شناسهٔ خبر: 141386 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: ماهنامه نماینده

گزارشی از از روند فراز و فرود کارگزاران از بدو تشکیل تا امروز

اهمیّت شهرداری برای تکنوکرات‌ها چیست؟

تکنوکرات ها در پاسخ به این سؤال «چرا شهرداری برای «تکنوکرات‌ها» مهم شد» باید اذعان داشت: «امکانات بی‌نظیری که در شهرداری تهران وجود دارد، برخی جریانات سیاسی را برای تصاحب این جایگاه به تکاپو می‌اندازد. درواقع سازمان عمومی، شهرداری تهران یک مجموعۀ کامل از امکانات و ظرفیت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، رسانه‌ای و حتی سیاسی است که فرصتی بزرگ برای گروه‌های به دنبال قدرت در قلب ایران محسوب می‌شود.»

ماهنامه «نماینده» / از زمان برکناری کرباسچی در سال ۷۸، تا به امروز یک کارگزارانی تمام عیار شانس مدیریت پایتخت را نداشته است. غلام‌حسین کرباسچی که نقش تعیین کننده‌ای در حزب کارگزاران دارد، کانال مهم و اصلی برای تعیین سازوکارهای انتخاب اعضای فهرست امید و برنامه‌های آنها در شورای شهر بود. نتیجه هم مشخص شد، شهردار باید یک کارگزارانی تمام عیار باشد. همین اتفاق افتاد و کلید ساختمان بهشت به یک تکنوکرات سپرده شد.

در سال ۷۴ و در آستانۀ‌ انتخابات مجلس پنجم، حزب کارگزاران سازندگی که در ادبیات سیاسی به تکنوکرات‌های مسلمان شناخته شدند، مشعل شروع رسمی فعالیت حزبی را تحت عنوان «خدمت‌گزاران سازندگی» روشن کردند و وارد رقابت‌های انتخاباتی شدند. در زمان تشکیل حزب کارگزاران اسامی تعدادی از اعضای دولت سازندگی که از مؤسسین و پایه‌گذاران محسوب می‌شدند حاشیه‌های فراوانی ایجاد کرد؛ منتقدان حضور اعضای کابینه در یک حزب تازه تأسیس را دخالت قوۀ مجریه در قوۀ مقننه قلمداد می‌کردند، براین اساس وزرای امضاکنندۀ این بیانیه، تهدید به استیضاح شدند. حتی طرح بررسی عدم‌کفایت رئیس‌جمهور در مجلس شورای اسلامی مطرح شد که درنهایت با فرمان مقام معظم رهبری، مبنی بر حضور نداشتن وزیران در این حزب، اعتراضات فروکش کرد و با حذف ۱۰ وزیر، به یک جمع ۶ نفره کاهش یافت که شامل ۵ معاون رئیس‌جمهور و شهردار تهران می‌شدند که با صدور بیانیه‌ای با عنوان «کارگزاران سازندگی» حضور خود را در عرصۀ انتخابات اعلام کردند.

**پایگاه اجتماعی کارگزاران

خاستگاه حزب کارگزاران به‌هیچ عنوان مردمی نبود؛ پایگاه اصلی آنها قشر روشنفکر، صنعت‌گر و فعالان اقتصادی و مدیران بلند پایۀ دولت کشور بودند؛ کمااینکه از جمله اقدامات اولیه‌اش، تلاش برای منحصر کردن قدرت در هاشمی‌رفسنجانی به قیمت تغییر قانون اساسی بود که البته علت آن هم مشخص بود، زیرا طفل نوپای کارگزاران می‌توانست فقط یک سال را که از عُمر دولت هاشمی‌رفسنجانی باقی‌مانده بود با او همراه باشد و این درحالی بود که آنها برای ۴ سال آیندۀ مجلس، برنامه‌های مفصلی تدارک دیده بودند که بدون حمایت‌های مالی و سیاسی دولت هاشمی‌رفسنجانی، اجرای آنها کمی دشوار بود.

