شناسهٔ خبر: 139066 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

اولین مهارت در زندگی مشترک «صبر» است

یامین پور

هفته نامه «نماینده» / کافه‌گپ این هفته میزبان «وحید یامین‌پور» نویسنده، فعال فرهنگی، روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون است. وی پژوهش‌گر حوزۀ هنر اسلامی و فارغ‌التحصیل رشته حقوق جزا و جرم‌شناسی از دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) است. صحبت از جزئیات و البته ناگفته‌های زندگی‌اش گفتگویی خواندنی را رقم زد.

***  برای شروع بفرمایید که متولد چه سالی و اهل کجا هستید؟

متولد دی‌ماه سال ۱۳۵۹ در دزفول هستم. پدر و مادرم هر دو فرهنگی و معلم بودند و سال ۵۸ در حزب جمهوری با هم آشنا شدند و ازدواج کردند. اوایل پدرم در وزارت کشور و شهردار و فرماندار برخی از شهرهای خوزستان بود و پس از آن به آموزش‌وپرورش منتقل شد.

***  چند خواهر و برادر دارید؟

یک خواهر و یک برادر.

***  کمی از دوران کودکی‌تان که مقارن با زمان جنگ بود برای ما تعریف کنید.

دوران کودکی و زمان جنگ تا سال ۶۸ به‌طور کامل خوزستان و عمدتاً در دزفول بودیم. مدت کوتاهی هم در شهرهای مختلف به دلیل مأموریت‌های پدرم نقل مکان می‌کردیم. در ایامی که بمباران‌ها زیاد بود و اطلاع‌رسانی می‌شد برای یکی دو روز تا یک هفته در شهرک‌هایی که اواخر جنگ در اطراف خوزستان تأسیس کرده بودند می‌رفتیم تا بمباران و موشک‌باران تمام شود مجدد به خانه‌های خود برگردیم.

سال ۶۷ هم در دزفول تحصیل را شروع کردم البته دو سال اول ابتدایی را در دزفول و دوران جنگ سپری کردیم. تا اینکه سال ۷۲ از آنجا مهاجرت کردیم به اطراف تهران و در شهریار ساکن شدیم؛ و در واقع دوران جدی زندگی، دوران نوجوانی و دبیرستان که شاکله سیاسی و اجتماعی فرد شکل می‌گیرد برای من در شهریار رقم خورد.

***  خدمت سربازی هم رفتید؟

بله، بعد از گرفتن مدرک دکتری به خدمت سربازی رفتم. دیر خدمت کردم و سال ۹۱ -۹۲ یک مقدار هم به دلیل انجام پروژه‌های نخبگی کسری خدمت داشتم در واقع ستوان‌دوم بودم.

***  چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۸۱ عقد کردیم آن زمان سال چهارم دانشگاه بودم و یک سال و نیم بعد در سال ۸۳ ازدواج کردیم و زندگی مستقل خود را شروع کردیم. همسرم اصالتاً دزفولی هستند و زمان ازدواج ایشان دانشجوی حقوق دانشگاه شهید بهشتی بودند و من هم دانشجوی حقوق دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام).

***  چطور با همسرتان آشنا شدید؟

در دوران تحصیل با برادر همسرم همکلاس بودیم؛ و البته خانواده‌ها دورادور شناخت نسبی از هم داشتند. پدر همسرم آزاده مفقودالاثر هستند. در عملیات کربلای ۴ مفقودالاثر شدند و سال ۶۹ همراه با آزاد شدن اسرا به کشور بازگشتند و برادر دو شهید هم هستند.

***  چند فرزند دارید؟

دو فرزند دختر.

***  زن و شوهر هر دو حقوقدان، تأثیری در روند زندگی مشترک داشته است؟

نه! در این ۱۵ سال زندگی مشترک به خاطر ندارم که بحث حقوقی در منزل پیش کشیده شود.

***  اوایل زندگی مشترک به لحاظ مالی چه وضعیتی داشتید؟

آن زمان به‌شدت در مضیقه بودیم. چون تأکید داشتم که به‌صورت کاملاً مستقل زندگی خودم را شروع کنم. وسیله نقلیه هم نداشتم و بعداً یک موتور تهیه کردم. در یک منزل اجاره‌ای خیلی کوچک حدوداً ۴۵ متری که حتی آشپزخانه هم نداشت و در یک محله پایین‌دست زندگی مشترک خود را شروع کردیم؛ تا سال‌ها هم مستأجر بودیم.

وقتی همسرم زندگی مشترک را با من شروع کرد از یک زندگی راحت وارد یک زندگی سخت شد. هر دو دانشجو بودیم و من پاره‌وقت کار می‌کردم و حقوق کمی هم داشتم که بخشی از آن هم بابت اجاره خرج می‌شد. در واقع یک زندگی خیلی خیلی ساده را شروع کردیم. تا چند سال هم من وسیله نقلیه نداشتم تا اینکه سال ۸۶ بعد از اینکه همسرم دختر اولم را باردار شدند ناچار شدم به‌صورت قسطی و پولی که از پدر و پدرخانمم گرفتیم یک پراید تهیه کنم.

