دوره‌های قبل، در صحن علنی مجلس به نماینده‌ای که در حال نامه نوشتن برای همشهریانش خطاب به دستگاه‌های اجرایی از جمله کمیته امداد امام‌خمینی(ره) بود، گفتم «چرا رأی نمی‌دهی؟» او جواب داد: «رأی من در این نامه‌هاست و اینها برای من رأی درست می‌کنند. این قوانین چه رأیی برای من دارند؟!» البته در نهایت هم آن نماینده دورۀ بعدش رأی نیاورد ولی براساس تجربة دورة قبلش، خیلی در رأی‌گیری‌ها مشارکت نمی‌کرد و می‌گفت: «من الان بهترین نطق‌ها را هم دربارة مصوبات و قانون‌ها انجام بدهم، چه سود و نفعی برای ما دارد! درحالی‌که این نامه برای من رأی درست می‌کند.»

اگر این جایگاه درست نشود، بهره‌برداری ناصحیح از حق رأی نماینده وجود خواهد داشت. نماینده به مذاکره می‌پردازد، معامله و گروکشی می‌کند، تفاهم و توافق می‌کند که: «تو این کار را برای من انجام بده و در مقابل من یک کار دیگری برای تو انجام می‌دهم»؛ این مسئله به‌خصوص در رأی اعتماد وزرا وجود دارد که نمایندگان با فرد معرفی شده صحبت می‌کنند و می‌گویند: «اگر مطابق خواستة ما عمل کنید، به شما رأی می‌دهیم یا برعکس» رأیی که برای جایگاه‌های داخل مجلس داده می‌شود هم به همین شکل است. متأسفانه این نوع بهره‌برداری از رأی واقعیتی است که وجود دارد و راهی برای حل این مسئله نیست.

* به نماینده‌هایی که رأیشان را با این‌گونه روابط تنظیم می‌کنند، می‌توان گفت استقلال رأی ندارند؟

بله؛ استقلال رأی نمایندگان با این نوع اقدامات به‌طور جدی زیر سؤال می‌رود.

* شما سخنگوی فراکسیون نمایندگان ولایی هستید؛ دربارة نقش فراکسیون‌ها در تصمیم‌سازی نمایندگان کمی توضیح می‌دهید؟ استقلال رأی نماینده‌ها چگونه با رأی تشکیلاتی و فراکسیونی قابل جمع است؟

آنچه که در عمل انجام می‌شود و واقعیت دارد، این است که ما نمی‌توانیم بدون فراکسیون در آراء و ساماندهی رأی در مجلس عمل کنیم و نیازمند مکانیسم‌ها و تشکیلات هستیم؛ ضمن اینکه همة مجلس‌ها هم به این شکل هستند و سازوکاری برای تجمیع آراء دارند. در بسیاری از کشورها احزاب عمل می‌کنند، در ایران هم معمولاً فراکسیون‌های مجلس چنین نقشی را ایفا می‌کنند. ما نمی‌توانیم این سازوکار را نفی کنیم، زیرا در رأی‌گیری‌ها به بن‌بست می‌رسیم و کار چندانی صورت نمی‌گیرد، افراد هم در جریان این کار قرار نمی‌گیرند.

کار فراکسیونی باید در مجلس صورت بگیرد، اما ما مثل احزاب نیستیم که تشخیص حزب برایمان حجت شرعی باشد. نماینده‌ها ممکن است نسبت به موضوعی اطلاعات دقیقی داشته باشند، یا کار کارشناسی کرده باشند؛ در این خصوص اگر نظر فراکسیون مجلس مطابق کار کارشناسی نماینده بود، رأی مثبت می‌دهد و رأی نماینده هم مطابق رأی فراکسیون است. اما اگر بررسی کارشناسی نماینده مغایر با رأی فراکسیون بود، نماینده مجلس حق ندارد به فراکسیون رأی بدهد چون خودش به نتیجۀ دیگری رسیده است.

معمولاً نمایندگانی که اطلاعات و تشخیص دقیقی ندارند و در فضا قرار نگرفته‌اند، به فراکسیون اعتماد می‌کنند، به‌هرحال فراکسیون هم یکی از آن کارشناسان و مراجعی است که می‌توان به آن اعتماد کرد. همان‌طور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «نمایندگان یا باید خودشان تشخیص درستی بدهند یا باید اعتماد کنند»، یکی از مراجع اعتماد هم همان فراکسیون مجلس است.

چون تشخیص شخصی نماینده حجت شرعی است، اگر شناخت یا فرصت بررسی نداشت به فراکسیون اعتماد می‌کند؛ ولی اگر فرد خودش به تشخیصی برسد و در آنجا به نظر فراکسیون عمل کند، قطعاً رأی درستی نیست و در آن رأی تضییع شده است.