از نگاه «تکنوکرات‌ها»، دولت پسا سازندگی  ‌باید از دل همین مجلس بیرون آید. بنابراین راه‌حل تأسیس حزب را برای ایجاد آزادی تفکر و آرای سیاسی تعیین کردند. براین اساس نیروهای همفکر رئیس دولت سازندگی در قالب حزب کارگزاران سازندگی ایران اعلام موجودیت نمودند. اعضای هیئت مؤسس آن در ابتدای تأسیس عبارت بودند از: «محمد هاشمی‌رفسنجانی (رئیس هیئت مؤسس)، محمدعلی نجفی، غلام‌حسین کرباسچی (دبیر کل)، سیدمحسن نوربخش، سیدعطاالله مهاجرانی، فائزه هاشمی‌رفسنجانی، حسین مرعشی، رضا امراللهی، سیدمصطفی هاشمی‌طبا و علی هاشمی.»

کارگزاران مانند سایر احزاب دولت ساخته، قدرت و ماندگاری خود را مدیون هاشمی‌رفسنجانی بودند؛ بنابراین طبیعی بود از حمایت‌های رئیس‌جمهور وقت ایران، بهره‌مند شوند. از زمان برکناری کرباسچی در سال ۷۸، تا به امروز یک کارگزارانی تمام عیار شانس مدیریت پایتخت را نداشته است. غلام‌حسین کرباسچی که نقش تعیین کننده‌ای در حزب کارگزاران دارد، کانال مهم و اصلی برای تعیین سازوکارهای انتخاب اعضای فهرست امید و برنامه‌های آنها در شورای شهر بود. نتیجه هم مشخص شد، شهردار باید یک کارگزارانی تمام عیار باشد. همین اتفاق افتاد و کلید ساختمان بهشت به یک تکنوکرات سپرده شد.

*از انتخابات مجلس ششم تا حاشیه‌نشینی تکنوکرات‌ها

تکنوکرات‌ها پس از نقش‌آفرینی در انتخابات مجلس پنجم خود را برای آوردگاه مجلس ششم آماده کرده بودند، کارگزاران در مجلس ششم توانستند حدود ۴۰ کرسی را از آن خود کنند و درعین حال مناصبی هم در دولت اصلاحات صاحب شوند و در انتخابات سال ۸۴ از پدر معنوی خود هاشمی‌رفسنجانی حمایت نمایند اما شانس با تکنوکرات‌ها یار نبود و این رقیب هاشمی‌رفسنجانی بود که به‌عنوان منتخب ملت ایران برگزیده شد، پس از انتخاب «محمود احمدی‌نژاد» چراغ جلسات حزب کارگزاران خاموش شد و دیگر خبر ساز نبودند.

سال ۸۸ دورۀ اول ریاست محمود احمدی‌نژاد بر قوۀ مجریه به پایان رسید، انتظار می‌رفت حزب کارگزاران تشکیلاتی عمل کند اما انشقاق در بین آنها ایجاد شد؛ دبیرکل حزب رئیس ستاد انتخابات «دبیرکل حزب اعتماد ملی شد» و سایر اعضا نیز از کاندیدای دیگر حمایت کردند البته در دورۀ پسا انتخابات یک هدف از سوی آنها دنبال شد و آن اعتراض به نتیجۀ انتخابات بود.

*انتخابات ۸۸ و افول کارگزاران

پس از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، حزب کارگزاران و اعضای آن در اعتراض به نتایج انتخابات، اقدام به نوشتن بیانیه‌های متعددی کردند. در قسمتی از بیانیۀ تیرماه ۱۳۸۸ آمده است: «مایۀ تأسف و تأثر گردید اینکه در اوج شکوه و عظمت سیاسی ملت ایران، پاره‌ای، بی‌تدبیری‌ها، خودخواهی‌ها و ناسپاسی‌ها، این نعمت بزرگ را به نقمت، اعتماد عمومی را به بی‌اعتمادی و فرصت‌ها را به تهدید تبدیل کرد.»