اتفاقاً بخشی از لذت‌های زندگی این است که فرد کنار همسرش آرام‌آرام زندگی‌اش را توسعه دهد؛ و این‌ها بخشی از خاطرات شیرین زندگی است و اگر از ابتدای زندگی همه وسایل مهیا باشد حس رشد در زوج شکل نمی‌گیرد؛ و معتقدم خیلی‌ها از این حس شیرین رشد با هم و درک برطرف شدن مشکلات کنار هم محروم هستند.

***  هنگام بروز اختلاف‌نظرها و اختلاف‌سلیقه‌ها، به‌خصوص در شروع زندگی مشترک، واکنش شما چه بود و اساساً این اختلاف‌نظرها را چگونه برطرف می‌کنید؟

طبیعی است که دو نفر تا با خلقیات خود و خانواده‌هایشان آشنا شوند کمی طول می‌کشد. خیلی کم پیش آمده که به اختلاف‌نظر جدی برسیم. درواقع مسئله حادی بین ما وجود نداشته است؛ اما غالباً این موارد را با گفتگو بین خودمان حل می‌کردیم و اجازه نمی‌دادیم مشکلات کهنه شوند.

کهنگی معمولاً آسیب ایجاد می‌کند. به نظرم بهترین راه هم همین است که مسائل درون چاردیواری خانه باقی بماند مگر اینکه اختلافات قابل‌حل نباشد که به ناچار زن و شوهر از راه مشورت با مشاور یا بزرگ‌ترها استفاده کنند. من و همسرم هیچ‌گاه به مشاور مراجعه نکردیم.

***  در محیط منزل عصبانی هم می‌شوید؟

زیاد نه. خیلی کم پیش آمده که در محیط منزل عصبانی شوم. معتقدم مرد خانه باید سنگ زیرین آسیا باشد. اگر برای دیگران هم هیجان یا ناراحتی ایجاد می‌شود باید سوپاپ اطمینان مرد خانه باشد تا بتواند شرایط را کنترل کند. اتفاقاً طبع من خونسرد نیست، طبع گرم و زودجوشی دارم؛ ولی تمرین کردم طی این سال‌ها که این ویژگی‌ها را در محیط خانه کنترل کنم.

***  اهل هدیه خریدن برای همسرتان هستید؟

اهل هدیه خریدن هستم ولی اغلب فراموش می‌کنم؛ و در مقابل، همسرم نجابت به خرج می‌دهد و به روی من نمی‌آورد. ولی وقتی به سفر بروم خیلی خوب برایشان هدیه و سوغاتی می‌آورم. به همین دلیل دخترانم مسافرت رفتن مرا دوست دارند.

***  به‌عنوان آخرین سؤال بفرمایید که زندگی‌های مشترک در جامعه امروز را چطور ارزیابی می‌کنید؟

تلقی من این است که کسانی که این روزها زندگی مشترک خود را شروع می‌کنند اغلب از مهارت با هم بودن برخوردار نیستند. عجیب است که خیلی از افراد تصور فانتزی از زندگی مشترک دارند. اگر کسی از من بپرسد که مهم‌ترین خصوصیتی که یک فرد باید داشته باشد تا زندگی مشترک را شروع کند، چیست؟ در جواب می‌گویم باید «صبر» داشته باشد چرا که زندگی مشترک یک زندگی واقعی است با انواع مشکلات از معیشتی تا غیر معیشتی. مهارت اول برای با هم بودن صبر است به‌خصوص برای شوهر. مرد خانه باید بفهمد چه مسئولیتی را به عهده گرفته است.

سابقاً این مهارت از پدرها به بچه‌ها منتقل می‌شد و پسرها در خانه با یک پدر نرمال مواجه بودند و پدر بودن و شوهر بودن را می‌آموختند در جامعه امروز این مورد ظاهراً با یک اختلالی مواجه است باید و نبایدها و فرهنگ زن و شوهری کمتر از پدر و مادرها به فرزندان منتقل می‌شود. در واقع با یک اختلال در آموزش‌های خانوادگی مواجه هستیم. مدارس هم از این آموزش‌ها خالی است دانش‌آموزان انواع و اقسام معادلات چندمجهولی را حل می‌کنند ولی مهارت‌های ساده میان فردی را نمی‌آموزند و این چیزی است که مدارس دخترانه و پسرانۀ ما از آن بی‌بهره مانده‌اند. بخشی هم ناشی از آسیب‌های فرهنگی است و گاهی تحریک‌های خارج از خانواده بر استحکام خانواده‌ها اثر می‌گذارد که در جامعه امروز به‌وفور شاهد آن هستیم.

نظر شما