* در این صورت کارکرد فراکسیون زیر سؤال نمی‌رود؟ به‌هرحال افراد وارد فراکسیون شده‌اند، اما از تصمیم فراکسیون تبعیت ندارند؟

به نظر من مشکلی نیست، به‌هرحال نماینده‌ها ملزم نیستند به‌خاطر کارکرد درست فراکسیون، کار خلاف شرع انجام بدهند. حزب هم همین‌طور است. وقتی شهید رجایی ـ‌که عضو حزب جمهوری اسلامی نبودـ به‌عنوان کاندیدای حزب جمهوری اسلامی فعالیت داشت و برای پست ریاست‌جمهوری به‌عنوان کاندیدای حزب جمهوری اسلامی معرفی شد، بحث‌های زیادی صورت گرفت که حزب باید از افراد خودش و فرد حزبی حمایت کند، اما شهید بهشتی اعتقاد داشت حزب آیۀ مُنزل نیست، بلکه تشکیلاتی برای انسجام است. فراکسیون نیز سازوکار انسجام آراء است، ولی حجت شرعی برای بنده که صاحب تشخیص هستم، نیست.

* سازوکار منسجم کردن آرا در فراکسیون نمایندگان ولایی چگونه طی می‌شود؟ تلاشی برای اقناع اعضا می‌کنید؟

ما برای اعضای فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس جلسه می‌گذاریم، روی یک موضوع بحث و گفت‌وگو می‌شود و موافق و مخالف هم صحبت می‌کنند. به‌عنوان مثال، در رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی، همۀ افراد به فراکسیون دعوت شدند، نمایندگان سؤال کردند و وزیر پاسخ داد، بررسی صورت گرفت و به این تشخیص رسیدیم که به برخی وزرا رأی بدهیم یا ندهیم؛ لذا ما تلاش کردیم تا اقناع انجام شود. البته فراکسیون‌هایی وجود دارند که جلسه‌ای برگزار نمی‌کنند و خارج از جلسه، برگه‌ای به اعضا می‌دهند که نظرشان دربارة این موضوع مثبت یا منفی است و از آنها می‌خواهند که رأی بدهند؛ این شیوة عملکرد، حق رأی را ادا نمی‌کند.

* یعنی روش دیگر فراکسیون‌ها نتیجه نمی‌دهد؟

در چنین شرایطی تفرقه به‌وجود می‌آید و نمایندگان کارهای دیگری انجام می‌دهند و کارکرد فراکسیونی نتیجه‌بخش نیست. فراکسیون‌های مجلس اگر فعال باشند، تأثیرگذار هستند و می‌توانند برای رسیدن افراد به تشخیص درست بسیار کمک‌کننده باشند. خاطرم هست در همین رأی اعتماد، برخی اعضای «فراکسیون نمایندگان ولایی» رأی‌شان نسبت به برخی وزرا منفی بود؛ جلسات و نشست‌ها که تشکیل شد برخی اعضا به این نتیجه رسیدند که تشخیص قبلی فردی‌شان اشتباه بوده و رأیشان تغییر کرد. اصلاً برخی از وزرا هم با رأی فراکسیون نمایندگان ولایی و براساس همین جلسات رأی آوردند.

* اگر صحبت پایانی دارید، استفاده می‌کنیم.

بنده معتقدم جایگاه «نماینده» در قانون اساسی، جایگاه برجسته و والایی است؛ نماینده می‌تواند در تمام امور کشور اظهارنظر کند که این بسیار مهم است. همچنین نماینده در انتخاب قوة مجریه نقش مستقیمی دارد چون به وزرایی که دولت را اداره می‌کنند، رأی اعتماد می‌دهد و در مجامع نظارتی حضور دارد.

مجلس از جایگاه مهمی برخوردار است و باید روی نقش نمایندگی به لحاظ فرهنگ سیاسی کار کنیم، به مردم آگاهی بدهیم، این وظایف را اعلام کنیم و با آنها گفت‌وگو کنیم. صداوسیما در این مسیر نقش به‌سزایی دارد که مردم را آگاه کند تا به جای آنکه آسفالت‌کار و لوله‌کش خوب انتخاب کنند، قانون‌گذار خوبی برگزینند. مردم باید به فردی رأی بدهند که بتواند از تریبون و جایگاه نمایندگی به بهترین شکل و به‌نفع ملت و نظام کشور استفاده کند. اگر ما این آموزش را به مردم بدهیم و آنها را به‌طور واقعی با فرهنگ سیاسی جایگاه نماینده آشنا کنیم، به‌نظر می‌رسد در ارتقای سطح مجلس کمک زیادی خواهیم کرد.

اثرات منفی نگرش‌ها نسبت به مجلس در رفتار نماینده‌ها مؤثر است، اگر صدای مجلس از رادیو پخش نشود، می‌بینیم که اظهارنظرها، مخالفت‌ها و موافقت‌ها و حتی اشتیاق آنها در صحبت کردن دربارة موضوعات تغییر می‌کند. این نشان می‌دهد که یک نماینده به رأی آیندۀ خود توجه دارد.

نظر شما