شمار زیادی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی نظیر «هدایت آقایی، محمد عطریان‌فر، فائزه هاشمی‌رفسنجانی، روشنک سیاسی، آیدا مصباحی، جهانبخش خانجانی و حسین مرعشی» پس از اعتراض به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، بازداشت شدند تا افول این حزب در سپهر سیاسی کشور هرچه بیشتر نمایان شود.

*انتخابات ۹۲ و قدرت گرفتن «تکنوکرات‌ها»

در انتخابات سال ۹۲ پس از پیروزی «حسن روحانی» نام «حزب کارگزاران» دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. کارگزاران بال راست و اعتدال و توسعه نیز بال چپ هاشمی‌رفسنجانی محسوب می‌شدند، بال چپ قدرت گرفت؛ ازاین‌رو طبیعی بود بال راست نیز در قدرت سهیم شود. کرسی  معاون اول رئیس‌جمهور به یک چهرۀ شاخص حزب کارگزاران واگذار شد؛ «اسحاق جهانگیری» با حکم رئیس‌جمهور «معاون اول» شد و از نفوذ و قدرت تأثیرگذاری نیز در دولت یازدهم برخورار بود.

کارگزارانی‌ها که موقعیت را برای افزایش فعالیت‌های خود فراهم دیدند، به بازسازی حزب متبوع خود پرداختند. انتخاب شورای مرکزی کارگزاران که به‌گفتۀ دبیرکل این حزب بخشی از نوسازی‌های این حزب محسوب می‌شود با انتقادهای بسیاری همراه شد؛ به‌طوری‌که برخی از اعضای اصلی این حزب استعفا دادند.

روشنک سیاسی «عضو مستعفی حزب کارگزاران سازندگی» در مورد استعفای خود از حزب کارگزاران سازندگی گفته بود: «من انتقاد اصلی‌ام به کارگزاران این بود که چینش شورای مرکزی حزب دموکراتیک نبود و مثل یک اداره انتصابات صورت گرفت اما بعدها دوستان به من گفتند در مرامنامه وجود دارد که می‌شود یک شورای مرکزی تشکیل داد و رئیس شورای مرکزی جدید که الآن آقای جهانگیری است می‌تواند آقای کرباسچی را دبیرکل اعلام کند تا بعد کنگره تشکیل شود. وقتی ما شعارمان این است که می‌خواهیم دموکراتیک باشیم، حق هم نداریم انتصابات صورت دهیم و من همیشه نسبت به این مسئله انتقاد داشتم.»

خروج یک چهرۀ شاخص از جمع تکنوکرات‌ها بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد؛ برادر کوچک هاشمی‌رفسنجانی با دلخوری از حزب کارگزاران، استعفاء داد. پس از تشکیل جلسۀ حزب کارگزاران و انتخاب اعضای شورای مرکزی این حزب، «محمد هاشمی‌رفسنجانی» رئیس کمیتۀ سیاسی حزب کارگزاران رسماً اعلام کرد که از این حزب کناره‌گیری کرده است.

وی در بیان علت استعفای خود گفته بود: «ترکیب جدید شورای مرکزی حزب کارگزاران بسیار شبیه به جبهه شده است؛ من ترجیح دادم با شرایط جدید در شورای مرکزی نباشم چراکه دیدگاه‌ها در حزب کاملاً متفاوت شده بود. افراد دیدگاه‌های مختلفی را مطرح کردند که ترجیح دادم در شورای مرکزی نباشم.»

محمد هاشمی‌رفسنجانی، اعضای جدید کارگزاران را لیبرال معرفی می‌کند و می‌گوید: «اسلام با لیبرالیسم مخالف است. او ورود این اعضا را عاملی برای حاکم شدن تفکر لیبرالی بر حزب می‌داند و سرنوشتی مانند حزب مشارکت را برای حزب سابقش پیش‌بینی می‌کند.»

او ضمن «اعلام برائت» از کارگزاران، دربارۀ استعفای خود، گفت: «استعفای خود را اوایل شهریور به حزب ارائه کردم و به ترکیب جدید شورای مرکزی حزب اعتراض دارم چراکه با افزایش این تعداد، انسجام حزب کارگزاران دچار خدشه شده است. اشخاصی در شورای مرکزی کارگزاران الآن حضور دارند که در برهه‌هایی منتقد کارگزاران بوده‌اند. شخصی نگاه انتقادی به تشکیلاتی داشته، حالا این نگاهش تغییر کرده است و گفته می‌خواهد عضو حزب کارگزاران شود، خب این می‌شود جبهه و این شروع نمی‌تواند پایان خوشی داشته باشد.»

محمد هاشمی‌رفسنجانی گفته بود: «بعد از استعفا ۳، ۴ هفته مرتب پیامک دعوت به جلسات می‌آمد من هم جواب می‌دادم که عضو حزب نیستم؛ دعوت‌نامه نفرستید. بعد پیامک زدم که احتمالاً من باید این موضوع را رسانه‌ای کنم. از نظر قانونی من مسؤولیتم در حزب بالا بود؛ هم رئیس و هم عضو هیئت مؤسس بودم و این در کمیسیون ماده ۱۰ هم ثبت‌شده بود و باید به وزارت کشور اطلاع می‌دادم. بعد از ۶ هفته کتباً آن را به وزارت کشور اعلام کردم و رونوشت نامه را خدمت آقای کرباسچی هم فرستادم.»

برادر کوچک‌تر آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که این روزها به‌عنوان چهرۀ منتقد تکنوکرات‌ها شناخته می‌شود و ترجیح می‌دهد دیگر کمتر پیرامون همفکران سابق خود اظهارنظر کند، پس از خروج از حزب در گفت‌وگو با رسانه‌ها، جزئیات بیشتری از علت خروج خود از جمع تکنوکرات‌های مسلمان را بیان می‌کند.

او با دلخوری از بدنۀ تصمیم‌ساز کارگزاران، می‌گفت: «من نمی‌خواهم در تشکیلاتی کار کنم که به‌عنوان‌ مثال سرنوشت حزب مشارکت را پیدا کند. من سابقۀ انقلابی داشتم و از ۱۶ سالگی وارد مبارزه شدم. از ۱۱۷ روزی که امام(ره) در پاریس بود، من ۱۱۴ روز با ایشان بودم. با همان هواپیمایی که امام(ره) به ایران آمد، همراه ایشان شدم. اینجا مسؤولیت‌هایی داشتم. نظام جمهوری اسلامی برای من نظام مقدسی است. حالا من نمی‌خواهم شاهد این باشم حزبی که من عضوش هستم، سرنوشت حزبی مانند مشارکت را پیدا کند.»

پیوند تکنوکرات‌ها با اصلاح‌طلبان

حزب کارگزاران پس از انتخابات سال ۹۲ ترجیح داد بیشتر در زمین جریان اصلاح‌طلب بازی کند البته هدف آنها این بود که «محوریت جریان اصلاحات در انتخابات آتی را برعهده بگیرد» ازاین‌رو چتر تشکیلات خود را گسترده پهن کرد و دفاتر حزب را در استان‌ها فعال کرد تا بتواند سرمایه‌گذاری خوبی در انتخابات صورت دهد.

در همان مقطع حسین مرعشی «سخنگوی حزب کارگزاران» در مورد فعالیت‌های حزب متبوعش اعلام موضع کرد و گفت: «هم‌اکنون حزب در حال تجدید سازمان است. این بازسازی از شورای مرکزی شروع‌ شده و به کمیته‌ها و کانون‌ها رسیده و قرار است نیروهای قبلی بازیافت شده و بعد هم عضوگیری جدید انجام شود.» روزنامۀ «آفتاب یزد»، گزینۀ اصلی حزب کارگزاران سازندگی برای بقاطلبی در قدرت را حضور «علی لاریجانی» در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ معرفی کرد و به این حزب اخطار داد که وارد «بازی پر ریسکی» شده است و در همین راستا نوشت: «اگرچه این روزها همکاری تشکیلاتی رؤسای دو قوه مطلوب است اما اینکه در آینده این همکاری وارد چه معادلۀ سیاسی خواهد شد، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. در واقع بیم آن‌ می‌رود که در بزنگاه‌های حساس آتی اصلاح‌طلبان و پایگاه آنان در جامعه وجه‌المصالحه دوگروهی شود که اعتقاد چندانی به اصلاح‌طلبی ندارند و این همان رکب خوردنی است که بایستی نسبت به آن هوشیار بود.»

مرعشی گام بعدی حزب کارگزاران را «برگزاری کنگره» اعلام کرد و گفت: «می‌خواهیم در این کنگره اختیارات هیئت مؤسس را به کنگره بدهیم چراکه در اساسنامه تا تشکیل اولین کنگرۀ حزب، اختیارات کنگره در اختیار هیئت مؤسس است. ما فکر نمی‌کردیم که باید در تشکیل کنگره عجله کنیم.»

مرعشی با تأکید بر اینکه حزب کارگزاران مشکل جذب نیرو ندارد، تأکید کرد: «حزب کارگزاران برای انتخابات مجلس برنام، جدّی دارد.»

*جلسه‌ای که برای کارگزاران جنجال آفرین شد

جلسۀ انتخاباتی حزب کارگزاران به‌خاطر حضور دولتی‌ها جنجال‌آفرین شد. شرکت اسحاق جهانگیری «معاون اول دولتِ اعتدال» در جلسۀ حزب کارگزاران، انتقادهای گسترده‌ای را نسبت به ورود دولت به رقابت‌های انتخاباتی در پی داشت. پس از اعتراض‌هایی که نسبت به حضور آقای معاون اول در جلسات شورای مرکزی حزب مطرح شد «جهانگیری» عبای ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران را از تن خارج و «محسن هاشمی» به‌عنوان رئیس جدید شورای مرکزی، انتخاب شد.

*کارگزاران و تخریب هدفمند «عارف»

شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم تحت عنوان «گام دوم»، متولد شد، حزب اعتدال و توسعه که ارتباط نزدیکی با سکاندار دولت دارد، ترجیح داد در گعدۀ اصلاح‌طلبان حضور نیابد اما کارگزاران عزم را بر حضور جدّی و تأثیرگذار در سامانۀ وحدت جریان اصلاحات قرار دادند و همچنان به‌عنوان یک ضلع تأثیرگذار شورای عالی شناخته می‌شوند؛ تکنوکرات‌ها در حالی شریک جریان اصلاح‌طلب شده است که تخریب «عارف» در دستور تیم رسانه‌ای آنها تحت مدیریت «غلام‌حسین کرباسچی» و «محمد قوچانی» قرار دارد. هفته‌نامۀ «صدا» (از رسانه‌های تحت مدیریت دبیرکل حزب کارگزاران) عدم رأی اعتماد نمایندگان به «حبیب‌الله بی‌طرف» را سوژۀ مناسب برای تخریب «محمدرضا عارف» کرد.

«اکبر منتجبی» در هفته‌نامۀ صدا ضمن انتقاد شدید از رئیس فراکسیون امید، نوشت: «فراکسیون وقتی رأسی ندارد، ممکن است منافع غیرمشروع جایگزین منافع مشروع شود. ممکن است نماینده همه جور به نفع خود عمل کند. هم با دولت ببندند، هم با مخالف دولت ببندند، هم از منافع تشکیلات بهره‌مند شود و هم منافع شخصی خود را پیگیری کند.»

به اعتقاد این روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب، فراکسیونی که رأس ندارد و رأس آن بی‌عمل می‌شود، دور زدن در آن، در اولویت قرار می‌گیرد. هر کس خود مستقیماً با وزرا جلسه می‌گذارد و مطالباتش را در جلسات مخفی و غیرعلنی دنبال می‌کند. این چنین است که حبیب‌الله بی‌طرف، وزیر پیشنهادی رئیس‌جمهور برای وزارت نیرو، نمی‌تواند در مجلسی که اکثریت آن همراه دولت است، رأی اعتماد کسب کند. زیرا فراکسیون امید، اگرچه در کلام حافظ منافع اوست، در عمل رفتار تشکیلانی از خود بروز نمی‌دهد.

*سرنوشت کارگزاران در دوران پسا هاشمی رفسنجانی

حزب کارگزاران سازندگی پس از فقدان پدر معنوی خود روند بازسازی تشکیلاتی خود را با نزدیکی بیشتر به حسن روحانی آغاز کرده است، چنانچه در انتخابات سال ۹۶ اسحاق جهانگیری از نیروهای تأثیرگذار کارگزاران به‌عنوان کاندیدای پوششی و ضربه‌گیر وارد صحنه شد تا در ۳ مناظره کمک‌یار رئیس دولت «اعتدال» باشد، ضمن اینکه از تریبون رسانۀ ملی نظرات همفکران خود را بیان کند.

آنچه در رسانه‌ها منتشر شد، اسحاق جهانگیری به درخواست مرحوم آیت‌الله هاشمی وارد عرصۀ انتخابات شده بود؛ دولت دوازدهم به ریاست حسن روحانی و با حضور نیروهای اصلاح‌طلب، کارگزار و اعتدال‌گرا آغاز به کار کرده اما دیگر پدر معنوی «تکنوکرات‌ها» حضور ندارند؛ به همین جهت این پرسش مطرح می‌شود «کارگزاران در دوران پسا هاشمی‌رفسنجانی چه سرنوستی پیدا خواهند کرد؟» آنان برخلاف مرزبندی مرسوم اصلاح‌طلبان، خواهان ائتلاف با اصول‌گرایان سنتی با محوریت آقایان «ناطق نوری» و «علی لاریجانی» هستند و جدال‌های اصلاح‌طلبان را بی‌فایده قلمداد می‌کنند و تقدم عمل‌گرایی بر گفتمان اصلاحات را خواهان هستند.

در این راستا محمد قوچانی «عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی» معتقد است که پیروزی‌های نسبی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم و شوراهای شهر منجر بر «تکبر سیاسی» برخی از اصلاح‌طلبان شده و ماحصل تکبر سیاسی، کوک ساز نامیمون رادیکالیسم بدنه با موج‌آفرینی مطالبات این جریان است و نوشت: «اکنون اصلاح‌طلبان که یک‌بار دیگر در پناه یک دولت معتدل (مانند دولت‌های هاشمی و خاتمی) در تعیین دولت، مجلس، شورا و شهرداری نقش‌آفرین شده‌اند، فهرستی از مطالبات حداکثری خود را ردیف کرده‌اند: «حاکمیت یکپارچۀ اصلاح‌طلبان، در اختیار گرفتن تمام پست‌های دولتی، راه ندادن حتی یک اصول‌گرا به شورای شهر، تأکید بر مطالبۀ به‌حق اما نابهنگام وزارت زنان، راندن تمام اصول‌گرایان از کابینه و...»

محمد قوچانی برآیند رفتار متکبران اصلاح‌طلب را شکست می‌داند و پیرامون سرنوشت محتوم این کنش سیاسی نوشت: «در دامن زدن به این تکبر می‌توان ردپای رسانه‌های خارجی را به‌خوبی دید، گروهی از اصلاح‌طلبان سابق که جلای وطن کرده و دورکاری سیاسی می‌کنند، آواری از مطالبات و خرواری از انتظارات را بر سر دولت دوازدهم می‌ریزند.»

انتخابات سال ۹۶ برای حزب کارگزاران شیرین بود؛ کاندیدای ضربه‌گیر که مُهر آنها در انتخابات ریاست‌جمهوری بود، وظیفۀ خود را به‌درستی انجام داد و در پیروزی حسن روحانی سهم به‌سزایی ایفاء کرد، فهرست امید در انتخابات شورای شهر تهران پیروز و محسن هاشمی «رئیس شورای مرکزی حزب» به‌عنوان رئیس شورا و همچنین «محمدعلی نجفی» از نیروهای قدیمی حزب هم با رأی اکثریت اعضاء، شهردار تهران شد. ازاین‌رو باید اذعان داشت: «روند قدرت‌یابی حزب کارگزاران سازندگی در سپهر سیاست کشور آغاز و تمام شرایط  برای ترسیم «چشم‌انداز» مناسب برای «تکنوکرات‌ها» در قدرت فراهم شده است.»

از زمان برکناری کرباسچی در سال ۷۸، تا به امروز یک کارگزارانی تمام عیار شانس مدیریت پایتخت را نداشته است. غلام‌حسین کرباسچی که نقش تعیین کننده‌ای در حزب کارگزاران دارد، کانال مهم و اصلی برای تعیین سازوکارهای انتخاب اعضای فهرست امید و برنامه‌های آنها در شورای شهر بود. نتیجه هم مشخص شد، شهردار باید یک کارگزارانی تمام عیار باشد. همین اتفاق افتاد و کلید ساختمان بهشت به یک تکنوکرات سپرده شد.

محمدعلی نجفی به‌عنوان یکی از بانیان حزب کارگزاران، از سیاسی‌ترین مدیران دولتی است. نقش وی در انتخابات مختلف و فعالیت‌های سیاسی نجفی در دو دهۀ اخیر، باعث سنگینی کفۀ سیاسی کاری‌های او می‌شود. حال آنکه یکی از انتقادات اصلاح‌طلبان در ‌های اخیر، سیاسی بودن شهرداران تهران بوده، ولی نوبت که به یکی از هم طیفی‌های خود رسیده این فاکتور به‌طول کلی از نقدها محو شده است!

در پاسخ به این سؤال «چرا شهرداری برای «تکنوکرات‌ها» مهم شد» باید اذعان داشت: «امکانات بی‌نظیری که در شهرداری تهران وجود دارد، برخی جریانات سیاسی را برای تصاحب این جایگاه به تکاپو می‌اندازد. درواقع سازمان عمومی، شهرداری تهران یک مجموعۀ کامل از امکانات و ظرفیت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، رسانه‌ای و حتی سیاسی است که فرصتی بزرگ برای گروه‌های به دنبال قدرت در قلب ایران محسوب می‌شود.»

حامیان مالی و به‌اصطلاح اسپانسرهای کارگزاران نیز، مجموعه‌ای از فعالان و واسطه‌گران اقتصادی در حوزه‌هایی مانند: «ساختمان سازی، برج سازی، پیمانکاری‌های بزرگ و...» هستند که اکثر آنها پس از دستیابی یکی از اعضای کارگزارانی به پست شهرداری می‌توانند به امتیازات بی‌نظیری دست پیدا کنند.

آنچه روشن است حزب کارگزاران سازندگی با ورود به سامانۀ شورای عالی اصلاح‌طلبان توانست مهره‌های خود را راهی کرسی ریاست شورا و شهرداری پایتخت کند اما برای انتخابات آینده چه برنامه‌ای دارد؟ آیا حاضر است همچنان در جغرافیای اصلاح‌طلبان دیده شود یا می‌خواهند تغییر راهبرد دهند؟

«علی صوفی» از اعضای شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات، این حزب را نماینده تمام اصلاح‌طلبان ندانست و یاران «محمدرضا عارف» در روزنامۀ «آفتاب یزد»، گزینۀ اصلی حزب کارگزاران سازندگی برای بقاطلبی در قدرت را حضور «علی لاریجانی» در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ معرفی کردند و به این حزب اخطار دادند که وارد «بازی پر ریسکی» شده است و در همین راستا نوشت: «اگرچه این روزها همکاری تشکیلاتی رؤسای دو قوه مطلوب است اما اینکه در آینده این همکاری وارد چه معادلۀ سیاسی خواهد شد، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. درواقع بیم آن‌ می‌رود که در بزنگاه‌های حساس آتی اصلاح‌طلبان و پایگاه آنان در جامعه وجه‌المصالحه دوگروهی شود که اعتقاد چندانی به اصلاح‌طلبی ندارند و این همان رکب خوردنی است که بایستی نسبت به آن هوشیار بود.»

حال باید منتظر ماند «آیا حزب کارگزاران برای بقاء در قدرت حاضر است همچنان با جریان اصلاح‌طلب ائتلاف کند یا بنا را در آستانۀ انتخابات آینده تغییر خواهد داد؟»

نظر شما